تکرار/ سعید ذهنی در گفتوگو با ایلنا:
تیتراژ خواندن مافیا شده/کیمیایی در قاتل اهلی فقط برای کنسرت پسرش تبلیغ کرد
تیتراژ خواندن یک مافیا شده که حتی کارگردان هم در جریان آن نیست. تهیهکننده با یک خواننده به تفاهم میرسد و آنها هم با سازمان به تفاهم میرسند و یک دفعه میبینیم فلان خواننده در پایان فلان سریال راک میخواند و با خودت فکر میکنی این ترانه چه ارتباطی به فیلم دارد اما به نتیجهای نمیرسی.
سعید ذهنی (آهنگساز سینما و تلویزیون) در گفتگو با ایلنا تحلیلی کلی از موسیقی سینما و تلویزیون در سال 95 ارایه داده است. او میگوید: در سال 95 هیچ اتفاق خاصی برای من یا موسیقی ایران رخ نداد. برخوردهای بسیار سطحی با موسیقی فیلم شد و از موسیقی بیشتر استفاده تبلیغاتی شد.
موسیقی فیلم در جشنواره فیلم فجر چه نمودی داشت؟
امسال هم مانند سالهای قبل اتفاق خاصی رخ نداد و برخوردها خیلی سطحی بود مانند کاری که آقای کیمیایی در فیلمش (قاتل اهلی) انجام داد توگویی که تبلیغ کنسرت پسرش است یا فیلمی که مازیار فلاحی و بقیه خوانندگان درگیر آن شدند.
هدف از استفاده از موسیقی پاپ در فیلمها چیست؟
خواننده و موسیقی پاپ بهانهای برای فروش هستند و هیچ ربطی به دراماتیک و سینما و تلویزیون ندارند. موسیقی نه پیشبرنده است و نه باعث میشود اتفاق خاصی در فیلم رخ دهد. مثلا در فیلم آقای کیمیایی اگر کل صحنه کنسرت نبود یا در فیلمی که مازیار فلاحی در آن نقشآفرینی کرد؛ اگر موسیقی نبود، بازهم هیچ مشکلی برای فیلمها بوجود نمیآمد. گرچه کاربرد موسیقی در فیلمی که مازیار فلاحی در آن حضور داشت؛ توجیه بیشتری داشت اما اصلا متوجه نشدم آقای کیمیایی چرا از موسیقی اینطور استفاده کرده؟ خودش معتقد بود میخواسته با شعرهای یغما گلرویی مطالبی را بیان کند اما شما اگر قرار است با شعر منظورتان را برسانید؛ چرا مدیوم سینما را انتخاب میکنید؟!
در تلویزیون چطور؟ گویا در کلیت خوانندهسالاری حاکم است؟
صد درصد موافقم. در تلویزیون همیشه وضعیت را دیدهایم. من بارها گفتهام و باز میگویم من خوانندهها را دوست دارم و با خیلی از آنها کار کردهام اما به نظرم یک فضای خوانندهسالاری حاکم شده که موجب شده شرایط هنر موسیقی غیرعادی و غیرمنطقی پیش برود تا آنجا که ترکش آن به سینما هم برخورد کرده.
تیتراژ خواندن هم برای خود مافیایی گستردهای دست و پا کرده؟
بله. تیتراژ خواندن خود یک مافیا شده که حتی کارگردان هم در جریان آن نیست. تهیهکننده با یک خواننده به تفاهم میرسد و آنها هم با سازمان به تفاهم میرسند و یک دفعه میبینیم فلان خواننده در پایان فلان سریال راک میخواند و با خودت فکر میکنی این ترانه چه ارتباطی به فیلم دارد اما به نتیجهای نمیرسی.
چرا موسیقی فیلم همپای کارگردانی و بازیگری رشد نکرده؟
به لحاظ کارگردانی و فیلمبرداری و حتی بازیگری برای ما اتفاقات زیادی رخ داده حتی در دنیا ولی موسیقی فیلم ما هنوز رشد نکرده. به نظرم هیچ چشمانداز جدیدی هم دیده نمیشود مگر در برخی کارهای استثنایی. موسیقی در 98 درصد موارد پیازداغ فیلم و سریال را زیاد میکند و کمک به تشدید عواطف شادتر یا غمگینتر میکند.
پس سال 96 هم به همین روال پیش خواهد رفت؟
کارگردانهای ما شناخت و ارتباط درستی از موسیقی و کارکردهای موسیقی در عرصه سینما و تلویزیون و تاتر ندارند. اکثر آهنگسازها هم به شکل تجربی؛ موسیقی کار میکنند. زمانی آنها خواننده و آهنگساز و نوازننده بودهاند و حالا براساس علایقشان آهنگسازی میکنند بدون آنکه آشنایی با موسیقی دراماتیک داشته باشند. در سایر نقاط جهان آهنگسازها تربیت میشوند یعنی معنای موسیقی و اصول علم آهنگسازی را میخوانند. کسی که میخواهد آهنگساز فیلم شود؛ حتما فیلم میبیند، دوره تحلیل فیلم میگذراند و ... اما کارگردانهای ما در شکل حرفهای در زمینه موسیقی آموزش ندیدهاند. منظورم این نیست که کارگردان حتما باید آهنگساز باشد اما همانگونه که نور، طراحی صحنه و گریم را میداند باید بداند موسیقی هم چیست و یک متخصص برای کارش بیاورد.
خاطرهای هم از عید دارید؟
خاطره من برمیگردد به فیلم فوقسری که آقای فخیمزاده کارگردان آن بود. به خاطر فشرده بودن کار من همیشه نگران ایشان بودم و ایشان هم نگران اینکه ما نرویم. تا لحظه آخر بودیم و قسمت آخر فیلم که تمام شد به ما اجازه داد به تعطیلات عید برویم. حساسیت ایشان برایم بسیار قابل احترام است و همیشه چهره نگرانش مقابل چشمانم هست.