اولین تجربهی سینمای ایران در بخش بین الملل؛ سرد و نامنظم
در مراسم شب گذشته افتتاحیه جشنواره بینالمللی فیلم فجر عباس کیارستمی با وجود دل پرش از بیمهریهایی که به او طی چند ده سال گذشته شده بود؛ آبروداری کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر درحالی عصر دیروز(5 اردیبهّشت) در محل پردیس ملت کار خود را آغاز کرد که ریخت و پاشها و بیبرنامگی از همان لحظات ابتدایی مدعوین را دلزده کرد.
برگزاری مراسم در محیط باز پردیس ملت و با تاخیری حدود ٢ساعته آغاز شد. باد شدیدی که هنگام مراسم میوزید نه تنها مهمانها را با لرز در صندلیها نشاند بلکه دو سخنران اصلی حجتالله ایوبی (رییس سازمان سینمایی) و علیرضا رضاداد (دبیر جشنواره) هم هنگام سخنرانی از این نسیمهای نه چندان ملایم در امان نبودند و برگهی متن سخنرانی رضاداد در هوا رقصان بود. در چنین شرایطی دیگر کمتر بودن تعداد صندلیها نسبت به شمارهی میهمانان و تماشای ایستاده یا چندین بار جابجا کردن خبرنگاران و سرانجام بیجا و مکان بودنشان؛ اهمیت چندانی پیدا نمیکرد.
این سرمای پیشبینی نشده حتی موجب شد مهمانان نتوانند هندوانههایی را که غیر از چای؛ تنها وسیلهی پذیرایی بود و روی چرخ دستی به آنها تعارف میشد؛ میل کنند. تنها امتیاز مراسم کوتاهی سخنرانیهایی بود که موجب شد کسانی که به اشتیاق عباس کیارستمی و شرکت در کارگاهش در این مراسم حاضر شده بودند؛ همچنان سرما را تحمل کنند.
شبهکارگاه کیارستمی هم بیشتر به صحبتهای سیفالله صمدیان و پخش فیلمش به نام «روزی روزگاری مراکش» با مضمون برگزاری ورکشاپ کیارستمی به همراه مارتین اسکورسیزی در کشور مراکش گذشت. این کارگاه بیشتر از درس فیلمسازی؛ درس زندگی برای جمعیتی بود که شمارهشان باز با تعداد کارتهای اهدایی سازگاری نداشتند.
فیلم؛ دو استاد از دو ملیت و فرهنگ جدا گانه را کنار یکدیگر قرار داده بود و به شباهتهای انسانی تاکید میکرد. روابطی که در روزگار امروز پشت سیاستها کمرنگ و به فراموشی سپرده شده. یادمان رفته چهقدر با همه تفاوتها میتوانیم بههم نزدیک شویم. شاید این یک ساعت تلنگری بود برای یادآوری خیلی واقعیات سادهی اطراف.
آن زمان که اسکورسیزی روی سن حاضر میشود و از کیارستمی تعریف میکند؛ از یاد میبریم که او فیلمساز «راننده تاکسی»، «گرگ وال استریت» و «گاوخشمگین» است و از فرهنگ و ملیتی جدا و طبیعتا باید افسوس بخوریم چرا از ظرفیتهای فیلمسازان داخلی آنگونه که شایسته و بایسته بوده؛ برای ارتقای سطح سینمایمان در این سالها بهره نگرفتهایم. این فیلم؛ اصرار کیارستمی به "خوب نگاه کردن" بود.
بعد از این شبهکارگاه فیلمسازی؛ اگر خبرنگار هوس میکرد گزارشی از آنچه در مراسم گذشته تهیه و ارسال کند؛ هیچ اینترنتی در ستاد نمییافت. لپتاپهای چیده شده بیشتر دکور بودند تا وسلیهای برای ارسال خبر. آنها که مصر بر ارسال خبر بودند به فروشندهی یکی از مغازههای پردیس ملت متوسل شدند.
بعد از کارگاه کیارستمی دیدن فیلم «کپی برابر اصل» روی پرده سینما؛ شوری دیگر در مهمانان برانگیخت. از این اتفاق تنها کیارستمی هیجانزده نبود. او که دل پری از بیمهریها چند ده سال گذشته داشت؛ اولین قدمها برای نزدیک شدن به مخاطب ایرانی خود را تجربه میکرد.
بهنظر میرسد مسئولان برگزاری جشنواره با تفکیک بخش ملی از بینالملل سعی بر استفاده هرچه بیشتر از ظرفیتهای بین المللی جشنواره دارند؛ برای توفیقشان باید آرزوی موفقیت داشت.
با تفکیک بخش بینالملل از ملی؛ چه چشماندازی برای جشنواره بینالمللی فیلم فجر متصوریم؟
کیارستمی در افتتاحیه جشنواره بینالمللی فیلم فجر: نمیدانم شاکی باشم یا سپاسگذار