در گفتوگو با تحلیلگر مسائل راهبردی و خاورمیانه مطرح شد؛
صهیونیستها به دنبال تغییر میدان بازی در غرب آسیا هستند/ اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه دور از انتظار نیست/ تحولات اخیر در روابط ایران و پاکستان میتواند همکاریهای ضدتروریستی آنها را تقویت کند
در مدت اخیر جوخههای ترور اسرائیل فعال شدهاند و شماری از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه و یا جنبشهای مقاومت در سطح منطقه نظیر حماس و حزب الله لبنان را ترور کردهاند. اسرائیل با این قبیل اقدامات خود سعی دارد یک میدان بازی جدید را طراحی کند و از میدان بازی که به واسطه عملیات هفتم اکتبر به اجبار در آن قرار گرفته، خارج شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، منطقه غرب آسیا روزهای پُرتنش و البته مملو از نوسانی را تجربه میکند. در این راستا، علاوه بر تداوم یافتن جنگ غزه، شاهد رخداد تحولات تازهای هستیم. از یکسو، شاهد وقوع برخی تنشها در روابط ایران و پاکستان بودهایم و از سوی دیگر، به تازگی رژیم اشغالگر قدس در یک حمله تروریستی به منطقه «المزه» دمشق اقدام به ترور ۵ نفر از مستشاران نظامی سپاه قدس ایران از جمله مسوول اطلاعات سپاه قدس در سوریه، سردار شهید «حجت الله امیدوار» کرده است. تروری که بایستی آن را در ادامه ترور سردار شهید سیدرضی موسوی در نظر گرفت و در نوع خود از تداوم تنشهای راهبردی در منطقه غرب آسیا خبر میدهد. از این رو، ایلنا در گفتگو با «محمود حسن صلاح» نویسنده مصری و تحلیلگر مسائل راهبردی و خاورمیانه، به واکاوی چند پرسش مهم با محوریت تحولات جدید منطقه غرب آسیا و پیامدهای راهبردی آنها پرداخته است.
مشروح گفتگو با محمود حسن صلاح را در ادامه میخوانید.
در روزهای اخیر شاهد تشدید تنشها میان ایران و پاکستان بودهایم. در ابتدا ایران مواضع گروهک تروریستی جیش العدل را در خاک پاکستان هدف قرار داد و سپس پاکستان مناطقی را در خاک ایران که مدعی شده گروههای جدائیطلب بلوچستان این کشور در آن حضور داشتهاند، هدف قرار داد. تحلیل شما از کلیت از این تنشها چیست؟
ایران سالهاست در حوزه تروریسم در منطقه شرقی مرزهای خود با چالشهای خاصی رو به رو است. به طور خاص گروههای تروریستی بر شدت و گستره فعالیتهای خود در ماهها و سالهای اخیر علیه امنیت ملی ایران افزودهاند و رویدادهای خونینی را رقم زدهاند. در این نقطه، کاملا طبیعی است که ایران نسبت به امنیت ملی خود حساس باشد. ایران سالها در تعامل با مقامهای پاکستانی مساله وجود گروههای تروریستی ضدایرانی در خاک این کشور را به مقامهای پاکستانی اعلام و خواستار برخورد جدی اسلام آباد با آنها شده است. با این حال، اقدام موثری در این رابطه انجام نشده است. حال این انفعال به نقطهای رسیده که ایران کنش فعال و برخورد مستقیم با گروههای تروریستی در شرق مرزهای خود را در دستورکار قرار داده است. به نظر میرسد که تحولات اخیر در قالب تنشها میان ایران و پاکستان که البته خیلی زود نیز از دامنه و سطح آن کاسته شد، بیش از پیش دو طرف را در فرآیند مبارزه با تروریسم در سطح منطقه هماهنگتر خواهد کرد.
در این میان، کنشگری محوری چین به عنوان کشوری که روابط خوبی را هم با ایران و هم پاکستان دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و میتواند فرصتهای قابل ملاحظه و مفیدی را خلق کند. تردیدی نیست که نه ایران و نه پاکستان از اوج گیری تنشها در جوار مرزهای مشترک خود سود نمیبرند و نفع آنها در گسترش همکاریهای دوجانبه است.
منطقه غرب آسیا تا حد زیادی با توجه به روند تحولات مدت اخیر، به سمت تشدید تنشها حرکت میکند. اکنون طیفهای متنوعی از کنشگران با یکدیگر درگیر هستند. چشمانداز شما از آینده این درگیریها چیست؟
به نظر من عملیات هفتم اکتبر یک رویداد راهبردی و قابل تامل بود که بسیاری از روندهای جاری منطقهای را ایجاد کرد. منطقه غرب آسیا به دوره قبل از عملیات هفتم اکتبر بازنخواهد گشت. اسرائیل اکنون تا حد زیادی منفعت خود را در اوج گیری تنشها و سرایت آنها به محیط کلانترِ منطقهای میبیند. درست به همین دلیل است که شاهد بودهایم در مدت اخیر جوخههای ترور اسرائیل فعال شدهاند و شماری از مقامهای ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یا جنبشهای مقاومت در سطح منطقه نظیر حماس و حزب الله لبنان را ترور کردهاند. اسرائیل با این قبیل اقدامات خود سعی دارد یک میدان بازی جدید را طراحی کند و از میدان بازی که به واسطه عملیات هفتم اکتبر به اجبار در آن قرار گرفته، خارج شود. در واقع، اسرائیل سعی دارد در سایه بنبست راهبردی در غزه، امکانات و ظرفیتهای تازهای را تعریف کند و روند معادلات و تحولات را به سمتی رهنمون سازد که به بهترین نحو در خدمت منافع آن باشد.
از ابتدای اجرای عملیات هفتم اکتبر تا به امروز، اسرائیل مدام سعی داشته تا پای ایران را به عملیات مذکور باز کند. باید از خود بپرسیم که دلیل این اقدام اسرائیلیها چیست؟ پاسخ روشن است: آنها میخواهند میدان بازی را وسیعتر کنند و این مساله که اکنون فقط خودشان باید با محور مقاومت رو به رو شوند را کمرنگ و زمینه را برای حضور میدانی طیفهای گستردهتری از متحدان خود در معادلات منطقهای فراهم کنند. این تنها شانسی است که اسرائیل از طریق آن میتواند زمینههای تازهای را برای رفع بحرانهای موجودی خود ولو به صورت موقت پیدا کند.
به نظر شما یکی از مهمترین رویدادهایی که در بحبوحه تشدید تنشها در منطقه غرب آسیا میتواند رنگ واقعیت به خود بگیرد، چیست؟
به نظر من اکنون چه از نظر ذهنی و چه عملیاتی، زمینههای مساعدی جهت اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه و به طور خاص از کشورهای عراق و سوریه فراهم شده است. در وضعیت کنونی، هم افکار عمومی منطقه و به طور خاص جهان عرب و هم جنبشهای مقاومت در منطقه، قویا خواستار تحقق این سناریو هستند. این طیفها نمیتوانند بپذیرند که از خاک آنها در راستای منافع آمریکا و اسرائیل استفاده شود.
درست به همین دلیل هم بود که شاهد بودیم اخیرا دولت و پارلمان عراق از اراده جدی خود جهت خاتمه دادن به حضور نظامیان آمریکایی در خاک عراق سخن گفتهاند و البته که طرح گمانه زنیهای مختلف در مورد افزایش تعداد نظامیان آمریکایی در عراق را منتفی دانستهاند و در عین حال، در سوریه نیز علی رغم بمباران شدید این کشور توسط رژیم اشغالگر قدس در برهههای زمانی مختلف، باز شاهد شلیک موشک و انجام حملات گوناگون علیه اراضی اشغالی هستیم.
اکنون منطقه غرب آسیا چه از نظر ذهنی و چه عملیاتی، به هیچ عنوان وضعیت مساعدی را برای آمریکاییها نوید نمیدهد. موضوعی که خود حامل هزینههای سنگینی برای آنها در ادامه راه خواهد بود.
چشمانداز شما در مورد پایان جنگ غزه چیست؟
قریب به چهار ماه است که ارتش اسرائیل نوار غزه را میکوبد با این حال، تحلیلهای محافل صهیونیست حاکی از این است که اسرائیل از دستیابی به اهداف راهبردی که برای خود در نوار غزه تعریف کرده، فاصله فراوانی دارد. این موضوع حامل پالسهای هشدار دهندهای برای اسرائیل است. نشریات اسرائیلی و آمریکایی تاکنون بارها و بارها در قالب نقل قول از منابع آگاه اسرائیل اعلام کردهاند که جنگ غزه یک جنگ فرسایشی و طولانی خواهد بود و حتی اخیرا اینطور گفته شده که امکان دارد تا پایان سال ۲۰۲۵ نیز طول بکشد.
مسلما تمامی این مسائل برای اسرائیل شکستها و ناکامیهای بزرگی هستند. اساسا در پرتو همین شکستها است که اسرائیل به شدت سعی دارد دامنه جنگ را در مطنقه گسترش بخشد زیرا اگر قادر به کنترل معادله غزه بود که دلیلی نداشت تا این حد به دنبال باز کردن جبهههای تازه در منطقه برای خود باشد.
اکنون فشارهای داخلی در اسرائیل علیه دولت نتانیاهو افزایش زیادی پیدا کرده و البته که اخبار قابل تاملی از میزان بالای تلفات و مجروحان و معلولان ارتش اسرائیل مخابره میشود. باید توجه داشته باشیم که کابینه نتانیاهو تا نقطهای میتواند دروغ بگوید و از جایی به بعد، واقعیتها منفجر خواهند شد و رسواییهای بزرگی را برای آن رقم خواهند زد.