خبرگزاری کار ایران

محسن الویری:

حکمرانی اهل بیت (ع) فراتر از چارچوب مرسوم حکومت کردن است

حکمرانی اهل بیت (ع) فراتر از چارچوب مرسوم حکومت کردن است
کد خبر : ۱۶۰۸۰۰۳

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: مفهوم حکمرانی اهل بیت (ع) فراتر از چارچوب مرسوم حکومت کردن است. این حکمرانی ناظر بر ایجاد هماهنگی میان عناصر متعددی است که دستیابی به اهداف جمعی را ممکن می‌سازند.

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، حجت‌الاسلام والمسلمین محسن الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) در سلسله نشست‌های ششمین دوره مدرسه حکمرانی که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، به ارائه موضوع «حکمرانی در سیره اهل بیت (ع)» پرداخت که مشروح آن را در ذیل می‌خوانیم؛

نکته‌ای که ابتدا باید مورد توجه قرار گیرد، این است که دیدگاه من در این بحث، نگاه مدیریتی یا حکمرانی به‌عنوان یک رشته مستقل نیست، بلکه رویکردی ریشه‌دار در تاریخ‌پژوهی و سیره‌پژوهی دارد که حوزه تخصصی من است. ازاین‌رو، منطقی نیست از محدوده تخصصی خود فراتر رفته و درباره موضوعاتی اظهارنظر کنم که نیازمند تحقیقات عمیق‌تر در حوزه حکمرانی است. بااین‌حال، به دلیل تنوع شاخه‌های تاریخ‌پژوهی و سیره‌پژوهی، گاهی مفاهیم یا حتی نظریه‌های سایر علوم را وام می‌گیریم تا با استفاده از آن‌ها به بازخوانی تاریخ بپردازیم.

این محدودیت مانع از اظهارنظر کامل ما در برخی زمینه‌ها می‌شود، اما فرصتی فراهم می‌آورد تا مفاهیم موجود را از سایر دانش‌ها گرفته و نگاهی تازه به مسائل تاریخی بیفکنیم. این استفاده می‌تواند به دو شکل صورت گیرد: یکی استفاده منفعلانه، یعنی به‌کارگیری مفاهیم بدون تغییر و دیگری بازسازی فعالانه آن‌ها متناسب با نیازهای پژوهش و شرایط خاص آن. روش دوم، که همان تطبیق یا بومی‌سازی نظریه‌هاست، در بسیاری از شاخه‌های علمی پذیرفته شده و به پژوهشگر اجازه می‌دهد مفاهیم نظری را با محتوای پژوهش خود انطباق داده و حتی تغییر دهد.

هدف من نیز همین است؛ دعوت به بازنگری تاریخ و سیره اهل‌بیت (ع) از زاویه‌ای نو که بخشی از آن به کمک دانشی میان‌رشته‌ای مانند حکمرانی ممکن می‌شود. این نگاه، هرچند تخصصی در زمینه حکمرانی نیست، ولی می‌تواند موجب توسعه رویکردهای تازه در تاریخ‌پژوهی شود و همچنین خلأ نگاه تاریخی در سیاست‌گذاری و حکمرانی را تا حدودی جبران کند.

کم توجهی به تاریخ از چالش‌های مهم جامعه امروز است

یکی از چالش‌های مهم جامعه امروز ما کم‌توجهی به تجربه‌های تاریخی است؛ چه از سوی دولت‌مردان که به بهره‌گیری از تاریخ مجال کافی نداده‌اند و چه از سوی برخی پژوهشگران تاریخ که رویکرد منفعلانه یا حاشیه‌ای اختیار کرده‌اند. برای نمونه، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی جمله‌ای تأمل‌برانگیز داشتند؛ وقتی افراد برای رسیدن به رکوع نماز جماعت در دقایق پایانی شتاب می‌کردند، می‌فرمودند: خب، «یالا یالا» را به خودتان بگویید! این جمله نشان‌دهنده آن است که پیش از مقصر دانستن دیگران باید ابتدا خود را مورد نقد قرار دهیم.

با چنین مدخلی، ورود من به بحث حکمرانی دو هدف اصلی دارد: اول، گسترش گستره مطالعات تاریخی و سیره‌پژوهی؛ دوم، کاهش آثار منفی حذف نگاه تاریخی در مسائل حکمرانی. این موضوع قطعاً نیازمند توجه جدی است. با این وجود، تأکید می‌کنم که خود را متخصص این حوزه نمی‌دانم؛ اما مفاهیم مرتبط با حکمرانی را متناسب با مباحث تاریخی و سیره بازتعریف کرده‌ام.

در نهایت، ذکر این نکته ضروری است که اگر موضوعی بخواهد از منظر دینی بررسی شود، بخش قابل‌توجهی از مسیر تحلیل آن از طریق قرآن و روایت‌ها روشن خواهد شد. توجه به این اصل نقشی کلیدی در دریافت صحیح و تحلیل درست مفاهیم ایفا می‌کند.

اگر قرار باشد در مورد مفاهیمی مثل توکل در قرآن یا در نگاه معصومان پژوهش کنیم، تکلیف مشخص است: واژه‌ها و مشتقات آن را جمع‌آوری می‌کنیم و تحلیل خود را بر اساس داده‌های موجود ارائه می‌دهیم. اما وقتی به سراغ مفاهیم نوپدید می‌رویم که در متون دینی معادل مستقیم ندارند، مانند «حکمرانی» روش برخورد چگونه باید باشد؟

در مواجهه با این چالش، به نظر می‌رسد سه راهبرد عمده وجود دارد:

۱. معادل‌سازی واژگانی: تعدادی پیشنهاد می‌کنند که برای این مفاهیم نوپدید، در متون دینی به دنبال یک واژه مشابه بگردیم. سپس همان واژه را به‌عنوان معادل انتخاب کرده و تحلیل خود را برپایه آن بنا کنیم. برای نمونه، ممکن است کسی تدبیر را معادل حکمرانی بگیرد. در این شیوه، تمام مشتقات واژه تدبیر جمع‌آوری و شبکه معنایی مرتبط با آن تحلیل می‌شود.

۲. ایجاد شبکه معنایی: در این روش، به‌جای محدود کردن خود به یک واژه خاص، شبکه‌ای از واژه‌های مرتبط ایجاد می‌شود تا زمینه معنا شکل گیرد. مثلاً اگر بخواهیم مفهوم تاریخی‌نگری را بررسی کنیم، از واژه‌هایی نظیر نظر، سیر، رویت، و دیگر مفاهیمی که در آیات و احادیث عاملیت دارند، بهره می‌گیریم. به این ترتیب، یک چارچوب محتوایی گسترده‌تر خلق می‌شود.

۳. تحلیل مؤلفه‌های مفهومی: این روش شامل تجزیه مفهوم به اجزا و مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده آن است. سپس برای هر مؤلفه به دنبال شواهد یا معادل‌هایی در متون دینی می‌گردیم. این دقیقاً چیزی است که اینجانب به‌طور خاص در مورد حکمرانی انجام داده‌ام. به نظر می‌رسد این رویکرد امکان تحلیل دقیق‌تری فراهم کند.

موضوع حکمرانی و نقش سیاست‌ها در دستیابی به اهداف جمعی را می‌توان در سه سطح کلی، راهبردی و اجرایی مورد تحلیل قرار داد. اگر روابط، ابزارها و فرآیندها به‌صورت همگرا عمل کنند، یک منظومه منسجم شکل می‌گیرد که برای تحقق اهداف مشخص جمعی به کار گرفته می‌شود. این تعریف جامع از حکمرانی تمامی جنبه‌های لازم را در بر می‌گیرد. هدف اصلی معمولاً مثبت تلقی می‌شود، هرچند اهداف منفی نیز قابل بررسی هستند که در این بحث مورد نظر نیستند.

در این چارچوب، سیاست‌ها به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی حکمرانی مطرح می‌شوند. سیاست‌ها، که خود شامل لایه‌ها و بخش‌های مختلف هستند، نقشی کلیدی در هدایت جریان حکمرانی ایفا می‌کنند. به تعبیر ساده، سیاست‌ها مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهای مرتبط با انتخاب مسیر، برنامه‌ریزی و مراحل حرکت به سمت هدف مشخص هستند. برای مثال، اگر تصمیم بگیریم سفری گروهی به منطقه‌ای تاریخی داشته باشیم، تعیین وسیله حمل‌ونقل (اتوبوس یا خودرو شخصی)، چگونگی برنامه‌ریزی مسیر و رعایت الزامات حرکت نظیر تابلوهای راهنمایی همگی زیر مجموعه‌ای از سیاست‌ها هستند.

سیاست‌ها را می‌توان به سه سطح تقسیم کرد:

۱. سیاست‌های کلان: این سیاست‌ها در سطوح بالاتر ترسیم شده و بیشتر آرمانی و کیفی هستند. اساساً معطوف به تعیین هدف اصلی و کلی‌اند؛ مثلاً توسعه فرهنگی یا بازدید از آثار تاریخی. این اهداف معمولاً کمیت‌پذیر نبوده و چشم‌اندازهای بلندمدت یا کلان را ترسیم می‌کنند.

۲. سیاست‌های راهبردی: پس از تعیین اهداف کلان، نحوه رسیدن به آن‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد. این سیاست‌ها بین سطح کلان و اجرایی قرار می‌گیرند و رویکرد عملی‌تر، اما همچنان ساختاری دارند. برای مثال، انتخاب نحوه سفر (اتوبوس اختصاصی یا عمومی، میزان هزینه، تعامل با راننده) در این دسته قرار می‌گیرد.

۳. سیاست‌های اجرایی: این سطح به جزئیات اجرای حرکت پرداخته و بایدها و نبایدهای مرحله اجرایی را مشخص می‌کند. این موارد شامل تصمیم‌هایی است که در هنگام حرکت باید رعایت شوند، مانند رعایت سرعت مجاز، توقف‌های بین راه یا موارد مدیریتی کوچک مثل انتخاب مکان صرف غذا.

یکی از چالش‌های نظام برنامه‌ریزی در کشور، ضعف در توجه به سیاست‌های اجرایی است. علی‌رغم وجود اسناد بالا دستی مانند قانون اساسی، سیاست‌های کلان نظام، نقشه‌های تحول ملی و فرهنگی، اغلب این سیاست‌ها به دلیل‌عدم تدوین و اجرای مناسب در سطح اجرایی به ثمر نمی‌رسند. این کاستی می‌تواند موجب شکاف میان ایده‌آل‌ها و اجرای واقعی شود.

برای جلوگیری از چنین خلأهایی، ضروری است هر سه سطح سیاست‌ها با دقت تدوین و هماهنگ شوند تا دستیابی به اهداف جمعی ممکن شود. این بحث نیازمند تحلیل عمیق‌تری است که می‌توان در آینده و طی فرصت‌های مناسب به آن پرداخت.

همچنین تأکید دارم که آنچه اینجا مطرح شد، یک نگاه به جنس الهیاتی حکمرانی است؛ یعنی بررسی این موضوع با توجه به گزاره‌ها، نمونه‌ها و شواهدی که در متون دینی درباره حکمرانی می‌توان یافت. هدف نیز نه صرفاً بحث تخصصی دانشگاهی بلکه فراهم آوردن یک چارچوب نظری دینی پیرامون چشم‌انداز این مفهوم است.

حالا پرسش بنیادین اینجا مطرح می‌شود که منظور این حقیر از حکمرانی چیست؟ حکمرانی را به‌عنوان کوششی برای تحقق یک هدف جمعی بر پایه منظومه‌ای هماهنگ از ساختارها، سیاست‌ها، تصمیم‌ها، برنامه‌ها، زمینه‌ها، روابط، ابزارها و فرایندها تعریف می‌کنم. از منظر لغوی نیز حکمرانی به معنای فرمان دادن و پیش بردن امور است؛ اصطلاحی که هرچند ذاتاً فارسی نیست، ولی در زبان فارسی جاافتاده و معنای اجرایی مشخصی پیدا کرده است.

در پایان باید بگویم که هر مفهومی نیازمند بومی‌سازی است و تطبیق موضوعاتی مانند حکمرانی با مفاهیم دینی نه‌تنها امکان‌پذیر بلکه از ضرورت‌های پژوهش الهیاتی امروز است.

عناصر تشکیل‌دهنده این سیاست‌ها شامل مجموعه‌ای از اجزای کلیدی است؛ مانند ضوابط و محدودیت‌ها، مشوق‌ها، معیارها و استانداردها، مجوزها، ظرفیت‌های قانونی، قوانین و مقررات و بررسی اتفاقات احتمالی نظیر تخلفات و مجازات‌های مرتبط. تمامی این موارد در کنار یکدیگر به سیاست، هویت و کارایی می‌بخشند و همچنین محتوا و چهارچوب آن را برای سایر سطوح شفاف‌تر می‌سازند. با همین چارچوب قصد دارم وارد بخش اصلی بحث شوم.

موضوع اصلی ارائه من، محوریت نظام حکمرانی و تدوین سیاست‌هایی است که در دل این نظام طراحی و اعمال می‌شوند. در این راستا رویکردی اتخاذ شده که گرچه خلاصه بیان شده، اما برای نشان دادن مسیر حرکت کافی است. برای ایجاد شفافیت بیشتر در این رویکرد، حدود ۱۲۰ روایت مرتبط انتخاب کرده‌ایم که بر اساس برداشت‌های فردی از دلالت‌های آن‌ها سازماندهی و دسته‌بندی شده‌اند. هر روایت به یکی از سطوح سیاست‌گذاری راهبردی یا اجرایی مرتبط شده است. البته باید توجه داشت که این تقسیم‌بندی‌ها صرفاً نمونه‌ای برای تبیین رفتار مدل پیشنهادی بوده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را برای قضاوت نهایی کافی دانست.

برای تقویت اعتباری گزاره‌های مطرح‌شده، پیشنهاد می‌شود گروه‌های کارشناسی کوچک (متشکل از حداقل پنج نفر) تشکیل شوند تا صحت و دقت موارد بررسی شود. این اقدام نه تنها برای تدوین سیاست‌گذاری‌های دقیق‌تر ضروری است، بلکه همچنین به استخراج صحیح و مستند از منابع معتبر دینی کمک قابل توجهی خواهد کرد.

در همین راستا، بهره‌گیری از ابزارهای نرم‌افزاری نیز ضرورت دارد؛ چرا که استفاده از فناوری می‌تواند تحلیل داده‌ها را تسریع کرده و دقت نتایج را افزایش دهد. به طور مثال، در تحلیلی که سال گذشته درباره حکمرانی و مدیریت در روایات امام رضا (ع) ارائه دادم، نمودارهای تحلیلی دقیقی تولید کردم که به روشن‌تر شدن موضوع کمک کرد. البته برای موضوع بحث حاضر تاکنون چنین ابزاری مورد استفاده قرار نگرفته است، اما بدون شک در آینده چنین رویکردهایی مؤثر خواهند بود.

مفهوم حکمرانی اهل بیت (ع) فراتر از چارچوب مرسوم حکومت کردن است

یکی از نکات مهمی که مایلم بر آن تأکید کنم، این است که مفهوم حکمرانی اهل بیت (ع) فراتر از چارچوب مرسوم حکومت کردن است. این حکمرانی ناظر بر ایجاد هماهنگی میان عناصر متعددی است که دستیابی به اهداف جمعی را ممکن می‌سازند. نقطه تمرکز اصلی چنین حکمرانی‌ای، هدایتگری است؛ هدایتگری‌ای که ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی فراتر از آن را در برمی‌گیرد. این مفهوم نه تنها محدود به جنبه‌ای خاص از حکمرانی نیست بلکه باید از آن برابر هرگونه سوءتفسیر یا تقلیل دفاع شود. لازم است امکان طرح نقدهای منطقی فراهم شود تا با پاسخ‌های علمی بتوان دیدگاه‌ها را غنی‌تر نمود.

در نهایت باید گفت تمامی سیاست‌هایی که در سطوح مختلف مطرح می‌شوند، نهایتاً معطوف به اهداف خرد، میان‌مدت و کلان هستند اما تمامی این اهداف توسط مفهومی کلیدی به یکدیگر متصل شده‌اند: هدایت انسان‌ها. هدایتگری‌ای که تنها محدود به یک بُعد خاص نیست بلکه تمامی ابعاد زندگی انسانی را پوشش می‌دهد.

حال که در آستانه ولادت امام حسن مجتبی (ع) قرار داریم، تصمیم گرفتم سخنان امروزم با این مناسبت متناسب باشد. مطالب بیان شده بر اساس مطالعه کتاب «مسند» اثر ارزشمند مرحوم عطاردی انتخاب شده‌اند.

باب «الموائد الحکمیه و النبادر» شامل ۱۱۷ روایت است که در اینجا گزیده‌ای از آن‌ها انتخاب شده تا برای بحث دقیق‌تر بررسی شوند. از میان تمامی این روایات، تعداد ۲۱ گزارۀ مشخص انتخاب گردیده است که محتوای گفت‌وگوی حقیر براساس آن‌ها شکل گرفته. این ۲۱ گزاره بخش‌های مختلفی را شامل می‌شود: برخی از آن‌ها مرتبط با سیاست کلان، تعدادی مربوط به سیاست راهبردی و بخشی دیگر نیز در حوزه سیاست اجرایی قرار دارند؛ لذا از آنچه استخراج شده، پنج سیاست به عنوان سیاست‌های کلان، ۱۰ سیاست به عنوان سیاست‌های راهبردی و ۹ سیاست به عنوان سیاست‌های اجرایی تعیین شده که در مجموع ۲۴ سیاست را تشکیل می‌دهد.

در توضیحات بیشتر باید اشاره کرد که سیاست‌های کلان شامل اهداف کلی و بزرگ هستند که جهت‌گیری کلی ما را مشخص می‌کنند. برای نمونه، در این روایات به دو هدف اساسی اشاره شده: اول، حرکت به سوی تعبد الهی و بهره‌مندی از عبادت به عنوان یک ارزش اصلی و دوم، توجه عمیق به آخرت یا همان خداگرایی. این دو هدف وقتی در کنار ابزارها و دستورالعمل‌های مرتبط قرار گیرند، شالوده سیاست‌های کلان شناخته می‌شوند. در نهایت، خط مشی‌هایی که ما را به این اهداف نزدیک می‌کنند، شامل یادآوری وظایف خود، مسیر تزکیه نفس و اهمیت تفکر است.

تفکر، بر اساس روایات بزرگ‌ترین راهبرد کلان است

تفکر، بر اساس روایات، بزرگ‌ترین راهبرد کلان است؛ چرا که تفکر پیوسته و پایدار انسان را به پویایی و بصیرت می‌رساند. حتی در برخی دیگر از این روایت‌ها امام، بر اهمیت تفکر مداوم بدون انقطاع تأکید می‌فرمایند و آن را مادر تمام خوبی‌ها می‌دانند. برای مثال، توصیه شده که آدمی اگر در راستای بالاترین هدف خود یعنی رضایت الهی قدم بردارد و قناعت پیشه کند، هم به ثروت حقیقی دست می‌یابد و هم روابط دنیوی و اخروی خود را تنظیم می‌کند.

در بخش دیگری از روایت آمده است: انسان باید دنیایش را وسیله‌ای برای تزود آخرت بداند نه صرفاً برای تمتعات زودگذر. این امر مرز تمایز مؤمن و کافر را نشان می‌دهد؛ چرا که مؤمن آینده‌نگری می‌کند و برای آخرت توشه می‌فرستد، در حالی که کافر فقط به بهره‌مندی مادی توجه دارد. این نگرش کلان به رابطه دنیا و آخرت، یکی از راهبردهای مؤثر ساختن باورهای ماست.

نمونه دیگری از این سیاست‌ها به اهمیت مرگ‌اندیشی اشاره دارد؛ جایی که روایت تأکید می‌کند انسان باید همواره اعمال خود را بازنگری کند تا فریب آرزوهای پوچ دنیوی را نخورد. به عبارت دیگر، آدمی اگر ماهیت محدود زندگی دنیوی و پایان ناپذیری حیات اخروی را درک کند، دیگر اسیر تعلقات نمی‌شود و با گذر از سیاست‌های کلان، سیاست‌های راهبردی نقش واسطه میان اهداف بزرگ و جزئیات اجرایی دارند. برای نمونه، امام حسن (ع) در یکی از روایت‌ها فرزندان خود را خطاب قرار داده و توصیه به تعلم العلم کردند.

این متن به موضوعات مختلفی پیرامون سیاست‌های راهبردی، اخلاق، و توصیه‌های کاربردی برای زندگی می‌پردازد. در ادامه، متن را با حفظ معنا و مفهوم اصلی آن، روان‌تر و شفاف‌تر بازنویسی کرده‌ام تا ارتباط و انتقال پیام آن بهتر باشد:

این دستورالعمل یا نگرش درباره قطعاتی از مفاهیم مهم زندگی است که می‌توان آن‌ها را به‌عنوان سیاست‌های راهبردی معرفی کرد. یکی از این موارد، شتاب داشتن و استفاده بهینه از زمان است. گفته شده که زمان را از دست ندهید؛ این خود یکی از اصول راهبردی است. همچنین جمله معروفی از بزرگان به ما یادآوری می‌کند: با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود. اگر آن را در زندگی عملی کنیم، نتایج بسیاری به همراه خواهد داشت.

یکی دیگر از مباحث کلیدی، اهمیت سکوت و کم‌حرفی است. سکوت، همان‌طور که نقل شده، می‌تواند عیوب را پنهان کند و به آبرو و جایگاه فرد بیفزاید. گفته شده: عیب و هنر انسان با سخن آشکار می‌شود. بنابراین سکوت گاهی خود یک سیاست راهبردی به شمار می‌رود.

موضوع بعدی، حسن هم‌جواری است این‌که با همسایگان به نیکی برخورد کنیم. این رفتار نیز یکی از سیاست‌هایی است که در زندگی روزمره تأثیرات عمیقی دارد. همچنین تأکید شده که بهتر است انسان نیازهای خود را نزد افراد نابجا مطرح نکند. چراکه درخواست از کسانی که شایسته نیستند، می‌تواند زیان‌آور باشد. این نکته نیز در دسته سیاست‌های راهبردی جای می‌گیرد.

در بخش دیگری، به نقل حدیثی پرداخته شده: امام حسن (ع) فرموده‌اند که هیچ چیزی مانند صبر فایده‌بخش نیست و فقدان آن نیز به اندازه همین ویژگی، زیان‌آور است. صبر یک رویکرد اساسی در زندگی است، نه صرفاً یک کنش خاص. بر اساس این دیدگاه، صبر باید به‌عنوان یک سیاست راهبردی در تصمیم‌گیری‌ها مدنظر قرار گیرد.

همچنین در عرصه عمل، حضرت تأکید داشته‌اند که اگر نوافل باعث اختلال در فرائض شوند، باید فضیلت فرائض را حفظ کرد و نوافل را کنار گذاشت. این نوع تصمیم‌گیری‌ها نیز در زمره سیاست‌های اجرایی محسوب می‌شوند.

در پایان، به ما توصیه شده درباره آبروی مردم حساس باشیم و در اظهارنظرها دقت کنیم تا حرمت دیگران محفوظ بماند؛ چراکه بی‌مهابا سخن گفتن درباره افراد و ریختن آبروی آن‌ها آثار زیانباری دارد و این مجموعه مفاهیم، اگر وارد عمل شود، می‌تواند تغییرات جدی و مثبتی در مسیر زندگی افراد ایجاد کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز