خبرگزاری کار ایران

روح‌الله جعفری:

عباس جوانمرد در خاطراتش گرفتار خودبزرگ‌بینی نشد/ شاهین سرکیسیان مروج فرهنگ دیالوگ بود

عباس جوانمرد در خاطراتش گرفتار خودبزرگ‌بینی نشد/ شاهین سرکیسیان مروج فرهنگ دیالوگ بود
کد خبر : ۵۳۲۷۵۱

مراسم رونمایی از کتاب «دیدار با خویش»، نوشته عباس جوانمرد که نشر نو آن را چاپ کرده روز شنبه در تئاتر شهر برگزار شد؛ کتابی که به شرح زندگی هنری سرپرست گروه هنر ملی می‌پردازد. در این رابطه روح‌الله جعفری که مولف کتاب «گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-1357» بوده، درباره «دیدار با خویش» می‌گوید: عباس جوانمرد در این کتاب گرفتار دام خودبزرگ‌بینی نشده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، روح‌الله جعفری (نویسنده، پژوهشگر، منتقد، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه) درباره تاریخ تئاتر معاصر ایران، مطالعه گسترده‌ای دارد ودر این خصوص، پژوهش‌ها و تحقیق‌های مفصلی انجام داده و آخرین کتاب تألیفی او که نشر افراز، آن را در دو جلد چاپ کرده، «گروه هنرملی از آغاز تا پایان 1335-1357» است؛ جعفری با اشاره به انتشار کتاب «دیدار با خویش» گفت: خوشحالم که یکی از آرزوهای آقای جوانمرد، یعنی چاپ این کتاب، محقق شده است. او در چهار دهه گذشته، دغدغه جمع‌آوری اطلاعات، نوشتن و چاپ این کتاب را داشته و من در حدود دو دهه گذشته، شاهد این تلاش و وسواس ایشان برای به ثمر رساندن این کتاب بوده‌ام.

این نویسنده، صحبت‌های خود را به سه بخش «آشنایی خود با عباس جوانمرد»، «جوانمرد و گروه هنر ملی» و «معرفی و تحلیل کتاب دیدار با خویش» تقسیم کرد و ادامه داد: استاد عباس جوانمرد هم بازیگر، هم کارگردان، هم نویسنده، هم نمایشنامه‌نویس و هم سرپرست گروه هنرملی تا آغاز انقلاب اسلامی بوده است. او پرورش‌یافته نسلی است که به هنرستان هنرپیشگی می‌رود، اما آموزش در آن محیط را کافی نمی‌داند و آن را غایت مبسوط در عالم هنر نمایش نمی‌بیند و به همین علت، وقتی در سال 1332با شاهین سرکیسیان آشنا می‌شود، یکی از علاقه‌مندان و یکی از دوستان و یکی از نزدیکان سرکیسیان می‌شود و زیر نظر او و به همراه تعداد دیگری از افرادی که به هنر نمایش عشق می‌ورزند، به آموزش، تمرین و مکاشفه در حوزه نمایش می‌پردازد.

او با اشاره به آثار نوشتاری عباس جوانمرد، کارهای او را چنین معرفی کرد: از جوانمرد تا به حال، نمایشنامه «شهر طلایی»، انتشارات گروه هنرملی، 1346- «نقدی بر پژوهش تئاتری مصطفی اسکویی (غبار منیّت پدرخوانده)»، نشر افکار، 1382- «تئاتر، هویّت و نمایش ملی»، نشر قطره، 1383- نمایشنامه «شازده کوچولو»، نشر قطره، 1393، ترجمه و نگارش نمایشنامه تلویزیونی «موش‌ها و آدم‌ها (اثر جان اشتن‌بک) و سه اثر دیگر» (نمایشنامه تلویزیونی«کدام یک از دو؟» براساس طرحی از حسن شیروانی، فیلمنامه «شوهر آهو خانم» براساس قصه‌ای از علی محمد افغانی و فیلمنامه «عقیق» بر اساس قصه‌ای از نادر ابراهیمی)، نشر قطره، 1393 و ترجمه و نگارش نمایشنامه «دختر دهاتی» به همراه شاهین سرکیسیان (اثر کلیفورد اودِتش) و سه نمایشنامه دیگر» (ترجمه مقاله «شکار خیال»اثر ادوارد گوردون کریگ، ترجمه نمایشنامه تلویزیونی «مارگریت»، اثر آرمان سالاکرو و ترجمه نمایشنامه تلویزیونی «گوی مرگ» اثر مارک توآین، با همکاری ناپلئون سروریان)، نشر قطره، 1393 و «دیدار با خویش»، نشر نو، 1396 منتشر شده است.

جعفری درباره «آشنایی خود با عباس جوانمرد» گفت: به ضرورت شناخت فعالیت‌های گروه هنرملی و اینکه یک گروه چگونه توانسته به حیات خود در سه دهه ادامه دهد، با جوانمرد آشنا شدم. در آن زمان، نوه‌های دوقلوی ایشان در کانادا به دنیا آمده بودند و امکان سفر به ایران را نداشتند. لذا ساعت‌ها از طریق تلفن با جوانمرد و همسر هنرمند و توانایشان، نصرت پرتوی، صحبت کردم و از این طریق، به جواب سوال‌هایی که در رابطه با فعالیت‌های ایشان در عرصه هنر نمایش داشتم، دست یافتم. بعدها هنگامی که جوانمرد و پرتوی به ایران آمدند، آن‌ها را دائماً می‌دیدم و ارتباط و پیوند عاطفیِ محکمی بین ما ایجاد شد و البته همچنان درباره فعالیت‌های ایشان تحقیق می‌کردم. آقای جوانمرد مانند پدر برای من است و ایشان نیز چنین حسی نسبت به من دارند، یعنی مرا همانند ماهان، پسر خود، دوست دارند و ایضاً چنین رابطه انسانیِ دلنشینی نیز بین من و خانم پرتوی وجود دارد.

این پژوهشگر ادامه داد: در تمامی این سال‌ها که با ایشان رفت‌وآمد داشته و دارم، محل زندگی آن‌ها را به مانند محفلی دیدم که پذیرای هنرمندان، دانشجویان، روزنامه‌نگاران و منتقدانی است که به آن‌جا می‌آیند و درباره هنر و آثار هنری با هم دیالوگ برقرار می‌کنند؛ در واقع، زبان مشترک این جمع با هم، هنر است که آن‌ها را فارغ از تضارب آرا و دیدگاه‌های مختلف، به هم نزدیک کرده و می‌کند.

عباس جوانمرد در خاطراتش گرفتار خودبزرگ‌بینی نشد/ شاهین سرکیسیان مروج فرهنگ دیالوگ بود

او گفت: با جوانمرد در طی این سال‌ها به دیدن نمایش‌های مختلفی رفته‌ام و هر بار دیده‌ام که او از دیدن نمایشِ خلاقی که حرف، هم در محتوا و هم در فرم دارد، چنان به وجد می‌آید که گویی خود، در حال اجرای نمایش است. او بعد از پایان نمایش، به سراغ گروه اجرایی می‌رود و با آن‌ها صحبت می‌کند و نقطه‌نظرات خود را به آن‌ها منتقل می‌کند و از آن‌ها تا جایی که می‌تواند، حمایت می‌کند. در ضمن، اگر او نمایشی را ببیند که از قوام لازمه برخوردار نیست، باز هم با اعضای گروه اجرایی دیدار می‌کند و نقطه‌نظرات خود را به گونه‌ای که آن گروه، ناامید نشوند، به آن‌ها منتقل می‌کند؛ چراکه هدف او آگاه کردن گروه از نقاط ضعف و برطرف کردن آن‌ها در کار است.

این منتقد ادامه داد: او مرافقه‌ای دلنشین با هنرمندان، علی‌الخصوص هنرمندان پیشکسوت دارد و در تمامی این سال‌ها شاهد بوده‌ام که از هر فرصتی استفاده کرده که به دیدار این عزیزان (نصرت‌الله کریمی، دکتر حیسنعلی طباطبایی، جعفر والی، داوود رشیدی، فهیمه راستکار، نجف دریابندری و...) برود و از آن‌ها دلجویی کند. به یاد دارم وقتی مهین اسکویی در بیمارستان بستری شد، در حمایت از ایشان و برای معرفی هرچه بهتر این هنرمند، به خصوص به نسل جوان، مطلبی مفصل با این تیتر نوشت: «دُرنای تنهای تئاتر ما» که در روزنامه شرق (شماره 650، سال سوم، چهارشنبه 23 آذر 1384، صفحه 14) منتشر شد. این یادداشت را مطالعه کنید تا ببینید که عباس جوانمرد نسبت به همکاران خود، دغدغه‌مند است و بی‌تفاوت از کنار آن‌ها عبور نکرده و نمی‌کند. یکی از خصوصیات اخلاقی او که باید به آن اشاره کرد، این است که اگر دریابد انسانی مشکل دارد، تمام هم و غم خود را مصروف برطرف کردن مشکل آن انسان می‌کند و اعتقاد دارد که آن انسان، نباید خجالت‌زده و شرمنده شود.

جعفری درباره بخش دیگری از تقسیم‌بندی صحبت‌هایش که آن را به «جوانمرد و گروه هنرملی» اختصاص داده بود، گفت: عباس جوانمرد به همراه تعداد دیگری از علاقه‌مندان به هنر نمایش،  از سال 1332 تا 1335 در آپارتمان سرکیسیان جمع شدند و زیر نظر او به تمرین نمایشنامه‌های مختلفی چون «جنوب» اثر ژولین اگرین، «مادموازل ژولی» اثر آگوست استریندبرگ، «مارگریت» اثر آرمان سالاکرو، «همه پسران من» اثر آرتور میلر و... پرداختند، اما به دلیل اینکه جایی برای عرضه آن‌ها نداشتند، هیچ یک از این کارها اجرا نشدند و رنگ صحنه را به خود ندیدند.

او ادامه داد: اجرا نشدن این کارها باعث ‌شد که عده‌ای از این جمع جدا شوند، ولی جوانمرد به همراه دیگرانی چون احمد براتلو، علی نصیریان، احمد نوربخش، جمشید لایق، اسماعیل داورفر و... نزد سرکیسیان ماندند و تمرین کارهای دیگری را از سر گرفتند و تلاش کردند که باز هم به مکاشفه در عالم هنر نمایش بپردازند. این محفل، مأمن امنی برای این عده بود تا از طریق انجام کار گروهی و شناسایی نقاط ضعف و قوت یکدیگر، اعتماد به نفس لازمه برای کار کردن در عرصه هنر نمایش را به دست آورند و البته تا حدودی هم موفق شدند. در این سه سال، سرکیسیان از هر فرصتی استفاده می‌کرد و افراد صاحب اندیشه که آن‌ها را می‌شناخت، به آپارتمانش دعوت می‌کرد تا بیایند و با جوان‌هایی که دور او جمع شده بودند، صحبت کنند و تمرین‌های آن‌ها را از نزدیک ببینند. او از این طریق، فرهنگ برقراری دیالوگ را به کسانی که با آن‌ها کار می‌کرد، یاد می‌داد و مروّج آن بود.

جعفری خاطرنشان کرد: یکی از افرادی که به دعوت سرکیسیان به آپارتمان او آمد، دکتر امیرحسین جهانبگلو بود. دکتر جهانبگلو وقتی یکی از تمرین‌های این جمع را دید، به آن‌ها گفت که مناسب‌ است برای اجرای نمایش، روی متون ایرانی متمرکز شوید تا نتیجه کار، هم برای شما و هم برای مخاطب، باورپذیر و قابل قبول باشد. بعد از صحبت دکتر جهانبگلو، جمع تصمیم گرفت که برای ادامه کار، رأی‌گیری کند که چه مسیری را دنبال کند. رأی‌گیری انجام شد و قرار بر این شد که بر روی متون ایرانی کار کنند. البته عده‌ای مخالفت خود را به رأی داده شده، اعلام کردند و به همین علت، جمع را ترک کردند. برای شروع کار، عباس جوانمرد، نمایشنامه «محلل» را بر اساس داستانی به همین نام از صادق هدایت، تنظیم کرد و نوشت. کارگردان این نمایش، جوانمرد بود و تمرین‌های آن در حدود شش ماه در آپارتمان سرکیسیان دنبال شد. این نمایش تک‌پرده‌ای در باشگاه دانشگاه تهران، در جشن مجله سخن که به همت دکتر پرویز خانلری برپا شده بود، اجرا شد و مورد تأیید حاضران که همگی از بزرگان خانواده فرهنگ و هنر بودند، قرار گرفت. سپس، عباس جوانمرد بر اساس داستان دیگری از صادق هدایت که «مرده‌خورها» نام داشت،نمایشنامه‌ای به همین نام و علی نصیریان بر اساس اقتباس از داستان «داش‌آکل» هدایت، نمایشنامه «افعی طلایی» را نوشت.

او با بیان اینکه این نمایش‌ها را جوانمرد و نصیریان کارگردانی کردند، گفت: این سه نمایش تک‌پرده‌ای، اولین کار رسمی گروه هنرملی است که اجرا شد. این نمایش در تالار فارابی، انجمن روابط فرهنگی ایران و فرانسه و همچنین در سینما تاج آبادان و بعد در تئاتر تهران (اولین فستیوال تئاتر آماتور) اجرا شد. دومین نمایش گروه، «بلبل سرگشته» است که نمایشنامه آن را نصیریان نوشته و به کارگردانی عباس جوانمرد و احمد براتلو در تالار فارابی و همچنین در اصفهان، شیراز، آبادان و مسجدسلیمان و بعد در جامعه باربد به روی صحنه رفت. در یکی از شب‌های اجرای این نمایش در جامعه باربد، مادام اِلو که گفته می‌شود رییس انجمن فرهنگی فرانسه در پاریس بود و در آن ایام در تهران به سر می‌برد، از برنامه گروه هنرملی دیدن می‌کند و با اقدام و حمایت او، گروه به فستیوال بین‌المللی تئاتر ملل در پاریس دعوت می‌شود که این مهم، نقطه عطفی در کارنامه گروه هنرملی و همچنین برای تئاتر ایران به حساب می‌آید. اما این فرصت، تبدیل به تهدید برای گروه هنرملی می‌شود و کار به جایی می‌رسد که عباس جوانمرد که خود هم بازیگر و هم یکی از کارگردان‌های این نمایش است، از گروه استعفا می‌دهد و به پاریس نمی‌رود و گروه بعد از اجرا در این فستیوال و در همان پاریس، جبراً متلاشی می‌شود. ریشه این اتفاق ناگوار را باید در منیّت‌ها و خودخواهی‌های بعضی از اعضای گروه هنرملی جست‌وجو کرد که خواسته‌های فردی را بر جمع و کار گروهی ارجح می‌دانستند.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: عباس جوانمرد بعد از دو سال که از فروپاشی گروه هنرملی می‌گذرد، تصمیم می‌گیرد که گروه را احیا کند. او در سال 1341 این کار را انجام می‌دهد و گروه هنرملی با اجرای زنده نمایش تلویزیونی «تقلا»، نوشته نصرت پرتوی و به کارگردانی جوانمرد، دوباره فعال می‌شود و بعد از آن است که گروه در سال 1357، به اقتضای شرایط جدید کشور، انحلال خود را طبق اساسنامه‌اش اعلام می‌کند. اگر عملکرد گروه هنرملی در تئاتر ایران به صورت منصفانه، ارزیابی و تحلیل شود، نمره اختصاص داده شده به آن، قابل قبول و در بعضی از موارد، درخشان است.

جعفری در بخش سوم از صحبت‌هایش به «معرفی و تحلیل کتاب دیدار با خویش» پرداخت و گفت: کتاب «دیدار با خویش» در 63 جستار و در 488 صفحه به نگارش درآمده که 29 صفحه از آن، اختصاص به عکس‌های اجرای نمایش‌های تلویزیونی و صحنه‌ای گروه هنرملی دارد و در 18 صفحه پایانی آن نیز فهرست اَعلام آمده است.

این استاد دانشگاه، ادامه داد: در این چند سال اخیر، به عنوان همکار، بارها از نزدیک شاهد بوده‌ام که جوانمرد ساعت‌ها کار کرده و حتی بعضی از شب‌ها تا صبح بیدار مانده تا نوشتن این 63 جستار، نهایی شود و به اتمام برسد. او پس از نوشتن این 63 جستار، با دقت و حوصله، تعدادی از آن‌ها را به لحاظ تقدم و تأخّر، پس و پیش کرد و این جابه‌جایی را چند بار انجام داد تا به چینش فعلی حاضر رسید.

جعفری برای معرفی کتاب «دیدار با خویش»، 15 ویژگی برشمرد و گفت: 1- این کتاب، ماحصل تجربه مستقیم و روبه‌روشدن عباس جوانمرد در زندگی با موضوع‌های مختلفی است که در قامت مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری می‌گنجد و او آن‌ها را از نزدیک لمس کرده و به نگارش درآورده است. 2- این کتاب در رده خاطره‌نگاری هم می‌تواند قرار بگیرد و در این زمینه، حرف برای گفتن دارد. 3- این کتاب در رده خودزندگی‌نامه نیز می‌تواند قرار بگیرد. 4-این کتاب شامل ایده‌های اجرایی جوانمرد در زمینه هنر نمایش است که جنبه عملیاتی دارد. 5-جوانمرد در این کتاب به نظریه‌های مختلف هنر نمایش و تئاتر اشاره می‌‌کند و وقتی آن نظریه‌ها از صافی و ذهن او عبور می‌کند، به عنوان یک تئوری راه‌گشا و قابل فهم، آن‌ها را به کارکنان فعال هنرهای نمایشی، دانشجویان و علاقه‌مندان به این مباحث، ارانه‌و پیشنهاد می‌دهد.

او ادامه داد: برای مورد ششم باید گفت این کتاب، مهم است، چون به بخشی از تاریخ شفاهی تئاتر معاصر ایران می‌پردازد که تا به حال، کمتر به آن توجه شده و یا از روی غفلت، به بوته فراموشی سپرده شده است. 7- زبان اثر (کتاب)، دلنشین و بدون تکلّف است. 8- در این کتاب، انتقاد از خود به عنوان تجربه‌ای که جوانمرد در عرصه هنر نمایش داشته (در بیش از 60 سال گذشته)، قابل توجه است؛ چراکه به صورت هنرمندانه به این مهم می‌پردازد که برای پیشرفت سالم و سازنده، نیاز به ارزیابی نقاط ضعف و قوّت هر حرکت و جریانی، علی‌الخصوص، کارهای هنری و فرهنگی است و اگر خود و فعالیت‌های خود را زیر ذره‌بین نبریم، گامی به پیش، هرگز بر اساس عقلانیت، خرد و دانش بر نمی‌توانیم داشت.9- در این کتاب، او با زبانی قصه‌گو و نمایشی، ضرورت احترام و ارج گذاشتن و حفظ حرمت و جایگاه معلم، استاد و یا هر انسانی که حتا یک واو را به انسان می‌آموزد،به نگارش درآورده و در این خصوص، ادای دِین و احترام خود را به یکی از اساتیدش در هنرستان هنرپیشگی تهران (هایک کاراکاش) و همچنین استاد دیگرش (دکتر حسین بنایی، رییس پیشاهنگی ایران و استاد برجسته تربیت بدنی) نثارکرده است و البته در این باره خاطراتی را نیز نقل کرده است.

جعفری با تشریح مورد دهم خاطرنشان کرد: در این کتاب، جوانمرد از درازه‌گویی برای ثبت وقایع، پرهیز کرده و این مهم، کتاب را برای مخاطب به اثری دلنشین تبدیل کرده است. 11-در این کتاب، اوبی‌خود و بی‌جهت از خود تعریف نکرده و گرفتار در دام خودبزرگ‌بینی نشده است. 12-جوانمرد از همکاران خود با ادب در این کتاب یاد کرده و حتا از کسانی که در زندگی به او لطمه روحی هم وارده کرده‌اند، با غیض و غرض یاد نکرده است. 13-او در 63 جستاری که نوشته است، بدون واسطه و بدون لکنت، مخاطب را با فرازهایی از زندگی و اندیشه بزرگان اهل ادب، فرهنگ و هنر و حتا سیاست آشنا می‌کند و این مسئله یک حُسن برای کتاب به حساب می‌آید. 14- یکی از ویژگی‌های این کتاب، شرح ماجراهای نمایشیِ آن است که قبل از آن، حتا یک سطر، مطلب مکتوب از آن‌ها در اختیار نداشتیم (به عنوان مثال: حضور جوانمرد به عنوان بازیگر در نمایش «سه دزد» در کانون جوانان دموکرات و یا نحوه دستگیری او و شاهین سرکیسیان و...) 15-جوانمرد در این کتاب به صورت دقیق، به شرح موارد ذیل پرداخته که هر کدام از آن‌ها قابلیت تبدیل شدن به یک طرح تحقیقی را برای محققان دارد.

او با اشاره به این موارد گفت: ا- دلایل اهمیت حضور شاهین سرکیسیان در شکل‌گیری شخصیت فرهنگی‌هنری عباس جوانمرد و هم‌نسلان ایشان که با سرکیسیان مراوده داشتند. ب- دلایل جوانمرد برای رها کردن بازیگری و کارگردانی نمایش «بلبل سرگشته» و استعفا از عضویت گروه هنرملی و بیرون آمدن از گروه، هنگام آماده شدن این نمایش برای رفتن به پاریس و شرکت در فستیوال تئاتر سارا برنار. ج- طرح راه‌اندازی و ایجاد 6 گروه تئاتری در تلویزیون ایران به وسیله عباس جوانمرد؛ و مخالفت دکتر مهدی فروغ (رییس اداره برنامه‌های تئاتر) با او و پافشاری جوانمرد بر انجام این کار و سرانجام، عملیاتی شدن این طرح با پیگیری‌هایی که او انجام داد. د- راه‌اندازی تالار 25 شهریور و نقش جوانمرد در برطرف کردن قسمتی از نقصان‌های صحنه و پشت صحنه آن. ه-شرکت مجدد گروه هنرملی در فستیوال تئاتر سارا برنار و اجرای نمایش‌های «غروب در دیاری غریب»، «قصه ماه پنهان»، نوشته بهرام بیضایی و «آلونک»، نوشته کورس سلحشور، به کارگردانی جوانمرد. و- شرکت عباس جوانمرد به عنوان مدعو در فستیوال نانسی و اجرا نشدن نمایش «بنگاه تئاترال» به نویسندگی، بازیگری و کارگردانی علی نصیریان. ز- آشنایی جوانمرد با نصرت‌الله نویدی و اجرا کردن دو نمایشنامه از او به نام‌های «سگی در خرمن جا» و «تامارزوها». ح-نقش محمد مسعود، مدیرمسئول روزنامه مرد امروز، در معرفی عباس جوانمرد به دکتر حسین بنایی و ادای دِین به ایشان که در راهیابی جوانمرد به عرصه هنر نمایش، نقش داشته‌ است. ط-جلوگیری و موافقت نکردن دکتر مهدی فروغ از بورسیه شدن عباس جوانمرد و فاخره صبا. و...»

او در پایان یادآور شد: در این جلسه باید از خانم نصرت پرتوی (همسر عباس جوانمرد) که عضو و همکار ارزشمند عباس جوانمرد در گروه هنرملی بوده، با احترام یاد کنم؛ چراکه او در همه این سال‌ها توانسته شخصیت مستقل خود را با صلابت حفظ کند. پرتوی هم نویسنده، هم نمایشنامه‌نویس، هم بازیگر و هم کارگردان موفقی بوده و توانسته آثار قابل قبولی را در کارنامه هنری خود ثبت کند. نصرت پرتوی هنرمندی خلاق، خوش‌فکر، بادانش، دلسوز و کاربلد است و لازم است که برای شناخت هرچه بهتر عباس جوانمرد و کارهای هنری او در گروه هنرملی، نقش و تأثیر او در تئاتر معاصر ایران را به دقت، ارزیابی و تحلیل کرد. حضور نصرت پرتوی در گروه هنرملی، همیشه مفید و کارگشا بوده است.

جعفری خاطر نشان کرد: امیدوارم آقای جوانمرد به زودی بتوانند با نظر مساعد دکتر خود، به ایران بیایند که با حضور خود ایشان، جلسه نقد و بررسی کتاب «دیدار با خویش» را برپا کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز