در نشستی با روسای انجمنهای تجسمی مطرح شد؛
اگر گفتگو جواب ندهد باز دست به اسلحه نمیبریم/میخواهید موزه را تعمیر کنید یک تابلو بفروشید/منتظر تشکیل شورای تجسمی هستیم
روسای انجمنهای هنرهای تجسمی معتقدند برای اینکه مسائل حوزه هنرهای تجسمی برطرف شود باید یک شورا یا اتاق فکر متشکل از هنرمندان، نمایندگان انجمنها، گالریداران و ... تشکیل شود. باوجود اینکه بارها پیشنهاد این شورا به مدیران وزارت ارشاد ارائه شده و وزیر نیز قول آن را داده؛ هنوز هیچ اتفاقی در زمینه تشکیل این شورا صورت نگرفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در آخرین روزهای سال ۹۵ نشستی صمیمانه با حضور معصومه مظفری (رییس انجمن هنرمندان نقاش)، لیلی گلستان (مدیر گالری گلستان)، بهزاد اژدری (رییس انجمن سفالگران ایران)، مسعود زندهروح کرمانی (رییس انجمن عکاسان)، رزیتا شرفجهان (مدیر گالری طراحان آزاد) در خبرگزاری ایلنا برگزار شد و درباره اتفاقاتی که در سال ۹۵ باعث ایجاد تنش در این حوزه شده؛ گفتو گو کردیم. در ادامه بخش دوم این نشست این را میخوانید:
انجمن هنرمندان نقاش در جریان واگذاری موزه و ارسال آثار گنجینه به تور نمایشگاهی اروپا همیشه از سردمداران مخالفان این موضوع بوده و با ارسال بیانیههایی مخالفت خود را اعلام کرده و تاحدودی هم در این زمینه موفق بوده؛ درباره علت مخالفت انجمن هنرمندان نقاش با تصمیماتی که موزه اتخاذ میکند، توضیح میدهید؟
هنوز شورایی تشکیل نشده
معصومه مظفری: بحث ما با موزه از ابتدای امسال و از ماجرای واگذاری موزه آغاز شد. البته از اواخر سال گذشته خبرهایی مبنی بر واگذاری موزه شنیده میشد اولین بیانیه درباره واگذاری موزه اسفند سال ۹۴ از طرف انجمن هنرمندان نقاش ارائه شد و در فروردین ماه که موضوع واگذاری علنی شد بیانیه دیگری دادیم. اگرچه در ابتدا این واگذاری انکار میشد ولی در جلسهای با حضور وزیر سابق ارشاد آقای جنتی و آقای مرادخانی معاون امور هنری که در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، آقای وزیر موضوع واگذاری موزه را تایید کردند.
از ماجرای واگذاری موزه به بعد همه هنرمندان گوش به زنگ شدند که در موزه چه میگذرد و گرنه در گذشته نیز آثاری به دیگر موزههای دنیا ارسال شده بود، ما هم میدانیم که این یک موضوع متداول در بین موزههای دنیا است اما آنچه که مهم بوده و هست این است که در این ماجرا ابهامات بسیاری وجود دارد.
بعد از ماجرای واگذاری با چند تن از اعضای انجمنهای تجسمی در جلسهای که در دفتر ریاست موزه آقای ملانوروزی و معاونت امور هنری آقای مرادخانی داشتیم ایشان قول دادند یک شورای هنری در کنار موزه تشکیل شود که خوشحالکننده بود اما متاسفانه از بهار امسال که آقای مرادخانی قول تشکیل شورا را به ما دادند تا امروز که دراسفندماه هستیم هنوز شورایی تشکیل نشده است.
منظور ما شورایی است متشکل از نمایندگان انجمنهای تجسمی، گالریداران، پژوهشگران، هنرمندان مستقل و ...که بتواند در تصمیمگیریها و برنامهریزیها طرف مشورت قرار گیرد، تا تصمیمها بدون پژوهش، نیازسنجی و سلامت پشت درهای بسته گرفته نشود.
در بهمن ماه و در ضیافتی که با حضور آقای صالحیامیری (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) در موزه هنرهای معاصر برگزار شد، بازهم موضوع شورا مطرح شد و آقای وزیر خیلی استقبال کردند و قول تشکیل این شورا را دادند، اما ما هنوز همچنان منتظریم.
ما اعتماد نداریم؛ همچنان نگرانیم
مهمترین مسئله درباره ارسال آثار این است که اعتمادی وجود ندارد. ما نمیدانیم چرا اصلا باید ۶۰ اثر از ایران برود در جلسهای که در شهریور ماه برگزار شده بود قرار بود نسخهای از قراردادها برای انجمن ارسال شود اما ما قراردادی ندیدیم و از آنجا که هیچ چیز شفاف نیست همچنان نگرانیم.
مسئله به شدت نیاز به تعمیر دارد
مسئله دیگر این است که موزه هنرهای معاصر به شدت احتیاج به رسیدگی دارد از بهروزرسانی سیستم نگهداری آثار گنجینه تا بهسازی وضعیت گرمایشی و سرمایشی گالریهای موزه تا موکت و ... این یعنی موزه احتیاج به بودجه کافی دارد. اینکه مدام گفته شود ما آثار را، ۶۰ اثر !! میفرستیم به سفر فرهنگی که با پول آن موکت موزه عوض شود، درست نیست.
اگر مسئولان موزه بیان میکنند که آثار را ارسال میکنند تا به وسلیه پول آن هزینه تعویض موکتهای موزه تامین شود؛ این نشان از صداقت مدیران موزه نیست؟
همه جوانب باید شفاف باشد
مظفری: نه؛ این راه درست نیست. بحث اصلی این است که موزه بودجه لازم و کافی نیاز دارد، ودر عین حال همه جوانب ارسال آثار باید شفاف باشد.
میخواهید موزه را تعمیر کنید یک تابلو بفروشید؛ تکلیف مشخص است
زندهروح: موزه به دلیل اینکه بودجهای ندارد برای تامین نیازهایش متوسل به چنین موضوعاتی شده است. بدون شک موزه باید ارتباطات بینالمللی خود را در یک ساختار مشخص داشته باشد و مطمئنا هیچیک از هنرمندان و انجمنهای هنری مخالف این موضوع نیستند، اما این ساختار اشتباه است که ۶۰ اثر را بفرستیم تا در قبال آن مبلغی پول برای تعمیر موزه بگیریم. در این پروسه هم پول به حساب موزه واریز نمیشود به خزانه دولت میرود و طبق ضوابطی به موزه پرداخت میشود. اگر میخواهید موزه را تعمیر کنید یک تابلو را بفروشید حداقل این است که تکلیف مشخص است.
آیا گمان میرود که دولت برخی از این آثار را در حاشیه این نمایشگاهها به فروش برساند؟
ما چنین ادعایی نداریم
شرفجهان: علت مخالفت ما این نبود که گمان کنیم که ممکن است دولت و وزارتخانه یک اثر هنری را از گنجینه موزه بدزد ما چنین ادعایی نداریم؛ بخشی از تصور ما این است که شاید کاری در آنجا مصادره شود و به ما برنگردانند همچنین ارسال ۶۰ اثر باهم مانند این میماند که شما همه تخممرغهایتان را در سبد یک نفر بگذارید. ما هم بهتر است همانطور که در سراسر دنیا معمول است دو یا سه اثر را بفرستیم نه اینکه به یکباره ۶۰ اثر را بفرستیم، اما متاسفانه پاسخ تلخی را از آقای مرادخانی گرفتیم و گفت آنها ۳۰ اثر خارجی را میخواستند و ما به زور ۳۰ اثر ایرانی را نیز برای آنها انتخاب کردیم تا در کنار آثار خارجی آثار ایرانی نیز دیده شوند.
مسئولان ارزش هنرمندان درجه یک را پایین میآورند
باتوجه به انتظاری که جامعه، روشنفکران و هنرمندان از مسئولان دارند؛ این اظهارات از یک شخصیت سیاسی و مسئول بسیار تلخ است چراکه با این اظهارات متاسفانه مسئولان هنری ما ارزش هنرمندان درجه یک و سرآمد کشورمان را پایین میآورند.
آیا قبلا بودجه بوده و الان نیست؟!
گلستان: گفتند کارها را ببریم این قدر پول گیرمان میآید که میتوانیم موزه را رنگ بزنیم و موکتهایش را عوض کنیم!! بودجه ندارند؟ زمان سمیعآذر این همه نمایشگاههای خوب گذاشتند؛ نمایشگاه تناولی که کلی کار از خارج آمد. هنر مفهومی، مجسمه سازهای انگلیسی و نمایشگاههای مهم دیگر. اینها با کدام بودجه بود؟ آیا قبلا بودجه بوده و الان آن بودجه را قطع کردهاند؟
یعنی این قدر بدبختیم که برای تعریض موکت باید شصت تا کار درجه یک را بفرستیم خارج؟
در طول بیش از سی سال هیچ برنامه روشنی برای هنر نداشتیم
زندهروح: در طول این چند سال گذشته هیچ طراحی و برنامهریزی برای هنر تجسمی صورت نگرفته هر برنامهای هم انجام شده مقطعی بوده که نتیجه آن را هم دیدیم. در طول سی سال گذشته وزارت ارشاد هیچ تعریف روشنی برای هنر ندارد و نتیجه آن میشود موزهای که بعد از چهل سال از سقف آن آب میریزد و موکت کف آن خراب است. فرقی هم نمیکند آقای احمدینژاد رییسجمهور باشد یا آقای روحانی یا آقای خاتمی...
شاخصترین افراد هم در این سیستم نمیتوانند مدیریت کنند
اژدری: قیاس شرایط از بیستسال پیش تا الان اصلا درست نیست کسی منکر رفتارهای صحیح و هنرپرور بودن آقای سمیعآذر نیست اما وقتی که ایشان موزه را به مدیر بعدی تحویل دادند موزه مبلغ هنگفتی بدهی داشت. معتقدم اشکال از عدم ساختار مشخص است و طبیعی است که در این شرایط هر مدیری براساس ذوق و سلیقه خود عمل میکند و بنابراین عدهای از هنرمندان موافق او هستند و عدهای مخالف. و شاخصترین افراد هم در این سیستم مدیریت نمیتوانند کار انجام دهند. یک مدیر در چنین شرایطى میبایست پاسخگوی همه و همه باشد. ما خودمان به عنوان مسئولان انجمن چقدر تحت فشار هستیم هنرمندانی که عضو انجمنهای ما هستند انتظاراتی از ما دارند که ما بودجه آن را نداریم. هر کاری در این مملکت با تنش و حاشیه همراه است و تنها دلیل آن این است که ساختار نامشخص است و ضعف ما اینجاست. مدیریت حوزه فرهنگی با اقتصاد بسیار متفاوت است حوزه فرهنگ حوزه دو دو تا چهارتا نیست.
در حوزه اقتصاد همه چیز مشخص است مثلا مشخص است که مقابل مقدار مشخص نفت مبلغ مشخصی دریافت میشود اما در حوزه هنر وضعیت کاملا متفاوت است این حوزه بسیار پرتنش است و متاسفانه همه به خودشان اجازه میدهند در این حوزه اظهارنظر کنند.
شورای تجسمی که انجمنها پیشنهاد راهاندازی آن را مطرح کرده بودند، به وزارت ارشاد در ایجاد بستری مناسب در حوزه هنرهای تجسمی چه کمکی میتواند داشته باشد؟
اگر میخواهید مسائل حوزه هنرهای تجسمی حل شود؛ شورا تشکیل دهید
زندهروح: ما به وزیر پیشنهاد دادیم اگر میخواهید مسائل حوزه هنرهای تجسمی برطرف و حل شود نیازمند یک شورا یا اتاق فکری در این زمینه هستید، اگر اجرا بشود خیلی خوب است، اما به هیچ نتیجهای نرسید. ما مسیر خودمان را باید برویم. چرا بودجه سینما سی برابر بودجه هنرهای تجسمی است؟ و چرا در جشنواره فیلم فجر ۱۲ برابر جشنواره تجسمی فجر هزینه میشود؟ بودجه هنرهای تجسمی در طول سالهای گذشته چقدر بیشتر شده؟ در زمان آقای سمیعآذر هنرمند جایگاه مشخصی داشت. در طول این سالها چند هنرمند به سیته رفتهاند؟ کدام هنرمندان به سیته رفتهاند؟ چگونه رفتهاند؟ پس از بازگشت از سیته چه اتفاقی افتاده است؟ خیلی خوب است که یک هنرمند شهرستانی به سیته برود اما باید نتیجه آن پس از بازگشت از سفرش بررسی شود؟ معیار انتخاب هنرمندان برای شرکت در دو سالانه ونیز چیست؟ هنرمندانی را به دو سالانه ونیز میبرند که هنر چهل سال پیش را به نمایش میگذارد.
انجمنهای تجسمی نماینده خرد جمعی هستند
گلستان: این شورا میتواند عملکرد موفق انجمنهای تجسمی و نیت خیر آنها را یادآوری کند. انجمنهای هنری نماینده خرد جمعی هستند و این افراد میتوانند در قالب یک شورا پیشنهاد دهند به شرطی که پیشنهادشان گوش داده شود و به گونهای نباشد که این افراد بیایند و پیشنهادات خود را بگویند اما هیچ اتفاقی نیفتد.
مظفری: ما از بیینال ششم نقاشی که انجمن برگزار کرد تاکید زیادی بر تشکیل یک دبیرخانه دائمی داشتیم. نبودن این دبیرخانه باعث میشود که نتوان عملکرد بیینالها را درست ارزیابی و برای آنها برنامهریزی کرد.
دولتها تغییر میکنند اما هنوز اتفاقی نیفتاده
زندهروح: موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر به مدیریت آقای سیاهکارزاده فعالیت میکند و مدیریت موسسه توسعه هنرهای معاصر با آقای افضلی است. موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر فقط در حوزه هنرهای تجسمی فعالیت میکند اما بودجه معاونت هنری به موسسه توسعه هنرهای معاصر وارد میشود که شامل تجسمی، موسیقی و تئاتر است.
دبیرخانه دوسالانهها در موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر وجود دارد اما ساختار منسجم دوسالانهها در آن وجود ندارد چراکه به صورت دورهای افرادی را استخدام میکنند و جشنواره فجر که برگزار شد کار این دبیرخانه تا دوره بعدی تمام میشود بنابراین دیتاهایی که وجود دارد گم میشود.
سه دولت تغییر کردهاند اما هیچ اتفاقی نیفتاده. هر جایی از دنیا که میخواهند رییس موزه را انتخاب کنند برنامه او را برای ۵ سال آینده میخواهند اما مدیران ما برای شش ماه آینده هم برنامه ندارند و هر وقت به انتهای سال میرسیم به سراغ گنجینه میروند. در همین دوران پسا احمدینژاد هم ما نمایشگاههایی از گونتر اوکر، ویم دلووی را در موزه شاهد بودیم، پس برنامههایی بوده که از قبل وجود داشته اما ادامهدار نیست.
پروژه «آفرینش» سالوادور در تمام دنیا برنامه دارد اگر با آنها مکاتبه کنیم قطعا یک سال و نیم بعد نوبت نمایش میدهند. اما موزه در حال حاضر تبدیل شده به یک گالری بزرگ با دیوارهای زیاد که هیچ امکاناتی نداشته و احتیاج به یک بازسازی اساسی دارد، اما قرار نیست که برای بازسازی آن ۶۰ اثر را بدهیم. دولت باید برای بخش فرهنگ، بودجهای را قراردهد. چرا نباید برای رشد هنری جامعهمان هزینه نکنیم اگر یارانه فرهنگی بدهیم هنرمند رشد میکند. شش انجمن وجود دارد تا به امروز یک ریال از دولت و مرکز هنرهای تجسمی پولی دریافت کردهاید؟ مشکلات ما اینهاست.
گلستان: چندی پیش در دانشگاه شهید بهشتی قرار بود ورکشاپی برای ترجمه برگزار کنم. اولین سوالم از دانشجویان مقطع فوقلیسانس این بود که چند نفر کتاب به زبان فرانسه میخوانند. فقط دو نفر بودند که کتاب به زبان فرانسه میخواندند و این فاجعه است. یک اتوبوس دختر جوان هم سال آخر دانشگاه الزهرا به گالری آمدند. من از صحبتهای این ها با هم متوجه شدم اینها تا آن روز گالری نرفته بودند. سال آخر رشته نقاشی گالری نمیرود و من از آنها سوال کردم از میان ۳۵ نفر ۵ نفر بیشتر گالری نرفته بودند. اینها دانشجویان مهمترین دانشگاههای ما هستند.
مظفری: برای همین این شورا اهمیت دارد. برای اینکه یادآوری کنیم و حواسمان باشد در دانشگاهها چه میگذرد؟ نیاز اصلی دانشجویانمان چیست؟ و آنها با چه سطح سوادی فارغالتحصیل میشوند؟ ما به آنها برای درک درست مفاهیم هنری چه کمکی کردهایم، جز اینکه با مسابقات گوناگون و اهمیت برنده و مطرح شدن به سمت هدف، وسیله را توجیه کرده و هلشان بدهیم؟
در حوزه هنرهای تجسمی بازار خرید و فروش در بسیاری از پر رونق است آیا موزه نمیتواند از بخشی از این درآمدی که در چرخه اقتصادی هنرهای تجسمی وجود دارد برای تامین مخارج خود استفاده کند؟
رابطهای بین فروش آثار هنری و موزه نیست
شرفجهان: مطلقا رابطهای بین فروش آثار هنری و موزه وجود ندارد معتقدم شاید به دلیل همین موضوع است که مسئولان موزه به این فکر افتادند که حال که در جامعه رونق اقتصادی حول محور هنرهای تجسمی فراگرفته ما هم از آن منتفع شویم. در دوره اصلاحات که آقای سمیعآذر مدیریت موزه را برعهده داشتند رابطه بسیار خوبی با هنرمندان داشتند و از هنرمندان حمایت میشد و بورسیههایی به هنرمندان داده میشد و گهگاه آثاری برای موسسه هنر خریداری میشد و اگر گالریها در آرتفرها شرکت میکردند به قیمت عرف موزه هزینه گرفته میشد. بعد از آقای سمیعیآذر چند مدیر به در دورههای کوتاه مدت مدیریت موزه را برعهده گرفتند و در زمان مدیریت آقای شالویی ظاهرا قرار بود هیچ اتفاقی در موزه هنرهای معاصر رخ ندهد بنابراین گالریها و هنرمندان در این چرخش اقتصادی به هیچوجه هیچ دینی به مجموعه موزه هنرهای معاصر و وزارت ارشاد ندارند. کوچکترین حمایتی حتی برای حمل یک تابلو و ... هیچ اتفاقی صورت نگرفته و دیواری بین هنرمند و مرکز هنرهای تجسمی بعد از دوره آقای سمیعآذر بوجود آمده.
جامعه تجسمی نیز دراین سالها در بخشخصوصی رونق گرفته و معتقدم مرکز هنرهای تجسمی فکر میکند میتواند در موزه هم یک تحرک اقتصادی بوجود آورد، چنانچه نمونههایی هم دیده شده! همه ما میدانیم روسای موزهها و حتی افرادی که برای یک موسسه برای ادوایزر هنری استخدام میشوند حق توصیه خرید کار هنری به جز موسسه خودشان برای شخص یا موسسه دیگری ندارند چه برسد به اینکه یک کارمند یا رییس موزه خودش درخرید و فروش اثر هنری نقش داشته باشد آن هم در دورهای که سمت کاری دارد و این اتفاق افتاده است.
عملکرد وزارت ارشاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
چرا سیستم آموزشی مدیر هنری تربیت نمیکند؟
زندهروح: چرا ما همیشه ارشاد را میگذاریم در تیررس؟ چرا هیچگاه نمیگوییم آموزش و پرورش برای استعدادیابی در زمینه هنر ایراد دارد؟ چرا سیستم آموزشی ما مدیر هنری تربیت نمیکند؟ کودکان ما در چهارسالگی اولین جایی که میروند کلاس نقاشی است. دومین کار موسیقی است و بعد از همه اینها به سراغ زبان انگلیسی میروند ما میخواهیم بدانیم این استعدادیابی ما چگونه انجام میشود؟ چرخه تولید هنرمند تا ورود او به جشنواره فجر اصلا ربطی به وزارت ارشاد ندارد. ریشه این چرخه از آموزش و پرورش شروع میشود و متاسفانه در آنجا اجازه رشد این نوع استعدادها را نمیدهند.
در یک جامعه تنشزا هنرمند خلاق بوجود نمیآید
اژدری: ارشاد اگر خیلی خوب عمل کند تازه میتواند بخشی از مشکلات جامعه هنری را برطرف کند چراکه حوزه فرهنگ و هنر یک برونده از یک موجود زنده است که در ترافیک هر روز وقت میگذراند، اقتصاد کشورش خراب است، جامعهاش سیاستزده است و این شرایط از او یک هنرمند ناامید، سرخورده و پریشان میسازد. وظیفه وزارت ارشاد ارائه آثار این هنرمند است و قرار نیست اگر عملکرد وزارت ارشاد خوب بود هنرمند حتما خوب عمل کند. وزارت ارشاد نمیتواند هنرمند را مجبور به خلاقیت کند. وقتی جامعه ما یک جامعه تنشزا است آیا از این جامعه، هنرمند خلاق بیرون میآید؟ اگر بستر جامعهای سالم باشد یک هنرمند سالم در آن رشد میکند، وزارت ارشاد محصول نهایی هنرمند را ارائه میدهد، ارشاد هنرمند را نمیسازد، وزارت ارشاد فقط میتواند یک نتیجه خوب را به خوبی ارائه دهد. هنرمند ساختن و تولید هنرمند نیازمند یک بستر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مناسب است. ما الان خدا خدا میکنیم ترامپ رای نیاورد تا اوضاع گالریها بهم نریزد، چرا؟ چون کسانی که اثر هنری خریدند، خریداران هنردوست نبودند، بلکه برجسازانی هستند که یک عده از آنها برای تزئین ساختمانشان اثر هنری خریدند و تعدادی نیز به عنوان ملک و مال به اثر هنری نگاه میکنند. این رشد در ا قتصاد هنر نیست بلکه یک نگاه صرفا سود محور و ناپایاست.
وزارت ارشاد در همه رویدادها حضور دارد
زندهروح: بزرگترین ایرادی که به وزارت ارشاد وارد است این است که در هر رویدادی حضور دارد در حالیکه ارشاد باید ناظر یک جریان هنری باشد. تمام بحث ما برای دو سالانه با اراشاد بر سر همین موضوع بود. وزارت ارشاد نباید مجری یک رویداد باشد فضای برگزاری را ایجادکند و به انجمنها اعتماد کند. بیینال ونیز از الان تِمش را برای دو سال آینده گفته است اما ما الان نمیدانیم سال آینده فجر به چه صورتی برگزار خواهد شد. اگر قرار است اثر را خلق کنیم یک موضوع است، اما اگر قرار است فجر برآیند اتفاقاتی باشد که در طول سال رخ داده یک نگاه دیگر است و باید کار میدانی شود و این به دبیرخانه فعال نیازمند است و در حقیقت باید کیوریتوری انجام دهد.
چون وزارت ارشاد متولی جشنواره است، داوران عذرخواهی نمیکنند
ارشاد در حال حاضر هم مجریست هم فراخوان میدهد، هم اجرا میکند و هم جایزه میدهد در حالی که ارشاد نباید در مقوله برگزاری جشنوارهها دخالتی داشته باشد و خودش را ناظر پروژه بداند. هفتمین دوسالانه مجسمه در سال بعد از شش سال برگزار میشود. در پوستر آن نوشته شده با همکاری موسسه هنرهای تجسمی و انجمن مجسمهسازان ایران. ارشاد فقط باید فضا را برای این رویداد ایجاد کند. وقتی وزارت ارشاد در اجرا دخالت میکند ما با اتفاقاتی که در جشنواره فجر افتاد، مواجه میشویم. ما همه داوران جشنواره را قبول داریم و قرار نیست آنها از تمام اتفاقاتی که در فضای مجازی رخ میدهد، باخبر باشند اما وقتی یک اشتباهی را مرتکب میشوند چون وزارت ارشاد متولی این امر است نمیتوانند عذرخواهی کنند. اما اگر یک سیستم درستی باشد همه چیز بدون مشکل پیش خواهد رفت. اگر کار را به انجمنها بسپاریم قطعا کمتر خطا در آن دیده میشود.
اگر عملکرد مدیران وزارت ارشاد بد است چرا در هنگام افتتاحیه برخی نمایشگاهها آنها را دعوت میکنید؟
نه حمایت دولت را میخواهم و نه دخالتش را
گلستان: من سیاست خاص خودم را دارم . نه دولتی دعوت می کنم و نه وزیر و سفیر. نه حمایت دولت را میخواهم و نه دخالتش را. سرم را انداختهام پایین و با سربلندی کارم را میکنم هر جا هم اشکال میبینم رسانهای میکنم. حالا چه خوششان بیاید و چه نیاید.
بیست و هشت سالام هست که دارم با استمرار! کار میکنم و اصلا هم ذهنیت موقتی بودن را ندارم.
شان هنرمند نادیده گرفته میشود
شرفجهان: برخی گالریها هستند که این مراوده را با وزارتخانه دارند گالری ما هم مانند گالری گلستان از این مراودات ندارند اما این به معنای این نیست که ما با این مدیران سر جنگ داریم. ما مجوزمان را از وزارت ارشاد گرفتیم و قوانینی را که ملزم به رعایت آن هستیم عرف و قوانینی است که در این جامعه جاری است اما این به معنای این نیست که از تمامی خواستههای وزارت ارشاد تابعیت مطلق داشته باشیم، معتقدم باید این حق را برای مردم جامعه و قشر روشنفکر قائل باشیم که نظرش را بدهد.
در نهایت دست به اسلحه نمیشویم
مشکل ما با وزارتخانه این است که ما را در جریان امور نمیگذارند و همه چیز را از ما مخفی میکنند و کارهایی که باید انجام شود، متاسفانه انجام نمیشود شان هنرمند به شدت نادیده گرفته میشود منافع دراز مدت فرهنگ و هنر تجسمی کاملا نادیده گرفته میشود و به زیرساختها اهمیتی داده نمیشود و خیلی یکسویه و درجهت اهداف کوتاه مدت است ما این حق را برای خودمان قائل هستیم چه مدیران هنری قبول کنند و چه نکنند و آنها را برابر با خودمان میدانیم و اگر دیالوگهایمان نیز به جایی نرسد باز دست به اسلحه نمیبریم.