تکرار/ هانا کامکار در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
هنوز خانمها را از صحنه بیرون میکنند/تماشاگران کنسرت بانوان فکر میکنند به سالن عروسی رفتهاند
کامکار با بیان اینکه در طول این سالها مشکلات بسیاری را تحمل کرده؛ گفت: در زمان اجرای نمایش «یرما» میکروفن مرا میبستند و به گونهای با من برخورد میکردند که احساس میکردم کارم را با بدترین شغل زنانه تشبیه میکنند اما خوشبختانه در طی این سالها رفته رفته هم تماشاگر و هم افرادی که در راس تئاتر هستند؛ این موضوع را پذیرفتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هانا کامکار از خانواده موسیقیپرور کامکارها و نوازنده دف این گروه است. هانا از سال ۱۳۸۲ به عضویت گروه کامکارها درآمد و به عنوان خواننده گروه کُر و نوازنده دف؛ در کنسرتهای مختلفی در داخل و خارج از کشور، این گروه را همراهی کرد. او طراح موسیقی نمایشهایی چون «کبوتری ناگهان» و «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» نیز بوده است.
کامکار درباره حضور زنان در عرصه موسیقی اظهار کرد: در سالهای اولی که کار در گروه کامکارها را آغاز کردم به دلیل اینکه آنها بزرگ هستند شاید نقصم در کنار آنها؛ خیلی حضورم چشمگیر نبود اما رفته رفته که تجربیات بیشتر شد و اعتماد بیشتری از طرف گروه نسبت به من ایجاد شد حضورم در کنار کامکارها به چشم میآمد و البته این نگاه من است و گرنه از همان اولین سالی که کار در گروه کامکارها را شروع کردم و سال ۸۲ در فستیوالی با عنوان «سلام اسلام» در وین شرکت کردیم، مخاطبان از حضور ما خانمها در گروه ابراز خوشحالی میکردند.
او با اشاره به اینکه قشنگ کامکار اولین زنی بود که بعد از انقلاب اجرای صحنهای موسیقی داشت؛ گفت: دوستداران گروه کامکارها وقتی میدیدند که بر تعداد بانوان این گروه اضافه شده و گروه کامکارها با حضور زنان فعالیتهای خود را ادامه میدهند بسیار خوشحال بودند. امروز نیز که پس از گذشت چند سال از حضورم در این گروه برای اجرای برنامه به خارج از کشور میرویم مخاطبان از اینکه یک خانم به عنوان خواننده همخوان در ایران فعالیت میکند بسیار تعجب میکنند. در این شرایط نابسامانی که در موسیقی در تمام زمینهها برای بانوان در ایران وجود دارد؛ حضور زن در عرصه موسیقی برای آنها جذاب است.
این نوازنده دف به اولین اجرای صحنهای خود بدون حضور گروه کامکارها اشاره کرد و ادامه داد: در آمستردام هلند به اتفاق کوروش بابایی به همراه یک گروه بینالمللی با نام «ترهنه» روی صحنه حاضر شدم و این حضور برایم تجربه بسیار جالبی بود چراکه کامکارها دیگر در کنارم نبودند و خودم تنها بودم و کسی نبود که به من قوت قلب دهد اما با وجود اینکه این فستیوال کاملا اروپایی بود و حتی یک تماشاگر ایرانی در آن حضور نداشت و تمام افراد حاضر در سالن موزیسین بودند، برایم حضور در آن فستیوال بسیار هیجانانگیز بود. خوشبختانه اجرا از سوی تماشاگران مورد استقبال قرار گرفت.
طراح موسیقی نمایش «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» با بیان اینکه اولین زنی است که در تئاتر همخوانی کرده، تصریح کرد: سال ١٣٨٠ با بازیگر-خوانندگى در نمایش «نیمروز خواب آلود» کار آیت نجفى، جزو نخستین زنانی بودم که در تئاتر همخوانی داشتم و این برای تماشاگر گیرا و ویژه بود. اگرچه همخوانی زنان در گروههای موسیقی مانند حسین علیزاده، کامکارها و تنبور شمس، وجود داشت اما در تئاتر ما شروع کردیم به ساختارشکنى. البته در این راه سختیهای بسیاری را تحمل کردم. در سال ١٣٨٤ در کار آقای عباس غفاری طراح موسیقی بودم که گاهی اوقات چند دقیقه قبل از اجرا اجازه نمیدادند روی صحنه بروم اما سعی کردم در برابر همه این ممنوعیتها مقاومت کنم و درنهایت برای آن نمایش کاندیدای بهترین موسیقی جشنواره تئاتر فجر ١٣٨٤ شدم.
کامکار با بیان اینکه در جشنواره فجر امسال نیز برای نمایش «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» کاندید شده؛ گفت: در طول سالهایی که کار میکنم مشکلات بسیاری را تحمل کردم در زمان اجرای نمایش «یرما» میکروفن مرا میبستند و هر شب احساس میکردم این رفتارها مانند یک ناسزا به من بود و گونهای با من برخورد میکردند که احساس میکردم من را به بدترین شغل زنانه تشبیه میکنند اما خوشبختانه در طی این سالها رفته رفته هم تماشاگر و هم افرادی که در راس تئاتر هستند این موضوع را پذیرفتند.
ناملایمات نباید ما را از هدفمان دور کند
او ادامه داد: متاسفانه هنوز هم در کنسرتها خانمها را از روی صحنه بیرون میکنند. بارها به دوستانم گفتهام دلسرد نشوید و ادامه دهید چراکه آرمان ما یک آرمان انسانی است و براساس هوی و هوس نیست و باید برای خواستهمان پافشاری کرده تا هویت پیدا کنیم. جمله اى دارد میکل آنژ (مجسمهساز مشهور ایتالیایی) که میگوید بگذارید آنقدر تیشه به وجودتان بخورد تا الماس وجودتان نمایان شود. البته این سختیها بسیار درد دارد اما صبر در برابر آنها موجب اتفاقات خیلی خوشحالکنندهای میشود.
بازیگر و همخوان نمایش«تمام مادران دنیا» با بیان اینکه هیچگاه برای جایزه کار نکرده، خاطرنشان کرد: همیشه برای نفس هنر کار کردهام. روزی که موسیقی آثاری مانند «کبوتر ناگهان» را کار کردم یا «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» اثر کیومرث مرادی را قبول کردم اصلا به این موضوع فکر نمیکردم که اثرم در جشنواره تئاتر فجر کاندیدا شود اما خوب هر دو بار پس شنیدن صحبتهایى پیش از مراسم اختتامیه و نتیجه معکوس آن پس از مراسم بسیار شگفتزده مىشدم.
او معتقد است اگرچه پس از این ناملایماتی که برایش اتفاق میافتد تا بیست و چهار ساعت به دلایل آن که مشخص هم نیست فکر میکند اما بازهم به کارش ادامه میدهد چرا که زندگی جریان دارد و این ناملایمات نباید ما را از هدفمان دور کند و این جلوگیریها نباید مانع ما شود
گاهی اوقات توهم سوت و کف تماشاگر مانع پیشرفت میشود
کامکار در بخش دیگری از صحبتهایش با بیان اینکه متاسفانه اینروزها بیشتر کنسرتهای بانوان به یک دورهمی تبدیل شده، گفت: با تمام احترامی که برای همه تماشاگران قائلم شوربختانه برخى تماشاگرهاى این نوع کنسرتها هنوز آداب تماشاى یک کنسرت بانوان را نمىداند و به دلیل اینکه هیچ فرهنگسازی در این زمینه صورت نگرفته است. تماشاگری که به کنسرت بانوان میآید تصورش این است که به یک سالن عروسی رفته است و این ناشی از مشکلات اجتماعی است. مخاطب باید بداند که وقتی به کنسرت هنگامه اخوان آمده باید سراپاگوش باشد و در موقع تشویق هم باید به موقع تشویق کنند نه اینکه در فلان گروه موسیقى پاپ بانوان اگر خواننده یا نوازندهای خارج میخواند و بد مینوازد هم او را تشویق کنند. این تشویقها باعث میشود خواننده و نوازنده بدون برطرف کردن عیوبشان جلو بروند و توهم کف و سوت تماشاگر نگذارد رشد کنند.
او با بیان اینکه تشویق تماشاگران در کامیابى یک گروه بسیار موثر است؛ گفت: بیشتر تماشاگران ایرانی بسیار باهوشند و ما از استقبال یا نحوه و نوع تشویق و دست زدن آنها در یک برنامه موسیقی یا تئاتر متوجه میشویم که آن را پسندیدهاند یا نه؟ اما شوربختانه این اتفاق درکنسرت بانوان بسیار کم میافتد و در این نوع کنسرتها حتى با دستزدنهای بیموقع کار نوازنده را نیز خراب مىکنند.
این نوازنده دف با اشاره به حضورش در کنسرت خانم نجمه تجدد، اضافه کرد: خوشبختانه در آن کنسرت تماشاگر ما بسیار فهیم و باهوش بود و من بسیار از حضور آنها در کنسرت لذت بردم. اگرچه موقعیت بانوان برای اجرا بسیار کم است اما نباید همین فرصت را نیز از دست بدهند و باید آن را مغتنم شمارند و تماشاگر هم با هوش و با بلوغ فکری به کنسرت بیاید و آن را گوش دهد حتی اگر آن موسیقی، موسیقی بزمی یا هیجانانگیز باشد.
او ادامه داد: اگر تماشاگر با هوش باشد حتی اگر در جریان کنسرت هم با خواننده همخوانی کند این موضوع برای دیگرانی که میخواهند فقط گوشکنند خدشهای ایجاد نمیکند و همه چیز حساب شده است حتی هیجانی که در طول اجرای موسیقی ایجاد شده نیز حساب شده است. از تماشاگران کنسرت بانوان خواهش میکنم مقداری هوشمندانهتر برخورد کنند چراکه نوازنده به تمرکز نیاز دارد.
کامکار تصریح کرد: کاش این شرایط برای گروههای بانوان ایجاد شود تا در کنار آنها آهنگسازی نیز حضور داشته باشد تا اگر سه اثر را بازخوانی میکنند سه اثر را نیز برای آنها آهنگسازی کنند یا اگر کاری بازخوانی میشود مانند اجراهای خانم اخوان از آثاری باشد که خودشان در گذشته خواندهاند چراکه مخاطب میداند این کنسرتی که میرود خواننده فقط بازخوانی نمیکند.
حقخوری در تئاتر کمتر است
این نوازنده دف در بخش دیگری از صحبتهایش درباره طراحی موسیقی در تئاتر گفت: به نظر من طراحی موسیقی تئاتر بستگی به بستر آن تئاتر دارد و نمیتوان گفت که باید از یک قانون مشخص و معین از آن استفاده کرد و باید ببینیم جو وشرایط حاکم بر تئاتر چیست یک اثری ترانه دارد و کارگردان از آهنگساز میخواهد برای آن ملودی بسازد یا از یک ترانهسرا میخواهد با توجه به کانسپت آن نمایش ترانهای برای آن بسراید و آهنگسازی نیز برای آن ملودی بسازد. در تئاتر ترانههای محلی آقای رحمانیان چون میدانست برای اپیزودهایش چه موسیقی میخواهد از فردین خلعتبری خواست تا آن را انجام دهد.
او با بیان اینکه همیشه با کارگردانهایی کار کرده که موسیقی را میشناسند، گفت: اگر کارگردان بداند که از موسیقی تئاترش چه چیزی را میخواهد آهنگساز را روی دور میاندازد و آهنگساز مانند مهندسی است که پلان نقشه در اختیارش قرارداده شده و میداند چه کاری باید انجام دهد.
کامکار تاکید کرد: باید این واقعیت را بپذیریم که در کار تئاتر باید از نوازندگان خبره استفاده کنیم و اگر نوازنده خراب کند قطعا در تمرکز و کار بازیگر تاثیر دارد و مسلما آهنگساز برای اجرای زنده موسیقی در تئاتر به سراغ نوازندگان حرفهای برود اما نوازنده حرفهای دستمزدش نیز متفاوت است. خوشبختانه حقخوری در تئاتر را کمتر دیدم و کارگردانها همیشه سعی کردهاند در حد و اندازه درآمد تئاتر دستمزد نوازندگان و خوانندگان را پرداخت کنند البته باید به این موضوع توجه کنیم که درآمد تئاتر از کنسرت بسیار کمتر است و مسلما دستمزدها هم متفاوت خواهد بود و گاهی اوقات دستمزد چهل شب اجرا در تئاتر برابر است با یک شب اجرای کنسرت در برج میلاد.
او ادامه داد: باتوجه به اینکه موسیقی زنده موسیقی گرانتری است و شوربختانه با توجه به شرایطی که امروز تئاتر ما دارد و اگر در نمایشی از بازیگر استار و چهره استفاده نشود فروش نخواهد داشت برای همین کارگردانها تصمیم میگیرند از موسیقی زنده استفاده نکنند. یا به دلیل اینکه تمرکز آن اثر نمایشی آنقدر بالا بوده که نمیشده از موسیقی زنده در کنار آن استفاده کرد. البته به عنوان یک تماشاگر حرفهای تئاتر برایم تفاوتی ندارد که موسیقی آن ضبط شده یا اجرای زنده یا بازخوانی باشد و تنها برایم مهم این است که آن موسیقی به من کمک کند تا تئاتر را بهتر درک کنم.
کامکار در پایان گفت: امیدوارم در سال ١٣٩٦ ارزش گذارى و حقوق مادى و معنوى ارکان اصلى هر اثر نمایشى بر روى چهره بودن افراد نباشد و براساس سابقه تجربه و تحصیل افراد تعیین شود. تماشاگرهاى هنر نمایش هم آثار را براساس اینکه فلان نمایش کدام ستاره سینما در آن بازى مىکند، براى تماشا انتخاب نکنند تا حقوق ما برابر و انسانى پرداخت شود و احساس اجحاف نکنیم.