اجرای چهار روایت مختلف از "کوراغلو"؛
عشق و انتقامِ عاشیقها از زبان خودشان
دومین روز جشنواره موسیقی نواحی ایران در حالی برگزار شد که منظومهخوانان چهار منطقه مختلف روایتهایی نسبتا متفاوت را از داستان "کوراغلو" ارائه کردند؛ همچنین اجرای موسیقی شادیانههای اقوام مختلف ایران در پارک مادر کرمان با همراهی و استقبال کرمانی ها همراه شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بخش پژوهشی دهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران که به اعتقاد کارشناسان موسیقی مهمترین بخش این جشنواره محسوب میشود؛ روز چهارشنبه (۷ تیر) در سالن سینما تک هتل «پارس» کرمان با موضوع بررسی منظومه «کوراغلو» از ساعت ۱۰ صبح آغاز شد.
در این بخش که با حضور بسیاری از شرکتکنندگان در جشنواره و همچنین فرزاد طالبی (مدیرکل دفتر موسیقی) و محمدرضا علیزاده (مدیرکل اداره ارشاد کرمان) برگزار شد؛ چهار موزیسین و منظومهخوان از مناطق مختلف، روایتهای خاص منطقه خودشان درباره این منظومه مشهور ترکزبانان جهان را با تفاوتهایی برای حاضران روایت کردند.
احمد صدری (دبیر علمی دهمین جشنواره موسیقی نواحی) در ابتدای این بخش درباره بخش پژوهشی جشنواره گفت: محور اصلی این دوره از جشنواره منظومهخوانی است و باید گفت در مناطق آذربایجان شرقی و غربی و حتی در میان قشقاییها «کوراوغلو» بسیار رواج دارد. به نظر میرسد در دوران معاصر بسیاری از اقوام در حال کار کردن روی موسیقی خود هستند و یک نگاه درون فرهنگی به وجود آوردهاند و این اتفاق بسیار خوبی است.
وی در ادامه افزود: عاشیق احد ملکی از آذربایجان شرقی برای ما نتیجه پژوهشهایشان را برایمان بازگو میکنند. در دوره معاصر رویدادها و اتفاقهایی در موسیقی نواحی رخ داده و آن هم این است که هنرمندان ما روی فرهنگهای خودشان کار میکنند. حتی طبقه بندیهای کلاسیک دیگر نیست و اصطلاحات خودشان را به کار میگیرند. در فرهنگ قدیم ما نوازندگان هم مجری و هم مولف هستند. امروز هم به همین سمت میرویم. در جلسه امروزمان علاوه بر سخنرانی عاشیق احد ملکی، عزیزان ما از خرسان شمالی و دوست عزیزمان که از ترکیه آمده درباره منظومه کوراوغلو اجراهایی دارند.
اولین موزیسینی که در این بخش به بررسی منظومه «کوراوغلو» پرداخت؛ عاشیق احد ملکی بود که با توضیحات مبسوطی روایت مردم آذربایجان از این منظومه را بازگو کرد. عاشیق ملکی درباره جشنواره موسیقی نواحی و منظومه کوراغلو گفت: موسیقی نواحی در آستانه فراموشی است و اگر این استادان نباشند، این گنجینهها از بین میرود و دیگر ما این داشتهها را نخواهیم داشت. در همدان مجسمهای پیدا شده که عاشیقی در حال نواختن قوپوز است و در موزه لوور فرانسه این مجسمه نگهداری میشود. طبق این مجسمه ۶ هزار سال قدمت عاشیق در ایران است.
عاشیق احد ملی در ادامه افزود: ساز قوپوز و عاشیق را کشور آذربایجان در یونسکو ثبت کرد. همچنین در ترکمنستان مجسمهای از یک عاشیق هست که رویش نوشته شده: خدا یکی است. این مجسمه مربوط به ۱۵۰۰ سال پیش است. البته کتابی در کتابخانهای در آلمان هم وجود دارد که نشان میدهد در زمان پیغمبر؛ حضرت محمد(ص)؛ وقتی که به پیغمبری میرسد، به چهار کشور هند، روم، ترکیه و ایران نامه مینویسد. در میان ترکها در قبیله اوغوز، ترک دین اسلام را بدون جنگ میپذیرند و «دده قوپوز» ساز را به دست میگیرد و سورههای قرآن را با همین قوپوز میخواند و به تبلیغ اسلام میپردازد. به پیغمبر خبر میدهند که اوزونی (عاشیق) هست که قرآن را با قوپوز میخواند. حضرت وقتی دید که با ساز دین خدا را روایت میکنند گفت حتما حکمتی در این میان هست و اجازهٔ این کار را داد.
وی در بخش دیگی از سخنانش گفت: وقتی عاشیق وارد مجلس میشود، اول استادنامه را میخواند و بعد دیوان میخواند. اول باید نام خدا پیغمبر و امامان را بگوییم و بعد شروع کنیم. ما عاشیقها بدون وضو دست به ساز نمیزنیم. در زمان صفویه احترام ویژهای برای عاشیقها وجود داشته است. عاشیق را دو گونه مینویسند یک بار با «آ» مینویسند که به معنی بازگوکننده است. عاشیقها شعر میسرایند، داستانها را خودشان روایت میکنند. کار عاشیق گفتن حرف دل مردم است. حتی یک داستان در میان عاشیقها نیست که بیهدف باشد.
این موزیسین گفت: سه نوع عاشیق داریم. یک عاشیق در قهوهخانهها میخواند. یک عاشیق شعرهای مردمی و شعرا را بلد است. عاشیق دیگری هست که بسیار اندکند. این عاشیقها شعر بر آنها الهام میشود. آخرین درجهای که به عاشیق میدهند «دده» است. «دده» یعنی پدر.
وی افزود: سه مدل داستان یا همین منظومه داریم. داستانهای عاشقی، عرفانی و حماسی. طاهر میرزا، عاشیق قریب شاه صنم از جمله عاشقانهها هستند. شیرین بیرجک عرفانی است. شاه اسماعیل خطایی و کورواغلی حماسی هستند. کتابی دارم که کوراوغلی دوازده قسمت دارد. در آذربایجان هم هشت بخش برای این منظومه نوشتهاند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: شخصیت کورواغلی شخصیتی است که تا جایی که امکان داشته در مقابل ظالم ایستاده و حق مظلوم را به آنها داده است. خانی بود به نام حسن خان که پدر کورواغلو اسبهای این خان را نگه داشته است. یک روز این اسبها را به چرا میبرد و میبیند که اسبی از آب بیرون میآید و با یک ماده اسب جفتگیری میکند و بعد از چند ماه از آن اسب ماده دو کره اسب به دنیا میآیند. پدر کورواغلو را صدا میدهد و میگوید یک اسب برایم بیار که میخواهم به این خان هدیه بدهم. او میرود و یکی از همان دو کره اسب را آورد. این کره اسبها لاغر مردنی بودهاند. آنها فکر میکنند که خواسته است مسخره کند. خان دستور میدهد چشمهای علی کیشی را درآورند. علی کیشی میگوید، چشمان من را که در آوردید اما آن دو کره است را به من بده. به پسرش گفت این دو کره اسب را ببر و در جایی تاریک نگهداری کن. نام پسرش روشن بود. اسبها را بزرگ میکند و تصمیم میگیرد که انتقام پدرش را از خان بگیرد. دوروبرش را از پهلوانها پرمیکند. یک روز کاروان حسن خان از جایی میگذرد، دستور میدهد که کاروان را غارت کنند. بعد پیش خان میروند و داستان را بازگو میکنند، میگوید چه کسی این کار را کرده است، میگویند روشن؛ خان هم میگوید همین «کوراوغلو» یعنی «همین پسر فلانی که کور است. از همان جا حماسه کوراوغلو شکل میگیرد.
عاشیق ملی گفت: عاشیق جنون در دربار «کوراغلو» بوده است. یک روز این عاشیق وارد مجلسی میشود. از او میپرسند از کجا آمدهای. میگوید از منطقه «کوراوغلو». میگویند برایمان بگو این «کوراغلو» کیست.
در ادامه ملکی این روایت را خواند. وی همچنین عنون کرد: دختر حاکم ارزروم این روایت را میشنود. وقتی دید که این عاشیق جنون دارد از مقام کورواغلو صحبت میکند.
در بخش بعدی این نشست طواق سعادتی (دوتار نواز ترکمن صحرا) روی سن آمد و ضمن بیان تفاوتهایی که روایت عاشیق احد ملکی از کوراغلو با روایت ترکمنها دارد به اجرای بخشهایی از این منظومه با قرائت خود پرداخت.
علی غلامرضایی (دوتارنواز شمال خراسان) نیز در ادامه روی صحنه آمد و گفت: درباره این منظومه در کتابهای ترکها و ترکمنها از زمین تا آسمان فرق است. اصل لهجه در این منظومه کوراغلو متعلق به آذری هاست. ترکمنها و ترکها خیلــی لطیف میخوانند. ترکها میگویند «کوراوغلی»، ترکمنها به خاطر لهجهشان میگویند، «گوراوغلی» و ما از هر دو آنها راحتتر این منظومه را تلفظ میکنیم.
علی غلامرضایی پس از توضیحاتش به اجرای بخشهایی از منظومه کوراغلو پرداخت. سپس گولتکین بولوتغلو از کشور ترکیه روی صحنه آمد و منظومه «کوراوغلو» را با ساز باقلاما یا همان دیوان برای حاضران اجرا کرد.