در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
اسرائیل به دنبال اخراج کاملِ ساکنان نوار غزه از منطقه است/ صدایِ سکوتِ حکام عرب از صدایِ بمبهایِ صهیونسیتها بلندتر است
برخی از آمارها حاکی از این هستند که بیش از ۵۰ درصد از ساختمانهای شمال نوار غزه به کل نابود شدهاند. تا به اینجای کار نیز از ۲.۳ میلیون نفر جمعیت نوار غزه، ۱.۸ میلیون نفر آواره شدهاند و بیش از ۲۰ هزار نفر کشته و بیش از ۵۰ هزار نفر زخمی شدهاند. البته که زیرساختهای غیرنظامی نوار غزه نیز به نحوی جدی آسیب دیدهاند. تمامی این مسائل یک پیام را مخابره میکنند: اسرائیل میخواهد نوار غزه را به منطقهای تبدیل کند که غیرقابل سکونت است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیش از ۷۰ روز از آغاز جنگ غزه میگذرد. جنگی که در قالب آن ارتش رژیم اشغالگر قدس از زمین، هوا و دریا، حملات همه جانبه و گستردهای را به نوار غزه انجام داده و میدهد و تاکنون موجب به شهادت رسیدن بیش از ۲۰ هزار غیرنظامی فلسطینی شده است. بیش از ۷ هزار نفر از این شهدا را کودکان تشکیل میدهند و البته که بیش از ۵۰ هزار فلسطینی ساکن در نوار غزه نیز در نتیجه حملات اشغالگران صهیونیست به نوار غزه، مجروح شدهاند.
معادلهای که سبب شده بسیاری از ناظران و تحلیلگران، جنگ افروزی اسرائیل علیه نوار غزه را عینیترین نمونه از نسلکشی و پاکسازی قومیتی در دوران معاصر بدانند و خواستار ارجاع این موضوع به محاکم قضایی بینالمللی شوند. با این همه، متاسفانه همچنان جنگ افروزی صهیونیستها علیه نوار غزه ادامه دارد و دولتهای غربی و به طور خاص دولت آمریکا نیز قویا از این روند حمایت میکنند.
از این رو، در گفتگو با «مثنی عبدالله»، نویسنده و تحلیلگر مسائل راهبردی، به واکاوی چند پرسش و مساله مهم و قابل تامل با محوریت جدیدترین تحولات مطرح در قالب جنگ غزه پرداختیم. مشروح گفتگو با مثنی عبدالله را در ادامه میخوانید.
از همان نخستین روزهای آغاز جنگ غزه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران به این نکته اشاره داشتهاند که رژیم صهیونیستی به دنبال اخراجِ ساکنان نوار غزه از این منطقه و کوچاندن آنها به صحرای سینا در مصر یا دیگر کشورهای عربی است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
در پاسخ به این سوال شما باید گفت که در اواخر ماه اکتبر سال جاری نیز سندی از وزارت اطلاعات اسرائیل به بیرون درز کرد که در قالب آن به گزارهای که در صورتِ سوال شما وجود داشت، اشاره میکرد. به نظر من این ایده که ساکنان نوار غزه از این منطقه اخراج شوند، به نحوی جدی از سوی اسرائیل دنبال میشود. در این رابطه، میتوان به صورت عینی مشاهده کرد که ارتش اسرائیل نیز دقیقا در چهارچوب همین طرح اقدام میکند.
نشانهها هم در این رابطه فراوان هستند. شاید عینیترین نشانه این باشد که از ابتدای جنگ غزه تا به امروز شاهد بودهایم که اسرائیلیها تمرکز زیادی را بر نابود کردن تمامی زیرساختهای مدنی و غیرنظامی نوار غزه گذاشتهاند. اکنون، کمتر بیمارستان و مرکز درمانی، مدرسه، و یا تاسیسات آب و برق و حتی کشاورزی در نوار غزه، سالم مانده است. برخی از آمارها حاکی از این هستند که بیش از ۵۰ درصد از ساختمانهای شمالی نوار غزه به کل نابود شدهاند. تا به اینجای کار نیز از ۲.۳ میلیون نفر جمعیت نوار غزه، ۱.۸ میلیون نفر آواره شدهاند و بیش از ۲۰ هزار نفر کشته و بیش از ۵۰ هزار تن نیز زخمی شدهاند. تقریبا تمامی این مسائل یک پیام را مخابره میکنند: اسرائیل میخواهد نوار غزه را به منطقهای تبدیل کند که غیرقابل سکونت است.
البته که صداهایی نیز در روزهای گذشته از اسرائیل شنیده شده که در قالب آنها تاکید میشود که میتوان ساکنان نوار غزه را به کشورهای مختلف عربی در جهان فرستاد. با این همه، آنچه به نظر من قطعی است، این نکته میباشد که اسرائیل سعی دارد اساسا صورت مساله نوار غزه را برای خود پاک کند.
جنبش حماس به تازگی توافق آتش بسِ پیشنهادی اسرائیل که در قالب آن شماری از اسرای صهیونیست با تعدادی از اسرای فلسطینی مبادله میشوند را رد کرده است. به نظر شما دلیل این مساله چه بوده است؟
دولت نتانیاهو در اسرائیل به شدت تحت فشار است. اسرائیلیها در ابتدای جنگ تاکید داشتند که با کمک کماندوها و نیروهای ویژه خود میتوانند اسرایشان که نزد جنبش حماس هستند را آزاد کنند. با این حال، در عرصه میدانی هیچ اتفاقی نیفتاده و همین مساله فشارهای زیادی را به رژیم اسرائیل وارد کرده است.
در این شرایط، اسرائیل به دنبال توقف جنگ و درگیری نیست بلکه عملا از جنبش حماس میخواهد که بار فشار را از روی دوش دولت نتانیاهو بردارد. حماس نیز با درک این موضوع تاکید دارد که تنها در صورتی به مبادله اسرا با اسرائیل تن میدهد که آتش بس دائمی برقرار شود. در کنار این مساله، حماس تاکید کرده که مبادله اسرا باید در قالب معادله «همه با همه» انجام گیرد.
از چشم اندازی کلی، حماس نمیخواهد فرصتی به دولت نتانیاهو بدهد که از طریق مبادله اسرا جان بگیرد و با شدت بیشتر به پرژه نسل کشی و پاکسازی قومیتی خود در نوار غزه ادامه دهد. در این میان، همانطور که پیشتر گفتم، پیشنهاد اخیر صهیونیستها بیش از همه حاکی از ناتوانی و ضعف آنها است و الا اگر آنها میتوانستند، تردیدی نبود که اسرای خود را آزاد میکردند. با این حال، نتوانستهاند چنین کنند و مجبور شدهاند این درخواست را از جنبش حماس مطرح سازند.
عجیبترین پدیده در بُعد بین المللی با محوریت جنگ غزه را چه میدانید؟
به نظر من عجیبترین پدیده در این رابطه، سکوت سهمگین حکام عرب بوده است. البته که برخی از آنها موضعگیریهایی را انجام دادهاند با این حال، از صِرف کلام و حرف خارج نشدهاند و در میدان عمل چیزی از آنها ندیدهایم. به نظر من این صدای این سکوت، حتی از صدای بمبهای اسرائیل که روی نوار غزه ریخته میشوند هم بلندتر است. تردیدی نیست که اگر سکوت حکام عرب نبود، اسرائیل هیچگاه جرات نمیکرد که به نوار غزه حمله کند و جنایاتی بزرگ را خلق کند.
البته که پیشتر شاهد بودیم نتانیاهو نیز در موضع گیریهای خود به برخی کنشگران عربی اشاره داشته که همسو با اسرائیل خواهان نابودی حماس هستند. البته که این جنس از موضع گیری برخی حکام عرب، با مواضع افکار عمومی در کشورهای عربی در تضاد است و در نوع خود از یک شکاف قابل توجه خبر میدهد که البته حامل پیامهای قابل توجه و معناداری است. در عین حال، رویکرد دولت آمریکا به جنگ غزه نیز عجیب است. آمریکاییها در زمان آغاز جنگ اوکراین، حمالیتهای گسترده رسانهای و مادی-تسلیحاتی از دولت اوکراین به عمل آورده و همچنان نیز میآورند. با این حال، در برابر مردم و مقاومت غزه سکوت میکنند و به اسرائیلیها انواع و اقسام تسلیحات و کمکهای مادی را ارائه میکنند تا مردم بیدفاع نوار غزه را بکشند. موضوعی که از استانداردهای دوگانه واشینگتن در حوزه سیاست خارجی حکایت دارد و از سوی بسیاری از ناظران و تحلیلگران و البته افکار عمومی بین المللی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.