در گفتگو با متخصص مرمت بناهای تاریخی مطرح شد؛
بناهای ملی و جهانی ایران چگونه مرمت میشوند؟
مواقعی هست که فرصتِ مرمتِ اصولی را هم نداریم فقط باید بنا را نجات دهیم
ایران بیش از ۳۴ هزار اثر تاریخی ثبت شده دارد که از میان آنها ۱۴ هزار و ۷۲۰ بنا و ۱۹ هزار و ۵۹۳ تپه و محوطه تاریخی نیازمند حفاظت، مرمت و نگهداری هستند. اما هنوز موضوع مرمت بناها و محوطههای تاریخی در کشور همواره با ابهامات و موضوعات چالشبرانگیز مختلف مواجه است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، درحالحاضر ایران بیش از ۳۴ هزار اثر تاریخی دارد که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیدهاند. البته هنوز از آثار موجود که هنوز به مرحله شناسایی و ثبت نرسیدهاند آماری بهدست ما نرسیده، اما آنچه مشخص است وجود بیش از ۱۴ هزار و ۷۲۰ بنا و ۱۹ هزار و ۵۹۳ تپه و محوطه تاریخی در سراسر کشور است که نیازمند حفاظت، مرمت و نگهداری هستند. در این میان موضوع مرمت بناها و محوطههای تاریخی کشور همواره با ابهامات و موضوعات چالشبرانگیز مختلف مواجه بوده است. اینکه آیا در مرمت بناها و محوطههای تاریخی الگو و استاندارد مشخصی وجود دارد؟ نظر چه کسی و یا چه کسانی در مرمت مهمترین بناهای تاریخی نقش دارد و چرا با وجود منشورهای بینالمللی و شوراهای فنی همچنان مرمت پروژههای تاریخی در بسیاری مواقع بحثبرانگیز میشود؟ به عنوان مثال سازههای آبی – تاریخی شوشتر به عنوان مهمترین سازه تاریخی – آبی جهان، درحالی وضعیت مضطرب و ناپایدار را تجربه میکند که چندی پیش، مرمتگران با تزریق بتن و سیمان بر جداره شرقی آن تلاش برای حفظ بقای این سازه تاریخی ارزشمند و جهانی شده ایران کردند. اما همین اقدام مرمتی موجب نگرانی کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی شد و بازتاب رسانهای گستردهای به همراه داشت. خبرنگار ایلنا حالا با «ساشا ریاحیمقدم» استاد دانشگاه و متخصص مرمت بناهای تاریخی به گفتگو نشسته است تا وضعیت پروژههای مرمت بناها و محوطههای کشور و مسیری که این پروژهها برای حفاظت بهتر طی میکنند، بررسی شود.
چه زمانی میگوییم که یک بنا نیازمند مرمت است؟ آیا بناهای تاریخی ایران بر اساس منشورها و استانداردهای بین المللی مرمت میشوند؟
استفاده از واژگان مرمت، حفاظت و بازسازی به تنهایی بار معنایی متفاوت و مفهوم خاصی را دنبال میکنند و هرکدام از این واژگان توسط سازمانهای بین المللی و قوانین داخلی تعریف شده است واژگان تخصصی حوزه مرمت باید درست و با استناد به منابع موجود بهکار برده شود. به عنوان مثال، احیای یک بنای تاریخی متفاوت از اقداماتی که در راستای حفاظت و یا مرمت انجام میگیرد. احیاء فعالیتی است که مربوط به تغییر کاربری، تجدید حیات و استفاده مجدد است که آن نیز دارای زیرمجموعههایی است که فعالیتهای وابسته به خودش را دارد. یک زمانی است که ما اظهارنظر شخصی میکنیم و زمانی به قوانین و مقررات بین المللی ارجاع میدهیم. اینکه چطور بفهمیم چه کاری درست است چه کاری غلط نیازمند اصول و چهارچوبهایی در سطح ملی و بین المللی است که این اصول و چهارچوبها میتوانند میزان سنجش و تشخیص مرمت درست و غلط باشند. به عنوان مثال، مواجهه با یک بنای سنگی در یک شرایط اقلیمی خاص و با توجه به شرایط پایداری آن کاملا متفاوت از یک بنای خشت و گلی در یک شهر دیگر است. یا ممکن است یک بنای قرن هفتم در کرمان و یا یزد تخریب شود و نتوان آن را مرمت کرد شرایط مرمت و حفاظت از این بنا خیلی متفاوت از یک بنای ساسانی سنگی در شیراز است که وضعیت تقریبا پایداری دارد. این موضوعات باید از یکدیگر تمیز داده شود و بدانیم درحال تصمیمگیری کدام بنا با چه ساختاری هستیم تا به قوانین و اصولی که در این زمینه وجود دارد ارجاع دهیم.
با گسترش علوم جدید، منشورها و استاندارهای جهانی مرمت هنوز هم از کیفیت و کارایی لازم برخوردارند؟
به طورکلی یکسری اصول و قوانین بین المللی وجود دارد که خیلی کلی است. هر چند که مربوط به سالهای گذشته است اما نه تنها در دوره خود که هنوز هم مترقی و پیشرفته است مثل منشور ونیز که دارای ۱۶ بند است و این منشور جزو نخستین سندهای بین المللی بناها و محوطههای تاریخی است که بسیار تاکید دارد که از تکنیکهای سنتی و قدیمی استفاده شود و درصورتی میتوان از تکنیکهای نوین و مصالح جدید بهره گرفت که در آزمایشگاه آزمون و خطا و نتیجه آن مشخص باشد. همچنین در یکی دیگر از بندهای آن تاکید شده که تاریخ و زمان مرمت باید با تغییر رنگ و یا تغییر جنس مصالح مشخص شود. در واقع منشور ونیز منشور مادر است و بعد از آن منشورهای دیگری از جمله منشور فلورانس نوشته شد که این منشورها تکمیل کننده منشور ونیز بودند. در واقع سنجش و ارزیابی کلان میتواند براساس منشورها و کنوانسیونهای بین المللی انجام شود چراکه منشورها و سندهای بینالمللی تمام مواریث فرهنگی جهان را در برمیگیرد.
منشور ونیز در سال ۱۹۶۴ توصیه کرده است که باید از تکنیکها و مصالح سنتی استفاده کنید اما آیا این تکنیکها همیشه و در همه شهرها مورد استفاده قرار میگیرد؟
آنچه اهمیت دارد این است که یک بنا چه نیازی دارد تا آگاهانهتر رفتار کنیم. مسئله دوم این است که قوانین و ضوابطی که به آن بنا برمیگردد، مطالعه شود. به طور مثال، پس از آنکه یزد در فهرست میراث جهانی قرار گرفت، ایکوموس توصیه کرد که مردم به شیوه ساخت و سازهایی که در گذشته داشتند برگردند و بناهای خود را با خشت و گل بسازند. درصورتی که تا قبل از ثبت جهانی تمام ساختمانهایی که احداث میشد با بتن و تیرآهن بود و اجرای قوانین در بافت تاریخی از رعایت ارتفاع و طراحی نمای آجری فراتر نمیرفت. پس از آنکه توصیه ایکوموس فراگیر شد و مردم به این نتیجه رسیدند که معماری خشت و گل یک معماری پاک است و با اقلیم و طبیعت و انسان کاملا سازگاری دارد معماری خشت و گل به سرعت مورد اقبال مردم یزد قرار گرفت. توصیه دیگری که در شهر یزد بعد از ثبت جهانی شد این بود که مردم از احداث ساختمانهای درشت مثل مجتمعهای تجاری و پارکینگهای بزرگ خودداری کنند و خدمات شهری بر اساس نقشه ۱۳۳۵ صورت بگیرد و این اتفاق در شهر یزد رخ داد و مردم به لحاظ تکنیک ساخت و استفاده از مصالح و فناوری دقیقا مطابق با شیوه گذشتگان خود پیش میرود. البته این شرایط خاص یزد است که موفقیتآمیز بود اما نمیتوان گفت این نسخه برای کرمان و کاشان دیگر شهرهای تاریخی کوچک که درون فلات مرکزی و اقلیم گرم و خشک کویری قرار گرفتهاند هم جواب میدهد. مثلا در یزد اگر فردی با آجر و سیمان ساختمانی احداث کند یک اقدامی برخلاف ضابطه است. اما همانطور که میدانید استفاده از مصالح بتن و سیمان مرمت بناهای اصفهان به وفور دیده میشود و ضابطهای وجود ندارد در واقع قرار نیست یک اتفاق به همه جا متسری بشود. به عنوان مثال، بناهایی که در اقلیم کوهستانی قرار دارند اگر مصالحی چون سیمان که در برابر رطوبت و سرما مقاومت دارند استفاده نشود اشتباه است. یک نسخه را نباید برای همه جا پیچید و باید براساس یک چهارچوب کلی نگاه کرد و با رعایت دستورالعملهای محلی پیش رفت.
چگونه میتوان قضاوت درست از یک مرمت اصولی داشت؟
بهترین قضاوتی که میتوان در مورد مرمتهایی که انجام میشود این است که وهله نخست بدانیم چه اقدامی و روی چه بنایی دارد انجام میشود. یک زمانی است که آن مرمتگر یا مدیر پروژه به این نتیجه رسیده است که فقط حفاظت کند. یعنی قرار نیست چیزی به حالت قبل برگردد. وقتی میگوییم حفاظت شود یعنی اثر در همان حالتی که هست حفظ شود و از تخریب بیشتر جلوگیری و در مرحله نهایی در موردش تصمیم گیری شود. ما باید ببینیم چه کاری قرار است صورت بگیرد؟ یکی از رویکردهایی که در حفاظت از میراث فرهنگی وجود دارد نگهداری اثر در همان شرایط موجود است. برخی از نظریه پردازان معتقدند این اقدام بهترین رویکرد است. دومین رویکرد این است که درصورت اطلاعات کامل از بنا آن را به وضعیت گذشتهاش برگردانیم. اسم این اقدام مرمت است. مرمت یعنی بازگردان اثر به حالت اولیه خودش با استفاده از همان مصالح. اگر یک ساختمان آجری فروریخته و اسناد و مدارکاش کامل است باید آن را به همان حالت قبل برگردانیم مثل ارگ بم که بعد از زلزله با همان مصالح دارد انجام میشود. ولی یک زمانی است که آثار ما در اثر بلایای طبیعی به طور کامل و به صورت آنی از بین رفته باشد و ما قادر به حفظ اثر نباشیم مثل مسجد جامع یا مسجد فرح آباد ساری که در اثر آتشسوزی از بین رفت. درصورت موجود بودن نقشهها و اطلاعات باید دوباره ساخته شود که نام آن میشود بازسازی عین به عین.
آیا این دستورالعمل محلی برای تمامی شهرها تعریف شده است؟
نگهداری از یک بنا ریشه در سنتهای گذشته دارد و نیازمند شیوههای بومی است. درواقع بعد از جنگ جهانی دوم بود که به فکر انسان رسید که از بناهای تاریخی به روشهای علمی امروزی حفاظت کند و قبل از آن مردم با روشهای سنتی و تجربیاتی که در اختیار داشتند از مواریث خود نگهداری میکردند. مردم دانشی داشتند که سینه به سینه حفظ و به نسلهای بعد انتقال میدانند و خیلی مهم است که این نگاه را در مرمتهایی که هماکنون انجام میدهیم تداوم ببخشیم. یکی از کارهای مهم مرمتگران شناسایی دانش و توسعه و تداوم آن است. مثلا ارگ وقتی در زلزله تخریب شد تعداد زیادی گروه داخلی و بینالمللی در بم شروع به فعالیت کردند تا خشت را ارتقا دهند، از لیف خرما استفاده کردند، دانهبندی خاک را تغییر دادند و کارهای مطالعاتی بسیاری برای مقاومسازی ساختارهای خشتی انجام شد. این اقدام مرمتی یعتی توسعه علم. اگر در بم از سازههای مقاوم و متریال جدید استفاده میشد دیگر نامش استفاده از علم نبود بنابراین استفاده از دانش بومی و ارتقاء آن و یادگیری از بنای تاریخی اهمیت زیادی دارد. از همین رو، تبیین رویکردها در مرمت مهم است و کار هر کسی نیست به همین دلیل است که اکثر معقتدند اقدامات مرمتی باید با همفکری و خردجمعی گرفته شود و در شوراهای مشورتی مورد بررسی قرار گیرد. همانطور که در مثال آوردید سازههای آبیتاریخی شوشتر به عنوان بزرگترین سازه آبی تاریخی جهان هماکنون مشکل سازهای و پایداری دارد و ما باید بستر آن را که شامل یک سطح گستردهای از طبیعت و خاک و آب میشود را تثبیت کنیم. بنده در شورای تخصصی معاونت میراث فرهنگی عضو حقیقی بودم که طرح مرمت سازههای آبی – تاریخی شوشتر بررسی شد. در آن جلسه همه صاحبنظران و پیشکسوتان حضور داشتند و قرار بود برای تدوام حیات یک بنای تاریخی تصمیم گرفته شود. شاید این شیوه تثبیت جدارههای سازه که در شوشتر اتفاق افتاد مناسب نباشد اما باعث میشود عمر این بنا در شرایطی که قرار دارد بیشتر شود. در برخی مواقع ما فرصت نداریم که ببینیم بخیهای که به بدن بیمار یک بنای تاریخی زده میشود اصولی است یا خیر ما در آن لحظه فقط به فکر نجات آن بنا هستیم که دچار مرگ نشود. ثبیت جدارههای سازههای آبی تاریخی شوشتر اقدام عاجل بود که اگر انجام نمیشد بنا از بین میرفت. یکی از موضوعاتی که باعث میشود رویکردهای ما در مواجهه با بناهای تاریخی متفاوت باشد این است که هر کدام از بناها یک کاراکتر و یک شخصیت جداگانه دارد و نمیتوان یک رویکرد مرمتی را در یک بنا تسری بدهیم به بنای دیگر و آنها را در مقام قیاس قرار دهیم. چراکه این بناها از نظر کاربری، دوره ساخت، به کارگیری مصالح و پایداری سازهای متفاوت هستند. ما باید برای مرمت یک اثر مطالعه، آسیبشناسی و سنجش وضعیت کنیم و پس از آن تصمیم بگیریم و رویکرد خود را اتخاد کنیم ما در مرمت استاندارد مشخصی برای هر بنا نداریم خیلیها معقتدند که این استانداردها باید وجود داشته باشد اما خب شرایط هر بنا با یکدیگر متفاوت است و هر بنایی برای خود یک طرح متفاوت، یک مانیفست و یک دستورالعمل میخواهد.
آیا برای مرمت میراث جهانی استاندارد مشخصی وجود دارد؟
میراث جهانی از آن دسته بناهایی است که باید بیشتر مورد تاکید قرار دهیم ولی به طور کلی مرمت بناهای تاریخی باید براساس منشورها و استانداردهای بین المللی پیش برود. ما به صورت اختصاصی دستوراالعمل خاصی در مورد مرمت میراث جهانی نداریم. یک کنوانسیون حمایت از میراث جهانی فرهنگی – طبیعی که بیشتر در مورد کلیات مدیریت آثار است وجود دارد. اینکه میراث جهانی چگونه مدیریت شوند و هر یک از آثار جهانی دارای یک پلان مدیریت است مثل پلان مدیریت سازههای آبی – تاریخی شوشتر، یا پلان مدیریت گنبد سلطانیه میراث جهانی بیشتر توصیه است تمام این منشورها و کنوانسیونها توصیه است الزام نیست چیزی که الزام است قوانین داخلی و ملی کشورهاست. در دنیا شیوه مدیریت بناهای تاریخی به تنهایی نیست و کاملا شورایی و مشورتی است. یک شورا تصمیم میگیرد. تصمیم گیری یک فرد یا یک شخص در مواجهه با میراث فرهنگی خیلی سخت است و توصیه شده که از نمایندگان مردم و متخصصان و کارشناسان محلی، استادان دانشگاه و پیشکسوتان استفاده شود درست مثل ترکیبی که ما در شورای راهبردی و فنی خود استفاده میکنیم.