علیرضا راهب در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
شباهتهای انجمنهای ادبی و باشگاههای کنگفو/ هر بیسوادی صاحب کرسی شده
مدیر انجمن ادبیِ ونداد میگوید: ادعا میکنم و میتوانم این ادعا را ثابت کنم که اکثر کسانی که در تهران انجمن ادبی دارند، حتی نمیتوانند ده بیت از شاهنامه را تقطیع کنند. آنها ادبیات پفک نمکی را فربه میکنند و میفروشند!
این روزها انجمنهای ادبی زیادی در شهر فعالیت میکنند که گویی مجوز کار خود را به سادگی و بیهیچ مشکلی دریافت میکنند. اینکه این انجمنها چه خروجی و کارکردی برای ادبیات کشور دارند را کسی چندان نمیداند. به نظر میرسد کیفیت این انجیاوها آنقدرها هم از سوی فعالان حوزه فرهنگ و ادب مورد بررسی و ارزیابی قرار نمیگیرد. آیا کارِ انجمن ادبی تنها برگزاری شبهای شعر است؟ یا برگزاری تورهای تفریحی- ادبی؟ آیا انجمنهای وظایف مهمتری برعهده ندارند؟
در این باره با علیرضا راهب (مدیر انجمن ادبیِ ونداد) گفتگویی کردیم که در ادامه میخوانید:
روزی در این مملکت «ملکالشعرای بهار» انجمن ادبی برگزار میکرد
علیرضا راهب در رابطه با وضعیت انجمنهای ادبی که شروع به رشدی قارچوار در ایران کردهاند، به خبرنگار ایلنا گفت: انجمنهای ادبی بعد از دورهی ادبیات بازگشت، پاکترین انجمنها بودند. اصولاً بر حسب یک کنش سبکی مشترک و ایدهی مشترک تشکیل میشدند.
او ادامه داد: در این انجمنها بر حسب یکسری گرایشات مشترک ادبی، آدمهایی که زیست و قربیت ادبی و اندیشه داشتند، جمع میشدند و انجمنی تشکیل میشد و حتماً استادانی نیز به آنها رفت و آمد داشتند. استادهای خود خوانده و ملای ادبیات. برای مثال عماد خراسانی در مشهد انجمن داشته و ملکالشعرای بهار در تهران انجمن ادبی را اداره میکرده. انجمنهای ادبی در آن زمان با این عنوان مطرح میشدند. بعدها در دروهی پهلوی، انجمنهای ادبی دولتی تشکیل شد که گاه حالت فرمایشی به خود میگرفتند اما به هر حال نظام اصلی تربیت ادبیات در آنها وجود داشت که بچههای علاقهمند به ادبیات بودند و در این انجمنها پرورش مییافتند.
رییس انجمن ادبی ونداد افزود: در انجمنهای ادبی سابق، شاعر بیسواد، شاعری که مشکل تألیف داشته باشد، شاعری که نتواند عقیدهی خود را در چند خط روی کاغذ بنویسند؛ وجود نداشت بلکه آدمی که رأی در موردش صادر میشد و اجماع عقول میگفتند که فلانی شاعر است، میتوانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد؛ میتوانست به آن راه یابد.
این نویسنده با اشاره به کیفیت انجمنهای بعد از انقلاب بیان کرد: بعد از انقلاب انجمنهای ادبی، نقش و وظیفهی سابق خود را ادامه دادند. البته یکسری اصول در این انجمنها رعایت میشد. یکسری انگارهای ذهنی برای ادبیات جنگ وانقلاب وجود داشت اما باز هم تربیت ادبی، که رسالت اصلی انجمنها است، سرجایش بود. شاعری وجود نداشت که مقدمات را نداند اما کتاب چاپ کرده و ادعا داشته باشد.
دو دهه است که انجمنهای ادبی بی سرپرست ماندهاند
راهب با اشاره به اینکه من دوران شاگردی خودم را به یاد دارم؛ گفت: همیشه به شاگردی استادانم افتخار کردهام. وقتی میخواستند الفبای ادبیات را یاد بدهند بعد از چند ماه ممارست به ما میگفتند که سخن ادبی چیست و چطور حرفهای روزانهی خود را از سخن ادبی تشخیص دهیم. با ما از مرزباننامه و تاریخ بیهقی سخن میگفتند. این سلسله در انجمنهای ادبی موجود بود. اما انجمنهای ادبی متأسفانه ظرف دو دههی اخیر تبدیل به یک مفسده شده و مانند باشگاههای کنگفوی شانگهای شده که در هر کوچه چندین و چند انجمن ادبی یافت میشود.
در هر زیرپلهی تهران، یک انجمن ادبی برگزار میشود
او با بیان اینکه دو دهه است که انجمنهای ادبی بیسرپرست ماندهاند؛ اظهار کرد: آدمی ظرف یک سال پیدا میشود و از وزارت ارشاد مجوز میگیرد و داعیهی ادبیات دارد. اما این شخص حتی مکتبهای ادبی را به درستی نمیشناسد. متأسفانه معیاری برای سنجش این افراد وجود ندارد. این روزها کار به جایی رسیده که در هر زیرپلهی تهران، یک انجمن ادبی برگزار میشود و مردم فرزندان خود را برای آموزش ادبیات به انجمنها میفرستند. اما آیا کسی از خود میپرسد که این رییس انجمن، که از مقدمات ادبیات هم اطلاعی ندارد، میخواهد چه چیزی آموزش بدهد؟
اکثر مدیران این انجمنها تقطیع هجایی نمیدانند
راهب افزود: اینها از ادبیات منظوم در همه جای دنیا بی خبر هستند. میگویی «بودلر»، نمیشناسند. میگویی «داداییستها»، بیاطلاع هستند، «مدرنیستها» را نمیشناسند و میپرسند که اینها یعنی چی؟ این انجمنها به پشتوانهی وقاحتِ در حدِ اعلای خود است که فعالیت میکنند! شرم و حیا رخت بربسته و هرکسی که دو بیت درست مینویسد، فکر میکند شاعر است.
رییس انجمن ادبی ونداد با اشاره به کیفیت ادبیات دانشگاهی و افرادی که از آن بیرون آمدهاند؛ گفت: همه میدانیم، بهترین شاعران و نویسندگان ما، الزاماٌ کسانی نبودهاند که در رشتهی ادبیات تحصیل کرده باشند. آن تعداد اندک هم کسانی بودهاند که پیش از ورود به دانشگاه، با ادبیات سروکار داشتهاند.
اکثر کسانی که انجمن ادبی دارند، حتی نمیتوانند ده بیت شاهنامه را تقطیع کنند
این شاعر و منتقد افزود: من ادعا میکنم و میتوانم این ادعا را ثابت کنم که اکثر کسانی که در تهران انجمن ادبی دارند، حتی نمیتوانند ده بیت از شاهنامه را تقطیع کنند! تقطیع هجایی پایهی ادبیات است و کسی که این را نمیداند چطور میخواهد به دیگران آموزش ادبیات بدهد. این انجمنها اتفاقاً در برخی موارد درآمد هم دارند و حتی میتوانند سوءاستفادههایی هم داشته باشند. این روزها دیگر آن مسئلهی پاک و سادهی تربیت کردن انسان ادبی که باعث میشد، در هر دورهای چند شاعر خوب داشته باشیم که بتوانیم بر آن تکیه کنیم؛ به کلی فراموش شده.
ادبیات ما را فاسد کردهاند
راهب با بیان اینکه انجمنهای ادبی بی در و پیکر شدهاند؛ گفت: هیچ میزانی برای نشر و داوری اشعار وجود ندارد. هرکسی صدایش بلندتر است، بزرگتر است. هیچ بوطیقا و ملاکی وجود ندارد. در جامعهای هستیم که میزان و معیار برای تولید ادبی وجود ندارد. شش نسل را داریم که همزمان تولید ادبی میکنند و در این بین هیچ نقدی وجود ندارد. روزی باور بر این بود که انجمنهای ادبی میتوانند آثار را نقد کنند اما امروز این باور از بین رفته است.
در گردهماییهای ادبی سموم مهلکی به ادبیات تزریق میشود
وی اضافه کرد: در هشتاد درصد انجمنهای ادبی، تنها کاری که انجام میشود، شعرخوانی است. یکسری آدم دور هم جمع میشوند و شعر میخوانند و دیگران را نیز به این کار تشویق میکنند. آیا به واقع این کارِ انجمن ادبی است؟! امروز انجمنهای ادبی، به صحنهای برای خودنمایی تبدیل شده و در همین گردهماییهاست که سموم مهلکی به ادبیات تزریق میشود.
این شاعر در اشاره به سبکهای عجیب و جدیدی که در ادبیات تولید میشود؛ گفت: بعضی افراد میخوابند، خوابنما میشوند و میخواهند یک حرکت تازهای به راه بیندازند! یکی میآید کنش ادبی راه میاندازد و مدتها در انجمنهای مختلف از آ صحبت میکنند. دیگری میآید و یک قالب تازه اختراع میکند. هرچقدر فریاد میزنیم که این قالب جدید نیست و ما در ادبیات کلاسیک خود نمونههای آن را داریم؛ کسی گوش نمیکند. چون مطالعات افراد پایین است این چیزها را نمیدانند و فکر میکنند قالب یا سبک جدیدی اختراع کردهاند.
در بسیاری از انجمنهای ادبی، پورنونویسی در غزل معاصر تدریس میشود!
او افزود: برای مثال همین قالب سهگانی که در ادبیات کلاسیک ما موجود بوده را به اصطلاح اختراع کردهاند و از آن سو مردم در شبکههای اجتماعی و وبلاگها به میزان قابل توجهی، سهگانی تولید میکنند! ما همینطور داریم محدودیتهای تازهای برای ادبیات ایجاد میکنیم. یک نفر ناگهان میآید و غزل بیقافیه تولید میکند و شخص دیگری غزل پست مدرن را ابداع میکند! در همین گسترشها، سموم دیگری وارد خون ادبیات میشود. ادبیات که جایی بود برای تولید و پرو بال دادن به خیال، امروز تبدیل به فضاهایی چرک و کثیف شده که از تننویسی سخن میگوید. در بسیاری از انجمنهای ادبی، پورنونویسی به خصوص در غزل معاصر تدریس میشود! همانطور که در جامعه، عشق پاک را تبدیل به عشق خیابانی کردند، ادبیات ما را هم فاسد کردند. شعر را به پالتهایی برای تننویسی و بروز خواهشهای نفسانی تبدیل کردهاند.
تحکم بر ادبیات به دست ژورنالیسم افتاده
راهب گفت: این اتفاقات در دههی هفتاد از جایی فربه شدند، که آقایان احساس کردند درِ باغ سبزی باز شده و میتوانند مثل عطر از شیشه خارج شدند. از آن زمان، تحکم بر ادبیات به دست ژورنالیسم افتاد. ژورنالیسم. کار ژورنالیسم تبلیغ کردن و تحمیل کردن به بازار مصرف است. تحکم ژورنالیسم بر ادبیات ما، ظرف این دو دههی اخیر به خصوص با برآیند تحفههای نهضت ترجمه، کاری کرده است که مکاتب صد سال اخیر ادبیات جهان، میخواهد ظرف ده سال در ایران تولید شود!
او ادامه داد: ژورنالیسم در دههی هفتاد بازار مصرف را آماده کرد. ادبیات مصرفی جای ادبیات آزاد را که از اندیشه نشأت میگرفت، گرفته است. ما اشخاص هیجانزده زیاد داریم. که مثل باران، رفع حاجات روزانهی خود را تولید کرده و به عنوان شعر به مخاطب عرضه میکنند. دیگر تخیل و آواز درونی که ما را به خوانش شعر میخواند، وجود ندارد. شعر به یک چیز کاملاً زمینی بدل شده تا به تولید انبوه برسد و به مصرف کننده تحمیل شود. از میان هزار شاعری که موازی هم کار میکنند، شاید تنها یک نفر خوب باشد چراکه ما امروزه تربیت ادبی نداریم.
پیش از قوای نظامی باید ادبیات و اندیشه را تقویت و حفظ کنیم
این شاعر بیان کرد: هیچکس به فکر این نیست که اگر ادبیات سالم و درست نداشته باشیم، زیست جهان درستی ندارم و محکوم به نابودی هستیم. پیش از قوای نظامی باید ادبیات و اندیشه را تقویت و حفظ کنیم. وقتی چنین رفتارهایی وجود دارد، چطور توقع داریم که بودمان و فرهنگ خود را حفظ کنیم؟
راهب با بیان اینکه برخی از انجمنهای ادبی دارای امکاناتی هستند و به جاهای خاصی وصل هستند؛ اظهار کرد: این انجمنها با امکانات مادی زیادی فعالیت میکنند و در آن ادبیات پفک نمکی را فربه میکنند و میفروشند. در این انجمنها، جریان مخاطبخواب کنِ موسیقی پاپ ایران را فربه میکنند و البته عملیات ژانگولر هم انجام میدهند.
انجمنهای واقعی معمولاً خلوتترینها هستند
او ادامه داد: یکسری دیگر از انجمنها هستند که معتقد به اصالتهای ادبیات هستند و خودشان را نمیفروشند. این معدود انجمنهای ادبی، مدام محدود میشوند و زیر ضربه هستند. هیچکس در کشور اینها را تحویل نمیگرد. آنها با استخوانی لای زخم ایستادهاند و میگویند میخواهیم جوانانی تربیت کنیم که ادبیات واقعی را بشناسند. اینها معمولاً خلوتترینِ انجمنها هستند. از سوی دولت نادیده گرفته شده و عزتی ندارند. این وضعیت برای تهران است و در شهرستانها اوضاع به مراتب خرابتر از این است.
خارجنشینها سرگرم تولید آثاری با وقیحترین کلمات و پلشتترینهای کنشها هستند
رییس انجمن ادبی ونداد خطاب به مسئولین گفت: آقایان که ما برای هرکاری باید از شما اجازه بگیریم؛ اگر امروز به پرورش ادبیات سالم و شرافتمند که به خودش و شرافت ادبی تعهد دارد؛ توجه کنید، نسل آیندهای خواهید داشت که به زبان فارسی حرف میزند. ولی اگر خود را به کوری و کری بزنید و به دنبال مصرف خروجیها باشید؛ در بیست سال آینده دیگر چیزی از ادبیات وجود نخواهد داشت. وقتی ادبیات ما تهدید میشود، تمدن و اسم و عصمت ما مورد تهدید قرار میگیرد. آدمهایی در خارج نشستهاند که به تولید آثاری با وقیحترین کلمات و پلشتترینهای کنشهای ممکن میپردازند و چرکترین الفاظ را با نام شعر تولید میکنند و هزاران نفر از جوانان ما، کانالهای تلگرامیِ آنان را دنبال میکنند.
بعد از قرنها هنوز اعتبار ما حافظ است
راهب با بیان اینکه من سرباز ادبیات هستم؛ اظهار کرد: از کودکی با ادبیات بزرگ شدم و دلم میسوزد که هزاران نفر از جوانان ما جلب این کانالها شدهاند. انجمنهای ادبی هرگز به این قضیه فکر نمیکنند. اگر مسئولین به پودمان این انجمنها اقدام نکنند، آدمهایی در این فرهنگسراها انجمنهای ادبی به راه انداختهاند که حتی مقدمات انشای دبستان را نیز نمیدانند. گویا سازمان فرهنگی و هنری شهرداری، قصد رسیدگی به این موضوع را ندارد. انجمنهایی که باید تولیدکننده باشند، امروز مصرفکننده و قاتل ادبیات هستند. اگر روزی بگویند هرچه انجمن در ایران هست حتی انجمنی که تو آن را اداره میکنی، تعطیل شده باعث خوشحالی من است.
دیگر حسین منزوی، بیژن نجدی، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد نخواهیم داشت
او افزود: بچههای شانزده تا بیست ساله به زبانی حرف میزنند که گاه من هم متوجه نمیشوم. اگر وضعیت به همین شکل پیش رود، فردا به جایی میرسم که زبان فارسی، زبان فرع میشود و اصل چیز دیگری است. این روزها شاعران دیگر منتظر تأیید شدن نیستند و مثل قارچ رشد میکنند. ما در آینده هرگز «حسین منزوی»، «بیژن نجدی»،«اخوان ثالث» و «فروغ فرخزاد» نخواهیم داشت چراکه سیستم تربیتی که آنها داشتند، امروز به حالت مسخرهای درآمده است.
بسیاری از ناشران بلاهت را نشر میدهند
این شاعر با بیان اینکه بسیاری از ناشران بلاهت را نشر میدهند؛ گفت: باید کاری برای حفظ ادبیات فارسی انجام دهیم. با روشی که پیش میرویم، چهل سال دیگر، حتی یک انسان شاخص نداریم که بتوانیم به آن تکیه کنیم و در ادبیات ملل حرفی برای گفتن داشته باشیم. ادبیات ملل، تعیینکنندهی ارزشهای آن مردم است. ما بعد از قرنها هنوز با کارت اعتبار «حافظ» زندگی میکنیم! از وقتی که هر بیسوادی صاحب کرسی و منصب شده، وضعیتی به وجود آمده که ارزش ادبیات را روز به روز پایین آورده. همانطور که آب از بین رفته است، همانطور هم ادبیات ما از بین میرود و ما ملت؛ خودمان را به خواب زدهایم. ما حق اظهارنظر دربارهی از بین رفتن آب را نداریم. نمیتوانیم از مسئولین بپرسیم که چه بر سر مملکت آمده که به خشکسالی رسیده؛ اما دربارهی ادبیات نظر میدهیم و میپرسیم.
گفتگو: نوا ذاکری