خبرگزاری کار ایران

پژوهشگر مالزیایی مطرح کرد؛

دولت بایدن در مورد معادلات غرب آسیا سفسطه می‌کند/ تشدیدِ بن‌بستِ گفتمانی غرب با جنگ غزه

دولت بایدن در مورد معادلات غرب آسیا سفسطه می‌کند/ تشدیدِ بن‌بستِ گفتمانی غرب با جنگ غزه
کد خبر : ۱۴۴۰۴۱۸

جنگ غزه حتی عیان‌تر از جنگ اوکراین، دورویی غرب و به ویژه آمریکا را در مورد شعارهای مترقی که سال‌ها مدعی آن‌ها بوده‌اند، افشا کرده است. اساسا به همین دلیل است که به نظر می‌رسد حتی می‌توان جنگ غزه را به نوعی ضربه‌ای جدی به زیرساخت‌ها و مفاهیم بنیادین مطرح در قالب نظام بین المللِ غربگرا به حساب آورد. در این راستا، قدرت‌های غربی در پی جنگ غزه با یک بحران گفتمانی مواجه شده‌اند که غلبه بر آن سخت و حتی غیرممکن به نظر می‌رسد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تردیدی نیست که جنگ غزه را بایستی یک نقطه عطف بزرگ در چهارچوب معادلات حاکم بر نظام بین‌الملل به حساب آورد. رویدادی که پیش از وقوع آن نیز بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی، از قرار گرفتن جهان در یک پیچ و گذار تاریخی مهم و سرنوشت ساز خبر می‌دادند و به نظر می‌رسد که جنگ غزه را بایستی یکی از عینی‌ترین نمودهای این گذار تاریخی به حساب آورد. گذاری که در قالب آن قدرت‌های غربی به حاشیه رانده می‌شوند و به تدریج سازوکارهای جدید در عرصه نظام‌بین‌الملل، همسو با اوج گیری قدرت‌های نوظهور منطقه‌ای و فرامنطقه ای، آشکار می‌گردند. با این همه، کنشگران محوری نظام بین المللی غرب محور نظیر دولت آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن نظیر رژیم اشغالگر قدس، به هر نحو ممکن سعی دارند تا در برابر موج تغییرات جدید بایستند و روند تحولات را تا جای ممکن به نفع خود تغییر دهند.

از این رو، ایلنا در گفتگو با «مثنی عبدالله» پژوهشگر مالزیایی و تحلیلگر مسائل راهبردی، به واکاوی چند سوال مهم با محوریت جنس کنشگری قدرت‌های غربی و اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه و معانیِ تحرکات آن‌ها در محیط منطقه‌ای و بین المللی پرداخته است.

مشروح گفتگو با مثنی عبدالله را در ادامه می‌خوانید.

دولت بایدن در مورد معادلات غرب آسیا سفسطه می‌کند/ تشدیدِ بن‌بستِ گفتمانی غرب با جنگ غزه

برخی منابع رسانه‌ای و آگاه در آمریکا، از برنامه‌های جدی‌ترِ دولت آمریکا جهت انجام حملات وسیع‌تر به یمن در روزهای آتی خبر می‌دهند. استدلال اصلی آن‌ها نیز این است که اگر با حوثی‌ها برخورد نشود، این مساله می‌تواند آسیب‌های جدی را به امنیت کشتیرانی بین المللی و نظم اقتصادی جهان وارد کند. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

در پاسخ به سوال شما دو نکته را باید مورد توجه قرار داد. اول اینکه انصار الله یمن نقطه تاکید خود را بر حمله به کشتی‌های اسرائیلی یا کشتی‌هایی که به سمت بنادر این رژیم حرکت می‌کنند قرار داده است. در عین حال، حوثی‌های یمنی تاکید کرده‌اند که در صورت برقراری آتش بس در نوار غزه، وضعیت در دریای سرخ و تنگه باب المندب نیز از سوی آن‌ها به حالت عادی بازخواهد گشت.

از این رو، اینکه دولت آمریکا ادعا کند که حافظ امنیت کشتیرانی بین المللی است و برای حراست از این مساله می‌خواهد حملات گسترده‌تری را به یمن انجام دهد، چندان منطقی و درست به نظر نمی‌رسد. دوم اینکه باید توجه داشته باشیم که دولت بایدن در ماه‌های گذشته، بیش از هر دولت دیگری در سال‌های اخیر در آمریکا، تمایلات جنگ‌افروزانه از خود نشان داده است. این سیاست دولت بایدن در شرایطی اتخاذ می‌شود که این دولت ژست‌های مترقی را در عرصه بین المللی به خود می‌گیرد و همواره سعی داشته تا خود را به مثابه حامی دموکراسی و صلح در عرصه بین المللی معرفی کند.

این در حالی است که باید توجه داشته باشیم شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی در دولت این کشور از نفوذ بالایی برخوردار هستند و به نوعی سکان سیاست خارجی آن را در دست دارند. از این رو، طبیعی است که این جریان‌ها از توسعه جنگ و بی‌ثباتی در بخش‌های مختلف جهان و مداخلات نظامی و غیرسازنده آمریکا در اقصی نقاط دنیا، قویا حمایت کنند.

معادله‌ای که اکنون در مورد یمن و رویکردهای واشنگتن نسبت به این کشور نیز به وضوح قابل مشاهده است. در این راستا، کاملا طبیعی است که شاهد باشیم سازوکارهای مذکور مجبور شوند شعارهای زیبا بدهند و پروژه‌های تجاوزکارانه خود را در لوای آن‌ها در بخش‌های مختلف جهان نظیر یمن به پیش برند.

برخی تحلیلگران حوزه سیاست بین الملل تاکید دارند که جنگ غزه می‌تواند نه تنها سرآغاز تحولات بزرگ در منطقه غرب آسیا بلکه در کلیت نظام بین الملل شود. تحلیل شما از این مساله چیست؟

به نظر من جنگ غزه از برخی جهات می‌تواند تغییرات قابل تاملی را در نظام بین المللی کنونی جهان ایجاد کند. این نظام بین الملل عمدتا بر مولفه‌های غربی استوار بوده و در راستای منافع قدرت‌های غربی، کنشگری و فعالیت داشته و دارد. در نظام بین المللی کنونی دنیا که قدرت‌های غربی خود را به مثابه بازیگران مهم و محوری آن در نظر می‌گیرند، ارزش‌های ظاهری نظیر صلح، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی و غیره، به انحا مختلف مورد اشاره و تاکید قرار می‌گیرند.

این در حالی است که جنگ غزه حتی عیان‌تر از جنگ اوکراین، دورویی غرب و به ویژه آمریکا را در مورد شعارهای مترقی که سال‌ها مدعی آن‌ها بوده‌اند، افشا کرده است. اساسا به همین دلیل است که به نظر می‌رسد حتی می‌توان جنگ غزه را به نوعی ضربه‌ای جدی به زیرساخت‌ها و مفاهیم بنیادین مطرح در قالب نظام بین الملل غربگرا به حساب آورد. حداقل پس از جنگ غزه دیگر آمریکایی‌ها نمی‌توانند مدعی تعهد خود به اصولی نظیر حقوق بشر و آزادی و دموکراسی شوند. کما اینکه اگر چنین کنند، بسیاری از آن‌ها خواهند پرسید که به راستی چرا موضع آن‌ها در رابطه با کشته و مجروح و مفقود شدن بیش از ۱۰۰ هزاز فلسطینی در بحبوحه جنگ غزه، چیزی جز سکوت و انفعال نبوده است؟

در واقع، آبرویی برای کنشگرانی نظیر آمریکا در این رابطه باقی نمانده است. از این منظر، به نظر می‌رسد که قدرت‌های غربی در پی جنگ غزه با یک بحران گفتمانی مواجه شده‌اند که غلبه بر آن سخت و حتی غیرممکن به نظر می‌رسد. در ماه‌های اخیر به کرات شاهد بوده‌ایم که شهروندان کشورهای غربی در خاک خود علیه دولت‌های متبوعشان دست به اعتراض و راهپیمایی زده‌اند و سیاست‌های ریاکارانه آن‌ها در مورد رویدادهایی نظیر جنگ غزه را زیر سوال برده‌اند. مساله‌ای که خود موید بن‌بست گفتمانی غرب در بحبوحه جنگ غزه و البته در پیش بودن سیلی از بحران‌ها برای آن‌ها در ادامه راه است.

به نظر شما علت اصلی طرح ادعاهای مختلف از سوی قدرت‌های غربی و البته رژیم اشغالگر قدس علیه ایران و طرح این مساله که این کشور از نقشی بی‌ثبات کننده در منطقه غرب آسیا برخوردار است، چیست؟

آنچه شما در سوال خود مطرح کردید و اشاره به رویکرد دولت‌های غربی و اسرائیل علیه ایران داشت به هیچ عنوان چیز تازه‌ای نیست. این بازیگران سال‌هاست که ایران را به مسائل مختلفی متهم می‌کنند. از نگاه آن‌ها در نظام بین‌الملل هر کشوری که با آن‌ها و سیاست‌هایشان همراه نباشد، محکوم به حذف و برخوردهای تخریبی است.

با این همه، باید سوال کرد که آیا واقعا کشوری نظیر آمریکا که بیشترین پایگاه‌های نظامی در کشورهای اقصی نقاط جهان را دارد و البته که هر چند وقت یکبار اخبار مختلفی دال بر کشف یک زندان مخفی آمریکا در بخش‌های مختلف جهان منتشر می‌شود، خود را بایستی در موقعیتی ببیند که دیگران را دلیل اصلی ناامنی و بی‌ثباتی در جهان معرفی کند؟ آیا اسرائیل که اکنون به دلیل شکایت آفریقای جنوبی با اتهامات جدی در زمینه ارتکاب به نسل کشی در نوار غزه رو به رو است، در جایگاهی است که ایران را به انجام اقدامات بی‌ثبات کننده متهم سازد؟

بزالل اسموتریچ (وزیر دارای کنونی دولت نتانیاهو) قبل از حادثه هفتم اکتبر در پاریس نقشه‌ای را نشان داد که در قالب آن کشور اردن حذف و اساسا وجود کشور و ملتی نظیر فلسطین نیز به کل انکار می‌شد. موضوعی که موجب احراج سفیر اسرائیل از اردن و قطع روابط دو طرف شد. حال یک چنین رژیمی ثبات جهانی را تقویت می‌کند؟ به نظرم آنچه قدرت‌های غربی و اسرائیل علیه ایران مطرح می‌سازند، صرفا تحرکات تبلیغاتی است که البته همانطور که پیشتر نیز گفتم، سابقه‌ای طولانی دارد و چیز تازه‌ای نیست.

انتهای پیام/
زهرا حاج محمدی
سامان سفالگر
ارسال نظر
پیشنهاد امروز