خبرگزاری کار ایران

کتاب قالین رونمایی شد؛

قالین، تاریخچه‌ای کامل و تحلیلگرایانه از هنر بافندگی

 قالین، تاریخچه‌ای کامل و تحلیلگرایانه از هنر بافندگی
کد خبر : ۲۵۸۱۳۰

کتاب قالین رونمایی حاصل پژوهش چندین ساله سید طاهر صباحی است که اولین بار در ایتالیا و به زبان ایتالیایی منتشر شد.

به گزارش ایلنا، عصر پنجشنبه ۱۴ اسفند، کتاب قالین رونمایی شد. این کتاب که حاصل پژوهش چندین ساله سیدطاهر صباحی است، اولین بار در ایتالیا و به زبان ایتالیایی منتشر شد و اکنون زیرنظر صباحی به فارسی ترجمه و کتاب گویا آن را با چاپی نفیس روانه بازار نشر کرده است.

 این رونمایی با همکاری کتاب گویا، مجله بخارا، دایره‏‎العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات محمود افشار، کمیسیون ملی یونسکو در تهران، سازمان میراث فرهنگی برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، علی دهباشی درباره سیدطاهر صباحی چنین گفت: سیدطاهر صباحی تیر ماه ۱۳۱۹ (۱۹۴۰) در تهران بدنیا آمد. دوران تحصیل خود را تا اخذ دیپلم از دبیرستان شرف، در همین شهر سپری کرد. در سال ۱۹۶۱ به ایتالیا عزیمت کرده و در دانشکده‌ی پزشکی شهر تورینو مشغول تحصیل شد. بعد از اخذ دکترا در رشته داروسازی، دو سال نیز در رشته روان‌شناسی تحصیل نمود. او که همزمان با تحصیل، وارد صحنهی تجارت قالی شده بود، بزودی استعداد خود را در زمینه‌ی شناخت و ارزیابی انواع دستبافته‌ها بروز داده و به منبعی پاسخگو به سئوالات علاقمندان به فرش و دستبافته‌ها تبدیل شد. در بهار سال ۱۹۸۳ پروفسور لطیف کریم اف، رئیس دانشگاه هنر باکو و رئیس دورهای کنفرانس بینالمللی فرش (ICOC) از وی برای سخنرانی در این کنفرانس دعوت نمود.

او ادامه داد: حاصل این کنفرانس برای صباحی فکر برگزاری دورههای آموزشی بود. در فاصله کمی، او اولین دورهی دروس قالی‌شناسی را برگزار کرد، دورهای که بزودی در چند شهر دیگر ایتالیا نیز به اجرا در آمد. وی سالهای بسیاری از زندگی خود را وقف تحقیق پیرامون قالیهای شرقی و پیوند آن با وقایع تاریخی و اجتماعی نموده است، با این هدف که قالی را به عنوان یک اثر هنری به مردم بشناساند و به آن‌ها یادآور شود که قالی، تنها یک شییء مورد استفادهی روزمره نیست.

 صباحی، مشاور بخش نساجی مشرق زمین در بسیاری از موزههای جهان و عضو کمیته علمی کنفرانس بینالمللی فرش (ICOC) می‌باشد. او مؤسس و مدیر کلوپ علاقمندان به قالیهای شرقی (C. A. T. O) است و کنفرانسهایی جهت معرفی هنر قالی برگزار کرده است.

 صباحی آثار متعددی را در زمینهی فرش و دستبافته‌ها به رشتهی تحریر در آورده که از میان آن‌ها می‌توان به عناوین زیر اشاره نمود:
قالیهای شرقی؛ هنر و سُنّت (نُوارا ۱۹۸۶)،
واگیـره (فلورانس ۱۹۸۷)،
قشقایی؛ قالیهای عشایری ایران (نوارا ۱۹۸۹)، گلیم؛ زیراندازهای تختباف قفقازی (نوارا ۱۹۹۰)، الفبای قالیهای شرقی (نوارا ۱۹۹۱)،
مقالات قالی و گلیم دایرهالمعارف بزرگ هنر کهن (نوارا ۱۹۸۹) و
پنج قرن قالیبافی در کرمان (تورین ۲۰۰۵).

او همچنین نمایشگاههایی در رابطه با هنر بافندگی شرق ترتیب داده و کاتالوگهای مرتبطی نیز ارایه نموده است. در این میان می‌توان به نمایشگاه سوارکاران شرق؛ پوشش اسب و روزینی (میلان ۱۹۹۱)، سوماک (تورین ۱۹۹۲)، سمرقند؛ قالیهای جادهی ابریشم (برگامو، ویچنزا، ورونا ۱۹۹۵)، تولو، قالیهای آناتولی مرکزی (کاتو ۱۹۹۷)، چین؛ قالیهای کهن امپراطوری (۱۹۹۸) و تبت (۲۰۰۱) اشاره نمود. از سال ۱۹۹۳ وی مدیرمسئول و سردبیر نشریهی معروف بینالمللی تخصصی فرش و دستبافته‌ها به نام «گـره» می‌باشد. این نشریه هر چهار ماه یکبار به زبان ایتالیایی و انگلیسی منتشر و در سراسر دنیا توزیع می‌شود.

سیدطاهر صباحی، در کتاب قالین، تجربهی سال‌ها تحقیق، گردآوری و تجارت خود را، در قالب تاریخچهای کامل و تحلیلگرایانه از هنر بافندگی ارائه داده است. او در این کتاب، با توجه به تصاویر با کیفیت و متعدد قالیهای کهن و گرانب‌ها، منبع تصویری ارزشمندی را به هنرمندان، محققین و دوستداران هنرهای شرقی هدیه کرده است.

بخش بسیار مهمی از این کتاب به تفصیل، تکنیک‌ها و ابزارهای بافندگی، مواد اولیه، رنگ‌ها و مسائل مربوط به نگهداری و مرمت قالی را مورد بررسی قرار داده است. این کتاب به همراه بیش از هزار تصویر رنگی از قالیهای موزه‌ها و مجموعههای تاریخی سراسر دنیا، با دقت و کیفیتی درخور، به چاپ رسیده است.

کتاب قالین سیدطاهر صباحی، مرجعی مناسب برای کسانی است که می‌خواهند قدم در دنیای هنـر قالی مشرق زمین بگذارند.

سپس مائورو کنچاتوری، سفیر ایتالیا در ایران که به همراه همسرش در این مراسم شرکت داشت، از انتشار کتاب‎هایی در ایتالیا سخن گفت که به هنر قالی می‌‎پردازند و افزود: صباحی سمبولی است از دوستی و پیوند نزدیک بین ایران و ایتالیا. صباحی در ۱۹۶۱ به تورینو آمد تا مدتی کوتاه در این شهر باشد اما مسحور این شهر و کشور شد و برای ادامه تحصیلات خود ایتالیا را برگزید. و در حقیقت عاشق ایتالیا شد و در عین حال همواره دوستدار و مرّوج فرهنگ ایران بود. در حقیقت گالری صباحی نمایشگاهی است از هنر قالی ایران و طی اقامت در ایتالیا بیش از بیست عنوان کتاب تألیف کرد که مضمونشان هنر قالی در ایران و مشرق زمین بود.

 کنچاتوری در ادامه به این نکته اشاره کرد که فرش در اثر صباحی عنصری روایتی در خود دارد و وقتی به این فرش‎‌ها نگاه می‌‎کنیم، احساس می‌‎کنیم که داستانی در پس آن‌ها نهفته است. نقشه این فرش‎‌ها و شیوه‎ای که صباحی در تألیف این کتاب به کار گرفته این قالی‎‌ها را به داستان بدل کرده‎اند.

محمدرضا سعیدآبادی، مدیر کل یونسکو در تهران، سخنران بعدی بود که از همراهی یونسکو در انتشار این کتاب گفت: من با افتخار قبول کردم که نشان یونسکو در کنار نام سایر نهاد‌ها در این کتاب سترگ قرار بگیرد. انتشار این کتاب یعنی ارج نهادن به دانایی و زیبایی و نیکی. صباحی ایرانی‌ای است که جهان و ایتالیا را بسیار دوست دارد. که در واقع به معنای تنوع فرهنگی است، چون زمانی می‌توان این تنوع فرهنگی را زنده نگه داشت که جهان را زیبا دید. البته این کار را نمی‌‏توان با شعار دادن به انجام رساند بلکه باید لوازم این کار را مهیا کرد اما آنچه در این کتاب شاهدیم تنوع فرهنگی است.

سپس نوبت به بهمن نامور مطلق، معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی رسید تا از اسطوره و فرش ایرانی سخن براند: بی‏‎شک تصویر محصول یا اثری مانند فرش در همه جوامع یکسان نیست و جایگاه واحدی را به خود اختصاص نمی‌دهد. نزد برخی جوامع فرش یا صنایع دستی از جایگاه زیبایی‌شناسی، تاریخی و فرهنگی ویژه تری برخوردار است. فرش در جامعه ایرانی بیش از هر جامعه دیگری مورد توجه قرار گرفته تا جاییکه فرهنگ فرش در ایران فرهنگی بسیار غنی است. در واقع، فرهنگ از جلوه‌های گوناگونی برخوردار است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها در هر جامعه‌ای از یک سو ادبیات و هنر و از سوی دیگر اسطوره و نماد است. ادبیات و هنر بستر بیانی و اسطوره و نماد شیوه بیانی هستند. حال مناسب است در خصوص ارتباط فرش به عنوان یکی از مهم‌ترین هنرهای ایرانی با اسطوره مطالبی را گفته شود.

او ادامه داد: لازم است پیش از هر چیزی اسطوره را بازتعریف کنم. اسطوره یعنی الگوهای تکرار شونده و روایتدار. به بیان دیگر، اسطوره نمادی روایتدار است هر‌گاه نمادی روایتدار شد به اسطوره تبدیل می‌شود. برای مثال درخت سرو در فرشهای ایرانی نماد است اما اگر منظور درخت زندگی باشد و به یک روایت ارجاع دهد اسطوره می‌شود. اما متأسفانه چندی‎ست که این اسطوره بزرگ فرهنگ ایرانی مجروح و کم رمق شده است. رقیبان قدیمی و تازه نفس در داخل و خارج حیات اسطوره‎ای آن را مخاطره انداخته‎اند. از یک سو بازارهای خارجی به دلایل اقتصادی و سیاسی همچنین فرشهای بدل ایرانی و از سوی دیگر بازارهای داخلی با فرهنگ بد مصرف و فرشهای ماشینی و کیچ سازی‌ها در معرض خطر جدی است. البته اگر خواسته باشیم به طور دقیق و همه جانبه به آسیب‌شناسی فرش ایرانی در دوره معاصر بپردازیم باید دلایل بسیار پیچیده‎ای که دخیل هستند را برشماریم و تحلیل کنیم. و این مهم نیاز به بحث و فرصتی مفصل دارد.

نامور مطلق با بیان اینکه ارزش کار صباحی حضور موثر در همین فرهنگ سازی به ویژه با پژوهش که عمیق‌ترین نوع آن است می‌باشد گفت: وی با پژوهش عمیقی و گسترده خود سهم بزرگی را در تصویرسازی و فرهنگ‎سازی قالی به انجام رسانیده است. یکی از مهم‌ترین امتیازات این کتاب گستره آن است زیرا جغرافیای تحقیق مرزهای سیاسی نیست بلکه کل شرق است. هنگامی که پژوهشگران بزرگ ایرانی به عرصه مطالعات در حوزه‎ای می‌‎پردازند نگرشی جهانی دارند. یعنی قلمرو علمی آن‌ها فراملی است و به همین دلیل آن‌ها یک مرجع و تحقیقشان یک منبع جهانی به حساب می‌‎آیند. همچنین باید افزود که کتاب هم از نظر اسناد و تصاویر، هم از نظر محتوا و هم از نظر چاپ کتابی بسیار ارزشمند و شایسته تقدیر است.

سخنران بعدی این مراسم محمود اسعدی، کار‌شناس رسانه بود که فرش را به مثابه رسانه ملی دانست و افزود: رسانه فقط شبکه‌های اجتماعی و روزنامه‎‌ها نیستند، بلکه هنری مانند قالی بهترین رسانه برای معرفی هنر و فرهنگ ایرانی در اقصاء نقاط دنیا است. طبیعت در این کتاب که حاصل پنجاه سال کار و پژوهش مستمر نویسنده آن است موج می‌زند و ما باید به این موضوع به طور جدی توجه کنیم.

اسعدی درباره نقش خود در انتشار این کتاب چنین گفت: من کاری نکردم جز آنکه واسطه‎ای بودم و دو طرف را به هم معرفی کردم و امروز از نتیجه این کار بسیار خرسندم.

سپس علی دهباشی از آقای میرباقری، مدیر انتشارات کتاب گویا دعوت کرد و افزود: وقتی آقای میرباقری کتابفروشی لاروس را در خیابان کریمخان خرید، کاری نیک انجام داد و این کار نیک حفظ عکس آقای احمدی مالک قبلی این کتابفروشی بود و این عکس همچنان بر دیوار کتابفروشی لاروس آویزان است. و این نشانه حرمتی است که آقای میرباقری برای این کتابفروشی و صاحب اول آن قائل است و کتاب گویا‌‌ همان گونه که شاهدیم طی این سال‎‌ها نفیس‎‌ترین کتاب‎‌ها را در معرفی فرهنگ و هنر ایران منتشر کرده است و هرگز از اصول خود کوتاه نیامده است.

میرباقری نیز طی سخنانی کوتاه از همکاری و همراهی کسانی تشکر کرد که به انتشار این کتاب یاری رساندند و به ویژه از شهاب متین که کار صحافی بسیار زیبای این کتاب را بر عهده داشت و به خوبی از پس آن برآمد.
غلامحسین سالمی یکی دیگر از سخنرانان این رونمایی بود که از نقش ویراستار در انتشار یک اثر سخن گفت و بر این مسئله تأکید کرد که هنوز در ایران قدر کار ویراستاران برای ناشران کاملاٌ روشن نشده است.
عبدالمجید شریف‌زاده نیز در ادامه این مراسم از هنر قالی ایران حکایت کرد: این کتاب به خوبی توانسته از عهده این مهم برآید و می‌‎توان آن را بهترین منبع معرفی هنر مشرق زمین دانست.

سرانجام نوبت به سید طاهر صباحی رسید تا از پژوهش خود و انتشار این کتاب در ایتالیا و سپس در ایران حکایت کند.

او گفت: از هنگامی که خود را شناخته‌ام همواره جذبه‌ای سحرانگیز مرا به رنگ‌ها و نقش‌های قالی می‌خوانده و آرامشی وصف ناشدنی برایم به همراه می‌آورده است. گرچه ما اغلب بر پیمودن مسیر خواسته‌های خود اصرار می‌ورزیم و تلاش داریم تا نقشه‎‌ها و طرح‎های دلخواه خود را برای آینده به اجرا در آوریم ولی نیرویی بیرون از انتظار و ارادهٔ ما، مسیر زندگیمان را به جایی دیگر تغییر داده و راه و آیندهٔ ما را دگرگون می‌کند.‌‌ همان نیرو من را نیز چنان به دنیای پر از رنگ و طرح و راز قالی کشاند که از مدرک دانشگاهی‌ام قابی بر دیوار ماند اما عشق قالی همواره در وجودم زنده و پرتپش باقی مانده است. خاطرات من از افسون قالی در زندگی‌ام آن قدر است که خود می‌تواند کتاب قطور دیگری را بر بیست و دو جلد کتابی که تا کنون نوشته‌ام بیفزاید.

صباحی ادامه داد: پدرم تاجر خشکبار بود و در بازار تهران حجره داشت. روزهای تابستان، او من و برادرم، ناصر را با خود به آنجا می‌برد. در محل عبور ما از داخل بازار که از روزنهٔ سقف‌های گنبدی شکل‌اش نور آفتاب را به داخل حجره‌ها و محل رهگذر‌ها می‌تاباند جذبهٔ زیبایی را پدید می‌آورد. در حدود ۹ صبح، از یکی از این روزنه‌ها، نور خورشید روی دو پشتی کاشان که پشم آن با حشرهٔ قرمز دانه رنگ شده بود، افتاده بود. جلای بسیار زیبای آن، مرا که کودکی بیش نبودم به طرف خود می‌کشاند. زیبایی آن چنان مرا مجذوب کرد که از حرکت باز ایستادم تا اینکه با صدای پدرم به خود آمدم. چند روز بعد، قلک گلی‎ام را شکستم و انبوهی از پول خرد را توی دستمالی ریختم. آن را به پدرم دادم و از او خواستم آن دو پشتی به هم چسبیدهٔ لاکی رنگ را بخرد و به منزل بیاورد. پدرم بعد از ظهر با آن تحفۀ زیبا به خانه بازگشت. این دو تا سال‎های سال توی خانه ما بودند. پدرم از آن‌ها دو تشکچۀ کوچک ساخته بود و طبق رسوم ما ایرانی‎‌ها در زمان غذا خوردن و استراحت یکی را به عنوان مسند و از دیگری به عنوان پشتی استفاده می‌‎کرد. او هم مسحور رنگ قرمزدانۀ این دو قطعۀ زیبای کاشان شده بود. سال‎‌ها طول کشید تا توانستم آن‌ها را از آن خود کنم. پدرم، به دلیل داشتن ریشۀ آذری، عاشق قالی‎های تبریز بود. من از بازار دو قطعه کوچک به‌‌ همان اندازه اما تبریز ابریشم‎دار خریدم و آن‌ها را در گوشه‎ای در معرض دید پدرم گذاشتم. مادرم که از نیت من آگاه بود به او گفت که این دو قطعه بسیار زیبایند و طاهر امروز آن‌ها را خریده است. پدر نیز این دو قطعه ابریشمی را تحسین کرد اما من همچنان در فکر داشتن دو قطعۀ کودکی‎ام بودم. به پدرگفتم که شما این دو قطعۀ تبریز را که بسیار دوست می‌‎دارید به جای آن دو کاشان فرسوده بردارید. پدر لبخندی زد و با تـکان دادن سرش تقاضای مرا قبـول کرد. آن دو کاشان فرسوده را کـه سال‎های سال در منزل بود با خود به ایتالیا به ارمغان آوردم.

او افزود: سال‌ها در بارهٔ این هنر خوانده و نوشتـه‌ام. کتـاب‌هایم مانند تار و پود یک قالی به هم پیوسته‌اند. تمام کوشش من این بوده که تصویر کامل تری از نقش‌ها، رنگ‌ها و جزییات دستبافته هـا به علاقمنـدان آن ارایه کنـم. محل مطالعـهٔ من در زمینهٔ دستبافته‌ها نه در کنج گرم و راحت کتابخانه که در کنار چادر عشایر بود چرا که این رازهای سر به مهر هنوز چندان راهی به اوراق کتاب‌ها باز نکرده و معدود کتاب‌های موجود نیز به سادگی در دسترس نبودند. کتابخانهٔ من، دارهای قالیبافان روستا‌ها و عشایر بوده است. برای مطالعه و تحقیق، سفرهای متعددی به موزه‌های دنیا وهرجا که از قالی نشانی بود رفته‌ام. این حس کنجکاوی مرا به میان قشقایی‌ها، شاهسون‌ها، کرد‌ها و افشاری‌ها، زیر سقف آسمان صاف برد. جایی که هر روز زیر نور خورشید روشن و گرم می‌شد و شب‌ها زیر نور مهتاب رنگ‌ها و نقش‌ها، دنیای دیگری به خود می‌گرفتند و ابهام و سحرانگیزیشان دو چندان می‌شد.

صباحی در پایان گفت: مطالعه طرح و نقش و رنگ قالی‎‌ها و گره گشایی از ابهامات و اسرار آن‌ها چنان شورانگیز بود که گویی راه را نه بر زمین که در آسمان طی می‌‎کردم. وقتی به قالی نگاه می‌‎کنی، هنگامی که زبان نقش‌ها و رنگ‎‌هایش را درک می‌‎کنی، آنگاه که در احساس بکر بافنده روستایی و عشایری شریک می‌‎شوی، آن وقت است که قالی بال‌های خود را می‌‎گشاید و تو را در دنیایی خیال انگیز با خود به گوشه و کنـار پرواز می‌دهد و تو نیز چـون من مسافر قالی پرنـده می‌‎شـوی و دل به او می‌‎سپاری تـا تـو را بر فـراز سرزمین‎های مختلف پرواز دهد. از کوه و دریا تا جنگـل و کویر می‌گذراند تا بافنده‌هایی را ببینی که گرچه در لباس و زبان و اقلیم با هم متفاوت‎اند ولی قلبشان و لبخندشان، روح معناگر و خلاقشان از یک جنس است: از جنس صفا، سادگی و مهرورزی.

هرچند در یک کتاب نمی‌‎توان هنر قالی را به تمامی به تصویر کشید اما هدف من از نگارش این صفحات، چیزی نبوده جز اینکه شما را دعوت کنم تا با آن همراه شده و همسفر من به تمامی سرزمین‌های دور شوید.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز