سیامک گلشیری در گفتگو با ایلنا:
سینما و ادبیات با هم مراوده دارند
فیلم اساساً ماهیت بصری و دیداری دارد و ادبیات، ماهیتی نوشتاری را با خود به یدک میکشد. بنابراین چگونه میتوان میان این دو حوزه پلی ایجاد کرد؟ آیا این دو شکل هنری را میتوان به یکدیگر تبدیل کرد؟ چه نسبتی میان این دو حوزه وجود دارد؟
به گزارش خبرنگار ایلنا برای بررسی شباهتها و تفاوتهای داستان و فیلمنامه، گفتگویی کوتاهی با سیامک گلشیری «نویسنده و مترجم» انجام دادیم که در زیر میخوانید:
با توجه به حالت روایی بودن رمان و داستان و سینما؛ این دو مقوله را چقدر میتوان به هم نزدیک دانست؟
خیلی به هم نزدیک هستند. البته نباید فراموش کرد هسته اصلی سینما، داستان است و در واقع بعد از خلق داستان است که فیلم بهوجود میآید. اما به هر حال دو شکل روایی متفاوت هستند. نمیتوانیم انتظاری را که از داستان داریم، از فیلم داشته باشیم و یا برعکس. اینها شکلهای مختلفی از هنر هستند که با نیازهای انسان بهوجود میآیند. با وجود این شکی نیست که میتوانند مکمل همدیگر باشند.
کمی درباره فیلمنامه و شباهتها و تفاوتهای آن با داستان و رمان بگویید.
خوب همانطور که گفتم اساس فیلمنامه، داستان است و فکر میکنم تفاوت اساسی این دو به خصوص در سینمای مدرن، این است که ما شروع میکنیم به نوشتن داستانی بیآنکه بدانیم بعد چه اتفاقی میافتد. درواقع با داستان پیش میرویم، اما در مورد فیلمنامه قضیه فرق میکند. اگر داستان را بدانیم، تمام زوایای آن را بشناسیم، قطعا فیلنامه خیلی خیلی بهتری از کار درمیآید. دلیلش هم این است که آنوقت میدانیم میخواهیم چطور صحنهها را از پی یکدیگر بیاوریم. از چه شگردهایی میخواهیم استفاده کنیم. دستمان برای بهوجود آوردن تکنیکها خیلی بازتر است.
آیا یک فیلمنامه بعد از تبدیل آن به فیلم دیگر قابل استفاده نیست و دیگر یک اثر ادبی محسوب نمیشود؟
به گمان من یک فیلمنامه خوب ارزش خودش را دارد. میخواهم بگویم شاید به اندازه یک نمایشنامه خوب ارزش داشته باشد و چه بسا بعدها فیلمهای دیگری از روی آن ساخته شود، فیلمهایی که به مراتب از فیلم اول بهتر باشند.
از فیلمنامهنویسی به عنوان هنر میتوان یاد کرد یا حرفه؟ برای مثال کار فیلمنامهنویس در تبدیل یک داستان به فیلمنامه چیست؟ این را میتوان حرفه نامید یا هنر؟
قطعا هنر است. اینکه شما صحنهها را کنار هم بچینید و شخصیتپردازی کنید و مکان را در بیاورید، تمام اینها دست کمی از نوشتن رمان ندارند، حتی اگر بر اساس رمانی نوشته شود. در واقع تمام کار خلاقیت است. و بعد البته همین است که باعث میشود یک فیلم خوب ساخته شود.
آیا هر داستانی امکان تبدیل آن به فیلمنامه را دارد؟
خوب، بعضی از داستانها هستند که شاید با تبدیل شدن به فیلم، آنقدرها جذاب درنیایند. مثلاً شاید داستانهای کوتاهی که کشمکشهای درونی دارند، چنین حالتی داشته باشند. با وجود این به گمان من در واقع فیلم یک خلق دوباره است. بعضی وقتها قرار نیست حتماً همان چیزی اتفاق بیفتد که در داستان آمده. کارگردان میخواهد یک خلق مجدد انجام بدهد. اگر از این جنبه نگاه کنیم، شاید هر کاری را بشود به فیلم تبدیل کرد.
آیا کمبود داستان و رمان در ایران نمیتواند دلیلی برای کلیشهای بودن موضوعات برخی فیلمها در ایران باشد؟ و این در حالی است که اکثر آثار بزرگ هالیوود از روی رمانهای بزرگ ساخته شدهاند.
به هیچ عنوان چنین چیزی نیست. کسی که فکر میکند ما داستان یا رمان کم داریم، هیچ اطلاعی از ادبیات معاصر ما ندارد. در غرب حتی بدترین رمانهایشان را تبدیل به فیلم میکنند. سنیما و ادبیات با هم مراوده دارند و از امکانات هم استفاده میکنند. در واقع برای همدیگر ارزش قائلند و باعث رشد همدیگر میشوند. اما اینجا کارگردانها برای فرار از رمانها و داستانها با همدیگر مسابقه گذاشتهاند. دوستی میگفت برای کارگردانها در اینجا ارزش محسوب میشود که خودشان حتما مؤلف باشند. من اصلاً اهمیت این موضوع را درک نمیکنم.
آیا رشد ادبیات داستانی میتواند باعث رشد سینما (از منظر موضوع و محتوا) شود؟
هر دو با هم رشد میکنند. فیلمهای ما دیده شده چون خیلی راحت میشود لم داد و دو ساعت تصویری را دید و میشود با آن ارتباط برقرار کرد. اما کتاب اینطور نیست. باید ترجمه شود و بعد یک نفر بنشیند و آن را بخواند. مطمئنا اگر کارهای ما ترجمه شده بود، حالا شما این حرف را نمیزدید. متوجه میشدید که خیلی کارها بهتر از فیلمها هستند.
در کشورهای غربی فیلمنامهها به صورت تیمی نوشته میشود و در ایران فردی نوشته میشود. تفاوت این دو با هم چیست؟ و نوشتن تیمی چه تأثیری بر بهتر شدن فیلمنامه میتواند بگذارد؟
اصلاً چنین چیزی نیست. کاری که دو نفر با هم بنویسند، هیچ ارزش ندارد. مگر میشود یک رمان را دو نفر با هم بنویسند؟ شاید منظورتان این است که با هم همکاری میکنند. در آنجا کسانی هستند که کار را به طور دقیق میبینند و بعد با نویسنده تبادل نظر میکنند.
کسی که به نوشتن فیلنامه روی میآرود آیا لازم است که سواد ادبی داشته باشد یا خیر؟
درست مثل نوشتن رمان و یا نمایشنامه باید داستان را بشناسد و به تمام زوایای آن وارد باشد.