داود ملکیصیدآبادی:
ناشران با ترس و احتیاط داستان چاپ میکنند/گپ و گعده ادبی نداریم
بازار داستانکوتاه در ایران خراب است و اکثر انتشاراتیهای خیلی با ترس و لرز و احتیاط انتشار مجموعه داستان کوتاه را قبول میکنند.
داود ملکیصیدآبادی (نویسنده و مدرس داستاننویسی) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، از انتظار یک مجموعه داستان و یک رمان جدید برای انتشار خبر داد و گفت: یک رمان و یک مجموعه داستان را آماده انتشار دارم. رمان را به انتشارات نگاه سپردهام و برای مجموعه داستان هنوز ناشری مشخص نشده است. با یکی دو ناشر درباره انتشار این مجموعه داستان کوتاه صحبت کردهام که ببینم به نتیجه خواهیم رسید یا خیر.
ملکیصیدآبادی سپس در توضیح کوتاهی درباره این رمان و مجموعه داستان بیان کرد: رمان مذکور در حقیقت یک رمان شخصیتمحور است که مضممونی روانشناسانه و جامعهشناسانه دارد، یعنی رمان به نوعی ژانری روانشناسانه با رویکرد اجتماعمجور دارد و برای شخصیت اول داستان اتفاقاتی میافتد که منجر به تغییر هویت و تغییر شخصیت در او میشود.
این نویسنده درباه داستان جدیدش هم گفت: مجموعه داستانم شامل داستانهای متنوعی است. به نظر من برخلاف آنچه که به نوعی عرف شده و میگویند یک مجموعه داستان باید یا بهتر است از داستانهایی با تم واحد تشکیل شده باشد مجموعه داستان حکم یک گلچین آهنگ است که همه موسیقیهایش در یک سبک یا یک حال و هوا نیستند. در این مجموعه داستان هم بر خلاف آنچه که باب شده داستانهایی با مضامین مختلف امید، مرگ، خوشی و ... وجود دارد و به نظرم هر مخاطب دستکم با یکی از این دو داستانها ارتباط برقرار میکند.
این نویسنده البته بازار داستان کوتاه را در ایران بازاری راکد و بدون متقاصی دانست و اظهار داشت: برعکس آنچه که میگویند؛ بازار داستانکوتاه در ایران خراب است و اکثر انتشاراتیهای خیلی با ترس و لرز و احتیاط انتشار مجموعه داستان کوتاه را قبول میکنند. براساس آنچه که رصد میکنم و با توجه به بازخوردهایی که از نویسندگان و ناشران میبینم گویا در حال حاضر بازار ترجمه بهترین وضعیت در میان کتابهای ادبی دارد. اما کارهای ترجمه هم از کیفیت خوبی برخوردار نیستند و با برگردانهای بسیار ضعیفی مواجه هستیم که نهایتا برای خواننده مشخص نمیشود مفهمومی که داستان میخواهد به آن برسد، چیست؟
او در پاسخ به این پرسش که علت عدم تمایل ناشران به قبول چاپ داستان کوتاه چیست، متذکر شد: احساس میکنم این بازتاب را ناشران از تولیدات خودشان میگیرند. وقتی کاری را منتشر میکنند که کارشناس ناشر هم میداند این داستان کاری که قابل عرضه به بازار باشد، نیست و با بازخورد منفی مخاطب روبرو میشوند و نهایتا به بیزاری مخاطب از ادبیات ایرانی میرسند. بازار نشر ما از اشتباهات و کارهای خطای برخی ناشران که چاپ داستانهای ایرانی فاقد کیفیت را ادامه میدهند، صدمه خورده و میخورد. این داستانهای فاقد کیفیت که صرفا برای بعد اقتصادی منتشر میشوند باعث رنجش مخاطب ار بازار ادبیات داخلی شده و او ترجیح میدهد وقتی هزینه میکند یک داستان خارجی بخواند که هم مفهوم داشته باشد و هم با داستان ارتباط برقرار کند و از خواندن آن لذت ببرد. با این اتفاقات ناشران میگویند بازار خراب است و به سراغ داستان کوتاه ایرانی یا حتی رمان ایرانی نمیروند.
ملکیصیدآبادی افزود: رمان ایرانی از لحاظ مخاطب البته با این مشکل مواجه است و برای انتشار چندان مسئلهای ندارد و ناشران از انتشار رمان بیشتر استقبال میکنند. شاید به دلیل صرفه اقتصادی است که ناشران ما انتشار رمان را به داستان کوتاه ترجیح میدهند، چراکه بالاخره از نظر حجم و تعداد صفحه و ... آورده بیشتری میتواند برای نشر مذکور داشته باشد. با این حال وضعیت رمان ایرانی هم در جذب مخاطب چندان جالب نیست و بازار رقابتی از لحاظ محتوایی که به مخاطب ارائه میدهیم نداریم. جوایز ادبی هم که معمولا براساس دوستیها و روابط شکل میگیرند و کاری به شایستهسالاری و انتخاب اثر برتر ندارند. این مسائل ریشههای درهم تنیده هستند که جلوی رشد ادبیات ایرانی را گرفته است. فعالیتهای ادبی ما به جای اینکه بخواهد اصولی پیریزی و اجرایی شود بیشتر ناشی از رفاقتها و دوستیها است و رابطهای که در تمام جنبههای کشور ما دیده میشود به ادبیات هم وارد شده است.
این نویسنده یادآور شد: ما در گذشته چنین مشکلی را در حوزه ادبیات نداشتیم و اگر هم نمونهای استثنا اتفاق میافتد با نقدهای تند مواجه میشد و با کلمات محکم و سخت اما علمی نویسندگان با هم گفتوگو میکردند. اتفاقی که امروز دیگر شاهد نیستیم، مگر اینکه دو نفر بخواهند در مقابل هم قرار بگیرند و در حد شهادت به یکدیگر ضربه بزنند و عملا گپ و گعده ادبی در کشور اتفاق نمیافتد و بیشتر گپ و گعده دوستانه را میبینیم.
او در پایان درباره سرانجام صدور مجوز برای انتشار رمان «شرایط» گفت: رمان شرایط هنوز بدون اعلام رسمی و باتوجه با اصلاحیههای زیادی که به داستان وارد کردهاند؛ عملا ممنوع چاپ شده است.
ملکیصیدآبادی پیشتر در گفتوگو با ایلنا از بلاتکلیفی چندین ماهه این رمان برای دریافت مجوز چاپ گفته بود. (اینجا)