خبرگزاری کار ایران

در گفتگو با یک تصویرگر مطرح شد؛

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟
کد خبر : ۱۴۸۴۳۲۲

یک تصویرگر و کیوریتور می‌گوید: همان ترسی که در سایر رشته‌ها از هوش مصنوعی وجود دارد، در تصویرگری هم تا حدودی وجود دارد؛ چون الان می‌توان با یکسری دیتا به تصویرگری کامپیوتری پرداخت. به نظرم تمام این ابزارها در نهایت نمی‌توانند جای آن خلاقیت انسانی و آن تجربه زیستی ایرانی را بگیرند اما مخاطبی که چشمش مملو از تصاویری از کارهای مختلف باشد، قطعا تفاوت‌ها را متوجه خواهد شد.

 به گزارش خبرنگار ایلنا، هنرهای تجسمی به همان اندازه که دارای رشته‌های متعدد است، به همان اندازه نیز دچار چالش است؛‌ مانند تمام عرصه‌های هنری دیگر. یکی از ملزومات امروز که به نوعی بر تولید و ارائه آثارهنری تاثیر گذاشته، مقوله «دیجیتال» است که باید آن را گامی بعدی در جهت مدرن شدن دنیای امروز دانست. پیش از پدیده «دیجیتال» اصطلاح مرسومی که وجود داشت «کامپیوتر» بود. مثلا می‌گفتند فلان تصویر کامپیوتری... چاپ کامپیوتری و... حال پس از «دیجیتال» که باید آن را مجموعه‌‌ای از ادوات و نرم‌افزارها و پلتفرم‌هایی بر بستر وب یا غیر وب دانست، این هوش مصنوعی است که گام بعدی در جهت تکامل هنر و صنایع و مشاغل به حساب می‌آید. تصویرگری یکی از هنرهایی است که تحت تاثیر نقاشی و چاپ دیجیتال نوعی انزوای نامحسوس را تجربه می‌کند. 

به طور مسلم تصویرگران معاصر بهتر می‌توانند درباره این هنر در دنیای امروز صحبت کنند. غزاله نقیبی یکی از تصویرگران امروزی است. او در گفتگو با ایلنا، از تصویرگری در دنیای امروز گفت. نقیبی که در زمینه کیوریتوری هم صاحب تجربه است و نمایشگاه‌های متعددی را در گالری تازه تاسیس «استخر» کیوریتوری کرده،‌ ضمن توضیح درباره این تخصص، از طراحی این گالری که استخر واقعی است،‌ گفت.

«#00a693» عنوان نمایشگاهی گروهی است که به سرامیک اختصاص دارد و اخیرا در گالری «استخر» برگزار شد. غزاله نقیبی درباره این رویداد نیز به ذکر جزییاتی پرداخت.

در خلال گفتگو برخی از آثار تصویرگری غزاله نقیبی قابل مشاهده است.

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

شما سالها در زمینه تصویرگری به کسب تجربه و فعالیت پرداخته‌اید.

بله و در حال حاضر مشغول تصویرسازی‌هایی برای کتب و غیره هستم. منتهی خب طی سال‌های اخیر فعالیت در این عرصه به سمت دیجیتال و مواردی از این دست رفته؛ که این رویه روی فعالیت تصویرگران هم تاثیر گذاشته است.

مقوله «دیجیتال» و تاثیر عوامل آن روی هنر تصویرگری اهمیت زیادی دارد. شاهدیم که هر روز ابزار و ادواتی در قالب نرم‌افزار، پلتفرم و دیگر موارد به بازار می‌‌آید و خواه ناخواه تصویرگری هم مانند هر هنر دیگر از آن قالب سنتی فاصله می‌گیرد.

به هرحال هنر دیجیتال وجود دارد و باید تاثیرات آن را هم بپذیریم. من تا جایی در مقابل مقوله دیجیتال مقاومت کردم، اما در ادامه با این مسیر موجود هم‌سو شدم. در حال حاضر در این زمینه هم فعالیت دارم و کارهایی سفارشی را می‌پذیرم که افراد دیگری روی «NFT » آنها کار می‌کنند. در رابطه با محتواهای اینستاگرامی و سوشال مدیا هم فعالیت‌هایی دارم که طراحی‌ کاراکتر‌ هم بخشی از آن است. از آنجا که با نمایشگاه‌ها همکاری دارم و باید آنها را مدیریت کنم، کمی از فعالیتم در این عرصه کاسته شده است. به هرحال نحوه چند و چون این فعالیت‌ها، کار کردن روی مقوله تصویرگری را تا حدودی به حاشیه برده است.

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

به عنوان تصویرگر چقدر به آینده این هنر خوشبین هستید؟ جدیدترین پدیده و شاید خطرناک‌ترین آنها هوش مصنوعی است، با این روند چقدر باید برای حفظ تصویرگری سنتی (که قالب آن طراحی، نقاشی و گرافیک است) تلاش کنیم؟

همان ترسی که در سایر رشته‌ها از هوش مصنوعی وجود دارد، در تصویرگری هم تا حدودی وجود دارد؛ چون الان می‌توان با یکسری دیتا به تصویرگری کامپیوتری پرداخت. به نظرم تمام این ابزارها در نهایت نمی‌توانند جای آن خلاقیت انسانی و آن تجربه زیستی ایرانی را بگیرند. مخاطبی که چشمش مملو از تصاویری از کارهای مختلف باشد، قطعا تفاوت‌ها را متوجه خواهد شد. می‌توانم در این زمینه چاپ کارت ویزیت را مثال بزنم. الان اگر به هر چاپخانه‌ای بروید برای شما طی پانزده دقیقه کارت ویزیت طراحی و چاپ می‌‌کنند. فردی که علمش را دارد، تفاوت این نوع کار را با آثار فکر شده و طراحی شده، درک خواهد کرد.

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

اگر کسی بخواهد در زمینه طراحی، نقاشی و تصویرگری دیجیتال کار کند از هنر کلاسیک بی نیاز است؟

خیر اینطور نیست و این نیاز قطعا به قوت خود باقی است. کلا اگر کسی بخواهد به واسطه دیجیتال تصویرسازی خوب و یونیک ارائه دهد، باید از صنعت و هنر اصطلاحا دستی شروع کرده باشد.

یعنی هیچ چیز نمی‌تواند جای هنر کلاسیک را بگیرد؟

دقیقا همینطور است. در نهایت تولید اثر دیجیتال بدون توجه به هنر گذشته و عدم اشراف بر صنعت دستی امکان‌پذیر است اما «آرت» محسوب نمی‌شود.

درباره نمایشگاه «#00a693» که محوریت آن سرامیک است و به تازگی در گالری استخر برگزارشده، توضیح دهید.

من با خانم فراهانی که کیوریتور نمایشگاه فعلی هستند از قبل در ارتباط بودم و پیش‌تر درباره سرامیک با هم صحبت‌هایی کرده بودیم. به نظرم پرداختن به این موضوع اهمیت دارد چراکه به سرامیک به عنوان شاخه‌ای از حجم آنطور که باید پرداخته نشده است. بعد از صحبت‌هایی که با خانم فراهانی داشتیم، قرار شد روی این شاخه کار کنیم و ایشان کیوریتور باشند. در ادامه موضوع نمایشگاه مطرح شد و ایشان ایده‌ای را مطرح کردند.

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

آن ایده چه بود؟

ایشان گفتند یکسری از رنگ‌ها را به صورت سریالی نمایش دهیم. مثلا رنگ سبز یا قرمز و غیره. البته این اتفاق قبلا هم افتاده، اما خانم فراهانی می‌خواستند به رنگ‌ها نگاهی روانشناسانه داشته باشند. می‌خواستیم رنگ ما روی روحیه مخاطب و حال او تاثیر بگذارد. سبز رنگی است که آن را با هم برای این نمایشگاه انتخاب کردیم. 

نام نمایشگاه را چگونه انتخاب کردید؟ چون قابل تلفظ نیست!

این عنوان کد رنگی است که مد نظر بوده است. این شماره کد یک نوع رنگ سبز است.

بر اساس عملکرد باید گفت گالری استخر یکی از مکان‌هایی است که با هنرمندان جوان و خلاق همکاری‌های خوبی دارد و خودش را با آثار و سبک هنرمندان وفق می‌دهد. در نمایشگاه «#00a693»» این همکاری به چه شکل بوده است؟

به هرحال برای نزدیک کردن فضا به نمایشگاه تلاش کرده‌ایم؛ از رنگ کردن استندها گرفته تا بهر‌ه‌گیری از  یکسری اِلِمان‌های نمایشگاه. این رویداد گروهی است و در این میان دو، سه نفر از هنرمندان چیدمان آثارشان با هم انجام شده است.

پس از اینکه ایده مشخص شد و موضوع تعیین شد، دوستان به خلق اثر برای نمایشگاه پرداختند؟

بله این روند وجود داشته است. موضوع با هنرمندان حاضر در نمایشگاه در میان گذاشته شد و قرار شد روی تم‌های رنگی کار کنند. این رویه چندماهی طول کشید. همانطور که در استیتمنت آمده تاریخچه سرامیک طی این رویداد بررسی شده است. چند اثر هم داریم که با ترکیب آیینه‌کاری، سرامیک و یکسری پترن‌های ایرانی خلق شده‌اند و به این واسطه به سرامیک ایرانی اشاره شده است. یا مثلا سرامیک‌هایی را داریم که لعاب‌کاری نشده‌اند و رنگ آنها به نوعی دیگر در پس زمینه آمده است.

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

یکی از اتفاق خوب؛ بهره‌گیری از فضاهای ظاهرا نامتعارف به عنوان مکان‌های هنری و فرهنگی است. از طرفی گالری استخر با هنرمندان خلاق و جوان اما کمتر شناخته شده و گمنام میانه خوبی دارد. به طور کلی لااقل در پایتخت چقدر در این زمینه موفق عمل کرده‌ایم.

تمام سعی ما این است که با هنرمندان جوان همکاری‌ داشته باشیم. البته در مجموعه فضاهای دیگری هم داریم که به واسطه آنها با هنرمندان شناخته‌شده‌تر همکاری داریم. لذا گالری استخر را برای همکاری با هنرمندان جوان و خلاق در نظر گرفته‌ایم. تلاش‌مان این است با افرادی همکاری کنیم که جوان هستند و هنوز بازار کارشان را پیدا نکرده‌اند. البته اینطور نیست که بازار را نادیده بگیریم و روی فروش آثار هنرمندان جوان هم کار می‌کنیم؛ اما بخش بیشتری از خریداران جدی هنر همچنان با نگاه مجموعه‌داری و بیزینسی به آثار و نمایشگاه‌ها می‌نگردند. با این حساب نمی‌توان گفت نمایشگاه‌های برگزار شده در استخر فروش بالایی دارند. ما همیشه به این موضوع نقد داشته‌ایم که به هرحال هنرمندان شناخته شده در زمینه فروش آثار با مشکلات کمتری مواجهند؛ به این دلیل که مخاطبان آنها و سبک و سیاقشان را می‌شناسند. این هنرمندان جوان هستند که در این بخش با چالش مواجه هستند و ما هم روی این گروه کار می‌کنیم.

با این حساب گالری «استخر» مختص جوانان خلاق و کمتر شناخته شده است؟

بله همینطور است.

درباره بنا هم توضیح دهید. به هرحال استخر و فضای آن ظاهرا مکانی نامتعارف است که شاید تصور کنیم برای نمایشگاه مناسب نیست.

این استخر در یک خانه باغ قدیمی و در جوار عمارتی قدیمی قرار دارد. البته قبلا برخی هنرمندان چنین فضایی را  تجربه کرده‌اند. مثلا فریدون آو در حیاط خانه‌اش استخری داشته و از آن فضا در جهت نشان دادن یکسری از کارها، اما اینطور نبوده که به این قضیه نگاهی جدی وجود داشته باشد و مکانی چون استخر به یک گالری دائمی تبدیل شود. استخری که ما به عنوان گالری کار کردیم، مکانی کاشی شده و عادی، اما با ابعادی نامتعارف بود. یعنی اندازه‌ها متعارف و استاندارد فضای استخر نبود. این مکان بر خلاف دیگر استخرها عرض کم و طول زیادی دارد. ابعاد آن سه، چهار متر در بیست متر است.

متوجه شده‌اید که ابعاد استخر چرا اینقدر غیر عادی است؟

نمی‌دانم چقدر صحت دارد، اما شنیده‌ام که فردی که صاحب خانه بوده و استخر را درست کرده، شناگر بوده و آن مکان را به عنوان محلی برای تمریناتش ساخته است. دلیل عرض کم و طول زیاد استخر همین است. این شخص ورزشکار برای انجام تمریناتش صرفا طول مدنظرش بوده است. قبل از ما می‌خواستند این استخر را به گلخانه یا مکان‌های دیگر تبدیل کنند که ما آنجا را دیدیم. ما به دنبال مکانی با فضای جدیدتر برای هنرمندان جوان‌تر بودیم بنابراین در ادامه استخر را در اختیار گرفته و روی آن کار کردیم.

آیا برای ایجاد فضایی بهتر آزمون و خطاهایی را از سر گذراندید؟

همان اوائل یک نمایشگاه را در استخر آن زمان که سرپوشیده نبود، برگزار کردیم. این نمایشگاه شامل آثار گرافیکی بود. ما بعدها برای اینکه به آثار هنرمندان آسیبی نرسد استخر را مسقف کردیم و نمایشگاه‌های بعدی در این فضا برگزار شد.

در ایران کمتر شاهد تاسیس گالری‌های نامتعارف هستیم، در این راستا مخاطبان به این فضا چه واکنشی دارند و مهمتر اینکه این مکان تا چه حد مورد قبول و توجه هنرمندان جوان قرار گرفته است؟

مردم با شنیدن اینکه چنین فضایی وجود دارد یا با دیدن گالری خیلی تعجب می‌کنند. در رابطه با بخش دوم سوالتان باید بگویم ما شعبه‌های زیادی داریم و همین تعدد تثبیت گالری استخر را کمی سخت می‌کند. به هرحال به مرور مخاطبان خودش را پیدا خواهد کرد.

آیا تصویرگران از هوش مصنوعی می‌ترسند؟

یکی از اتفاقات مهم که در کم و کیف برگزاری هر نمایشگاه تاثیر بسیار دارد، وجود فردی به عنوان نمایشگاه‌گردان است که اصطلاحا به آن «کیوریتور» می‌گویند. با توجه به تجربه‌تان در این زمینه کمی درباره این تخصص و تعریف درست آن توضیح دهید.

به نظرم مقوله «کیوریتوری» خیلی فراتر از جمع‌آوری آثار هنرمندان و چیزی است که می‌بینیم. فکر می‌کنم خودم و اکثر آنهایی که در عرصه هنرهای تجسمی کار کیوریت می‌کنند، از سطح و استاندارهای جهانی خیلی عقب‌تر هستیم. ایده مقوله مهمی است که برای نزدیک شدن به سطح جهانی باید نوتر و بزرگتر باشند. موضوع دیگر نحوه جمع‌آوری آثار است که نباید محدود به شهر و کشور باشد. به هرحال کیوریتوری زیرساخت‌هایی دارد که آن را به یک تخصص تبدیل می‌کند. طی چند سال گذشته خداراشکر اوضاع بهتر شده است. یکسری کلاس‌ها برگزار می‌شوند و یکسری کتاب‌ها در دسترس قرار گرفته‌‌‌اند که کمک کننده هستند و باعث شده‌اند، اوضاع بهتر شود.

آیا کیوریتوری برای خودتان مقوله‌ای جدی است؟

من این کار را خیلی دوست دارم. و خب باید بگویم کیوریتوری دو شاخه دارد که یکی مستقل و دیگری وابسته است. من در حال حاضر کیوریتور وابسته محسوب می‌شوم چون با یک گالری کار می‌کنم. در صورتی که کیوریتوری مستقل به هیچ گالری یا نمایشگاهی وابسته نیست و فعالیتی آزاد دارد. برگزاری نمایشگاه در هر گالری یا شهر و کشوری دیگر جزو وظایف کیوریتور مستقل است. تمایل دارم در آینده به عنوان کیریتور مستقل هم فعالیت کنم.

ناگفته‌ای هست که بیانش را لازم بدانید؟

خیر از شما بابت توجهتان به هنرهای تجسمی و کم و کیف برگزاری نمایشگاه‌ها ممنونم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز