سعید معیدفر مطرح کرد؛
مشکلات کشور ناشی از شکاف بین دولت و مردم است
یک جامعهشناس گفت: بخش عمده مشکلات کشور، ناشی از شکاف بین دولت و مردم است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سعید معیدفر در کنفرانس «جامعهشناسی تاریخی ایران: نقد و بررسی آثار همایون کاتوزیان» که بعد از ظهر امروز(چهارشنبه، ٤اسفند) در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، با موضوع «جامعهشناسی تاریخی شکاف دولت-ملت در ایران» صحبت کرد.
معیدفر بحث خود را مؤید نظر جامعهشناسی تاریخی همایون کاتوزیان خواند و گفت: تضاد دولت-ملت را میپذیرم و به نظرم این موضوع نمیخواهد الزاما به یکسری مواردی اشاره کند که اجتنابناپذیر است، بلکه نکته اساسی این است که در مجموع، ناچاریم برای فهم واقعیات اجتماعی دست به نظریهپردازی و مفهومسازی بزنیم تا بفهمیم در اطرافمان چه اتفاقاتی میافتد.
معیدفر در دفاع از نظریه کاتوزیان با اشاره به بحثی مبنی بر اینکه این نظریه، فقط یک دوره تاریخی را تداوم میبخشد، گفت: اما در نهایت، مطلبی که باید مدنظر باشد این است که ممکن است پدیدهای استمرار یابد اما به این معنی نیست که عینا همانطور ادامه مییابد.
این جامعهشناس با بیان اینکه جامعه ایرانی در طی زمان تغییر کرده، اما یکسری ویژگیها هم داشته که تداوم یافته است، گفت: موضوع «استبداد ایرانی» هم از این موضوعات است؛ یک ویژگی است که میتواند تعین داشته باشد اما در عین حال در طی زمان، عینا باقی نماند.
معیدفر با بیان اینکه امروز با مشکلاتی در جامعه مواجهیم، گفت: میدانیم ویژگی ریاکاری را داریم؛ یکجا شکلی عمل میکنیم و جای دیگر به شکلی دیگر. این ویژگی چه بخواهیم و چه نخواهیم با ما هست.
او ادامه داد: امروز مشکلات جدی در کشور داریم؛ سرمایه اجتماعی طبق آمارها و ارقام وضعیت خوبی ندارد، اعتماد اجتماعی به ویژه از نوع تعمیم یافته مشکل دارد و شکاف جدی بین نخبگان سیاسی، اجتماعیمان داریم. بهطور مثال در یک سازمان اداری نمیتوانیم همکاری جمعی داشته باشیم؛ این مشکل در همه زمینهها وجود دارد و اسباب نزاعهای فراوانی را در کشور فراهم میکند.
معیدفر خاطرنشان کرد: اگر اتفاقاتی مانند اوایل انقلاب در کشور رخ دهد این نگرانی وجود دراد که شرایط بین اقوام مختلف چگونه خواهد بود. الان دو زیستی فرهنگی در جامعه موجود است؟ اکنون فرهنگهای مختلف هرکدام به گونهای زندگی میکنند. آیا این طیفبندی در فرهنگ و حوزههای اجتماعی وجود دارد؟ این قطببندیها حاکی از مسالهای است که باید یک تئوری برای فهم آن داشته باشیم. البته نه آنکه آن را به صورت جبری تاریخی دربیاوریم که نشود از آن عبور کرد.
این جامعهشناس با بیان اینکه باید این مشکلات را به نوعی تبیین کرد، گفت: به نظر من بخش عمده این مشکلات ناشی از شکاف بین دولت و مردم است که به سایر حوزهها مانند نخبگان سیاسی و گروههای اجتماعی هم گسترش یافته است. حتی درون یک گروه علمی دانشگاهی هم مسائل و تنگناهای گوناگونی دیده میشود. با توجه به تاثیرگذاری نهاد سیاسی، ریشه این مسائل به شکاف دولت-ملت برمیگردد.
معیدفر با بیان اینکه «طبع انسانها به عنوان موجوداتی مختار، با الزام و اجبار ناسازگار است» گفت: وقتی در جامعهای با ویژگی جغرافیایی استبدادی نظام سیاسی شکل بگیرد با روح و روان آدمها تفاوت دارد و در اندیشه سیاسی «مونتسکیو» تضاد قطعی بین استبداد و نظامهای آزادی است که هیچیک از اعضای جامعه از دیگری ترسی نداشته باشد. به این شکل نوع خاصی از حکومت در جامعه پدید میآید اما در تعارض با خلاقیت و جنبههای تنوع آدمیان و افراد سرزمین است که این موضوع را در ایران هم میتوان دید.
او با اشاره به اینکه «ایران ویژگیهایی داشته که تا حدی مهر استبداد بر آن خورده است» گفت: ایران همواره در چهارراه جهانی بوده و جاذبههایی داشته که موجب طمع حکومتهای اطراف میشده و در عین حال فرصتهای فراوانی برای تجارت و بازرگانی داشت که ثروتی را برای کشور انباشته میکرد و این موضوع همزمان فرصت و تهدیدی را برای این کشور ایجاد کرده بود. کمآبی فلات ایران مساله دیگری بود که باعث بروز مشکلاتی برای ایرانیها شده بود.
معیدفر یادآور شد: امتیازی که ایران داشته این بوده که تنوعی از اقوام و ملل در آن سکونت گزیدند؛ پس به نظر میآید باید اینجا جامعهای وجود داشته باشد که باعث شده همه قدرت چانهزنی پیدا کرده و حکومت را به چالش بکشند. البته این به معنای آن نیست که همواره تابع استبداد بودهاند. گاهی تابع بودند و گاهی به چالش و درگیری با حکومت دست میزدند.
او ادامه داد: تهدیدهای سرزمینهای مختلف، حملات گسترده، جابهجا شدن مداوم نقشه ایران، حمله و تعرض اقوام مختلف از جمله عوامل موثر در استبدادپذیری یا به چالش کشیدن آن در بین ایرانیها بوده است. این هویت قومی گاهی فرصت بوده و گاهی تبدیل به تهدید شده بود. نتیجه اینها به وجود آمدن شرایطی بوده که استبدادی است و عوامل دیگری هم مانند تئوری توطئه و شایعه به آن کمک کرده است.
معیدفر با طرح این سوال که «چرا جامعه ایرانی تن به استبداد رضاشاهی میدهد؟» گفت: چون کشور قبل از آن داشت متلاشی میشد؛ به دلیل دخالت کشورهای خارجی و طرحهای تجزیهطلبی در کشور ناامنی ایجاد شده بود و مردم نگران نیازهای اولیهشان یعنی امنیت بودند و بقیه نیازها به تعویق افتاده بود اما به محض شکلگیری حکومت، بعد از مدتی آن را به چالش کشیدند و این باعث به وجود آمدن شکاف دولت-ملت شد که نتیجهاش توسعهنیافتگی و ضعف سرمایه اجتماعی بود. هنوز هم قانون یک معضل جدی کشور است در حالی که باید پشتوانه نظام سیاسی ما باشد.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: پارادوکس امنیت-آزادی در جامعه هم ضرورتی برای ایجاد حکومت استبدادی است و هم زمینهای برای جنبشها و انقلابها و حرکتهای اجتماعی. این تئوری بسیاری از معضلات و مشکلات جامعه امروز را فهم میکند بدون آنکه نیازی به جبر تاریخی آن باشد. البته رویکردهای دیگری هم برای فهم تاریخ جامعه ایران وجود دارد و این یکی از آن راهحلهاست.