یک نمایشنامهنویس در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
«فقر» مشکل تاریخی نمایشنامهنویسان ایرانی است/ نرخ مصوب خانهتئاتر را هم نمیگیریم!
کهبد تاراج با انتقاد از عدم حمایت دولتها از جریان نمایشنامهنویسی در کشور، با بیان اینکه حتی مصوبه تعیین شده به آنها پرداخت نمیشود، گفت: میدانم که برخی در سالنهای خصوصی، در قبال نوشتن اثر زیر صد، صد و پنجاه میلیون پول دریافت نمیکنند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، اصولا زمانی که بحث مشکلات تئاتر و تئاتریها مطرح میشود در وهله اول این کارگردان و بازیگران هستند که لب به گلایه میگشایند و انتقادهای متعدد خود را مطرح میکنند. کمتر میشنویم که یک نمایشنامهنویس هم در بیان این مصائب گروهی جمع بسته شود. این سکوت دلیل بر این نیست که آنها زندگی و کار خوب و به سامانی دارند. باید گفت نمایشنامهنویسان و کلا نویسندگان همواره به لحاظ حقوق معنوی و مادی خود تا جای ممکن نادیده گرفته شدهاند.
کهبُد تاراج یکی از تئاتریهای دهه شصتی است که نوشتن و نگارش درام برایش مقولهای جدی است. او با ایلنا درباره مشکلات نمایشنامهنویسان ایران گفتگو کرد و در ابتدای صحبتهایش گفت: نمایشنامهنویسی از دوره آخوندزاده همیشه مشکلات زیادی داشته است. من اول باید بببینم اصلا نمایشنامهنویس هستم که درباره نمایشنامهنویسی صحبت کنم؟ یا خیر.
نمایشنامهنویس باید جریانساز باشد
تاراج در ادامه در پاسخ به این سوال که کلا نمایشنامهنویسی چه تعریفی دارد، بیان کرد: الان در سال ۱۴۰۳ به سر میبریم. اگر بیست سال بعد، یعنی در سال ۱۴۲۴ از من صحبت کردند، من نمایشنامهنویسی هستم که در تاریخ ماندهام. مثل آقای اکبر رادی، حمید امجد. مثل آقای محمد چرمشیر. این افراد نمایشنامهنویس هستند، یعنی جریان ساختهاند. «رادی»، «امجد» و «چرمشیر» در نمایشنامهنویسی جریان ساختهاند.
وی افزود: اگر کسی چیزی بنویسد و سالنی خصوصی بگیرد و برای اجرای اثرش تلاش کند، نامش نمایشنامهنویس نیست. نمایشنامهنویس یعنی یک جریان مشخص. اگر به نویسندگان دورههای قبل نگاه کنید این جریان مشخص را میبینید. به طور مثال میتوان جریان آقای رادی را در چهل سال نوشتنش مشاهده کرد. به جز نمایشنامههای آخرشان مانند «آهنگهای شکلاتی» باقی آثارشان را میتوان جریان دید.
فقر بود که نعلبندیان را به خودکشی کشاند!
نویسنده نمایش «ط» درباره مشکلاتی که از گذشته تاکنون بر سر راه نمایشنامهنویسان قرار داشته، گفت: این سوال مهمی است که بپرسیم نمایشنامهنویسان ما عموما با چه مشکلاتی مواجه بودهاند و چگونه به فعالیت ادامه میدادهاند؟ اگر بروید زندگی و کار همه آنها را بگردید و مرور کنید، متوجه مقولهای به نام «فقر» خواهید شد. متاسفانه تعدادی از نمایشنامهنویسان ما در فقر به سر میبردند. فکر میکنید عباس نعلبندیان چرا خودش را کشت؟ دلیلش فقر بوده است!
تاراج در ادامه به مشکلات معیشتی نویسندگان اشاره کرد و گفت: مطمئنا اگر اقتصاد نمایشنامهنویس کار نکند، او نمیتواند تمرکز کند و قاعدتا امکان نوشتن و کار کردن برایش میسر نخواهد بود. همین موارد باعث شده بهترین نمایشنامهنویسان به سراغ فیلنامهنویسی بروند و در این عرصه کار کنند. خیلیها این کار را میکنند اما اسم نمیزنند! از سویی دیگر شاهدیم که بخشی از نمایشنامهنویسان ما مهاجرت کردهاند. از این دسته نویسندگان در عرصه تئاتر، کم نداریم. به طور مثال آقای محمد یعقوبی یکی از نویسندگانی بود که جریان مشخصی داشت. چرا این شخص باید به آن سر دنیا برود و در ایران ننویسد و کار نکند؟
دانشجوی ترم هشت نمیداند «دراماتورژی» یعنی چه!
این نمایشنامهنویس با تاکید بر اینکه تئاتریها پای کار خودشان هم نمیایستند، بیان کرد: یکی از مشکلات این است که نسلهای جدیدتر نمایشنامهنویسان مهم و جریانساز را نمیشناسند. من با بچههای فنی مهندسی دانشگاه خواجهنصیر طوسی تئاتر کار میکنم و میبینم آنها اکبر رادی را میشناسند. من در گوشیام فیلم دارم که دانشجوی ترم هشت نمایشنامهنویسی دانشگاه «هنر و معماری» نمیداند «دراماتورژی» یعنی چه؟ توجه کنید که ترم هشت، ترم آخر دانشگاه است و پس از آن دانشجو مدرک تخصصی میگیرد و فارغالتحصیل میشود. میخواهم بگویم مهم این است که چه کسی خودش را نمایشنامهنویس میداند.
تاراج با اشاره به اینکه تاریخ به خودی خود گویای مشکلات است، بیان کرد: نعلبندیان که درگیر فقر بوده، به زندگیاش پایان میدهد چون نمیگذاشتهاند آثارش چاپ شود. وقتی که آثار او و دیگر نمایشنامهنویسان چاپ نشود، اقتصاد و معیشت آنها دچار مشکل میشود.
وی در ادامه گفت: نویسنده باید بنویسد و روی کارش متمرکز باشد. آقای اکبر رادی میگویند من کاری جز نوشتن بلد نیستم، صبح باید پشت میزم بنشیم. نمایشنامهنویسان واقعا کارشان نوشتن است. برای خودم هم همینطور است، اما کار دیگری انجام میدهم به این دلیل که اموراتم نمیگذرد.
تاراج در پاسخ به این سوال که آیا نمایشنامهنویسان برای نگارش اثر و اجرای آن مصوبه قیمتی خاصی دارند یا خیر، گفت: قیمت و دستمزد نمایشنامهنویس با فروش تئاترها تغییر میکند. من میدانم که برخی در سالنهای خصوصی در قبال نوشتن اثر زیر صد، صد و پنجاه میلیون پول نمیگیرند. این روال از قدیم وجود نداشته اما خب با تغییر مناسبات تئاتر این رویه نیز ایجاد شده است.
مزد نمایشنامهنویس براساس مصوبه خانه تئاتر ۷۵ میلیون تومان است
این نمایشنامهنویس درباره نظارتهای صنفی بر امور و فعالیتها، همچنین تعیین رقم قراردادهای نویسندگان توسط خانه تئاتر گفت: مبلغ مصوبه خانه تئاتر هفتاد و پنج میلیون تومان است، اما کجا این مبلغ را به ما دادهاند؟ در کل باید ببینیم نمایشنامه چیست و کجا اجرا میرود؛ اما همه چیز به فروش بستگی دارد. هرچقدر فروش تئاتر در گیشه بالا و پایین شود، دستمزد نمایشنامهنویس هم دستخوش تغییر خواهد شد.
او اذعان داشت: اتفاقا نمایشنامهنویس آخرین فردی است که دستمزدش را دریافت میکند. معمولا نمایشنامهنویس دستمزدش را همزمان با کارگردان دریافت میکند.
تاراج درباره دستمزد آثار خودش نیز گفت: من طی این همه سال کار کردن، بالاترین دستمزدی که بابت نگارش نمایشنامه دریافت کردهام چهل و پنج میلیون تومان بوده؛ البته اثر مربوطه را برای کسی نوشتهام و نمایش هم هنوز روی صحنه نرفته است. یک میلیون تومان، دومیلیون تومان و پنج میلیون تومان مبالغ دیگری هستند که به عنوان نمایشنامهنویس دریافت کردهام. با احترام به همه بازیگران باید بگویند آنها اولین افرادی هستند که پولشان را دریافت میکنند. موضوع این است که این چهارچوب تعریف مشخصی ندارد.
وی در پایان گفت: این مقوله و چند و چون فعالیت نمایشنامهنویسان مبحث مهم و گستردهای است. امیدوارم بتوانیم با چند نفر از نمایشنامهنویسانی که زیاد مینویسند، بنشینیم و قضیه را تحلیل کنیم، تا ببینیم آنها اصلا درمورد گذشته خود چیزی میدانند؟ منظورم نمایشنامهنویسانی است که در حال حاضر زیاد مینویسند. به نظرم برگزاری میزگردهایی در این زمینه لازم است و امیدوارم چنین فرصتی فراهم شود.