فلسفه ساخت فیلم "خانه" در گفتوگو با سازندهاش؛
در زیر نقابهایمان چه چیزی نهفته/برای محبوبیت؛ باید بیشتر دروغ گفت
اصغر یوسفینژاد میگوید: در این فیلم قبل از آنکه دوربین بهعنوان راوی وارد ماجرا شود فضایی به وجود آوردم که بازیگران در طول دو هفته در محل فیلمبرداری زندگی کنند و براساس فیلمنامه رفتار کنند و تازه بعد از دو هفته فیلمبرداری شروع شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از فیلمهایی که امسال در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال خوب منتقدان و مخاطبان نیز همراه شد؛ فیلم سینمایی خانه (ائو) بود. این فیلم به کارگردانی اصغر یوسفینژاد و به زبان ترکی ساخته شده است. با کارگردان فیلم به بهانه نمایش اثرش در جشنواره فیلم فجر گفتگو کردهایم.
ایده فیلم چند سال شما را به خود مشغول کرده بود؟
من قبل از فیلمسازی در تلویزیون؛ برنامهسازی میکردم و باتوجه به برنامههایی که میساختم و نگاهی که به جامعه داشتم؛ ایده فیلم خانه به ذهنم رسید. در طول 20 سال برنامهسازی در تلویزیون دوست داشتم اثری بسازم که به خودم بیشتر نزدیک باشد و درون خودم را در فیلم منعکس کنم. بعد ایده فیلم خانه به ذهنم رسید و ساخت آن را پیگیری کردم.
فیلم خانه به نوعی به ریاکاری در برخی خانوادهها و جامعه امروز میپرداخت. باتوجه به اینکه شما گفتید ایده ساخت این فیلم سالها ذهن شما را درگیر کرده بود؛ آیا معتقدید امروز این ریاکاری افزایش پیدا کرده است؟
فکر میکنم در جامعه امروز ما در بسیاری از مراودات و به دلایل مختلف اجتماعی، عقیدتی در رویارویی باهم و به دلیل برخوردهایی که باهم داریم و برای آنکه ازنظر طرف مقابل مقبولیت پیدا کنیم؛ دائم فیلم بازی میکنیم و نقاب به چهره میزنیم و وقتی این مراودات گسترده میشود و ما مجبوریم با افراد بیشتری در جامعه ارتباط داشته باشیم تعداد این نقابها نیز افزایش پیدا میکند تا حدی که دیگر شخصیت واقعی افراد پیدا نیست و ما نمیدانیم با چه کسی واقعاً روبرو هستیم. در فیلم نیز تلاش کردم با فضاسازی یک مجلس ختم همه افراد را در یک موقعیت مساوی قرار دهم و در این موقعیت نشان دهم چه کسانی چه نقابهایی به چهره دارند و وقتی از نیمههای فیلم؛ نقابها برداشته میشود شخصیت واقعی افراد مشخص میشود.
داستان فیلم تا نسخه نهایی تغییر نکرد؟
قصه فیلم درباره فردی است که وصیت میکند بعد از مرگش به اتاق تشریح دانشگاه علوم پزشکی فرستاده شود تا بدنش با هدف کمک به گسترش علم تشریح شود اما هیچ وقت این اتفاق در فیلم نمیافتد بلکه فقط بهانهای است تا آدمهایی که در اطراف فرد فوت شده حضور دارند؛ را تشریح و کالبدشکافی کنیم.
دلیل اصلی اینکه فرد متوفی وصیت کرده بهجای تدفین؛ بدنش به اتاق تشریح برود مشخص نیست و ما نمیدانیم آیا او برای کار خیر این کار را انجام داده یا از اطرافیانش مطمئن نبوده است؟
در طول فیلم نظریههای مختلفی درباره هدف متوفی برای رفتن به اتاق تشریح مطرح میشود اما همچنان نیت اصلی او پنهان است اما جمع این نظرات نشان میدهد که نمیتوان بهصورت قطعی یک دلیل برای چنین وصیتی پیدا کرد. این اتفاق نشان میدهد همیشه یک حقیقت یا واقعیت رخ میدهد اما از منظر افراد مختلف همیشه دلایل اتفاق افتادن این واقعیت تفاوت دارد و هر فرد از نگاه خود به این واقعیت نگاه میکند و ساختار کلی فیلم به دنبال نشان دادن قضاوتهای مختلف اطراف یک موضوع واحد است و اصلاً خودم نمیخواستم در فیلم درباره نیت فرد وصیتکننده نظر قطعی بدهم و دوست داشتم تماشاگر نیز بعد از تماشای فیلم نظر و نگاه خودش را در داستان دخیل کند و در پایانبندی فیلم شریک شود.
در هر صورت فارغ از نیتِ وصیتی که انجام شد؛ عمل به آن نصیحت نتیجه مثبت و خیری را به دنبال خواهد داشت. براساس این فرض نتیجه در رفتارهای ما چقدر تاثیر دارد و آیا ما باید در اعمال روزانه خود به فکر نتیجه باشیم و نیت برای ما مهم نیست و آیا نتیجه عمل میتواند نیت را توجیه کند؟
قطعاً ازنظر شخص من نتیجه عمل نمیتواند نیت را توجیه کند بلکه در هر عملی مهم این است که آن فرآیند با چه نیتی شروع شده است زیرا این نگاه، نیت و ایدئولوژی آدمهاست که در هنگام انجام اعمال مختلف مسیر و نتیجه عمل را هدایت و مشخص میکند. مثلا همین متوفی شاید در ظاهر جسدش به اتاق تشریح برود و اطرافیان همه تصور کنند که کار خیری انجام داده اما اگر نیتش انجام کار خیر نباشد قطعاً برای خود او پاداش عمل خیر نوشته نمیشود.
چرا فیلم به زبان ترکی ساخته شد؟
از آنجا که فیلمنامه را به زبان ترکی و آذری نوشته بودم به همین دلیل بود. محدودیتی بود که وجود داشت برای اینکه افراد مختلف بتوانند فیلمنامه را بخوانند ولی تعدادی از افراد فیلمنامه را خواندند و نظرات خوبی دادند و مرا تشویق کردند این فیلم را بسازم. از آنجا که میخواستم فیلم به خودم و محیطی که در آن داستان فیلم رخ میدهد نزدیک باشد فیلم را به زبان آذری ساختم و در هنگام اکران برای هموطنان فارسیزبان با زیرنویس فارسی نمایش داده شد.
اگر فیلم را به زبان فارسی میساختید شاید در بخش انتقال حس و اثرگذاری زبان فیلم الکن میشد؟
از آنجا که تسلط خود من به زبان ترکی بسیار خوب است تصور میکنم اگر این فیلم را به زبان فارسی میساختم شاید در استفاده از واژهها مشکلاتی پیش میآمد و اثرگذاریای که فیلم امروز دارد را به دنبال نداشت. همچنین چون فیلمنامه به زبان ترکی بود به دنبال این بودم که بازیگرانی در فیلم بازی کنند که به زبان ترکی آشنا هستند.
چرا ما در فیلم خانه و در پایان آن اتاق تشریح را نمیبینیم تا مشخص شود متوفی با چه نیتی گفته که او را به اتاق تشریح ببرند؟
من دنبال یک تجربه جدید در روایت بودم و آن این بود که اصل ماجرا بهعنوان عنصری که از نگاه همه پنهان است را بیان نکنم و نمیخواستم این عنصر از منظر شخص ثالث یا دانای کل دیده نشود و بهعنوان قاضی حکمی صادر نکند زیرا اگر دانای کل را در روایت دخیل میکردم قطعاً به قطعیت درباره نیت فرد متوفی میرسیدیم. درحالیکه هدف من در فیلم این نبود. بلکه میخواستم خود تماشاگر در جایگاه قضاوت و بررسی بنشیند و خود را در موقعیتی مشابه فیلم تصور کند و بهجای یک قضاوت مجموعهای از قضاوتها درباره فیلم توسط تماشاگران بیان شود.
شما در فیلم از دوربین روی دست استفاده کردهاید درحالیکه فیلم صحنههای متشنجی دارد. گروهی معتقدند علت استفاده از دوربین روی دست این است که کارگردانان نمیتوانند صحنههای درگیری را با دوربین ثابت دکوپاژ کنند؟
من این نظریه را رد نمیکنم اما من در این فیلم در استفاده از دوربین روی دست دلیل دیگری داشتم. من در این فیلم قبل از آنکه دوربین بهعنوان راوی وارد ماجرا شود فضایی به وجود آوردم که بازیگران در طول دو هفته در محل فیلمبرداری زندگی کنند و براساس فیلمنامه رفتار کنند و بعد از دو هفته فیلمبرداری شروع شد. یعنی نوع فیلمبرداری براساس رفتار طبیعی بازیگرها در طول تمرین در هفتههای قبل از آغاز فیلم برداری طراحی شد و مطمئن بودم که اگر بخواهم فضای خانه را به خوبی بسازم قطعاً وسایل حرکتی و دوربین ثابت کمکی به من نخواهند کرد. از طرفی با استفاده از دوربین روی دست نمیخواستم به دوربین فیلمبرداری استقلال جداگانهای بدهم و این نوع رفتار بازیگرها بود که نوع حرکت و میزانسن را تعیین میکرد و من فقط یک رتوش نهایی انجام دادم.