خبرگزاری کار ایران

تئاتر چگونه دَخلِ یک جریان مسموم شد؟

تئاتر چگونه دَخلِ یک جریان مسموم شد؟
کد خبر : ۴۶۲۸۹۱

مخاطب تئاتر را گمراه کرده‌اند و با برخی چهره‌های درآمدزای سینمایی که اخیرا پرکارتر هم شده‌اند، مشغول درآمدزایی‌اند. آنجا که کالایی دست دوم در یک بسته‌بندی تازه به مخاطب عرضه می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ "نمایش‌های بازتولید شده" این موضوعی‌ست که طی سال‌های اخیر بارها به محل چالش تبدیل شده است. آنجا که برخی از کارگردان‌های تئاتر ازجمله محمد یعقوبی معتقدند بازتولید یک نمایش نه تنها کار غلطی نیست بلکه می‌تواند به پخته‌تر شدن و به‌روز شدن اجزای مختلف نمایش کمک کند و به عنوان مثال قصه را تغییر دهد، کارگردانی متفاوتی را باعث شود یا حتی با طراحی تازه‌تری در بخش‌های صحنه و نور به مخاطب تئاتر عرضه شود. این تغییرات البته در نمایش‌های محمد یعقوبی دیده می‌شود اما برخی از تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های تئاتر قاعده بازی را به هم زده‌اند. آنها نمایش‌هایی را دوباره روی صحنه می‌برند که هیچ تغییری در آنها دیده نمی‌شود بنابراین این سوال مطرح می‌شود که بازتولید برخی نمایش‌ها چه ضرورتی پیدا کرده است؟ پاسخ روشن است. جریانی که بخصوص طی سال‌های اخیر سعی کرده تئاتر را به جایی برای کاسبی تبدیل کند حالا با تکیه بر ستاره‌ها قصد دارد اسفند را نیز با درآمدی هنگفت به پایان برساند و این زمستان هنری است که متاسفانه سایه انفعال مرکز هنرهای نمایشی را نیز بالای سر خود می‌بیند.

بیایید داستان را دوباره مرور کنیم.... تئاتر باید چگونه جایی باشد؟ مگر نه اینکه بسیاری از اساتید و صاحبنظران عرصه تئاتر معتقدند تئاتر عرصه‌ای مقدس است که می‌بایست به رشد و شکوفایی فرهنگی بینجامد. جایی که قرار است استعدادهای جوان و خوش‌آتیه کشف و به عرصه‌های حرفه‌ای معرفی شود و صد البته در کنار قرارهای درست و به‌جایی که در تئاتر به یاد داریم درآمدزایی و نفع بازیگران و گروه‌های مختلف تئاتر ازجمله آماتور و حرفه‌ای نیز می‌بایست در دستور کار قرار بگیرد اما شرایط این روزهای تئاتر را دقیق‌تر نگاه کنید. گروه‌های جوان چگونه درحال بلعیده شدن هستند؟ ببینید چقدر دیده نمی‌شوند وقتی جریان مسمومی که متشکل از برخی تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های تئاتر است با بهره‌برداری از برخی نام‌ها و چهره‌ها در حال تغییر دادن ذایقه مخاطبان تئاتر می‌شوند. این جریان که همواره در برخی از سالن‌ها و مراکز مهم تئاتر تهران از رانت قابل توجهی برخوردار است چقدر به ساحت حقیقی تئاتر فکر می‌کند؟ این سوال بیشتر شبیه یک شوخی است چون اساسا در چنین شرایطی فکر کردن به ساحت حقیقی تئاتر و اینکه در قبال کالای فرهنگی که به مخاطب مان عرضه می‌کنیم باید احساس تعهد کنیم، چیزی شبیه یک رویا یا شوخی بی‌مزه است.

اتفاقی که این روزها در تئاتر رخ داده تاسف‌بار است. چه مخاطب تئاتر را گمراه کرده‌اند و با برخی چهره‌های درآمدزای سینمایی که اخیرا پرکارتر هم شده‌اند، مشغول درآمدزایی‌اند. آنجا که کالایی دست دوم در یک بسته‌بندی تازه به مخاطب عرضه می‌شود. بنابراین در چنین آشفته‌بازاری گروه‌هایی که ماه‌ها زحمت می‌کشند تا به حق‌شان برسند و دیده شوند چه راهی پیش رو دارند؟ باید خود را به مافیای تئاتر وصل کنند؟ باید سبک کاری‌شان را تغییر دهند و بروند دنبال چهره‌ها و ستاره‌هایی که برایشان سالن‌های پرمخاطب را تضمین می‌کند؟ یا باید بمانند و درجا بزنند و بیش از پیش خسته شوند؟ چه باید کرد؟ مرکز هنرهای نمایشی چرا یک بار برای همیشه تکلیف خود را با جریان مسمومی که سعی دارد صحنه تیاتر را به دخلی پررونق و دایمی تبدیل کند، مشخص نمی‌کند؟ اساسا برخی تهیه‌کنندگان با چه رویکرد یا معیاری در تئاتر این عنوان را یدک می‌کشند؟ مگر نه اینکه در سینما که همه عنوان‌هایش صاحب تعریف حرفه‌ای شده است، به سختی یک فرد عنوان تهیه‌کننده را به دست می‌آورد. چرا در تئاتر این تعریف اساسا درنظر گرفته نمی‌شود؟ اینها سوالاتی است که احتمالا مدیران فرهنگی پاسخ‌هایش را می‌دانند اما ....

تئاتر حالا پر شده از نمایش‌های بازتولید. بازتولیدهایی که بوی کاسبی می‌دهد. کاسبی آنهم در زمستان قرارهایی که بارها تکرارش کردیم اما به وعده‌مان عمل نکردیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز