گفتوگو با کاوه یاری؛
همه چیز درباره چقاشی+فیلم و عکس
یاری میگوید: اگر روزی قرار باشد که این کارها، نتنویسی شوند، قصههای خوبی از آنها درمیآید. درست است که این صورتکها خیره به آدمها زُل زدهاند، ولی حتماً حرفهایی برای گفتن دارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کاوه یاری، خود را هنرمندی میداند که سعی دارد مرز بینِ دو حرفهی نقاشی و مجسمهسازی را برداشته و به یک مفهوم نو در حوزهی تجسمی رسیده و خود، نامِ آن را «چقاشی» گذاشته است. یاری، اولین نمایشگاهاش را در سال 95 در گالری گلستان با عنوانِ «چقاشی» برپا کرد، و سپس چندماهی بعد، در گالری هپتا نمایشگاهی به اسم «آهنین جانان» داشت. هماکنون در نگارخانه سهراب، نمایشگاه «کوبش با نشان» که آثاری از «چقاشی»های این هنرمند است، برپاست.
این چقاش، در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: این کارهایی که من در گالری سهراب به نمایش گذاشتم، به شکلی است که از هنر چکشکاری و نقاشی نشأت گرفته، و به نوعی با این کار میخواستم که مرز بین مجسمه و نقاشی را بردارم. در همین راستا، به یک واژهی جدید، از چکشکاری و نقاشی رسیدم، و اصطلاح «چقاشی» را به هنر این مملکت اضافه کردم.
یاری ادامه داد: کارهای من، همه نقشهایی بداهه است. این ذهنیت من است که آنها را روی فلز ماندگار کرده. خیلی از این نقشها، در خود فلز وجود داشته. من خیلی کار خاصی نکردهام. این نقشها، توسط چکشهایی که من میزدم، خودشان را بروز دادهاند و به همان حالت چَقچَقِ چقاشی و چکشکاریام خود را شکل میدادند. من مثل مُرس کار میکنم. اگر روزی قرار باشد که این کارها، نتنویسی شود، داستانهای مختلفی از آنها درمیآید، و قصههای خوبی درشان هست. درست است که این صورتکها خیره به آدمها زُل زدهاند، ولی حتماً حرفهایی برای گفتن دارند.
این هنرمند، از سابقهی خانوادگیاش در همین زمینه گفت: پیشهی پدرم، حلبیسازی بود. من هم تا مدتها شاگرد او بودم. زمانی که بچه بودیم، میرفتیم مغازهی پدرم. وقتی که آن حرفه، به نوعی از چرخهی زندگی ما خارج شد، من بر آن شدم که آن حرفه را بهنوعی، دوباره به زندگیام وارد کنم. این کاره، برای من یادآورِ آن ابزاری و ادواتی است که نیاکان ما از آنها استفاده میکردند. من به این کاسهبشقاب و قابلمهها خیلی سر و شکل ندادم. من فقط آنها را دوباره به آدمها نشان دادم، و از این کار حس خوبی داشتم. متریال من فلز، برنز، مس، فولاد و هر چیز دیگری است که به دستم میرسد.
او ادامه داد: من خودآموخته بودهام، و هیچ درس و کلاسی را در حرفهام پاس نکردهام. این سومین نمایشگاه من است که در گالری سهراب برگزار میشود. شروع کار من با گالری گلستان بود. نمایشگاه دومم را در گالری هپتا برگزار کردم؛ هر دو سال 95 بود. کارهای دو نمایشگاه قبلی هم همه چقاشی بود.
کاوه یاری به جمعبندیای درخصوص کارهایش رسید و گفت: من چیزی در حدود 20 سال است که دارم کار میکنم. ولی این کارها به صورت مستمر نبوده. من آنها را برای دل خودم میساختم. از طرفی، خیلی هم دستم باز نبوده که هر نقشی را که دوست دارم انتخاب کنم. فرض بفرمایید بارها شده که خواستهام چهرهی بزرگان مذهبی را سوژهی کارهایم کنم، ولی خیلی در این رابطه دستم باز نبوده که بتوانم آن چیزی که دوست دارم را ارائه کنم. مثلاً مسیحی که من زدم، چیزی در حدود 7 سال طول کشید تا من به آن نقشی که دوست داشتم برسم. اصلاً به جمعبندی نمیرسیدم که آیا این مسیح، باید اینطور باشد یا نه. چون ما این بزرگان را که درک نکردهایم. درواقع، یک ذهنیتی هم از کارهای کلیساییِ نقاشانی مثل رامبراند و داوینچی داشتم، که به این سمت کشیده شدم.
او گفت: زمانی که صرفِ هر کار میکنم، اصلاً دستم نیست. چون من هیچوقت برای ارائهی این کارها برنامهریزیای نداشتم. قبلاً اینها را به دیوارِ خانهی خودم میزدم، یا همینطوری از سقف آویزانشان میکردم. همینطوری که اینها باد میخوردند لابد برایم، شکلهای دیگری را تداعی میکردند. کسی تشویقم نکرد که نمایشگاه بگذارم. تحت فشار بودم تا توانستم این کارها را یکجا جمع کنم و نمایشگاه بگذارم، تا حداقل بینندگان آثارم اگر نسبت به کارها نقدی دارند، به نحوی نظرشان را به خودم برسانند. دوست دارم کارهایم را نقد کنند.
اصلاً به یاد ندارم که این کارها، کِی شکل گرفتهاند. از 20 سال پیش همینطور ذرهذره شکل گرفتهاند. جدیداً مکانی برای کار کردن در اختیار ندارم. دوست داشتم این کار را به جوانترها آموزش دهم، تا با خودم به گور نبرم. اگر شهرداری یک جایی را در اختیارم بگذارد تا بتوانم به کارهایم ادامه دهم، خیلی خوشحال خواهم شد.
مسیح
مو قشنگ
گاوِ مشحسن
دندون قروچه
نفستنگی
نگهبان
از راست به چپ:
مائو، چهار، پیکاسو
از راست به چپ:
مو قشنگ؛ آپاچی
و سایر بستگان
کاوه یاری؛ شاهین ترکمن (مدیر نگارخانه سهراب)؛ عباس یاری؛ ناصر بزرگمهر (مدیر روزنامه صمت)؛ غلامرضا نامی؛ امرالله فرهادی (گرافیست و مدیر آموزشگاه ویژه)
عباس یاری (مجله فیلم)؛ بیژن بیرنگ
گفتنی است اخیراً مستندی به کارگردانی «آروین ایل بیگی» دربارهی چقاشیهای کاوه یاری ساخته شده است که تیزر آن را میتوانید در زیر مشاهده کنید.
گفتگو: رضا یاسینی