نگاهی به موضوع اصلاح قانون گذرنامه برای تسهیل خروج زنان از کشور؛
حق زنان را به عدهای خاص محدود نکنید
طرح اصلاح قانون گذرنامه با هدف تسهیل امکان خروج زنان فرهیخته از کشور و حضور در مجامع بینالمللی روز گذشته از سوی فراکسیون زنان به هیئترئیسه مجلس تقدیم شد. خبری خوشحالکننده اما فقط برای بخشی از جامعه زنان و نه همه آنها.
ایلنا: طرح اصلاح قانون گذرنامه با هدف تسهیل امکان خروج زنان فرهیخته از کشور و حضور در مجامع بینالمللی روز گذشته از سوی فراکسیون زنان به هیئترئیسه مجلس تقدیم شد. خبری خوشحال کننده اما فقط برای بخشی از جامعه زنان و نه همه آنها. موضوعی که تا امروز نگرانیهای بسیاری برای فعالان حوزه زنان به دنبال داشته است.
هرچند پروانه سلحشوری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با یکی از رسانهها اسم این طرح را "طرح تسهیل خروج زنان" دانست و آن را صرفا محدود به زنان نخبه نکرد. .به گفته سلحشوری در این طرح فراکسیون زنان مجلس به دنبال تسهیل خروج زنان از کشور است و استفاده از نام زنان نخبه علمی، ورزشی و سیاسی تنها به عنوان مصادیق است. اما آنچه در این طرح همچنان مبهم باقی مانده اینکه آیا بالاخره این طرح برای همه زنان است یا تنها برای عدهای با ویژگیهای خاص؟ پرسشی که شاید پاسخ آن در روزهای آینده معلوم شود.
مدلهای مختلفی از قانونگذاری وجود دارد، بویژه وقتی قانونگذاری با عامل یا متغیر «جنسیت» سروکار پیدا میکند، ماهیت نظامهای قانونگذاری بیش از پیش از دیگری متمایز میشود. در فرآیند پیشنهادهای قانونی [چه طرح و چه لایحه]، مراحل قانونگذاری معمولا از موازنههای سیاسی تاثیر میپذیرد و گاه فشار افکار عمومی هم میتواند بر جهتگیری قانونگذار موثر واقع شود و قانونگذاری را به مسیر مطلوب هدایت کند.
با این همه، نتیجۀ تلاش قانونگذار باید در راستای استقرار برابری و ترویج برخورداری افراد از حقوق برابر باشد. شان قانونگذاری ایجاب میکند که نمایندگان منتخب مردم در بهارستان، برای اینکه همگان بتوانند از «حقوق» برابر برخوردار شوند، قانونگذاری کنند. قانونگذاری برای این است که، دسترسی همگان به حقوق برابر را تضمین کند نه اینکه با گذاشتن بند و تبصرههای متعدد موجب شود حقوق همگانی به شکل امتیاز دربیاید و فقط به عدهای محدود اعطا شود.
آشکارا باید به نحوه قانونگذاری [بخوانید استثناگذاری] در مورد قانون گذرنامه برای زنان متاهل و اعطای تابعیت به فرزند یا فرزندان حاصل از ازدواج زن ایرانی با خارجی اعتراض کرد. اگر قانونگذار دریافته است که رویه فعلی عادلانه نیست و باید برای تغییر آن تلاش کند، چرا قانون گذرنامه را با اعمال تبصرهای «فقط» برای زنان نخبه [یا مشهور؟] عوض میکند؟ اگر قانونگذار دریافته است که عدم اعطای تابعیت ایرانی به فرزندان زنان ایرانی حاصل از ازدواج با مردان خارجی عادلانه نیست، چرا «فقط» اعطای تابعیت را محدود به فرزندان زنان نخبه میکند؟
شان قانونگذاری این نیست که با ایجاد استثنائاتی، حقوق حقۀ زن ایرانی را به شکل اعطای امتیاز فقط به باشندگان محدودی اعطا کند. شان قانونگذاری باید تلاشی باشد برای تضمین حقوق به شکل عام و نه تبصرهبندیهایی که عملا حق را تبدیل به امتیاز و منحصر به عدهای محدود میکند. شان قانونگذاری در واقع تلاشی است برای رفع فرادستی/ فرودستی نه شکل قانونی دادن به آن.
فرزند مرحوم مریم میرزاخانی حق دارد تابعیت ایرانی داشته باشد اما هیچ دلیلی وجود ندارد که فرزندان زنان ایرانی حاصل از ازدواج با خارجیها که نه نخبه هستند و نه شاید سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، از این حق محروم باشند. زنان معمولی ایرانی که نه ورزش میکنند و نه قرار است مدال المپیکی برای کشور بیاورند، باید حق خروج مکرر از کشور داشته باشند. لطفا حالا که دریافتهاید این قوانین نیاز به تغییر دارند، شان قانونگذاری برابر را رعایت کنید. استثناگرایی در قانونگذاری حق را امتیاز و قانون را فاقد ویژگی مشمولیت عام میکند و از اعتبار آن میکاهد.