یک نقاش و عکاس مطرح کرد؛
حمایت از هنر و فضای هنری رسالتی بر دوش کل جامعه است/ لازمه کشیدن یک نقاشی خوب، درست دیدن است
عالیپور بیان کرد: دیدگاه کهنه در مورد دانش و تخصص میگوید یک فرد باید در یک زمینه دانش عمیقی داشته باشد و نیاز نیست در زمینههای دیگر دانش و تخصص کسب کند؛ چیزی شبیه به حرف T انگلیسی. در یک زمینه عمیق و در زمینههای دیگر سطحی! اما دیدگاه نوین میگوید وسعت و عمق دانش شما بهتر است مثل حرف V باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، چند سالی است که علاوه بر تلفیق و آمیختگی هنرهای مختلف، هنرها در بخشهای مختلف و در بهره گیری از برخی مولفهها از یکدیگر بهره میگیرند. البته همیشه چنین نیست و گاه هنرمند و فعال رشتههای مختلف به دور از تلفیق هنرها با یکدیگر، ضمن فراگیری چند رشته هنری، با دیدگاهی متفاوتتر و گاه نوتر به خلق اثر میپردازد. شاید در ظاهر امر مخاطب این نگاه و جهان بینی هنرمند (و نگاه و توجهش به دیگر هنرها) را کشف نکند و در تحلیل اثر به منظری دقیق و درست نرسد! اما در ادامه است که نگاه و منظور هنرمند از خلق فلان اثر هنری عیان میشود. در نهایت اینکه فراگیری هر هنر میتواند به خلق آثاری مفهومیتر و کاملتر بیانجامد. این رویه و بهره گیری از اصول هنرهای مختلف در هنرهای متعدد تجسمی بیش از بقیه به چشم میخورد.
مینا عالیپور (نقاش و عکاس) که در زمینههای دیگر شغلی و هنری نیز فعالیت داشته، یکی از همین هنرمندان است که به طور توامان به فراگیری و فعالیت چند رشته هنری پرداخته است.
حضور در نمایشگاه «هنر روشنگر» که با حمایت دو کشور هلند و ایران برگزار شده و به آثار هنری رشتههای مختلف تجسمی اختصاص دارد، آخرین حضور نمایشگاهی مینا عالیپور است. نقاشی، عکاسی، مجسمه سازی، دیجیتال آرت، پتینه، صنایع دستی و کالیگرافی رشتههایی هستند که در این رویداد مورد توجه بوده اند.
مینا عالیپور در این رویداد، علاوه بر ارائه اثر کیوریتور آن نیز هست. او در دانشگاه رشتههای غیر مرتبط خوانده اما با این حال هنر برایش مقولهای جدی بوده و سالهاست در این عرصه فعالیت جدی دارد.
برگزاری نمایشگاه مشترک و گروهی «هنر روشنگر» بهانهای برای گفتگوی ایلنا با مینا عالیپور است. او طی این گفتگو از نحوه فعالیتهایش در عرصه هنر گفت.
به جز برگزاری نمایشگاه «هنر روشنگر» که این روزها برقرار است، در چه زمینههای دیگری فعالیت دارید و آیا قرار نیست نمایشگاهی انفرادی شامل عکسها و نقاشیهایتان برگزار کنید؟
بنده تاکنون در بیش از ۵۰ نمایشگاه شرکت کردهام که تعدادی از این نمایشگاهها انفرادی بوده اند. برای مثال آخرین نمایشگاه بنده ۲ سال پیش با نام «رویای آبی» در گالری انتظامی برگزار شد که خدا را شکر با استقبال خیلی خوبی هم مواجه شد. این را هم بگویم که حدودا یک سال است در حال پردازش و اجرای یک ایده کاملا ایرانی برای نمایشگاه انفرادی خاص هستم که امیدوارم در نیمه اول سال آینده نمایشگاه آماده رونمایی باشد. این را هم بگویم است که به دلیل استقبال زیاد هنرمندان در چند روز آینده برگزاری نمایشگاه دورهی دوم و دوره سوم هلند را خواهیم داشت. همچنین در آینده نزدیک برگزاری نمایشگاه عمان و نمایشگاه حضوری در ملبورن استرالیا را خواهم داشت. جز اینها قرار است دو نمایشگاه حضوری در گالری «استاد انتظامی» و گالری «زرنا» در تهران داشته باشم.
چرا در رشته معماری و طراحی داخلی و دیگر رشتههایی که تحصیل کردهاید مانند هوافضا به فعالیت ادامه ندادید و عرصه هنر را برگزیدید؟
البته من بعد از تحصیل این رشتهها نبوده که سمت هنر رفته ام. من از کودکی به هنر علاقمند بودم. با نقاشی حرف میزدم. من هم مثل خیلی از هم سن و سالهایم در نوجوانی تشویق شدم که رشته مهندسی یا پزشکی بخوانم که البته از انتخاب رشتههای دانشگاهیام بسیار خوشحالم؛ اما هیچوقت هنر را کنار نگذاشتم و طبیعتا بعد از اتمام تحصیلاتم فرصت بیشتری برای فعالیت هنری دارم. این رویه، از دیدگاه خودم بازگشت با دید بازتر و تلاش بیشتر در عرصه هنر است.
شما جز «عکاسی» و «نقاشی» در زمینه موسیقی هم فعال هستید؟
همیشه با صدای پیانو به شدت احساساتی میشدم. شاید باورتان نشود، اما هنوز هم با صدای پیانو گریهام میگیرد! نمیتوانم بگویم در زمینه موسیقی فعال هستم؛ اما به اندازه هنر «تصویر» به هنر «صدا» هم علاقمندم. خیلی دوست دارم همانطور که سعی میکنم از طریق نقاشی و عکاسی افکار خودم را نشان دهم، بتوانم از طریق موسیقی هم احساسات خودم را بیان کنم؛ نه اینکه صرفا در نواختن آثار دیگران مهارت کسب نمایم.
اینکه هنرمند در چند رشته هنری به طور توامان فعالیت کند، چه ثمره و فوایدی برایش خواهد داشت؟ این تجربه برای شما چه نتایجی داشته است؟
دوست دارم یک مفهوم نوین را اینجا باز کنم. دیدگاه کهنه در مورد دانش و تخصص میگوید یک فرد باید در یک زمینه دانش عمیقی داشته باشد و نیاز نیست در زمینههای دیگر دانش و تخصص کسب کند؛ چیزی شبیه به حرف T انگلیسی. در یک زمینه عمیق و در زمینههای دیگر سطحی! مثل فیزیکدانی که ریاضیاش ضعیف است! اما دیدگاه نوین میگوید وسعت و عمق دانش شما بهتر است مثل حرف V باشد. یعنی باید علاوه بر داشتن دانش کامل و درک عمیق در یه زمینه، در عرصههای مرتبط هم دانش و تخصص کافی داشته باشید. مثل فیزیکدان خبرهای که در ریاضیات هم حرفی برای گفتن دارد. به نظر من خوب است که این دیدگاه را در هنر هم داشته باشیم. ریتم را میشود در نقاشی درک کرد، اما در موسیقی است که ریتم با احساس ما پیوند میخورد و فضای مثبت و منفی در نقاشی از قویترین اِلِمانهای تصویر است، اما شاید در موسیقی بهتر بتوان به اهمیت فوقالعادهاش پی برد! نمیخواهم کلام را طولانی نکنم و باید بگویم به نظر من کسب تجربه و حتی تخصص در زمینههای هنری دیگر میتواند به تقویت دید ما در زمینه تخصصی خودمان کمک کند. برای من که همینطور بوده است.
«نقاشی» و «عکاسی» برای شخص شما چه وجوه مشترکی دارد. آیا فعالیت در یکی از عرصه ها، به کم و کیف رشته دیگرتان کمک میکند؟ در اینباره توضیح دهید. آیا تاکنون در زمینه تلفیق این دو هنر در قالب یک اثر واحد تجربهای داشتهاید؟
عکاسی و نقاشی درواقع یک هنر هستند و نقاشهای بسیاری در عکاسی هم حرف برای گفتن دارند. در واقع واژه «فتوگرافی» یعنی «ترسیم با نور». میشود گفت «مفاهیم»، «قواعد» و «اصول» در این دو هنر کاملا منطبق هستند و فقط ابزار و تکنیک متفاوت است. نکته دیگری که باید در این خصوص ذکر کنم این است که لازمه کشیدن یک نقاشی خوب، درست دیدن است. به نظر من با دوربین میتوانیم بهتر ببینم، میتوانم یک لحظه خاص از یک گوشه دنیا را ثبت کنم و ساعتها با دقت به آن نگاه کنم تا قوانین طبیعت را بهتر درک نمایم. بر همین اساس، بهتر میتوانم بازی نور و رنگی که خداوند، این هنرمند یکتا خلق کرده را مشاهده کنم و از آن بیاموزم. برعکس این رویه هم البته صادق است. ساخت و ترکیب رنگ و سایر اِلِمانهای بصری در نقاشی میتواند به دیدن، ثبت و ویرایش آنها در عکاسی کمک بسیاری کند.
اصولا در هنر چه «عکاسی»، چه «نقاشی» و «موسیقی» و دیگر رشتهها به سبکها و دستهبندی آنها اعتقاد دارید؟ در این صورت اگر قرار باشد سبکی برای نقاشیها و عکسهایتان قائل باشید، آن سبک و سیاق چیست؟
سبکها در هنر، چه در عکاسی، نقاشی، موسیقی یا سایر رشتهها، بیانگر دیدگاهها و تکنیکهای متفاوت هستند که هنرمندان برای بیان ایدهها و احساسات خود به کار میگیرند. تنوع سبکها از رئالیسم و امپرسیونیسم گرفته تا مدرنیسم و پستمدرنیسم، نشان دهنده پویایی و تحولات فرهنگی و اجتماعی در طول تاریخ هستند. با این حال، هر هنرمندی ممکن است عناصر مختلفی از سبکهای گوناگون را در آثار خود به کار بگیرد یا حتی سبک منحصر به فرد خود را خلق کند. در مورد کارهای خودم، ترجیح میدهم از قرار دادن آنها در چارچوب خاصی اجتناب کنم و بیشتر بر روی فرآیند خلق و ارتباط عاطفی و فکری که مخاطب با آثارم برقرار میکند، تمرکز نمایم.
از چند و چون برگزاری نمایشگاه گروهی «هنر روشنگر» بگویید. چه اثر یا آثاری را به این رویداد ارائه کردهاید؟
برگزاری نمایشگاه و گزینش آثار فرآیندی سخت و چالش برانگیز است. البته ما در این نمایشگاه از استانداردهای مرسوم در ایران فراتر رفتیم و یک تور واقعیت مجازی واکنش گرا هم در سطح استانداردهای جهانی برای تجربه با کیفیتتر ارائه دادیم. امیدوارم شاهد دلسوزی تمام برگزار کنندهها و گزینش گرهای آثار باشیم تا سطح کیفی نمایشگاههای ایران از آنچه هست، فراتر برود.
چند هنرمند در نمایشگاه گروهی «هنر روشنگر» حضور یافتهاند و شاهد چند اثر از آنها هستیم؟
در این نمایشگاه ۸۸ اثر از ۷۰ هنرمند در رشتههای مختلف هنرهای تجسمی به معرض نمایش گذاشته شد که برای ما، شرکت کنندگان و بازدیدکنندگان تجربه خوبی محسوب میشود.
آیا در زمینه آموزش هم فعال هستید؟
به دلیل علاقه شخصی به فضای آموزش و کلاس در این زمینه فعالیتهای زیادی داشته ام. دورههای تخصصی در حوزه اصول آموزش را گذراندهام و حتی مدرک تخصصی آموزش نقاشی پیشرفته و نقاشی خلاق کودکان را دریافت کرده ام؛ اما طی این روند، حس کردم دارم از فضای خلق و خلاقیت فاصله میگیرم، بنابراین تصمیم گرفتم موقتا کمی از فضای آموزشی فاصله بگیرم تا از علاقه اصلیام دور نشوم.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
حمایت از هنر و فضای هنری رسالتی است که بر دوش کل جامعه است و چقدر خوب است که به عنوان رسانه که نقش چشم و گوش جامعه را دارد، باعث دیده شدن آثار هنرمندان و شنیده شدن صدای آنها میشوید. در پایان امیدوارم خبرگزاریها بیشتر به انعکاس دنیای هنر اهمیت بدهند تا مبادا روح جامعه که با هنر در هم تنیده شده، بیمار شود.