عبدالله کوثری در گفتوگو با ایلنا:
عدهای محصول فرهنگی خارج از دایره خودی را مشکوک میدانند/ما نویسندگان و مترجمان در قانون جایی نداریم
وقتی سندیکا و اتحادیهای به صورت قانونی نمیتواند فعالیت کند، یعنی ما نویسندگان و مترجمان در قانون جایی نداریم. به نظر میرسد هویت نویسندگان و مترجمان به صورت جمعی به رسمیت شناخته نمیشود، در صورتی که در حقیقت نویسندگان و مترجمان هم یک صنف هستند.
عبدالله کوثری (مترجم) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به نوع نگاه مشکوک به ادبیات و کتاب در سطح سیاستگذارن کلان کشور گفت: در دورههای مختلف مطالبات اهالی فرهنگ و قلم از دولت و وزارت ارشاد و ... مطرح شده است، حالا چه تک تک و چه جمعی. اصولا نگاه سیاستگذاران کلان کشور به فرهنگ مقوله دیگری است. یعنی برخی از سیاستگذاران فرهنگی ما فکر میکند تنها دایره فکری خودشان سازنده و بر حق است و محصول فرهنگی که غیر از این باشد اگر محکوم نباشد، دستکم مشکوک است. در تمام این سالها و دههها فراز و فرودهایی در بحث مدیریت فرهنگی بوده و مثلا در دورههایی روال صدور مجوز تسهیل شده و تنوع کتابها بهتر شده، اما در بن و شاکله سیاستگذاریهای کلان به هرحال این تفکر وجود دارد که کالای فرهنگی غیر از دایره خودی اگر مخرب نباشد چندان هم مفید نیست.
او تاکید کرد: به جز قشر خاصی از حاکمیت که ضرورت وجود آثار ادبی غیر و اساسا حرفه ترجمه را قبول دارد، خیلیها اصلا زیاد اعتقادی به این مسئله ندارند. این موضوعات بارها گفته شده است. مسئله این است که باید بپذیریم هیچ فرهنگی فارغ از تبادل با سایر فرهنگها پویایی ندارد. ضرورت تعامل فرهنگی و ارتباط ادبی و فکری با دیگر کشورها از پیش از اسلام وجود داشته و بعد از اسلام هم ادامه داشته است. آنچه که ما فلسفه اسلامی مینامیم چیزی جز این نیست که اندیشمندان ایرانی مسلمان فلسفه یونانی را مطالعه و سپس آن را به دنیای اسلام وارد کرده و چیزهایی به آن افزودند و با تطبیق آن با اصول فرهنگی خود مقولهای ساختند که امروز از آن به نام فلسفه اسلامی نام میبریم. این بدان معناست که دو فیلسوف بزرگ یونان یعنی افلاطون و ارسطو بر نحوه تفکر کل عالم ازجمله ما ایرانیان نیز تاثیر گذاشتهاند.
در بن و شاکله سیاستگذاریهای کلان به هرحال این تفکر وجود دارد که کالای فرهنگی غیر از دایره خودی اگر مخرب نباشد چندان هم مفید نیست.
مترجم کتاب «حکومت نظامی» افزود: درواقع از آغاز؛ موضوع تبادل تفکر با سایر فرهنگها وجود داشته و امروز هم همچنان وجود دارد. منتها بهترین راه این است که دادهها و اطلات سایر فرهنگها از راه درست و به دست کسانی که آن فرهنگ را میشناسند انتقال یابد، این افراد هم مترجمانی هستند که بالاخره جامعه آنها را قبول کرده و صلاحیتشان را تایید میکند.
کوثری همچنین سعهصدر داشتن در مقابل تفاوتها و بعضا تعارضهای مقولات فرهنگی را امری مهم برای نتیجهگیری درست از تعامل فرهنگی دانست و اظهار داشت: ما به هر حال ناچاریم برای اینکه آیینهای باشد تا خودمان را در آن ببینیم و از حضور دیگران استفاده کنیم. باید خودمان را در آیینه دیگری مشاهده کنیم تا نقصها و کمبودهایمان را درک کنیم. پس ترجمه و تبادل فرهنگی ضرورت هر جامعهای است که پویایی دارد. از آن طرف طبیعی است که هر فرهنگی که با آن تبادل میکنیم موارد و گوشههایی دارد که یا متفاوت از فرهنگ جامعه ماست و یا در تضاد با آن قرار میگیرد. حالا مهم این است که جامعه و متولیان امر چقدر نسبت به این تفاوتها و تعارضها بردباری نشان میدهند. اگر قرار باشد تنها بخشهایی از فرهنگ غیر را ببینیم و بخوانیم و بشنویم که با فرهنگ ما مشابه و همخوان است که دیگر تبادلی صورت نگرفته و تنها مشابه آنچه که خود داریم را از دیگر فرهنگها گرفتهایم. اینجامسئله سعه صدر ما در مقابل آن مضامین و محتواهاییست که با فرهنگ ما متفاوت است و بسا که همین تفاوت برای ما مهم است و متوجه شویم که واقعا چنین مقوله را در جامعه خود کم داشتهایم.
این مترجم اضافه کرد: فرض کنید در آغاز قرن بیستم و حتی پیش از آن و از نیمه عصر ناصری چند متفکر ایرانی متوجه شدند در اروپا آزادی بیان، حکومت مبتنی بر پارلمان و ... وجود دارد که به نفع جامعه است. واقعیت این است که ما در ایران خودمان چنین مقولاتی را نداشته و حتی نسبت به آن آشنا هم نبودیم. خب ما با تعامل با اروپا به وجود آنها پی بردیم و سعی کردیم از آنها برای جامعه خودمان استفاده کنیم. هرچند توجه به اینکه آیا این انتقال مفاهیم و شیوه استفاده از پارلمان و آزادی بیان به درستی و در زمان مناسب اتفاق افتاده یا خیر موضوع دیگری است که جای بحث دارد. اصل ماجرا این است که کشور ما در نهایت مفاهیم پارلمان و آزادی بیان را از کشورهای اروپایی وام گرفت و حتی همین امروز در جمهوری اسلامی ما مجلس شورای اسلامی یا پارلمان داریم که حکومت مبتنی بر نمایندگی مردم است. این شیوه زمامداری سبک حکومتی غربی است و هیچکس هم نمیتواند مدعی شود ما خودمان مفهوم پارلمان و نماینده مردم را در ادبیات سیاسی خود داشتهایم.
مهم این است که جامعه و متولیان امر چقدر نسبت به تفاوتها و تعارضهای فرهنگ طرف مقابل بردباری نشان میدهند.
او سپس گریزی به نقش دریافت فرهنگی و ادبی از غیر در گسترس فضای ادبیات ایران زد و متذکر شد: در عرصه ادبی هم ما ژانر رمان، تئاتر و داستان و نقد به این معنا را نداشتهایم و با تعامل با فرهنگ دیگر به آن رسیدهایم. آیا از دریافت این مقولات ادبی و فرهنگی و اضافه کردنشان به ادبیات خودمان ضرر کردهایم؟ من که فکر نمیکنم کسی چنین ادعایی داشته باشد. به هر حال ادبیات امروز ما حتما تواناییهای مضاعفی پیدا کرده که مثلا در عصر قاجار از آنها برخوردار نبوده است. البته این صحبت به معنای نفی ادبیات کلاسیک و قدیمی ما نیست، ولی این ژانرهای ادبی جدید که به عرصه ادبیات ایران وارد شدند ابزار جدیدی به دست نویسندگان و ادیبان ما داد تا بهتر خود را بیان کنند.
مترجم رمانهای ماریو بارگاس یوسا با اشاره به اینکه مترجم و نویسنده نیز از دل فرهنگ همین جامعه رشد کردهاند و به حفظ و تعالی آن اهمیت میدهند، گفت: باید به مسئله تبادل فرهنگی با چنین دیدی نگاه کنیم و اینقدر بر سر اختلافها و تفاوتهای فرهنگی تاکید نکنیم و به آنها مشکوک نباشم. مترجم فردی است از دل همین فرهنگ که از بسیاری کسان دیگر نه تنها فرهنگ خود را بهتر میشناسد بلکه به ارزش واقعی فرهنگ خود هم آگاه است. اساسا به نظرمن مترجمی که فرهنگ خود را نشناسد، مترجم خوبی نخواهد شد. قبل از هر چیز باید فرهنگ خود را بشناسیم و بعد به سراغ سایر فرهنگها برویم.
کوثری ادامه داد: اگر کسی رمانی را ترجمه میکند باید بپذیریم که او در کار خود حسن نیت دارد و میخواهد افزودهای برای فرهنگ و دانش جامعه ما مهیا کند نه اینکه فرهنگ خودی را تخریب کند. چه دلیلی دارید عبدالله کوثری مترجم بعد از 60 سال زندگی در یک جامعه بخواهد فرهنگ آن جامعه را خراب کند. مگر ما چه کسی هستیم؟ ما خودمان در همین جامعه و فرهنگ بزرگ شدهایم و به فرهنگ و کشور خود علاقه داریم. من که در کشور ماندهام و با این شرایط دستمزد که به صورت مضحکی از تمام دستمزدها کمتر است، به فعالیت ادبی و ترجمه مشغول هستم، چگونه میتوانم به دنبال تخریب و از بین بردن فرهنگ خودمان باشم.
مترجم آثار کارلوس فوئنتس با تاکید دوباره بر نیاز به سعه صدر در قبال تالیفات و ترجمههای ادبی و مقوله کتاب یادآور شد: نیاز داریم تا در مقامات و متولیان کشور یک سعه صدر نسبت به ادبیات و ترجمه و کتاب به وجود بیاید. حقیقتا پیش آمده که مترجم به موارد و عباراتی در فلان رمان برمیخورد و خودش پیش از تمامی بگیر و ببندهای ممیزی یا آن را با واژههای مناسب جایگزین میکند و یا به شیوهای منطبق با فرهنگ خودی آن را پوشش میدهد. مدیران ارشاد بدانند من به عنوان یک مترجم بعضا 5 تا 6 کتاب از یک نویسنده میخوانم تا بتوانم یک اثر را برای ترجمه انتخاب کنم که نیاز به کمترین دخل و تصرف باشد و امانت متن در ترجمه آن حفظ شود. پس ما نویسندگان و مترجمان خودمان در جریان تالیف و ترجمه اثر؛ شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور را درنظر میگیریم. واقعا هم منطقی نیست یک سال، یک سال و نیم برای ترجمه یک رمان وقت بگذاریم و بعد در ارشاد برای چاپ به مشکل برخورد.
نه ما هیچکس تا به حال نتوانسته سانسور را مدون کند و قوانین عقلایی برای آن ارائه بدهد.
کوثری معتقد است که سانسور هیچگاه و هیچوقت نمیتواند به یک شکل مدون و معقول اعمال شود و در اینباره اظهار داشت: سانسور هیچگاه و هیچوقت نمیتواند به یک شکل مدون و معقول اعمال شود. مبنای سانسور شک کردن در متن و محتوای آثار است. نوع نگاه و تفکر هر فردی که یک کتاب را برای ممیزی و صدور مجوز بررسی میکند با دیگری تفاوت دارد. همین امروز میبینیم یک ناشر کتابی را با یک یا نهایتا دو اصلاحیه منتشر کرده است، ولی ناشر دیگر نتوانسته مجوز چاپ برای همان کتاب بگیرد. این مسائل همه به این دلیل است که مفهوم سانسور قانونبردار نیست و شخصی که برای ممیزی اثری را در دست میگیرد ممکن است اثر را مضر تشیخص بدهد در حالیکه فرد دیگری چنین نتیجهای از کتاب نمیگیرد.
او اضافه کرد: نه ما که هیچکس تا به حال نتوانسته سانسور را مدون کند و قوانین عقلایی برای آن ارائه بدهد. بهترین راه که بارها هم پیشنهاد شده این است که کتاب از زیر چاپ بیرون بیاید و اگر کسی یا ماخذ و مرجعی با سند و مدرک مشخص کرد که این کتاب به فلان شخص یا فلان چیز لطمه زده، ناشر، مترجم و مولف بنا بر قانون پاسخگو باشند.
ما دوگانگی و چندگانگی در مدیریت کشور داریم و الزاما آنچه که قوه مجریه میخواهد به منصه عمل نمیرسد.
این مترجم همچنین درباره لزوم وجود یک اتحادیه و انجمن صنفی برای نویسندگان و مترجمان، بیان کرد: در مورد انجمن نویسندگان، کانون نویسندگان و کلا بحث صنفی اهالی قلم نیز متاسفانه سیاستگذاران کلان کشور از سال 58 و 59 هرگز متاسفانه به نتیجه نرسیدهاند. چرا ما نباید چنین مجمعی داشته باشیم. نه فقط برای دور هم جمع شدن و صدور اعلامیه، ما صنفی نداریم که از حقوق نویسنده و مترجم دفاع کند. بنده اگر با فلان ناشر اختلاف و گرفتاری پیدا کنم خودم باید اقدام کنم و وکیل بگیرم و .... وجود یک اتحادیه برای همین است که در صورت لزوم از حقوق نویسنده و مترجم دفاع کند. وقتی چنین سندیکا و اتحادیهای به صورت قانونی نمیتواند فعالیت کند، یعنی ما نویسندگان و مترجمان در قانون جایی نداریم. به نظر میرسد هویت نویسندگان و مترجمان به صورت جمعی در کشور ما به رسمیت شناخته نمیشود، در صورتی که در حقیقت نویسندگان و مترجمان هم یک صنف هستند.
کوثری افزود: سی سال است که این صحبتها تکرار میشود. بحث مربوط به این دولت و آن دولت هم نیست. دولت پارهای از یک سیستم و نظام است. یعنی حتی اگر هم دولت و وزارت ارشاد حسن نیت کامل نسبت به حوزه فرهنگ و کتاب داشته باشد همانطور که در بسیاری دیگر از موارد هم دیدهایم و تنها مربوط به مدیریت فرهنگی نیست، از سوی بخشها و نهادهای دیگر محدودیت و تعلل و ... به وجود میآید. نگرش به فرهنگ و نویسنده و مترجم باید در کل سیستم تصحیح شود. ممکن است قوه مجریه برای شکلگیری انجمن و اتحادیه نویسندگان اعلام آمادگی کند، اما پسفردا از سوی نهاد قضایی یا فلان ارگان دیگر قدرت ممنوعیت به وجود میآید. در اینجا ما دوگانگی و چندگانگی در مدیریت کشور داریم و الزاما آنچه که قوه مجریه میخواهد به منصه عمل نمیرسد.
مترجم آثار آیسخلوس و ائوریپیدس و سنکا درباره لزوم تغییر نگاه به مسئله ممیزی نیز گفت: در دروه آقای روحانی تسهیلاتی در حوزه نشر دیدهایم و دستکم تا جایی که به خود من مربوط است کتابها کمتر مورد آسیب واقع شد. منتها بحثها همیشه کلی است یعنی نیازمند یک تغییر نگاه در سطح کلان مدیریتی و سیاستگذاری کشور هستیم. باید ببینیم در جامعه امروز که انواع وسایل ارتباطی در اختیار مردم قرار دارد، آیا واقعا یک سطر از یک کتاب که تازه در تیراژ 1000 نسخه و نه بیشتر منتشر میشود چه تاثیر مخربی بر فرهنگ ما خواهد گذاشت؟ آن هم کتابی که توسط یک شخصیت فرهیخته غربی به نگارش درآمده. من مترجم که از هر کسی اثر برای ترجمه انتخاب نمیکنم. همین مساله در مورد ناشر هم صدق میکند. ناشر هم نه اهل لطمه زدن به فرهنگ است و نه میخواهد بر سر دهها میلیون تومان پول خودش ریسک کند. طبیعی است که اگر کتابی مورد اعتراض کسانی واقع شد و با سند و مدرک مخرب بودن آن را ثابت کردند آن وقت بنابر قانون ناشر یا صاحب اثر باید پاسخگو باشند.