در گفتوگو با تحلیلگر مسائل خاورمیانه مطرح شد؛
امپراطوری پول و سرمایهداری غرب از تداوم جنگ غزه سود میبرد/ آمریکاییها به دنبال پرهزینهکردن انتقاد از رژیم صهیونیستی هستند
در مدت اخیر، آمریکاییها و دیگر دولتهای غربی، سیلی از تسلیحات را روانه اسرائیل کردهاند و البته که دولت آمریکا، کمکهای مالی خود به اسرائیل را به سه برابر کلِ کمکهای سالانهاش به این رژیم افزایش داده است. موضوعی که عملا حرص و طمع شرکتهای تسلیحاتی در جهان غرب را تا حد زیادی تحریک میکند و میتواند منافع مادی قابل توجهی برای آنها داشته باشد. البته که آنها به خوبی میدانند چگونه از مجرای سیاسی، منافع اقتصادی خود را محقق سازند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جنگ غزه به تدریج لایههای تازهای جدا از ابعاد انسانی، سیاسی و نظامی را در پیش چشم ناظران بینالمللی قرار میدهد و آن منافعیست که نسلکشی رژیم صهیونیستی برای شرکتهای ساخت اسلحه در آمریکا و جهان غرب دارد. ماشین آدمکشی در سرزمینهای اشغالی درحال بازتولید انواع سلاحها و بمبهاییست که قرار است منافع سرمایهداران را فراهم کند لذا قطعا آنها از مخالفان سرسخت پایان جنگ در غزه هستند. در گفتگو با «حامد ابوعزیز»، نویسنده و تحلیلگر مسائل خاورمیانه، به واکاوی این نکات که در نوع خود از اهمیت راهبردی در تحلیل معادله کنونی جنگ غزه برخوردارند و میتوانند چشم اندازهای روشنی را در این رابطه ارائه کنند، پرداختهایم.
مشروح گفتگو با حامد ابوعزیز را در ادامه میخوانید.
تاکنون تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد جنگ غزه و رمزگشایی از ابعاد مختلف آن با محوریت منازعات و درگیریهای ملت فلسطین، با رویهها و رویکردهای غیرقانونی و غیرانسانی رژیم اشغالگر قدس مطرح و ارائه شده است. با این حال، عدهای بر این باورند که جنگ غزه در برخی معادلات کلان بین المللی نیز ریشه دارد. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
به نظرم این نوع از نگاه و تحلیل درست است. بیایید مروری کوتاه بر جنگ اوکراین داشته باشیم. در قالب این جنگ، شاهد بودهایم که طیفهای متنوعی از شرکتهای تسلیحاتی غربی، از تداوم و فرسایشی شدن جنگ مذکور سود برده و میبرند. کما اینکه مثلا مدیر اجرایی شرکت تسلیحاتی آمریکایی «ریتون تکنالوجیز» در موضعگیری از فرصتهای مالی و اقتصادی قابل توجه جنگ اوکراین برای این شرکت خبر داد.
در عین حال، در روزهای گذشته شاهد بودیم که «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا نیز جهت راضی کردن نمایندگان جمهوریخواه کنگره برای اعلام حمایتشان از بسته کمکهای مالی تخصیص داده شده به اوکراین، به طور خاص به این مساله اشاره کرد که جنگ اوکراین توانسته رونق خوبی را برای صنایع و شرکتهای تسلیحاتی آمریکایی در ایالتهایی نظیر پنسلیوانیا یا تگزاس به ارمغان آورد.
بگذریم که کلیت جنگ اوکراین نیز به این دلیل که به نوعی قدرتهای غربی در قالب آن به اقدام علیه روسیه به عنوان یکی از مهمترین رقبای خود در عرصه بین المللی میپردازند، برای آنها حامل منافع راهبردی است. از این رو، به نظرم ما اکنون با جهان و نظام فکری غالبی در جهان رو به رو هستیم که عمدتا در غرب و سرمایهداری ریشه دارد و تمرکز ویژهای به کسب و انباشت ثروت میکند. این جریان فکری از هرگونه تشدید بحران و جنگ در اقصی نقاط جهان قویا سود میبرد و البته که ابزارها و اهرمهای موثری را نیز در راستای این پروژه مورد استفاده قرار میدهد. از این رو، جنگ غزه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
کافی است توجه کنیم که در مدت اخیر، آمریکاییها و دیگر دولتهای غربی، سیلی از تسلیحات را روانه اسرائیل کردهاند و البته که دولت آمریکا نیز کمکهای مالی خود را به اسرائیل، به سه برابر کل کمکهای سالانهاش به این رژیم افزایش داده است. موضوعی که عملا حرص و طمع شرکتهای تسلیحاتی در جهان غرب را تا حد زیادی تحریک میکند و میتواند منافع مادی قابل توجهی برای آنها داشته باشد. البته که آنها به خوبی میدانند چگونه از مجرای سیاسی، منافع اقتصادی خود را محقق سازند.
در روزهای اخیر شاهد بودهایم که کنگره آمریکا به دنبال تصویب قانونی بوده است که بر پایه آن هرگونه مخالفت با رژیم صیهونیستی و ایدئولوژی صهیونیسم به مثابه حرکتی یهودی ستیزانه تلقی میشود. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
این حرکت نشان میدهد تا چه اندازه آمریکاییها و لابیهای صهیونیستی در آمریکا احساس خطر کردهاند. البته که این یک تاکتیک قدیمی است که صهیونیستها سالهاست از آن استفاده میکنند و سعی دارند مقابله با ایدئولوژی صهیونیسم را به مثابه حرکتی یهودی ستیزانه قلمداد کنند تا از این طریق راه را بر هرگونه مخالفت با خود ببندند و زمینه را برای حمله به آن افرادی که به انتقاد از آنها میپردازند، فراهم و هموار کنند. در این رابطه، شاهد بودیم که به تازگی رئیس دانشگاه پنسیلوانیا نیز به دلیل اینکه حاضر نشد در برابر شعارهای ضدصهیونیستی دانشجویان این دانشگاه اقدامی انجام دهد، با فشارهای فراوانی از سوی کنگره آمریکا رو به رو شده و در نهایت نیز مجبور به استعفا شده است.
به نظر من اینکه کنگره آمریکا به طور تخصصی وقت میگذارد تا قانونی را آنطور که شما در صورتِ سوال خود طرح کردید، تصویب کند، این به معنای آن است که در آمریکا در مورد گسترش امواج مقابله با رژیم صهیونیستی اساس خطر شده و از این طریق دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی سعی دارند هرگونه انتقاد از صهیونیستها را به اقدام و کنشی پرهزینه تبدیل کنند و زمینه را برای برچسب زدن به این قبیل تحرکات فراهم کنند.
البته که به نظر میرسد در این رابطه به نوعی سعی میشود تا جریان اعتراضات و راهپیماییهای گستردهای که در مدت اخیر در آمریکا در اعتراض به رژیم اسرائیل برگزار شده نیز منحرف شود و تا جای ممکن از گسترش این قبیل راهپیماییها در آمریکا جلوگیری گردد.
اخیرا دبیرکل سازمان ملل متحد از فعال کردن ظرفیتهای ماده ۹۹ منشور ملل متحد در مساله جنگ غزه خبر داده است. اقدامی که بسیاری آن را حرکتی شجاعانه ارزیابی میکنند. تحلیل شما از این مساله چیست؟
اول از همه بهتر است به این نکته اشاره کنیم که ماده ۹۹ منشور سازمان ملل متحد به این نکته اشاره دارد که هر زمان شخص دبیرکل احساس کرد مسالهای مخل جدی صلح و امنیت بین المللی است، میتواند آن را به شورای امنیت گزارش داده و خواستار اقدام فوری این نهاد با محوریت مساله مذکور شود. در این راستا، اهمیت فعالسازی ظرفیتهای ماده ۹۹ به این دلیل است که بسیار کم از آن استفاده شده است.
من فکر میکنم تاکنون در تاریخ سازمان ملل متحد تنها ۹ مرتبه این ماده از سوی دبیرکلهایی سازمان ملل فعالسازی شده است. حال اینکه اکنون آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان متحد اقدام به فعالسازی این ماده کرده، پالسهای هشدار دهندهای را هم به اسرائیل و هم به آمریکا میفرستد و به این مساله اشاره دارد که سازمان ملل متحد قرار نیست در برابر جنایات صهیونیستها علیه مردم فلسطین سکوت کند.
در عین حال، دبیرکل سازمان ملل متحد به عنوان یک شخصیت برجسته بین المللی، با انجام این اقدام، یک پالس بین المللی صادر کرده که در نوع خود به هیچ عنوان به نفع رژیم اسرائیل نیست. از این رو، به نظرم اقدام اخیر آنتونیو گوترش علیه اسرائیل، از اهمیت سمبلیک زیادی برخوردار است و البته که تاثیرات و تبعات سیاسی و راهبردی قالب توجهی نیز دارد. میتوان از این اقدام گوترش به عنوان یکی از اسناد و شواهدی استفاده کرد که با اتکا به آنها میتوان بعدها جنایات مسوولان اسرائیلی علیه مردم غزه را تحت پیگرد قضایی بین المللی قرار داد.
به نظر شما دلیل ضعف عملکرد نهادهای قضایی بین المللی در رسیدگی به جنایات صهیونیستها چیست؟
در طی سالهای گذشته، بارها و بارها مواردی وجود داشتهاند که نهادهای قضایی بینالمللی نتوانستهاند عملکرد مطلوبی را از خود در مسائل مهم بین المللی نشان دهند. دلیل این موضوع نیز این است که این نهادها همچنان در قالب ساختارها و سازکارهایی تعریف میشوند که جهان غرب آنها را ایجاد کرده و غربیها از حیث سیستمی به هیچ نهاد و جریان و دولتی اجازه نمیدهند که ورای این سازوکارها و در نقطه مقابل منافع آنها حرکت کند. توجه داشته باشیم که پیشتر جورج بوش پسر و یا تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس نیز در قالب جنگهای عراق و افغانستان، جنایات بزرگتری را خلق کردند. با این حال، نتیجه این مسائل چه شد؟
آیا آنها پیگرد قضایی شدند؟ به نظر من آن چیزی که علیه نهادها و سازمانهای حقوقی-قضایی بین المللی و حتی دولتهای غربی و رژیم اشغالگر قدس موثر میافتد، افزایش همبستگی جهانی و منزوی شدن آنها در قالب معادلات بین المللی است. دستورکار و هدفی که صرفا با افزایش آگاهیبخشی عمومی در مورد اقدامات و رفتارهای مجرمانه آنها محقق میشود و میتواند تکاپویی را نیز در نهادهای قضایی بین المللی جهت پیگرد جنایات و اقدامات نادرست این قبیل کنشگران در عرصه بین المللی ایجاد کند.