خبرگزاری کار ایران

حسن وارسته مطرح کرد؛

رابطه «لختگی» با مادربزرگی که ناگهان ناپدید شد/ سینمای ایران به تنوع ژانر نیاز دارد

رابطه «لختگی» با مادربزرگی که ناگهان ناپدید شد/ سینمای ایران به تنوع ژانر نیاز دارد
کد خبر : ۱۵۳۲۸۰۳

حسن وارسته با اشاره به اینکه سینمای ایران درگیر یک ژانر شده است، تأکید کرد که امروز به تنوع ژانر نیاز داریم و دولت باید از سینمای اجتماعی و دیگر ژانرها حمایت کند.

حسن وارسته نویسنده فیلم سینمایی «لختگی» که پیش‌تر در کارنامه خود نگارش آثاری چون سریال «پایتخت»، «دودکش» و «علی‌البدل» را دارد، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره نگارش فیلمنامه این فیلم سینمایی که این روزها در حال اکران است، اظهار کرد: چند سال پیش که آقای دهقان‌پور می‌خواستند فیلم اولشان را بسازند طرح فیلمنامه‌ای از آقای حمید یوسفی داشتند که از من خواستند در نگارش فیلمنامه این اثر کمک کنم و وقتی فیلمنامه نوشته شد قصه تغییرات زیادی داشت که بخشی از این تغییرات از حافظه خودم بود و مربوط به زندگی شخصی خودم و خانواده مادری‌ام می‌شد.

وارسته خاطرنشان کرد: با وجود اینکه اکثر آثاری که نگارش آن‌ها را بر عهده داشتم مربوط به سینمای کمدی می‌شود نگارش آثاری چون «رستگاری» و «بچه مهندس» را هم در کارنامه‌ام دارم که در فضای غیر کمدی صرف روایت می‌شود و دوست داشتم در فضای سینمای معمایی و شبه جنایی نیز تجربه‌ای داشته باشم و به همین دلیل وقتی فیلمنامه این اثر به من پیشنهاد شد از آن استقبال کردم و تغییرات بسیاری نسبت به طرح در آن ایجاد شد که البته بر اساس شرایط تولید نیز تغییراتی داشتیم که در نهایت به ساخت فیلم سینمایی «لختگی» منجر شد.

وی افزود: در ابتدا دیالوگ‌های فیلمنامه تا حدی آرکائیک بود که بازیگران فیلم خواستار تغییر شکل دیالوگ‌ها به حالت محاوره بودند و من دوباره در دیالوگ‌ها دست بردم و تغییراتی ایجاد کردم و همانطور که گفتم پس از نگارش فیلمنامه باز هم متن بر اساس مشکلات فرامتنی که در پروسه تولید ایجاد شد، تغییراتی داشت.

این فیلمنامه‌نویس تأکید کرد: «لختگی» ماحصل تجربه من در ژانری است که دوست داشتم در آن کار کنم اما همچنان سینمای مورد علاقه من سینمای کمدی و کودک و نوجوان است که در این سال‌ها اکثر آثاری که در آن‌ها نقشی داشتم مربوط به همین سینما می‌شود. با این حال به واسطه شناختی که از سینما در ژانرهای دیگر دارم سعی دارم ژانرهای دیگر را هم تجربه کنم که در همین راستا به تازگی نگارش یک اثر اقتباسی را به پایان رسانده‌ام و یک فیلمنامه کودک و نوجوان هم برای آقای کمال مقدم نوشته‌ام. تجربه ژانرهای مختلف برای من مسئله مهمی است تا در یک ژانر محدود نشوم و از طرفی مخاطب هم عادت نکند که هر وقت نامی از من در نگارش فیلمنامه یک اثر برده شد، آماده دیدن یک فیلم یا سریال کمدی شود.

نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی «چند میگیری گریه کنی؟» در ادامه درباره استفاده از تجربه شخصی‌اش در نگارش فیلمنامه «لختگی» گفت: من در همه آثارم از زیست شخصی‌ام در نگارش فیلمنامه استفاده کرده‌ام و نشانه‌هایی از این زیست را در سریال‌های «پایتخت»، «دودکش» و… مشاهده می‌کنید. درباره «لختگی» باید بگویم که اتفاق اصلی این فیلم برای مادربزرگ مادر من رخ داده و او به شکلی ناگهانی ناپدید شد. این ماجرا مربوط به ۶۰ یا ۷۰ سال پیش است و ماجرا ناپدید شدن مادربزرگ مادرم همیشه مثل یک راز بوده که مادرم که خود اهل گیلان است همیشه می‌گوید که هیچوقت مشخص نشد چه اتفاقی برای مادربزرگش رخ داد، برخی می‌گویند او خودش را غرق کرد یا او را کشتند ولی این راز هیچگاه برای ما برملا نشد. من این قصه را دستمایه قرار دادم و به آن پرداختم و در این قصه نگاهی نمادین را هم دنبال کردم و مباحثی چون عدالت، عدالتخواهی، مکافات عمل و… را در «لختگی» می‌توان مشاهده کرد.

وی افزود: علاوه بر این موضوع من خاطرات مادرم را که همیشه برای ما تعریف می‌کرد نیز در نگارش این فیلمنامه به کار بردم. مادرم همیشه خاطراتی از دوران ارباب رعیتی دارد که مربوط به دوران پیش از انقلاب موسوم به انقلاب سفید است و من سعی کردم این خاطرات تلخ مادرم را در «لختگی» بیاورم اما قصه‌ها را معاصر کردم تا برای مخاطب امروز قابل فهم‌تر باشد.

وارسته درباره رده‌بندی سنی مثبت ۱۵ فیلم سینمایی «لختگی» گفت: در این فیلم صحنه‌هایی وجود دارد که مناسب سنین پایین نیست و شاید این رده‌بندی سنی مناسب باشد. یکی از مشکلات سینمای ما این است که ما در این سینما دیگر اثری از تنوع ژانر نمی‌بینیم و سینمای وحشت، معمایی، جنایی، پلیسی و… جایی در سینمای ما ندارند و این اتفاقی است که در دو یا سه دهه اخیر رخ داده است چرا که پیش‌تر همیشه در سینمای ما تنوع ژانر وجود داشت.

وی افزود: به نظر من نیاز است شرایطی فراهم شود تا فیلم‌های سینمایی در ژانرهای مختلف ساخته شوند چراکه ما امروز فقط شاهد فیلم‌های کمدی هستیم و معدود آثار اجتماعی کشورمان هم نمی‌توانند فروش چندانی داشته باشند. به نظر من دلیل شکل‌گیری این شرایط به سیاستگذاری‌های غلط فرهنگی مسئولان سینمایی ما مربوط است و بخش دیگری از این موضوع به کم‌کاری ما برمی‌گردد چرا که ما سینماگران هم در این سال‌ها بیش از هر چیز به گیشه توجه داشتیم و فیلم‌ها را فقط برای فروش ساختیم.

این فیلمنامه‌نویس در پایان تأکید کرد: در دهه ۶۰ یا ۷۰ که مربوط به دوران جوانی من است همیشه در سینماها فیلم‌هایی در چندین ژانر وجود داشت و در کنار «اجاره‌نشین‌ها» شاهد اکران فیلم‌هایی چون «مترسک»، «کمال‌الملک» و «عقاب‌ها» بودیم و برای هر سلیقه‌ای یک فیلم وجود داشت. ما باید دوباره به همان سمت برویم چرا که پذیرش این وضعیت به معنای این است که ما شکست فیلم‌های مستقل را پذیرفته‌ایم و همگی باید به سمت سینمای کمدی برویم. در راستای ایجاد تنوع ژانر در سینمای ایران تلاش‌هایی صورت گرفته است که کافی نیست و به نظر من مسئولان سینمایی به جای اینکه فقط از سینمای دفاع مقدس حمایت کنند که البته سینمایی ارزشمند است، از سینمای اجتماعی هم حمایت کنند. اگر بی‌توجهی به این سینما ادامه داشته باشد، با خطر حذف سینمای اجتماعی روبرو هستیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز