داریوش یاری در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
در «شور عاشقی» با شمری متفاوت روبرو هستیم/ کربلا صرفا صحنهی رودرویی حق و باطل نیست؛ عرصهی بیوفاییهاست
داریوش یاری با اشاره به اینکه معمولاً فیلمهای تاریخی مذهبی با بودجههای سنگین ساخته میشود، تأکید کرد که «شور عاشقی» را با بودجه یک فیلم اجتماعی ساخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «شور عاشقی» به نویسندگی و کارگردانی داریوش یاری به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که یک اثر تاریخی مذهبی به حساب میآید، روایتگر قصه حرکت کاروان اسرای کربلا از کوفه تا شام است که برای اولین بار در چهلودومین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد.
«شور عاشقی» از آثار بنیاد سینمایی فارابی است که شهره موسوی، پیام احمدینیا، مهدی زمینپرداز، سیامک صفری، نادر فلاح، علی استادی و… در آن ایفای نقش کردهاند.
به بهانه اکران این اثر سینمایی با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
حماسه عاشورا و واقعه کربلا ماجراهای دراماتیک بسیاری دارد. چطور به انتخاب این قصه رسیدید؟
منابع تاریخی بسیاری مطالعه شده بود و ما از حضور افراد متخصص در این حوزه نیز استفاده کردیم که نام همه آنها در تیتراژ فیلم عنوان شده است. اینکه چرا به سمت موضوعاتی اینچنین رفتهام باید بگویم در همه فیلمهایی که من کار کردهام، حداقل مشهود است که من گرایشی به قصههای کربلا دارم و این یک مسئله درونی است که توجهم مدام به قصهها، حوادث، ماجراها و شخصیتهای عاشورا کشیده میشود و سعی میکنم اگر قرار است خیالی را به میدان بیاورم و رویایی را پرورش دهم وارد آن قصه و تاریخ شوم.
چه میزان از قصه «شور عاشقی» را میتوان حاصل تخیل و خلاقیت نویسنده دانست؟
در فیلمهای تاریخی به عنوان نویسنده و کارگردان حق نداریم از حقیقت آن روایت تاریخی دور شویم و اگر تخیل و رویایی هم وارد قصه میکنیم برای این است که این تخیل پلی باشد برای اینکه ما را به واقعیت حادثه یا حقایق نهفته هدایت کند.
به هر حال اصلِ ماجرا این است که به واسطه وجود بازماندگان واقعه سال ۶۱ هجری قمری از کوفه تا شام رخ میدهد و در پی آن اتفاقاتی در منازل مختلف برای این کاروان حادث میشود که البته مصیبتها و جفاهایی ناجوانمردانه در حق بازماندگان به وجود میآید را تاریخ روایت کرده و ما وقتی فیلمی تاریخی درباره این مقطع روایت میکنیم، نمیتوانیم بگوییم که بازماندگان واقعه کربلا در آرامش و آسایش به کوفه رفتند، قطعاً این نگرش تحریف واقعیت است. ما درباره تعداد افراد حاضر در این کاروان هم نباید کسر یا اضافه داشته باشیم و نمیتوانیم به سلیقه خودمان اتفاقاتی که فکر میکنیم جذاب هستند را وارد قصه کنیم. برای هر قصه تاریخی ما حق نداریم که روایتی سلیقهای به کار ببریم.
با این حال وقتی وارد بستر تاریخ میشوید، برای اینکه مفاهیم جاری در این بستر تاریخی و در این قصه را هم در قصهتان وارد کنید، با احتیاط به سمت قصههایی میروید که ممکن است خیالی باشند اما لطمهای به آن واقعه و حوادث نمیزند و حقیقت آن حادثه را هم دچار خدشه و استحاله نمیکند. در واقع اگر ما فقط یک قصه مستند و واقعی را روایت میکردیم باید بر مسائلی مثل مصائب این کاروان تأکید میکردیم و نشان میدادیم که به حضرت زینب (سلام الله علیها) اهانت کردند، ایشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و فحاشی کردند و…. اینکه ما چنین صحنههایی را در ۱۰۰ دقیقه نشان دهیم، ولی سینماگر وظیفهای دارد به مفاهیمی که شُره کرده هم توجه داشته باشد.
در اندیشه تشیع هر عزتی که داریم، از واقعه عاشورا است و این واقعه عاشورا را حضرت زینب (سلام الله علیها) با کاروانش نگاه داشته و اتفاقاً ما در پرداختن به این واقعه باید بخش عزتمند آن را بیشتر در نظر داشته باشیم و در کنار آن به دشت مشوشی که به واسطه جهالت مردم وجود داشت نیز بپردازیم، وضعیتی که هیچکس نمیتوانست به راحتی واقعیت و دروغ را از هم تمیز دهد. همین وضعیت است که هنوز پنجاه سال از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نگذشته که امت اسلام گرفتار مصیبتی میشود که امام حسین (علیه السلام) میفرمایند گویا نجات دین خدا جز با کشته شدن من میسر نمیشود.
قصهای که از این واقعه انتخاب کردید، چه کارکرد مفهومی برای امروزِ جامعه ما دارد؟
قطعاً رجوع یک نویسنده به دل تاریخ، صرفاً یک نبش قبر تاریخی نیست؛ او در عین حال که به آن واقعه تاریخی میپردازد باید جلوهای از آن واقعه را نشان دهد که به یک مفهوم تازه برسد. امروز همه شاهد هستیم که اساساً راستگویی و دروغ یا نشان دادن دروغ به جای حقیقت و… یک اتفاق رایج شده و شاید به همین دلیل است که رهبری بارها تأکید کردهاند که امروز جنگ، جنگ روایتهاست و در این جنگ باید مراقب بود که جای جلاد و شهید عوض نشود.
من همیشه بر این عقیدهام که امام حسین (علیه السلام) چراغ هدایت است و در هر زمان میتواند، راهنما و هادی انسان باشد، جالب است که وقتی به دل تاریخ رفتم از ایشان خواستم که مرا در پرداختن به قصهای امروزی از دل ماجرای کربلا راهنمایی کند و وقتی بیشتر به این واقعه و اتفاقات پیرامون آن پرداختم، متوجه شدم که بزرگترین مصیبتی که در اسارت برای خاندان حسین (علیه السلام) وجود داشت، شلاقها، گرسنگیها و تشنگیها نبود چراکه آنها اساساً خاندان زخم هستند و آنچه که آنها را آزار میداد همین جهالت مردم بود که نمیتوانستند واقعیت، حقیقت و دروغ را تشخیص دهند. افرادی که سعی دارند حقیقت را از منظر خودشان ترویج دهند در حالیکه سر حقیقت بریده شده و در جلوی کاروان قرار دارد.
چرا یک روایت زنانه را انتخاب کردید؟
من برای نوشتن این قصه شکلها و نسخههای مختلفی را در ذهنم داشتم، سه یا چهار سال این قصه با من بود، در واقع بعد از «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» من از قصه «شور عاشقی» زیست مسالمتآمیزی در ذهنم داشتم. در آخرین بازنویسی که کردم شاید به دلیل همین مناسباتی که در جامعهام اتفاق افتاده بود، احساس کردم که کاراکتر اصلی این قصه یک زن است و این زن باید صدای حقیقت باشد. او باید حواسش به رهبر و راهبرش حضرت زینب (سلام الله علیها) باشد و پرچم را از دست ایشان بگیرد و صدای حقیقت باشد.
در پرداختن به واقعه عاشورا و حوادث پیرامون آن معمولاً نویسندهها دو نگاه حماسی و پرداختن به مصیبت را انتخاب میکنند، در «شور عاشقی» شما بیشتر به سمت شاعرانگی رفتید.
از همان روزهای نخست پیش تولید مدام بحثمان این بود که باید توجه کنیم که روایتمان شاعرانه باشد ولی در این شعر حماسه نیز تنیده شده است. کربلا صرفاً دعوای بین امام حسین (علیه السلام) و ابن زیاد یا دعوای حضرت عباس (علیه السلام) و شمر نبوده، کربلا نبرد میان وفای به عهد و بیوفایی است، نبرد مهربانی و محبت با خشم و خشونت است و در آن میتوان نبرد همه فضایل اخلاقی را با رذایل اخلاقی مشاهده کرد.
در واقع، واقعه عاشورا بود که یک بار دیگر مفاهیم والا را نجات داد، حتی اگر این نجات به قیمت از دست رفتن جان عزیزترین انسانها باشد و در شعر هم شاعر واژگان را برای رسیدن به همین مفاهیم به نبرد میکشد و فیلمی که به چنین نبردی میپردازد هم میتواند فیلمی شاعرانه باشد.
علاوه بر این فضای شاعرانه، ما شاهد به تصویر کشیدن شخصیت متفاوت با ابعاد تازهای از کاراکتر شمر همراه هستیم. به طوریکه یک شمر کمتر شناخته شده را در «شور عاشقی» میبینیم.
در فیلم «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» در یک فصل اشاره میکنم که شمر از روز هفتم ماه محرم به شدت سعی میکند، با رفتاری اوباشگرانه عمر سعد را به سمت جنگ بکشاند ولی چنین رفتاری به معنای این نیست که او همواره چنین شخصیتی بوده و همینطور رفتار کرده است. او بر خلاف ابن زیاد که فردی بیخانواده و بیهویت است اتفاقاً تا آن زمان شخصیتی موجه داشته، حافظ و قاری قرآن بود، کسی است که در جنگ صفین کنار حضرت علی (علیه السلام) شمشیر زده و به مقام جانبازی در رکاب امیرالمومنین (علیه السلام) رسیده و در این قصه ما این ویژگیها را نادیده نگرفتیم و میبینیم که او معتقد است کاری که الآن انجام میدهد در جهت اجرای حکم خدا است.
این آدم است که وقتی منحرف میشود سر حقیقت را در کربلا میبرد. ما در روزگارمان با آدمهای بسیاری مواجه هستیم که مدعی دین خدا هستند و در گمراهی به سر میبرند و شمر نمونهای تاریخی و واضح از این آدمهاست. من برخی مواقع با خودم میگویم اگر ما توان شناختن امام حسین (علیه السلام) را نداریم، اگر شمر را بشناسیم خیلی از مشکلاتمان حل میشود.
انتخاب بازیگر برای نقش شخصیتهای منفور تاریخی مذهبی مثل شمر همیشه کارگردانها را با چالشهایی مواجه کرده و بعضاً بازیگران علاقهای به شناخته شدن با چهره این افراد نداشتند. آیا شما هم با این چالش مواجه شدید؟
من این چالش را نداشتم و جالب است که هر کس به این فیلم دعوت میشد، علاقهمند به ایفای نقش شمر بود چون همانطور که گفتم شمر «شور عاشقی» یک شمر متفاوت از آن چیزی است که به صورت کلیشهای در ذهنها نقش بسته است.
من با چالش دیگری مواجه بودم که برایم بسیار عجیب بود و آن اینکه نمیدانم به چه دلیل بسیاری از بازیگران علاقه نداشتند در چنین فیلمی بازی کنند، آن هم زمانی که به دلیل اتفاقات رخ داده در جامعهمان شاید بسیاری تصور میکردند که بهتر است با حسین (علیه السلام) قهر کنند و به هیئت نروند. من بارها توضیح میدادم که این عشوه و کرشمه بشری در بستر تاریخ با حسین (علیه السلام) است و این قهر هم از سر دلبستگی و دوست داشتن و محبت است اما به هر حال این ترس وجود داشت و من از جایی به بعد تصمیم گرفتم توضیح ندهم و هر کس بر مبنای معرفت خودش باید در این کارها حضور داشته باشد. صادقانه میگویم که از یک جایی به بعد احساس کردم صاحب اصلی کار خودش مسیر پیشروی این پروژه را در اختیار گرفته و پیش میبرد.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
تا حدی از شرایط رضایت دارم و از سینمادارها میخواهم که سانسهای مناسبتری برای اکران این فیلم در نظر بگیرند. اینکه «شور عاشقی» چقدر میفروشد واقعاً مسئله من نیست و من تکلیفی داشتم که سعی کردم آن را به بهترین شکل انجام دهم. همینکه این روزها افراد ناشناسی با من تماس میگیرند و میگویند که شماره تماس من را به زحمت پیدا کردهاند تا جملهای به من بگویند برای من پاداش بزرگی است و این پاداش بزرگ بدست آمده از همت و تلاش دوستان پخشکننده، سینمادارها و دوستان خبرنگار و منتقد است.
آرزو میکنم که «شور عاشقی» اکران با آبرویی داشته باشد. یک اکران با آبرو کمک میکند وقتی فیلمسازها به چنین ایدهها و قصههایی فکر میکنند دیگر ترس این را ندارند که مبادا این فیلم اصلاً دیده نشود و کسی آن را نپسندد. امیدوارم اکران «شور عاشقی» ثابت کند که چنین فضاها و قصههایی واقعاً مخاطب دارند و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد من به عنوان یک کارگردان باعث شدهام که بخشی جدی از آدمهایی که در اندیشه تولید چنین آثاری بودند، اصلاً به این سمت نیایند.
دیده نشدن این فیلم برای فیلمسازان بسیاری ناامیدکننده است و همین اتفاقات باعث میشود که هر چند سال یک بار یک فیلم با موضوع و قصه عاشورایی داشته باشیم. از این جهت به نظر من اکران «شور عاشقی» اهمیت دارد و البته باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که این فیلم اولین تجربه سینما درباره اسارت خاندان اباعبدالله (علیه السلام) است که علاوه بر آن با بودجه یک فیلم اجتماعی ساخته شده است که البته قصد من هم این بود که با چنین بودجهای این فیلم را بسازم تا بگویم با چنین بودجههایی هم میشود چنین فیلمهایی ساخت. امیدوارم با ساخت «شور عاشقی» این نگرش به وجود بیاید که برای قصههای تاریخی حتماً نباید به سراغ بودجههای چندصد میلیارد تومانی رفت که البته باید بگویم ما هیچ کمکاری هم انجام ندادیم، میتوانستیم فیلم را در لوکیشنی مثل اطراف جاده قم فیلمبرداری کنیم اما انتخاب کردیم که به محل بهتری در دل طبیعت برویم، جایی که هر شتر یا اسبی حرکت میکرد واقعاً خاک کربلا را همراه خود داشت.