خبرگزاری کار ایران

گفته‌های شاگردان و دوستداران رکن‌الدین خسروی؛

محرومیت 20 ساله تئاتر ایران از حضور یک هنرمند/امیدوارم روح «عمو رکنی» در کشورش آرام بگیرد

محرومیت 20 ساله تئاتر ایران از حضور یک هنرمند/امیدوارم روح «عمو رکنی» در کشورش آرام بگیرد
کد خبر : ۴۵۱۹۳۰

رکن‌الدین خسروی دو دهه از ایران دور بود و چندی پیش، غریبانه درگذشت. اما در روز بازگشت پیکرش به ایران، دوستداران و شاگردانش او را تنها نگذاشتند تا نقطه پایانی بر این غربت باشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بامداد ششم بهمن، جمعی از دوستداران و شاگردان رکن‌الدین خسروی برای استقبال از پیکر این هنرمند به فرودگاه امام خمینی(ره) آمده بودند تا در کنار وداع با پیکر او، سلامی دوباره بعد از بیست سال دوری از وطن، به معلم‌شان داشته باشند.

از میان هنرمندان بسیاری که برای استقبال از پیکر رکن‌الدین خسروی حاضر بودند، با آتیلا پسیانی، آزیتا حاجیان، ایرج راد، اصغر همت و کیوان نخعی گفتگو کردیم و خواستیم درباره خسروی، فعالیت‌هایش و آنچه از او یک چهره ماندگار در تئاتر ایران ساخته است بگویند.

امیدوارم روح «عمو رکنی» در کشورش آرام بگیرد

آتیلا پسیانی: نمی‌توانم اهمیت حضور رکن‌الدین خسروی را منوط به سال‌های به خصوصی کنم؛ چون بسیاری از افرادی که امروز به شکل حرفه‌ای کار سینما و تئاتر را دنبال می‌کنند دست‌پروده و شاگردان او بودند و بسیاری‌شان همچنان هستند. ما هیچ وقت خودمان را جدا از این قضیه نمی‌دانیم. بسیاری از آموزه‌های رکن‌الدین خسروی همچنان روی زندگی کاری و حرفه‌ای ما تاثیر دارد. اهمیت کار رکن‌الدین خسروی این بود که علیرغم اینکه از نظر سنی وابسته به یک دوره پیش از ما بود، یعنی نسل اول تئاتر مدرن در ایران؛ اما با این وجود هیچ وقت سن‌اش باعث نشد که مدرنیته کارش را کنار بگذارد، همیشه آموزش‌هایش بسیار جدید بودند و خودش بسیار جستجوگر بود؛ چیزی که متاسفانه امروز در در میان اساتید بازیگری کشور ما کم است که همیشه خودشان را به روز نگه دارند، اما رکن‌الدین خسروی همیشه این کار را می‌کرد. غیر از کار آموزش، مطالعات پیگیر و فراگیر داشت.

من به شخصه به خاطر وضعیت خانوادگی و در کنار آنها بودن از سن خیلی کم یعنی از چند ماهگی، رکن‌الدین خسروی را می‌شناختم و همیشه برای من «عمو رُکنی» بود؛ چیز دیگری نمی‌توانستم خطابش کنم. افتخار این را داشتم که در ده سالگی اولین نمایش زندگی‌ام را در «حکومت زمان خان» رکن‌الدین خسروی بازی کنم. اتفاقی که خیلی هم عجیب بود چون قرار نبود در کار ایشان بازی کنم؛ یک روز با مادرم سر تمرین رفته بودیم و پسری که قرار بود نقش را بازی کند حضور نداشت. عمو رکنی من را صدا کرد و گفت آتیلا بیا اینجا بایست ببینم چه می‌گویی؟! و من هم رفتم و کارهایی کردیم و گفت اصلا تو این نقش را بازی کن و سرنوشت من و آن پسر تغییر کرد! بعد از آن همیشه با عمو رکنی رابطه خیلی نزدیکی داشتیم.

سال ٦٧ نمایش «تولد» را به کارگردانی رکن‌الدین خسروی بازی کردم و در تمام این سال‌هایی که برای اجرای نمایش، سفری به بریتانیا داشتم بدون استثنا به دیدنش می‌رفتم، آخرین ملاقات ما مربوط به پنج سال پیش بود که برای اولین بار آثار خستگی و در انزوا بودن را در او دیدم. همان شبی که با همدیگر تقریبا تا صبح گپ زدیم. ملاقات های دیگری هم داشتیم اما شب اول، ملاقات پرباری بود.

باید بگویم رکن‌الدین خسروی همیشه برای ما یک معلم بود و خاصیت معلم بودنش را هرگز از دست نمی‌داد؛ امروز که در آستانه شصت سالگی هستم هم لحظه‌ای فکر نمی‌کنم شاگرد خسروی نبوده‌ام، هرچند هیچوقت دانشجوی او نبودم اما در تمام زندگی دانشجوی او بوده‌ام و از صمیم قلب دوستش داشتم چون علاوه بر اینکه هنرمند و معلم خیلی مهمی بود، انسان بسیار والایی هم بود و امروز جای او بین ما بسیار خالی است، دوست نداشتم اینگونه به استقبالش بیایم اما امیدوارم حداقل روحش، در کشور خودش در آرامش قرار بگیرد.

درس آخر بازیگری استاد برای شاگرد قدیمی‌اش

آزیتا حاجیان: خدمات رکن‌الدین خسروی به تئاتر خیلی زیاد بوده است؛ تنها با اعلام اسامی شاگردان دکتر خسروی، می‌توانید میزان گستردگی آموزشی ایشان را به نسل جوان منتقل کنید.

من هفت سال پیش، پس از حدود پانزده سال وقفه در ارتباط، آقای خسروی را دوباره در انگلیس دیدم و جالب است که ایشان با گذشت اینهمه سال از زمانی که من دانشجویش بودم، درس آخرش را در یک جمله به من داد؛ ما داشتیم درباره بازیگری صحبت می‌کردیم، که آقای خسروی به من گفت: فراموش نکن که «قلب، مغز و بدن» سرمنشا انواع بازیگری‌هاست و ما به این سه اتکا داریم. من همان لحظه فکر کردم چطور ممکن است استاد هشتاد و چند ساله من، در یک ملاقات دو ساعته، خیلی با سرعت و عجله باز به من درس یاد بدهد و باز آموزش را فراموش نکند. او بسیار به این شاگرد که سال‌ها ندیده بودش، لطف داشت و در ذهنش این جاری شد که آخرین درس را هم به من بدهند چون ما هر دو تقریبا می‌دانستم که دیگر همدیگر را ملاقات نخواهیم کرد.

من به عنوان آزیتا حاجیانِ بازیگر باید بگویم بخش اعظم فراگیری بازیگری‌ام را مرهون آموزش‌های بازیگری رکن‌الدین خسروی هستم؛ به خصوص در نمایشنامه «ژاندارک» که من در آن برای ایشان بازی می‌کردم و تمام لحظاتش برای من آموزش بود.

رکن‌الدین خسروی ستاره‌پروری نمی‌کرد

ایرج راد: بعضی‌ها بی‌حاشیه، فقط کار می‌کنند و دنبال جار و جنجال نیستند چه درباره کار خودشان و چه گروهی که با آن کار می‌کنند؛ کارشان را انجام می‌دهند، تماشاگر هم می‌آید و می‌بیند و کسانی هم که بخواهند نقدهایشان را می‌نویسند و همین. یعنی خودشان دخالتی در خیلی از امور برای اینکه جار و جتجالی به پا کنند نداشته و نسبت به خیلی از مسائل ادعا ندارند. تمام طرز فکر و نگاه‌شان به دنبال کارشان است که آن را درست انجام دهند. آقای خسروی جزو این افراد بود؛ خودش سر و صدایی در اطراف کارش نداشت و طبیعتا دیگران هم به خودشان اجازه نمی‌دادند که بخواهند حاشیه‌ای درست کنند.

یکی از خصوصیات ویژه آقای خسروی در کارش این بود که در کل تمرین و اثری که روی صحنه می‌آمد یک پروسه دانشگاهی را طی می‌کرد و این خیلی مهم بود. همه احساس می‌کردند که در روند کار چیزی یاد می‌گیرند؛ چه کسانی که دارای سوابق و تجربیاتی بودند و چه کسانی که به عنوان دانشجویان و شاگردان خسروی در کار شرکت داشتند.

یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت کار رکن‌الدین خسروی این بود که او صرفا با دانشجویانش یا صرفا با هنرمندان حرفه‌ای پیشکسوت (به معنای واقعی حرفه‌ای) کار نمی‌کرد؛ یعنی همیشه مخلوطی از این دو بود. همیشه معتقد بر این بود که دانشجویان در کنار پیشکسوت‌ها چیزهای تازه‌ای یاد می‌گیرند و یکسری تجربیات‌شان به آنها منتقل می‌شود؛ ضمن اینکه یک مقدار این دانشجویان و جوانان باعث آفرینش و خلق انرژی در پیشکسوت‌ها می‌شوند و حال و هوای خوبی را ایجاد می‌کرد. ضمن اینکه رکن‌الدین خسروی همواره دیسیپلین دقیق و سختی را سر کار داشت و به اعتقاد من این نقطه بسیار مثبتی است. چون تئاتر، کار شوخی‌برداری نیست. کاری نیست که کسی بخواهد تعلل یا تنبلی کند؛ در جلسات تمرین‌های بدنی و گروهی و ارتباطی و کارگاهی و مسائلی مانند آن. باید تمام وجود خودش را به کار می‌گرفت. اگر این کار را نمی‌کرد، سستی می‌کرد و دل نمی‌داد خیلی راحت کنار گذاشته می‌شد. خسروی با کسی رودربایستی و شوخی نداشت. طبیعتا فضا هم جوی با مقررات و اخلاق تئاتری بود. نمی‌خواهم بگویم فضای خشک و بی‌روحی بود. چون آزادی‌هایی برای خلاقیت به بازیگر داده می‌شد. آنقدر بازیگر را به صورت فردی یا جمع با همدیگر رها می‌کرد، که خودشان بسیاری از مسائل را کشف می‌کردند. ارتباط‌های بین بازیگران شکل می‌گرفت و اینها تاثیر مثبتی روی کار می‌گذاشت. کار او، با پرنسیب بود و همه در آن حضور داشتند؛ خسروی ستاره‌پروری نمی‌کرد. سعی می‌کرد در مجموع کار خوبی باشد و هرکسی در جای خودش، همه خوب باشند.

دانشجویان و صحنه‌های تئاتر ما بیست سال از رکن‌الدین خسروی محروم بود

اصغر همت: من نه شاگرد مستقیم آقای خسروی بودم و نه این اقبال را داشتم که در آثار اجرا شده‌اش کار کنم علیرغم میل وافری که داشتم هیچ وقت این موقعیت پیش نیامد؛ اما بدون شک وام‌دارش هستم. به خاطر اینکه آثارش را دیدم و دنبال کردم. به هیچ‌وجه نمی‌شود منکر وجود موثر رکن‌الدین خسروی در تاریخ تئاتر معاصر ایران شد. به دلیل خیلی چیزها. شاید رکن‌الدین خسروی را نسل ما یا حتی به صورت ثبت شده در تاریخ تئاتر، به عنوان یک کارگردان بزرگ و مولف بشناسند؛ اما او زمانی بازی هم می‌کرده است.

خسروی در کارگردانی همیشه استمرار داشت. آثار بسیار باارزشی را کارگردانی کرده که خاص خودش بود و مهر رکن‌الدین خسروی را داشت. گاهی با وجود تفاوت‌های زمین تا آسمانی، مهر مخصوص خودش را داشت چون شکلی که برخورد می‌کرد فقط خاص خودش بود. خصوصیت مهمی هم که از نظر نوع کار و ژانر داشت، این بود که هیچ‌وقت به یک شکل خاص بسنده نمی‌کرد. از میرزا فتحعلی آخوندزاده تا اکبر رادی؛ از سوفوکل تا برشت، از آرمان امید تا سارتر.

برای همین است که می‌گویم علیرغم اینکه شاگرد مستقیم‌اش نبوده‌ام و در آثارش کار نکرده‌ام ولی با دیدن آثارش و شنیدن نظراتش در محافلی که بود و من دنبال می‌کردم وامدار او هستم. نه فقط من، بلکه همه نسل‌های تئاتری به طور مستقیم یا غیرمستقیم وامدار رکن‌الدین خسروی هستیم.

وجه دیگر، وجه علمی رکن‌الدین خسروی است. یعنی بخشی که وارد حوزه آکادمیک می‌شود و او به‌عنوان یک معلم ایفای نقش می‌کند. از آنجا که همسر و دوستان نزدیک تئاتری من شاگرد او بوده‌اند، از ثمره‌ای که رکن‌الدین خسروی داشته تعاریفی می‌کنند و از همین تعاریف می‌بینیم خسروی یک آدم منضبط و کسی بوده که با فکر کار کرده و دنبال رسالت واقعی تئاتر بوده است و حرفی برای بشریت دارد؛ چراکه هرجا را نگاه کنید اثری برجای گذاشته است. اینهاست که رکن‌الدین خسروی را بزرگ می‌کند.

متاسفانه بیست سال ما رکن‌الدین خسروی را به هر دلیلی نداشتیم؛ نمی‌خواهم وارد دلایلش شوم. اما این فقدان تاسف‌بار است. درست است که در این بیست سال هم او کم فعالیت نکرده است. در انگلیس کارهای بسیار درخشانی انجام داده است. ولی حیف... حیف که دانشجویان این بیست سال، صحنه‌های ما در این بیست سال از یک نعمت بزرگ محروم شدند.

یکبار در وصف از دست رفتن رکن‌الدین خسروی گفتم «از شمار دو چشم، یک تن کم؛ از شمار خرد هزاران بیش». این را به خاطر اینکه الان از دستش داده‌ایم نمی‌گویم؛ چراکه تاثیری که رکن‌الدین خسروی بر تئاتر معاصر ما داشته روشن است؛ با آثاری که خیلی از آنها در اذهان، خواهد ماند.

با رفتن رکن‌الدین خسروی، فعالیت هنری او قطع نشد

کیوان نخعی: من معتقدم با رفتن رکن‌الدین خسروی از ایران، فعالیت هنری او قطع نشد.

رکن‌الدین خسروی با سبک و سیاقی که کار می‌کرد خیلی تاثیرگذار بود. او به شیوه کارگاهی کار می‌کرد؛ دوره‌ای هم دوباره به انگلیس برگشت و ادامه تحصیل داد و دوباره برگشت و کارهای بزرگی در ایران کرد؛ کارهایی مثل باغ آلبالو، ادیپ، ابراهیم توپچی، و نمایشنامه‌های اکبر رادی.

در دوره‌های دو ساله نیاوران در آن زمان هم شاگردان زیادی پرورش داد. خیلی از کسانی که امروز استادان دانشگاه هستند و هرکدام مشغول تدریس‌اند کسانی هستند که شیوه او را کار می‌کنند.

برای خسروی اخلاق خیلی مهم‌تر از بازیگری بود. بنابراین انضباط زیادی در کارهایش حاکم بود و خیلی توجه داشت به دانشجویانش و گاهی آنها را در مقابل افراد حرفه‌ای قرار می‌داد. به خاطر همین معتقدم آنها چیزهایی را که آقای خسروی همیشه در کلاس‌هایش کار می‌کرد تداوم می‌دهند.

معتقدم کسانی مثل خسروی چنان با سبک خودشان کار می‌کردند و در تئاتر ایران تاثیرگذار بودند و کارهای بزرگی را روی صحنه بردند که همیشه ماندگارند، حتی اگر امروز به ظاهر در میان ما نباشند.

در مورد فقدان بیست ساله او باید بگویم، در دو دهه‌ای که خسروی در ایران نبود ضربه مهلکی به تئاتر کشور خورد. چون می‌توانست شاگردان بهتری را پرورش دهد که امروز استادان بهتری در تئاتر باشند. مهم بودن خسروی صرفا به دلیل کارگردان خوب بودن او نیست؛ از همه مهم‌تر اخلاق و رفتار و پرورش دانشجو بود که با عشق انجام می‌داد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز