عباس جوانمرد از زیباترین لحظههای زندگی خود گفت
عباس جوانمرد در نشست «تئاتر از نگاه سنگلج» یادآور شد: نیم قرن زیباترین لحظات زندگی تئاتریام در پشت صحنه بوده است و در آن زمان هم سختیهای زیادی مقابل ما بود اما عشق و اشتیاق بر همه چیز پیشی داشت.
به گزارش ایلنا، اولین جلسه از سلسله نشستهای «تئاتر از نگاه سنگلج» با رویکرد گذری بر تاریخ شفاهی تئاتر ایران شنبه - ۳ مردادماه - با حضور مهدی شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی و جمع کثیری از هنرمندان، با بیان خاطرات و نظرات عباس جوانمرد درباره تماشاخانه سنگلج برگزار شد. این مراسم با یک دقیقه سکوت به احترام زندهیاد محمود استادمحمد آغاز شد.
عباس جوانمرد کارگردان پیشکسوت تئاتر و از موسسان گروه هنر ملی با بیان اینکه بعد از ۵۰ سال به مکانی بازگشته که در آن پرورش یافته است، گفت: این تماشاخانه به راستی یکی از بهترین و درستترین تماشاخانههای ایران است که از استانداردهای لازم در ساخت و معماری بهرهمند است. این مکان در ابتدا قطعه زمینی بود که برای ساخت پارک شهر توسط شهرداری خریداری شده بود، اما به دلیل قرار گرفتن میان خیابانهای اطراف قابل استفاده نبود. از سوی دیگر در آن دوره سالن رودکی که امروزه با عنوان تالار وحدت شناخته میشود، در حال ساخت بود و گویا در شرکت سازنده آن، هزینههای اضافهای صرف شده بود که باعث شد مقامات دستور متوقف کردن آن را بدهند. با تمهید یکی از اعضای اداره هنرهای زیبا طرحی ریخته شد تا در عوض ساخت و ساز در این قطعه زمین برای جبران عملکرد شرکت سازنده، مقامات با ادامه ساخت تالار رودکی موافقت کنند. در واقع تماشاخانه سنگلج باجی بود که اهالی تئاتر از آن شرکت دریافت کردند.
جوانمرد با بیان دلایل اینکه چرا این تماشاخانه بهترین سالن اجرایی به لحاظ معماری است، اظهار کرد: افرادی که در آن دوره اقدام به ساخت سالنهای نمایشی میکردند، شناخت چندانی با ساخت و ویژگیهای چنین سازههایی نداشتند. ما در هیچ کجای جهان، سالن اجرایی دایرهای نمیبینیم، آنگونه که مجموعه تئاترشهر ساخته شده است. سالنها از شکلی بیضی برخوردارند، چون از دو کانون بهرهمندند؛ یک کانون مرکز اجتماع تماشاگران و دیگری محل اجراست. اگر در ردیف پنجم سالن اصلی بنشینید، نمیتوانید به خوبی صحنه را ببینید یا صداها را بشنوید. به همین دلیل در آن زمان که من در اداره هنرهای زیبا مشغول به فعالیت بودم، از سوی ریاست کل مامور شدم تا نظارت کامل بر کلیه مراحل ساخت این مجموعه داشته باشم. در ابتدا اشکالاتی در فاصله میان ستونها، عمق صحنه، نبود اتاق تعویض لباس برای بانوان و سرویسهای بهداشتی وجود داشت که خوشبختانه به دلیل تاکیدی که از سوی مسئولان وجود داشت مرتفع شد. هنوز هم این مکان شرایط اجرایی خوبی دارد. من نمایشهایی چون «سگی در خرمن جاه»، «شهر طلایی»، «قصه حریر و ماهیگیر»، «غروب در دیاری غریب» را در این سالن اجرا کردم.
مؤسس گروه هنری ملی در بخش دیگری از سخنانش، اجراهایش را مهمترین فعالیت هنریاش ندانست و گفت: من ۵۰ سال کار اجرا کردم، کارهایی که در میان آنها هم آثار خوب وجود داشت و هم ضعیف اما معتقدم آنچه در طی این سالها در کارنامه کاریام اهمیت دارد نمایشهایم نیست. در دورهای به خصوص بعد از کودتای ۲۸ مرداد، تئاتر با مسائل و بحرانهای بسیاری روبهرو شد که گویی در آن هیچ حرکتی صورت نمیگرفت. در آن دوره تاریخی، کانال سه تلویزیون فعال شد و من اولین تئاترهای تلویزیونی آن زمان را اجرا کردم. به قواعد کار در تلویزیون آشنا بودم و در همانجا دورههای آموزشی را گذرانده بودم. درست است که در همه جای دنیا این جعبه جادویی آسیبهای زیادی به تئاتر و سینما وارد کرده است، اما در ایران این وسیله مخاطب عام گستردهای داشت. بنابراین فکر کردم ما میتوانیم با تولید و ساخت برنامههای تئاتر تلویزیونی علاوه بر مخاطبانی گسترده، نویسندگان، بازیگران و کارگردانان جدیدی را در این عرصه داشته باشیم. نویسندگانی چون بهرام بیضایی، زندهیاد اکبر رادی و غلامحسین ساعدی محصول همین دورهاند. ما هر هفته یک برنامه در تلویزیون داشتیم، برنامهای که در ابتدا انجام آن به نظر غیرممکن میرسید.
این کارگردان پیشکسوت تئاتر، با اشاره به تاسیس شش گروه تئاتری عنوان کرد: همچنین طرحی برای تشکیل شش گروه تئاتری را به سامان رساندم. گروههایی با سرپرستی بهترین افرادی که در این حوزه فعالیت میکردند، افرادی چون عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی و رکنالدین خسروی تا با حضور آنها متنهایی را آماده و اجرا کنیم. ما نمایشهایی را آماده داشتیم و به صورت مستمر اجرا میکردیم، با بودجهای بسیار محدود، امکاناتی کم و سختیهای بسیار. به این ترتیب افراد بسیاری به ما پیوستند، افرادی که بعدها هر کدام تبدیل به نامهایی آشنا شدند. به خاطر دارم در آن زمان به اندازهای این برنامهها مخاطب داشت که میگفتند خیابانهای تهران، چهارشنبهها خلوت میشود و مردم برای تماشای این اجراها به خانههایشان میروند. بدون شک این تماشاگران بعد از مدتی علاقمند به دیدن اجراهای زنده و صحنهای هم میشدند.
جوانمرد تاکید کرد: معتقدم تئاتر همیشه صحنه و پشت صحنه دارد. بعد از نیمقرن فعالیت، زیباترین لحظات زندگی تئاتریام در پشت صحنه بوده است. در آن زمان هم سختیهای زیادی مقابل ما بود اما عشق و اشتیاق بر همه چیز پیشی داشت.
او در پایان سخنانش نسل جوان را امید آینده دانست و عنوان کرد: به ندرت پیش میآید که به تماشای کارهای جوانانی که این روزها در تئاتر کار میکنند، نروم. این برای آن است که از آنها یاد بگیرم. هنر در هر زمینهای از ناخودآگاه سرچشمه میگیرد. جوانان غریزی کار میکنند و از آگاهی فاصله دارند. متاسفانه بعضی از بزرگان و افراد همدوره من، خود را در مرکز هستی میدانند و فکر میکنند همه چیز به آنها ختم میشود، در حالی که اینگونه نیست. من به زودی تمام آموختهها و اشتباهاتم که در طی این ۵۰ سال انجام دادهام را به همراه خاطرات و تجربیات دوران فعالیتم در یک کتاب چاپ و منتشر خواهم کرد.
در ادامه حاضران در جلسه سؤالاتی را درباره تماشاخانه سنگلج، تاریخچه و فعالیتهای عباس جوانمرد، از او پرسیدند. همچنین کاشی منقش به تصویر سردر تماشاخانه سنگلج به پاس فعالیتهای این هنرمند، توسط خسرو حکیمرابط به عباس جوانمرد اهدا شد.
در این مراسم مسئولان و هنرمندانی همچون مهدی شفیعی، مدیرکل هنرهای نمایشی، محمد رحمانیان، اردشیر صالحپور، حمیدرضا نعیمی، شکرخدا گودرزی، بهزاد فراهانی، عظیم موسوی، اتابک نادری، آتش تقیپور، کاظم هژیرآزاد، فرزانه نشاط خواه، مانا استادمحمد، پرستو گلستانی، حسین جمالی، عظیم موسوی، مجید رحمتی، محمد ساربان، حسن باستانی، علی عابدی، سعید اسدی، مجید امرایی، خسرو احمدی و مریم معترف حضور داشتند.