گفتوگوی ایلنا با فرزین طهرانیان:
اجراهای پاپ کشورمان بیشتر به درد دیسکو میخورد تا کنسرت/شغل موسیقی را به یک کار خدماتی تقلیل دادهاند+فیلم
فرزین طهرانیان یکی از بهترین نوازندگان گیتار کلاسیک ایران محسوب میشود که سال ۱۳۸۷ از آکادمی ملی موسیقی اوکراین فارغالتحصیل شده است؛ طهرانیان که علاوه بر مهارت نوازندگیاش به رکگویی نیز شهره است، بسیاری از اجراهای پاپ در ایران را فاقد اعتبار لازم برای برگزاری کنسرت میداند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرزین طهرانیان نوازنده گیتار و استاد دانشکده هنر دانشگاه آزاد است. او را پرکارترین نوازنده گیتار کلاسیک این سالهای کشورمان در عرصه تکنوازی میدانند که کنسرتهایی را در شهرهای بوشهر، اهواز، برازجان، تبریز، کرمان، بابل، ساری، قائم شهر، کرمان، اراک، شیراز، تهران و همچنین در فستیوال جز قفقاز اجرا کرده است. طهرانیان سال ۱۳۸۷ با مدرک کارشناسی ارشد از آکادمی ملی موسیقی اوکراین (کنسرواتوار چایکوفسکی) فارغ التحصیل شده و کتابهای متعددی نیز از او به چاپ رسیده که سه کتابش به چاپهای دوم و سوم رسیدهاند. با این موسیقیدان رکگو پیرامون "کیفیت آموزش موسیقی در دانشگاهها"، "کیفیت کنسرتهای پاپ"، "آهنگسازی" و بسیاری مطالب دیگر گفتگو کردهایم که در ادامه میآید:
افزایش بیرویه مراکز آموزش عالی موسیقی، نشان از یک بحران بسیار عمیق اجتماعی دارد
فرزین طهرانیان (گیتاریست، استاد دانشگاه و فارغ التحصیل آکادمی ملی موسیقی اوکراین) در گفتگو با ایلنا درباره وضعیت نوازندگی گیتار کلاسیک در ایران گفت: بستگی به این دارد که گیتاریست کلاسیک را چطور تعریف کنید. اگر منظور کسی است که از یک آموزشگاه به آموزشگاه دیگر در سفر است و گیتارکلاسیک درس میدهد و با فروش گیتار و سیم به شاگردانش و اضافه کردن تعداد شاگردانش امرار معاش میکند و هر از چند گاهی در یک آموزشگاه برای شاگردانش اجراهای کلاسی میگذارد و فیلمهایی از هنرجوها در فضای مجازی منتشر میکند، نوازندگی گیتار کلاسیک یک شغل شبیه همه مشاغل محسوب میشود که البته لوکس و کممسولیت است و با توجه به ضریب هوشی نوازنده میتواند درآمد متفاوتی داشته باشد. اما اگر منظور کسی است که مرتب به اجرای کنسرت میپردازد و سعی دارد قطعاتش را تازه کند و برنامههای جدید اجرا کند و به ضبط آثار بپردازد قطعا لازم است مرتب و پیوسته در حال تمرین باشد و باید گفت این شغل بسیار وحشتناک و پر از فشار روحی است.
ترویج بیرویه آموزشگاهها، افزایش بینظارت و بیحساب و کتاب معلمان موسیقی، نشان ندادن دقیق و درست موسیقی از رسانه ملی عملا شغل موسیقی در ایران را به یک کار خدماتی تقلیل سطح داده است؛ و زمانی که شما سعی در اجرای مرتب کنسرت، یادگیری، ضبط، تالیف اثر و ارتقای سطح خود و محیط پیرامونی خود دارید، کسی هستید که خلاف جهت شنا میکنید و همه دشمن شما خواهند شد
این نوازنده گیتار کلاسیک در ادامه افزود: در ایران هر نوازنده ساز کلاسیک زمانی که اجرای زنده داشته باشد، از سوی شنوندگان معدود این سبک از موسیقی، با آثار ضبط شده بهترین نوازندگان دنیا مقایسه و ارزشگذاری میشود. اکثریت قاطع استادان موسیقی کلاسیک در ایران که تدریس ساز میکنند، کوچکترین تجربه در اجرای زنده ندارند و حتی شناخت کافی از رپرتوار سازهای خود ندارند. این اساتید با توجه به چیزی که در یک اثر ضبط شده از بزرگان نوازندگی میشنوند، سایر نوازندگان و شاگردان خود را قضاوت میکنند.
وی همچنین عنوان کرد: ترویج بیرویه آموزشگاهها، افزایش بینظارت و بیحساب و کتاب معلمان موسیقی، نشان ندادن دقیق و درست موسیقی از رسانه ملی عملا شغل موسیقی در ایران را به یک کار خدماتی تقلیل سطح داده است؛ و زمانی که شما سعی در اجرای مرتب کنسرت، یادگیری، ضبط، تالیف اثر و ارتقای سطح خود و محیط پیرامونی خود دارید، کسی هستید که خلاف جهت شنا میکنید و همه دشمن شما خواهند شد.
افزایش بیرویه مراکز آموزش موسیقی به ویژه آموزش عالی موسیقی در ایران نشان از یک بحران بسیار عمیق و جدی اجتماعی دارد که اثر آن میتواند ده یا پانزده سال آینده ظهور کند
فرزین طهرانیان ضمن نقد افزایش بیرویه آموزشگاههای موسیقی گفت: زمانی که عرضه و تقاضا در هر موردی بیتناسب و بدون توجه به کیفیت باشد قطعا مضر و آسیب زننده است. افزایش بیرویه مراکز آموزش موسیقی به ویژه آموزش عالی موسیقی در ایران نشان از یک بحران بسیار عمیق و جدی اجتماعی دارد که اثر آن میتواند ده یا پانزده سال آینده ظهور کند.
در اروپا و در سال اول ابتدایی، تمام دانش آموزان درس موسیقی میگیرند
این موسیقیدان ضمن انتقاد از انتشار آمارهای بیپایه و اساس درباره مقایسه تعداد آموزشگاهها و دانشگاههای موسیقی در ایران با سایر کشورها گفت: متاسفانه انگار همه مردم ما یک فامیل در اروپا دارند که تمام سیاستهای اتحادیه اروپا را به آنها گزارش میدهد و همچنین یکی از اقوامشان در کاخ سفید مشغول به کار است و البته در وزارت اطلاعات هم یک باجناق دارند که همه اسرار را برای آنها میآورد! من چند سال پیش یک سخنرانی داشتم و در آنجا آمارهایی را نشان دادم و دو شهر تهران و مسکو را مقایسه کردم. آموزش موسیقی همگانی به شکلی که در مدارس ابتدایی باشد یا افراد به عنوان سرگرمی به یادگیری ساز بپردازند تا یک بخش معنوی غنی در زندگی خود داشته باشند امری است بسیار خوب و ارزنده، اما برای سطح حرفهای بسیار باید در مورد کمیت سختگیری شود.
انگار همه مردم ما یک فامیل در اروپا دارند که تمام سیاستهای اتحادیه اروپا را به آنها گزارش میدهد و همچنین یکی از اقوامشان در کاخ سفید مشغول به کار است و البته در وزارت اطلاعات هم یک باجناق دارند که همه اسرار را برای آنها میآورد!
وی در ادامه افزود: در یک سیستم سلامت فارغ از روشهای گوناگون، هرم آموزش به شکلی است که در مقطع ابتدایی و همچنین گروهی که میخواهند موسیقی قسمتی از زندگی آنها باشد نه بخش حرفهای آن، بیشترین تعداد هنرجو وجود دارد. اما به تدریج این تعداد در حرکت به سمت بالا کم و کمتر میشوند. چراکه تعداد مورد نیاز موسیقیدان حرفهای برای یک کشور بسیار محدود است. به طور خلاصه میتوانم بگویم در برخی کشورهای اروپایی در سال اول ابتدایی شاید تمام دانشآموزان درس موسیقی بگیرند اما در مقطع کارشناسی ارشد و در دانشگاههای معتبر ممکن است در برخی سالها اصلا کسی پذیرفته نشود.
طهرانیان ضمن انتقاد از تعداد دانشگاههای موسیقی در ایران عنوان کرد: در کشور ما یک ارکستر سمفونیک، یک ارکستر ملی و یک ارکستر سازهای ملی وجود دارد که در واقع به واسطه آنها چیزی کمتر از سیصد شغل ایجاد میشود. در کنار اینها، شما هنرستانهای موسیقی دختران و پسران را دارید که در تهران و چند شهر دیگر هستند و میتوانند در مجموع چیزی حدود ۲۰۰ شغل ایجاد کنند. در عوض شما فقط در تهران بیش از ۷۰۰ آموزشگاه موسیقی و ۵ دانشگاه موسیقی دارید که برخی از این دانشگاهها به راحتی و بدون فیلتر خاصی در حال پذیرش دانشجو هستند؛ اگر دانشگاههای شهرهای دیگر را هم حساب کنیم، در حال حاضر ما چند هزار دانشجوی موسیقی داریم که همه توقع شغل دارند و همه خود را موسیقیدان میدانند و البته کمترین حق خود را این میدانند که به تدریس موسیقی مشغول شوند یا آموزشگاه موسیقی باز کنند.
روسیه چند برابر ما جایگاه شغلی برای موسیقی دارد ولی دانشجویان موسیقیشان یک پنجم ایران است
این استاد دانشگاه که تحصیلاتش را در زمینه موسیقی در روسیه انجام داده، ضمن مقایسه ایران و روسیه گفت: در کشور ما بسیاری از جایگاههای شغلی که در دنیا موسیقیدانان در آن مشغول هستند غیرقابل دسترسی است و از نظر فرهنگی برای مردم این شکل از کار، شغل محسوب نمیشود. اجرای موسیقی زنده در رستورانها، کافهها، هتلها و مراکز خرید به شکل مرتب و باتوجه به کیفیت و شکل اجرا تقریبا وجود ندارد. اگر برای مقایسه، تهران را با مسکو قیاس کنید خواهید دید در حالی که چند برابر ایران در روسیه موسیقیدان جایگاه شغلی دارد، تعداد محصلان موسیقی در این کشور بسیار کمتر از ایران است و تعداد دانشجویانشان نیز شاید یک پنجم ایران و یا حتی کمتر از آن هم باشد.
اجراهای پاپ کشورمان بیشتر به درد دیسکو میخورد تا برگزاری کنسرت
شکل و کیفیت اجراهای پاپ در ایران نمیتواند کنسرت باشد
وی همچنین ضمن اشاره به تعداد زیاد کنسرتهایی که در ایران برگزار میشود، عنوان کرد: ببینید بسیاری از کنسرتهای موسیقی پاپ که در ایران برگزار میشود عملا نه کنسرت است و نه این شکل و کیفیت موسیقی میتواند کنسرت باشد. مکانهایی مثل دیسکو در ایران وجود ندارد وگرنه بعضی از خوانندگان و گروههای ما موسیقیای که اجرا میکنند به درد مکانهایی مانند دیسکو و کاباره میخورند اما چون این فضاها وجود ندارد کنسرت برگزار میشود.
بیشتر هنرمندان در ایران سوبسیدی و یارانهای هستند
فرزین طهرانیان گفت: در سطح جهانی هم هر خوانندهای توان برگزاری کنسرت را ندارد و اجراهای چنین خوانندگانی که توان کنسرت دادن را ندارند در سالنهای دیسکو و کاباره برگزار میشود. من یک اصطلاحی دارم که هر کس شنیده از من متنفر شده و فکر میکنم که حرف درستی است: "بیشتر هنرمندان در ایران هنرمندان سوبسیدی هستند، هنرمندان یارانهای!" در کشور ما ترافیک کنسرت نوازندگان سایر کشورها وجود ندارد، فیلمهای سینمایی جهان همزمان با دنیا در ایران دوبله و نمایش داده نمیشوند، تئاتر و نمایشگاه نقاشی و بقیه هنرها نیز به همین شکل است. در غیاب سینمای خارجی به طور مثال هالیوود، فیلمهای ما فروش میلیاردی میکنند و ما برای همدیگر دست میزنیم و جشن میگیریم. در نبود کنسرت بزرگان راک و جز دنیا کنسرتهای پاپ و راک تقلیدی برگزار میکنیم و خوشحال و مسرور هستیم.
در غیاب سینمای خارجی به طور مثال هالیوود، فیلمهای ما فروش میلیاردی میکنند و ما برای همدیگر دست میزنیم و جشن میگیریم. در نبود کنسرت بزرگان راک و جز دنیا کنسرتهای پاپ و راک تقلیدی برگزار میکنیم و خوشحال و مسرور هستیم
این موسیقیدان افزود: من شخصا روزی از خودم راضی خواهم بود که اگر در یک هفته یک نوازنده خارجی در ایران کنسرت دارد، هفته بعد من اجرا کنم و مخاطب، ما دو نفر را مقایسه کند. تا چنین روزی نرسد عملا من یک گیتاریست سوبسیدی هستم و در غیاب نوازندگان رقیبم که در دنیا مشغول کار هستند، میتوانم در ایران نفسی بکشم. اما اگر در کنار آنها اجرا کنم احساس واقعی خواهم داشت.
وی ضمن اشاره به حمایت نشدن موسیقی کلاسیک از سوی خود اهالی موسیقی نیز افزود: موسیقی کلاسیک شکل دیگری از کنسرت را دارد و شنونده در سکوت به شنیدن موسیقی میپردازد. همیشه سعی میکنم تا حد ممکن به یک استاندارد نزدیک باشم. اما همه چیز دست ما نیست. برای یک کنسرت شما به سالن، مدیریت، رسانه و خیلی مسائل پشتیبان نیاز دارید. شما یک محاسبه سر انگشتی انجام میدهید و میگویید در تهران ۷۰۰ آموزشگاه موسیقی، ۵ دانشگاه و چند هزار دانشجو و هنرجو و معلم وجود دارند که دست کم حدود ۵۰۰ هزار نفر در تهران به طور مستقیم با موسیقی ارتباط دارند؛ اما شما یک کنسرت پیانو در سالن رودکی با ۲۴۰ صندلی برگزار میکنید و سالن خالی میماند. حتی یک پیانیست جهانی را دعوت میکنید و سالن خالی است. این یعنی هیچ پشتیبانی وجود ندارد، یعنی همکاران شما به هیچ عنوان هنرجویان را تشویق به شنیدن کنسرت نمیکنند. این یعنی کل سیستم آموزشگاهی و دانشگاهی شما در حال رفتن به بیراهه است. در غیر این صورت کنسرتهای سالن رودکی و فرهنگسرای نیاوران ما باید همیشه پر باشد.
در تهران ۷۰۰ آموزشگاه موسیقی، ۵ دانشگاه و چند هزار دانشجو و هنرجو و معلم وجود دارند که دست کم حدود ۵۰۰ هزار نفر در تهران به طور مستقیم با موسیقی ارتباط دارند؛ اما شما یک کنسرت پیانو در سالن رودکی با ۲۴۰ صندلی برگزار میکنید و سالن خالی میماند. حتی یک پیانیست جهانی را دعوت میکنید و سالن خالی است. این یعنی همکاران شما به هیچ عنوان هنرجویان را تشویق به شنیدن کنسرت نمیکنند و کل سیستم آموزشگاهی و دانشگاهی شما در حال رفتن به بیراهه است
طهرانیان عنوان کرد: چند سال پیش نیکیتا کوشکین که یک آهنگساز بزرگ روس است به همراه یک گیتاریست بسیار عالی به ایران آمدند و در تالار وحدت اجرا داشتند. استقبال از این برنامه استثنایی در حد صفر بود. پیانیست ارمنی هایک ملیکیان به تهران آمد و آثار آهنگسازان ایرانی را اجرا کرد و استقبال از آن برنامه هم بسیار ضعیف بود. ما افراد بیاستعداد را با یک تکه کاغذ تبدیل به معلم کردیم و تکنولوژی هم به این افراد رسانه داده است و استادان ناسالمی که برای پر کردن کلاس همه را مستعد و نابغه میدانند تا کلاس خالی نشود و بسیاری مسائل دیگر دست به دست هم دادهاند تا هنرجوی موسیقی همه چیز باشد جز هنرجوی موسیقی.
ما افراد بیاستعداد را با یک تکه کاغذ تبدیل به معلم کردیم و تکنولوژی هم به این افراد رسانه داده و استادان ناسالمی که برای پر کردن کلاس همه را مستعد و نابغه میدانند تا کلاس خالی نشود و بسیاری مسائل دیگر دست به دست هم دادهاند تا هنرجوی موسیقی همه چیز باشد جز هنرجوی موسیقی
این نوازنده گیتارکلاسیک گفت: در حال حاضر به دلیلی که در بالا گفتم تنها جایگاه قابل اتکا برای کسب درآمد موسیقیدانان تدریس است. در نتیجه موسیقیدان موفق یعنی معلمی که شاگردان بیشتری دارد. پس شما به عنوان معلم باید از تعداد شاگردان خود حراست کنید. نسبت به این شاگردان احساس مالکیت میکنید و برای حفظ این شاگردان نباید اجازه بدهید که آنها سایر نوازندگان و معلمان را ببینند و بشنوند؛ چراکه این خطر وجود دارد که از کلاس شما بروند.
دانشگاههای موسیقی کوچکترین تلاشی برای ارتقا نمیکنند
وی همچنین درباره وضعیت موسیقی در دانشگاهها نیز عنوان کرد: اگر کیفی به موضوع نگاه کنید وضعیت موسیقی در دانشگاه اصلا خوب نیست. اول اینکه برای کل آموزش عالی گروهی از افراد که عموما تکنوکرات هستند بدون درک و تجربهای از آموزش هنر، قانونگذاری میکنند. دوم اینکه دانشگاههای و دانشکدهها موسیقی دارای سیاست نیستند؛ برای تمام دانشگاههایی که من در آنها تدریس داشتهام کیفیت و محتوای کارم کوچکترین اهمیتی نداشته و ندارد. استاد دانشگاه صرفا یک مترسک است که سر کلاس باشد تا به دانشجو گفته شود استاد داریم و باید سر کلاس بروید. برای حضور استاد در یک ترم، منت سر دانشجو میگذارند میگویند بهترین استاد دنیا است، اما ترم بعد اصلا به کار دعوت نمیشود. اگر یک استاد، فرد وطنپرستی است یا به کار خود عشق زیادی دارد و سعی میکند تحولی ایجاد کند کاملا یک مسئله فردی است وگرنه از سوی دانشگاه کوچکترین تلاشی برای ارتقا وجود ندارد.
برای حضور استاد در یک ترم، منت سر دانشجو میگذارند میگویند بهترین استاد دنیاست، اما ترم بعد به کار دعوت نمیشود. اگر یک استاد، فرد وطنپرستی است یا به کار خود عشق زیادی دارد و سعی میکند تحولی ایجاد کند کاملا یک مسئله فردی است وگرنه از سوی دانشگاه کوچکترین تلاشی برای ارتقا وجود ندارد
فرزین طهرانیان در ادامه افزود: دانشگاه موسیقی یک مجموعه است که باید عوامل آن با هم کار کنند. شما در یک کلاس تلاش میکنید و هزار مورد سختگیری و برخورد تند انجام میدهید تا دانشجو نظم و دسیپلین پیدا کند؛ در همان زمان استاد درس دیگری در همان دانشکده، دانشجو را تحریک میکند که علیه شما نامه بنویسد و انواع توهینها و تهمتها را به شما نسبت میدهند. شما دانشجو را به کار میکشید که روزانه چند ساعت تمرین کند و در کلاس دیگری در همان دانشکده استاد پیشکسوت در کلاس میگوید: نوازندگی در دنیا در حال پایان است و به زودی نرمافزار همه کارها را انجام خواهد داد. دانشجو با این تناقض چه باید کند؟ خود به خود همه ما میل به راحتی داریم و اکثریت به سمت راحتی میروند. کسی که همیشه در کلاس حاضر میشود و همیشه دست به ساز است و سختگیری میکند استاد بیاعصاب و دیوانه معرفی میشود و بقیه هم که یک هفته در میان یا حضور ندارند یا خاطراتی تعریف میکنند و استادان با اخلاق و اسطورههای معرفت میشوند. البته خوشحالم کسانی که با من ارتباط داشتند و از کلاسم استفاده کردند در حال تلاش خوبی هستند. برگزاری سه فستیوال در سراسر ایران، ترجمه چندین جلد کتاب، ضبط آلبوم کارهایی است که از طرف دوستان من انجام شده است. احساس اینکه جریانی را راه انداختهام باعث خوشحالی و انگیزهام میشود.
این موسیقیدان درباره فعالیتهای حرفهای خود عنوان کرد: امیدوارم یک مجموعه از آثار آهنگسازان ایرانی برای گیتار به زودی به چاپ برسد تا در رپرتوارهای دانشگاه اجرا شود.
عدهای به دلیل عدم توفیق در نوازندگی، آهنگساز شدهاند
چرا باید قطعهای ساخته شود که نوازنده و شنونده بیشتر از یکبار مایل به شنیدنش نیستند؟
وی درباره آهنگسازان کشورمان نیز گفت: ما دو گروه آهنگساز در ایران داریم؛ اول گروهی که میدانند چه میخواهند و از روی ناتوانی و ناچاری سمت آهنگسازی نیامدهاند. گروه دوم کسانی هستند که به دلیل عدم توفیق در نوازندگی، آهنگساز شدهاند. با گروه دوم اصلا نمیشود کار کرد و من کاملا از آنها دوری میکنم. یک گروه هم بلاتکلیف هستند در جمع آهنگسازان نوازندهاند و در جمع نوازندگان آهنگساز درنهایت هم رهبری ارکستر انجام می دهند. من یکبار سوالی مطرح کردم که بعضیها از آن ناراحت شدند؛ سوال این بود چرا باید قطعهای ساخته شود که نوازنده بیشتر از یکبار حاضر به اجرا نیست و شنونده هم بیشتر از یکبار مایل به شنیدن نیست؟ شما یک قطعه در تاریخ موسیقی به من نشان بدهید فقط یک قطعه ماندگار که بارها و بارها اجرا نشده است.
طهرانیان در ادامه افزود: مسئله این است که در موسیقی آکادمیک ما موضوع اقتصاد دیده نمیشود. یک پیانیست را درنظر بگیرید که چند ماه زمان برای یادگیری و اجرای یک قطعه باید صرف کند. آیا صحیح است که بعد از آن فقط یکبار قطعه را اجرا کند و تمام. من در موسیقی کلاسیک با اینکه چند تمرین انجام شود و یک قطعه به اجرا درآید مشکلی ندارم اما اگر این قطعات بارها و بارها اجرا نشوند و از سوی نوازندگان و استادان و البته در غیاب آهنگساز، ویرایش و بررسی نشوند هرگز ذات قطعات مشخص نمیشوند. اثر هنری فقط در غیاب صاحب اثر رشد و ترقی می کند چه در زمان حیات وی چه بعد از آن. اگر یک اثر از یک آهنگساز ایرانی به مدت پنج سال در دانشگاههای مختلف توسط دانشجویان مختلف اجرا و زیر نظر استادان مختلف بررسی شود این قطعه به شکوفایی میرسد. درست اتفاقی که در مورد آثار همه آهنگسازان افتاده است. پایاننامههایی که در مورد آثار آهنگسازان بزرگ جهان به تحریر درآمده و ویرایشهای مختلفی که در سراسر دنیا از آثار آهنگسازان چاپ شده است و اجراهای متنوع باعث شکوفایی و بلوغ آثار شده و میشود.
در اینجا میتوانید فیلمی از اجرای قطعه "نور در شمع" اثر آندره یورک به کارگردانی معین هاشمی نسب را که توسط فرزین طهرانیان اجرا شده ببینید و بشنوید: