خبرگزاری کار ایران

تهیه‌کننده برنامه «امتداد» مطرح کرد؛

اتفاقاتی که در ۱۴۰۱ رخ داد اوجِ ناخودآگاهی بود/ اینکه مردم بیشتر به کدام رسانه‌ها جذب شوند سرنوشتِ جامعه را مشخص می‌کند

اتفاقاتی که در ۱۴۰۱ رخ داد اوجِ ناخودآگاهی بود/ اینکه مردم بیشتر به کدام رسانه‌ها جذب شوند سرنوشتِ جامعه را مشخص می‌کند
کد خبر : ۱۵۱۴۲۲۹

مهدی انصاری با اشاره به اینکه جامعه امروز به شدت درگیر ناخودآگاهی است، تأکید کرد: دغدغه اصلی «امتداد» رسیدن به خودآگاهی است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مجموعه تلویزیونی «امتداد» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی انصاری برنامه‌ای گفتگو محور است که با نگاهی کلی به اندیشه‌های غرب و شرق، به بررسی اندیشه‌ای و فلسفی حوزه‌های مختلف فرهنگ عامه می‌پردازد.

این برنامه در ۲۶ قسمت ۵۵ دقیقه تولید شده است و هر هفته جمعه‌ها ساعت ۱۶ روی آنتن شبکه چهار سیما می‌رود و به بهانه پخش آن با مهدی انصاری گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

ایده برنامه «امتداد» چگونه شکل گرفت؟

ایده اصلی این برنامه به کتاب‌های «فرهنگ عامه و فلسفه» مربوط می‌شود؛ کتاب‌هایی که به صورت متعدد در آمریکا نوشته شده و فکر می‌کنم حدود ۲۰۰ عنوان می‌شود. من چند سال پیش این کتاب‌ها را در ایران دیده بودم و البته چند عدد از این مجموعه مثل «هری پاتر و فلسفه» در ایران ترجمه و منتشر شده بود. ایده این برنامه در واقع پیگیری امتداد پدیده‌های فرهنگ عامه در حوزه فلسفه بود.

همه سرفصل‌های برنامه «امتداد» برگرفته از مجموعه کتاب‌های «فرهنگ عامه و فلسفه» است؟

سرفصل‌های این برنامه در هر قسمت برگرفته از یک عنوان کتاب در این مجموعه است و ما در هر قسمت از برنامه کتابی که به آن می‌پردازیم را معرفی می‌کنیم.

آیا این کتاب‌ها در دسترس مخاطبان فارسی‌زبان هم هستند؟

برخی کتاب‌ها مثل «آلیس در سرزمین عجایب و فلسفه»، «جنگ ستارگان و فلسفه»، «هری پاتر و فلسفه»، «پینک فلوید و فلسفه» و... در کشور ما ترجمه شده‌اند اما تعدادی از آن‌ها هم ترجمه نشده‌اند و در برنامه «امتداد» به آن‌ها هم می‌پردازیم و صرفاً قرار ما پرداختن به کتاب‌های ترجمه‌شده نیست.

موضوع هر قسمت دقیقاً پرداختن به موضوع کتاب است یا از کتاب هم فراتر می‌روید؟

موضوع هر قسمت برگرفته از یک کتاب است. هر کدام از این کتاب‌ها واقعاً آثار ارزشمندی هستند، به عنوان مثال کتاب «باب اسفنجی و فلسفه» اثر قابل توجهی است اما برخی کتاب‌ها واقعاً بار فلسفی لازم را ندارند و بیهوده تلاش می‌کنند که مفاهیم فلسفی به اثر مربوطه بچسبانند.

علاوه بر محتویات خود کتاب در جلسات اتاق فکری که داریم، مباحث فلسفی که در اثر مشهود است را به موضوع برنامه اضافه کرده‌ایم و مهمان برنامه حتی به نقد کتاب هم می‌پردازد. بنابراین هر قسمت برنامه ترکیبی از محتوای کتاب، محتوای جلسات اتاق فکر ما و پژوهش‌هایی است که خودمان درباره فرهنگ عامه داشتیم. در هر قسمت مخاطب شاهد آیتم‌هایی حاوی پژوهش‌هایی است که تیم پژوهش ما انجام داده و در کتاب‌ها مطرح نشده‌اند.

برای ساخت برنامه‌ای در ۲۶ قسمت ما لیست کتاب‌های «فرهنگ عامه و فلسفه» را بررسی کردیم و بر اساس دو معیار موضوعات را انتخاب کردیم؛ اولین نکته این بود که موضوع برای جامعه ایرانی جذاب و جالب باشد چرا که برخی موضوعات در ایران چندان دیده نشده است و ارتباطی هم بین مخاطب ایرانی و آن موضوع برقرار نمی‌شود، نکته دیگر این بود که ما بتوانیم پوششی کامل از مباحث فرهنگی مطرح شده داشته باشیم و اینگونه باشد که ما هم در موضوعات انسجام داشته باشیم و هم موضوعات تکراری نشود.

معمولاً نگاه غالب در پرداختن به فرهنگ عامه‌ای که از غرب می‌آید، منفی بوده. آیا سعی داشتید که بدون جهت‌گیری و موضع به سراغ موضوعات بروید؟

هر قسمت از برنامه یک ساختار سه پرده‌ای دارد که در سه آیتم اول ما فقط بررسی می‌کنیم تا متوجه شویم که با چه موضوعی روبرو هستیم. در یک چهارم نهایی برنامه وارد فاز انتقادی می‌شویم و نقدهایی مطرح می‌شود و در بخش پایانی هم نگاهی به فرهنگی ایرانی اسلامی داریم که می‌توان آن را رویکردی تبیینی دانست.

متأسفانه آنچه که معمولاً در تحلیل فیلم‌ها در کشورمان مطرح بوده صرفاً محدود به یک سری نمادگرایی‌های سطح پایین بسنده شده و مخاطب را نسبت به موضوع دلزده کرده است اما در «امتداد» ما با رویکردی علمی و دقیق به موضوعات و همچنین نقد و بررسی آثار می‌پردازیم.

یکی دیگری از نگاه‌های غالب موجود نسبت به فرهنگ شکل گرفته در غرب اینگونه است که این نشانه‌های فرهنگی و هنری توسط یک جریان هوشمند شکل گرفته و هدایت شده است. آیا در «امتداد» سعی داشتید این نگاه را کنار بزنید و عوامل دیگر مثل خلاقیت یک هنرمند و... را در شکل‌گیری فرهنگ عامه بررسی کنید؟

این نگاه، نگاه تازه‌ای نیست و آنچه که ما مطرح می‌کنیم واقعاً یک مسئله عادی و ساده است. البته که برخی نشانه‌ها و جریان‌ها مثل «هیپ هاپ» پروژه‌هایی از سوی جریان‌های حاکم بودند که در قسمت‌های بعدی به «هیپ هاپ و فلسفه» می‌پردازیم و نشان می‌دهیم که عقیده‌ای وجود دارد که معتقد است هیپ هاپ پدیده‌ای است که برای جلوگیری از شورش‌های ضد نژادپرستی به وجود آمده است.

نگاه‌های زیادی نسبت به اینکه همه یا اکثر جریانات فرهنگی شکل‌گرفته از قدرتی غالب هستند که این قدرت آن‌ها را به وجود آورده و هدایت کرده، وجود دارد اما اکثر این ادعاها فاقد سند و مدرک هستند اما آنچه که در «امتداد» به صورت جدی از تیتراژ تا کلیت برنامه مبنای مواجهه ما به این پدیده‌های فرهنگی است، این است که این مولفین فرهنگ عامه و پدیده‌های فرهنگی در اتمسفری زندگی کرده‌اند که یک جهان‌بینی مشخص دارند که این اتمسفر و جهان‌بینی بر آنچه که تألیف کرده‌اند تأثیر گذاشته است.

با این حال باید بگویم که نسبت به برخی جریان‌ها و پدیده‌ها سند و مدرکی نسبت به پروژه بودن آن‌ها وجود دارد که ما به آن‌ها هم می‌پردازیم و از جمله آن‌ها می‌توان به قسمت «جنگ ستارگان و فلسفه» اشاره کرد که یک پروژه در جنگ سرد بوده است. در واقع آن پدیده‌هایی که سند و مدرکی برای اثبات پروژه بودنشان وجود دارد را نشان داده‌ایم اما اصل بحث این است که جهان‌بینی مولف بر پدیده نهایی تأثیر گذاشته است.

آیا می‌توان «امتداد» را مجموعه‌ای دانست که همه قسمت‌هایش در کنار هم به تعریفی از مدرنیسم و پست مدرنیسم می‌رسد؟

موضوع و مضمون مرکزی این برنامه پدیده امتداد است به این معنا که این پدیده‌های فرهنگ عامه خلق‌الساعه به وجود نیامده و امتدادیافته از یک جهان‌بینی‌های فلسفی غربی و شرقی است ولی تا اینجا که برنامه منتشر شده مباحث اصلی مدرنیسم و پست مدرنیسم بوده‌اند. در واقع در دو قسمت «ارباب حلقه‌ها» و «فشن» مدرنیسم را مطرح کرده‌ایم و در «پینک فلوید» و «آلیس در سرزمین عجایب» بحث پست مدرنیسم را مطرح کرده‌ایم که البته قبل از آن درباره ذهن و مغز صحبت کردیم و جلوتر به حوزه شرق می‌پردازیم و با استیو جابز و هنرهای رزمی به شرق می‌رویم.

دال مرکزی ما «امتداد» است و سعی داریم در کلیت این برنامه فلسفه‌های مختلف را بررسی کنیم و الان مدرنیسم و پست مدرنیسم به پایان رسیده است. البته می‌توان بیشتر پدیده‌ها را در سنت‌گرایی مدرنیسم و پست مدرنیسم تقسیم‌بندی کرد ولی همانطور که گفتم تمرکز جدی‌مان در این دو حوزه در همین چند قسمت بوده است.

در فلسفه شرق به چه مباحثی می‌پردازید؟

در حوزه شرق به بحث کنفوسیوس و شینتوئیسم می‌پردازیم، در هنرهای رزمی وارد فضای ذن، بودیسم، بولو یانگ و دوالیسمی خواهیم شد که در این فضا وجود دارد و بهانه‌هایمان کتاب‌های «هنرهای رزمی و فلسفه»، «استیو جابز و فلسفه» و... است و همه سرفصل‌ها برگرفته از همین مجموعه کتاب‌های «فرهنگ عامه و فلسفه» است.

مهمان‌های برنامه بر چه اساس و با چه معیارهایی انتخاب می‌شوند؟

نکته‌ای که درباره این برنامه وجود دارد این است که «امتداد» یک برنامه بسیار تخصصی است و ما دغدغه این را داشتیم که این برنامه را برای مخاطب عام هم قابل فهم کنیم و برای دستیابی به این هدف دو مسئله را در نظر داشتیم. اولین نکته این بود که ما بحث فلسفی و تحلیلی نکنیم و فقط چیستی‌ها را بگوییم تا برای مخاطب قابل فهم باشد و هر قسمت پنج آیتم سه دقیقه‌ای دارد که اگر مخاطب آن بحث‌های فلسفی را متوجه نشده باشد، توسط این آیتم‌ها بخشی از مفاهیم مطرح شده را دریافت خواهد کرد.

نکته دیگر این بود که مهمان برنامه هم جنس مردم باشد، یعنی ما از حضور آدم‌هایی استفاده کردیم که یا به حوزه‌ای خاص علاقه داشتند یا به صورت آدم‌هایی رفتیم که در پرداختن به چیستی موضوع مطرح شده کار کرده‌اند. ما با تک تک مهمانان جلسه داشتیم تا متوجه بیانشان شویم و بدانیم که چقدر در حوزه‌ای که مطرح شده تحقیق کرده‌اند. نمونه‌گیری ما در دسترس بوده چرا که این امکان را نداشتیم که فراخوانی منتشر کنیم و از جامعه‌ای بزرگ‌تر افراد را انتخاب کنیم.

فهم این چیستی‌ها و مسائلی که فضای فکری جامعه امروز جهان غرب و شرق را شکل داده است، برای امروزِ ما چه کارکردی دارد؟

در تحقیق و پژوهش‌هایی که دارم به این نتیجه رسیدم که جامعه جهانی خیلی ناخودآگاه حرکت می‌کند و دغدغه اصلی من رسیدن به خودآگاهی است به طوریکه وقتی شما با یک پدیده فرهنگ عامه مواجه می‌شوید اینگونه نباشد که ناخودآگاه از آن استفاده کنید و بعد از کنارش عبور کنید بلکه به یک خودآگاهی برسیم و تشخیص دهیم که در چه شرایطی مشغول زندگی هستیم.

به نظر من اگر به یک خودآگاهی برسیم اتفاقات مثبتی برایمان رقم می‌خورد و زندگی‌مان از یک فضای ماشینی و روتین بیرون می‌آید و دغدغه اصلی من همین بود که قدمی در جهت رسیدن مخاطب برنامه به خودآگاهی بردارم.

با توجه به تحقیقاتی که داشتید، ناخودآگاهی که به آن اشاره می‌کنید چگونه شکل گرفته است؟

اگر بخواهم نظرم را درباره عوامل شکل‌گیری این ناخودآگاه مطرح کنم، در اصل به نظر من گسترش بی‌رویه رسانه‌ها عامل اصلی شکل‌گیری این رفتارهای ناخودآگاه است؛ از زمانی که از خواب بیدار می‌شویم، گوشی موبایل به دست داریم و تا شب با انواع بیلبوردها، شبکه‌های تلویزیونی، پیام‌ها و خبرها مواجه هستیم و همه اینها همانطور که در مباحث علوم ارتباطات و روانشناسی مطرح است باعث می‌شوند که افراد در پدیده‌های اطرافشان عمیق نشوند و شخصی دیگر به جای آن‌ها فکر کند.

به شخصه در بیشتر افراد این ناخودآگاهی را می‌بینم و اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۱ رخ داد به نظر من اوج ناخودآگاهی بود. در گذشته برخی افراد مارکسیسم می‌خواندند، برخی دنبال‌کننده لیبرالیسم بودند، برخی مباحث دکتر مطهری و اسلامی را می‌خواندند تا با هم در یک فضای خودآگاه بحث کنند و در سال ۱۴۰۱ شاهد بودیم که اصلاً فضای خودآگاهی وجود ندارد و من فکر می‌کنم دلیل اصلی این وضعیت رسانه‌ها هستند و همه چیز بستگی به این دارد که مردم ما بیشتر به کدام رسانه‌ها جذب شده‌اند.

چقدر به ایجاد تغییر و رفع این ناخودآگاهی امید دارید؟

به نظر من راه رسیدن به این هدف همین قدم‌های کوچک است. ساخت برنامه‌هایی چون «امتداد»، دعوت به مطالعه و فکر کردن و... است. بالا بردن سواد رسانه‌ای که متأسفانه به دکان و دستگاه تبدیل شده و از آن طریقتی که داشت خارج شده یکی از راه‌های شکل‌گیری این تغییرات و رفع ناخودآگاهی است. باید با سواد رسانه‌ای سطح استفاده از رسانه‌ها را کنترل کنیم و از طرفی ظرفیت خودمان را برای تحمل حرف مخالف بالا ببریم. به نظر من مسیر شکل‌گیری دیالوگ این است که از سطح ناخودآگاه به خودآگاه بیاییم.

فضای مدرنیسم همیشه ما را با خودش درگیر کرده و حتی انیمیشن‌هایی هم درباره این موضوع ساخته شده که آدم‌ها گرفتار سیکلی شده‌اند که شبیه ربات زندگی می‌کنند و ما باید جلوی همین زندگی رباتی را بگیریم.

مخاطبان اصلی «امتداد» از چه قشری هستند؟

آنچه که من احساس می‌کنم این است که قشر نخبگانی مخاطبان شبکه چهار این برنامه را دنبال می‌کنند و علاوه بر آن کسانیکه به حوزه سینما و رسانه علاقه دارند توجهشان به این برنامه جذب شده است چرا که اکثر مباحث ما مربوط به سینما، انیمیشن و... است. هر قسمت طیف‌های خاص خودش را دارد، به عنوان مثال از کسانی که به بازی وارکرفت علاقه دارند، واکنش‌های زیادی داشتیم و طرفداران «ارباب حلقه‌ها» هم جذب چند قسمت از این برنامه شده‌اند.

قشری که در سال ۱۴۰۱ معترض بود، معمولاً به آثار تلویزیون بدبین است و این عقیده وجود دارد که این آثار در خدمت معرفی یک جهان‌بینی خاص هستند. چقدر جذب نظر این قشر را دنبال کردید؟

کاری که برای جلب نظر این قشر داشتیم این بود که برنامه را به سایر رسانه‌ها امتداد دادیم و شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌های فضای مجازی را جدی گرفتیم و سعی داریم این برنامه را در قالب پادکست نیز به مخاطبان ارائه دهیم تا مخاطبان را از قشرهای مختلف جذب کنیم.

این نقدی که مطرح کردید را افراد بسیاری برای ما مطرح کرده‌اند و خیلی‌ها به ما گفته‌اند که کاش این برنامه ۱۰ سال زودتر ساخته می‌شد؛ زمانی که این بدبینی چندان پر رنگ نبود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز