در افتتاحیه آثار ناصر اویسی در موزه هنرهای معاصر مطرح شد؛
اویسی کوشید از ازدحامِ خط و رنگِ مسلطْ بر مینیاتور ایران بکاهد
نمایشگاه آثار ناصر اویسی، هنرمند نقاش روز گذشته (۲۷ خردادماه) در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح شد. در حاشیه این نمایشگاه؛ کتابی شامل بیش از ۱۰۰۰ اثر از این هنرمند نیز ارائه شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، موزه هنرهای معاصر این روزها میزبان نمایشگاهی از آثار ناصر اویسی، هنرمند نقاش، است.
در مراسم آغاز به کار این نمایشگاه؛ حسن نوفرستی (مدیر روابط عمومی موزه هنرهای معاصر تهران) در معرفی ناصر اویسی گفت: ناصر اویسی، نقاش، چاپگر و سفالگر متولد ۱۳۱۳ و ازجمله نخستین مدرنیستهای ایرانی است که به سنتهای هنری گذشته رجوع کرده. وی فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران است.
نوفرستی با بیان این مطلب که نمایشگاه مشترک اویسی با سالوادور دالی و شاگال، ازجمله مهمترین نمایشگاههای این هنرمند است؛ افزود: این هنرمند برای نخستین بار دو تابلو از خودش را در یک نمایشگاه گروهی در تهران ارائه کرد و موفق به اخذ جایزه شد. او تا امروز در بیینالهای بسیاری شرکت کرده، که ازجمله میتوان به بیینال پاریس (۱۳۳۸)، بیینالهای تهران (۱۳۳۹ و ۱۳۴۵)، بیینال ونیز (۱۳۴۱)، بیینال سائوپائولو (۱۳۴۲) و بیینال گرافیک در فلورانس (۱۳۴۷) اشاره کرد. وی همچنین در نمایشگاههای انفرادی بسیاری در خارج از کشور شامل: گالری دورگز (۱۳۴۵)، گالری سان فدله در میلان (۱۳۴۵)، گالری ۸۸ در رم (۱۳۴۷)، گالری هربر در زوریخ (۱۳۴۸) و دانشگاه کلمبیا در نیویورک (۱۳۵۱) شرکت داشته است.
وی افزود: اویسی در اوج موفقیت خود تابلوهای چشمنواز و خیالانگیزی با استفاده از پیکرههای ایرانی و عناصر خوشنویسی در رنگهای زنده آفریده و منابع الهام او عمدتاً سرامیکهای سلجوقی، نقاشیهای قاجار و پارچههای قلمکار است. در این نمایشگاه نیز از ۲۴ اثر به نمایش درآمده از این هنرمند، ۴ اثر متعلق به گنجینه موزه هنرهای معاصر است.
نوفرستی با اشاره به نمایش آثار خارجی و ایرانی گنجینه موزه هنرهای معاصر در روزهای اخیر؛ یادآور شد: این نمایشگاه بهصورت رسمی در ۲۵ خرداد به پایان رسیده و فردا همه این آثار به نمایش درآمده جمعآوری شده و به گنجینه موزه انتقال داده میشوند.
در ادامه وحید ملک (مدیر آرت سنتر) که این نمایشگاه با همکاری وی تدارک دیده شده، ضمن اظهار خوشحالی از برپایی این نمایشگاه گفت: جا دارد از آقایان مرادخانی، ملانوروزی و ریاست موزه، جناب آقای زارع بابت مساعدتهایشان تشکر کنم، و چه حیف که خود آقای اویسی در این مجلس که به نام ایشان است، حضور ندارند.
سپس جواد مجابی (شاعر، روزنامهنگار و منتقد هنری) درباره آثار این هنرمند گفت: ناصر اویسی ۶۰ سالی است که دائم به نمایش آثارش پرداخته است. در ۲۳ سالگی در سال ۱۳۳۵ تصویری امپرسیونیستی از الرسکی کشید، که جایزهای هم نصیب او کرد. سال بعد همراه ۳۲ نقاش دیگر در انجمن ایران و آمریکا اثری عرضه کرد که منتقدان آن را پیروی از ونگوگ قلمداد کردند اما در سال ۳۶ با آثار متنوعش در انجمن دوستاران هواپیمایی، شیوهای را آغاز کرد که راه و رسم همیشگیاش شد: نو کردن مینیاتور. روش رضا عباسی در تابلوهای «چنگزن» و «ساقی محزونِ» این نمایشگاه پیدا بود، و از همان اوان هنرمند کوشید در تابلوهای مدرنش، از ازدحامِ خط و رنگِ مسلطْ بر مینیاتور ایران بکاهد و به حرکتِ استیلیزهی فیگورهایش در فضای خلوت رنگین ادامه دهد. در بیینال دوم و سوم تهران جوایزی کسب کرد و این داوری درست، او را در گزینش شیوهاش استوارتر کرد. اولین مجموعهی آثارش که نخستین کتاب مجموعهی نقاشی ایران است سال ۱۳۴۴ با مقدمهی نجف دریابندری به اهتمام انتشارات مروارید منتشر شد.
مجابی ادامه داد: دربارهی آقای اویسی به عنوان هنرمند پیشتاز این چند دهه و یکی از بزرگان هنر ایرانی که مقبولیت جهانی یافته بارها مقالاتی نوشتهام و در کتابهایم به تحلیل فنی و بررسی مفاهیم کارهایش پرداختهام. امّا در آیین گشایش نمایشگاه او در موزه هنرهای معاصر تهران، در فرصت کوتاهی که به من اختصاص یافته، به سرفصلهایی از ویژگی زندگی و آثار او اشاره میکنم که تفصیل آن کتابی خوهد بود.
این منتقد هنری در بخش دیگری از سخنان خود به نسبت اویسی با نگارگری ایرانی اشاره کرد و گفت: توجه او به مینیاتور ایران به عنوان میراث ملی، باعث شد او با ساده کردن خطوط و اختصارِ رنگ، فضای سنتی نگارگری ایران را به زمان حاضر و خیالهای رنگیناش پیوند بزند. او اعتقاد دارد؛ در مینیاتور ایران سطح مطرح است، بیشتر به خاطر تابش آفتاب ایران که وقتی نور شدید باشد، سطح مطرح است. همچنین نوع نگاه ذهنی، گرایش تجریدی و انتزاعی هنرمندان پیشین که غالباً به آبستره کردن طبیعت پرداختهاند.
مجابی درباره استفاده خط در نقاشیهای هنرمند نیز یادآور شد: هنر ایران همواره با نوشتار توأم بوده، به کتیههای تخت جمشید نگاه کنیم که نقش برجستهها کنار خطوط آمدهاند و به نسخ خطی دیوانهای شعر که نقاشی و خط قرین و مکمل هماند.
این منتقد هنری افزود: در اوایل بیشتر از نقاشی زند و قاجار به عنوان سرچشمهی آثارش مدد میگرفت. نقوش قلمدان و پرده قلمکار و تابلوهای بزمی استادان را به شیوهی خودش بازآفرید. به تدریج به دستاوردهای قرون پیشین توجه کرد و نقاشیهای سلجوقیِ کتیهها و سفالها و مجموعهی هنرهای مردمی قرن هفتم به بعد را بررسی و مورد استفاده قرار داد. هر چه جلوتر میآییم او به زمانهای دورتر نگاه میکند. اثار هخامنشی و ساسانی این سالها، غالب تابلوهای او را شکل دادهاند و آذین و تزئین دورههای دیرین را در دستساختههای هنری او میبینیم که در بهترین اجرای امروزین نمودار شدهاند.
وی با اشاره به نسبت اویسی با ادبیات ایران خاصه شعر و خصوصاً غزل و رباعی گفت: اویسی با اینکه حقوق خوانده اما دلش همواره با شعر بوده است و خواندن آثار استادان شعر به تدریج نقاشی شعرگونه را در او بیدار و پایدار کرده است. نقاشی و موسیقی ما همواره کنار هنر ملی ما که شعر است رشد کرده و از فضای بالندهاش رنگ گرفته است. اویسی راز همنشینی شعر و نقش را به جان حس کرده است و بارها مجالس بزمی خمسه و غزلهای عاشقانه و رباعیهای خیام را مضمون آثارش ساخته است و میتوان او را نقاش شاعرانگیها دانست.
نسبت اویسی با هنر شرق و غرب عنوان بخش دیگر سخنان مجابی بود که در اینباره گفت: خلوت بودن فضای پسزمینه و ایجاز خطوط و طراحی شتابناک سادهوار، حاصل تأملات او در هنر چین و ژاپن است. به من گفت: «نقاش ایرانی دوران پر ماجرایی را میگذرانده و حامل پیامی ناشنیده بوده است. میخواسته در این چند صفحهای که در شاهنامه یا خمسه در اختیارش گذاشتهاند همهی حرفهایش را بزند. خلاصهپردازی در هنر ما جایی نداشته است. در سنت ذن برعکس، همه چیز ساده است. (هنر بزرگ بساز از چیزهای کوچک!). سعی کردم در نو کردن مینیاتور به ساده کردن آن بپردازم. با هنر ژاپنی که آشنا شدهام، رنگ قرمز و طلایی در کارهایم پدیدار شده است.
جواد مجابی سپس گفت: اقامت او در اروپا و آمریکا و احاطهاش به هنر جهانی در سیاق کارهایش بیتأثیر نبوده است. مثلاً میتوان به تابلوهای متعدد گاوبازی او که حاصل اقامتش در اسپانیاست اشاره کرد. تحلیل نقاشان بزرگی چون ولاسکز و ال گرکو یا دولاتور نمونهی دیگری از توجه او به هنر غرب است. اما بیش از اینها اویسی از آغاز کارش هندسهی نقاشی مدرن غرب و ترکیببندی شاهکارهای استادان پیشین و تجربهی رنگبندی و سامانبخشی نهایی کارش را از دل موزهها و مجموعههای جهانی، بیرون کشید و ذاتی خود کرد. بهدرستی میدانست که از التقاط فرهنگی شرق و غرب، میتوان به شیوهای دست یافت که با حفظ ویژگی بومی، بیانی جهانی داشته باشد.
وی سپس به نسبت اویسی با زیبایی و زیباییشناسی پرداخت و گفت: نگاه پرشور و سالم اویسی به جهان آدمیان، آثار او را آکنده از زیبایی کرده است. شکوه و اعتدال اندامها، شعشعهی رنگ و نور، حضور عاشقان مست و ساقیان خنیاگر و اسبهای پرهیمنه، گلها و ماهیها و کبوترها، بخشی از سپهر زیبابینی او را نشان میدهد. او دنیا را زیبا میبیند و خوشگل تصویر میکند، نه از آن رو که این جهان زیباست و آدمیان بیغم و غصهاند، او آرزوی زمینی ساده و مردمانی آزاده را بر پردهی خیالش نقش میزند. انگار به دعایی نومیدوار میخواهد جهان لحظهای از خشونت و فریب و ستم و حماقت ریشهدار رهایی یافته باشد. میگوید: «به من میگویند اسب سبز که کشیدهای در طبیعت نیست. میگویم باشد، چون زیباست.» اسبها در آثار او نشان نرینگی و پیشتازی و نجابت و اصالت قومیاند. در فضای رنگارنگ میتازند، در صفی کوچک رژه میروند. گاهی بال دارند و پرواز میکنند. پیام نقاش ساده است: اسبها از آغاز با بشر همدم بوده و یکی از حاملان تمدن ایرانیاند.
وی در پایان به رابطه میان اویسی با ایران فرهنگی و جهان ایرانی پرداخت و یادآور شد: اویسی وقتی بیشتر با تاریخ و هنر و فرهنگ ایران آشنا شد، هر جا که سفر کرد وطنش را در قلبش، در قلمش و رنگدانش به همراه برد. شصت سالی است تابلوهای هنرمندِ سرگشته در آفاق، این عض پرشور، این بگانه شدن با وطنش را فریاد میکند.
مراسم افتتاحیه نمایشگاه آثار اویسی با حضور چهرههایی همچون حسین محجوبی، کامبیز درمبخش و رضا کیانیان برگزار شد.