یک نوازنده و آهنگساز مطرح کرد؛
دلیلی ندارد یک هنرمند، نوازنده یا شاعر همواره سنگین و تخصصی کار کند/ عامه مردم به موسیقی روان نیاز دارند
نیکپور میگوید: موسیقی بیکلام رِنج سنی دارد. به طور مثال سنین ده تا بیست سال یا رده سنی بیست تا سی سال از ژانر موسیقی بیکلام فاصله دارند. اما رفته رفته که سن مخاطبان بالاتر میرود علاقه به موسیقی بیکلام بیشتر میشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خروجی همه هنرها با ارائه آثاری از هنرمندان آن رشتهها مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرد. به طور مثال نمیتوانیم به سینمایی که در طول سال تنها چند فیلم تولید میکند را فعال و به روز بدانیم. اگر تعدادی از سالنهای تئاتر در طول سال تعطیل باشند این نشان از عدم فعالیت یا کم کاری هنرمندان به هر دلیل ممکن است. «موسیقی»، «نقاشی»، «مجسمهسازی»، «گرافیک» و همه هنرها چنین رویهای دارند و بر اساس تولیدات سالانه و خروجی آثار ارائه شده، مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرند.
موسیقی و تولیدات سالانه آن را نیز باید بر اساس آلبومهای تولیدی مورد ارزیابی قرار دارد. بدون شک تولیدات آلبوم (بخصوص در قالب مجموعههای فیزیکی) مانند گذشته نیست و موزیسینها بنا به دلایل مختلف کمتر به سراغ تولید آثارشان در قالب آلبوم میروند. اغلب آنها به دلیل بالا بودن هزینهها ترجیح میدهند آثارشان به صورت تک آهنگ منتشر شود. آنها حتی گاه برای دیده و شنیده شدن آثارشان بخش اقتصادی ماجرا را نادیده میگیرند و اثر را در فضای مجازی منتشر میکنند، چراکه در نهایت آثار هنری برای مخاطب تولید میشوند و در نهایت هنر بدون مخاطب بیمعناست. حال در میان بازار شلوغ و متنوع امروز (به لحاظ سبکها و تلفیقهای متعدد) تولید آثار بیکلام، بر اساس موسیقی جدی اتفاقی است که کمتر شاهد آن هستیم.
پویا نیکپور (نوازنده، آهنگساز، رهبر ارکستر و مدرس دانشگاه) را باید از آن دسته افراد دانست که برای تولید موسیقی جدی و فاخر و بدون ابتذال تلاش میکند. او علاوه بر فعالیتهای اجرایی و همکاری با ارکسترها دو آلبوم «صدای سکوت» و «راه بیپایان» را در کارنامه دارد. «سکوت بیپایان» جدیدترین اثر نیکپور است که به تازگی روانه بازار شده است.
پویا نیکپور که علاوه بر موسیقی جدی و ارکسترال تجربه فعالیت در سبکهایی چون پاپ، راک، جز و تلفیقی را دارد، در گفتگو با ایلنا از جزییات بیشتر اثر جدیدش گفت.
شما دو آلبوم «صدای سکوت» و «راه بیپایان» را در کارنامه دارید. آیا آلبوم «سکوت بیپایان» سه گانهای از این مجموعه است یا در سیک و سیاق دیگری تولید و ارائه شده؟
روالی که میگویید وجود دارد و کاملا درست است. من سه آلبوم دارم که دوتای آنها با کلام و دیگری بیکلام است. این آلبوم جدید کولاژی است که میتوان آن را جمعبندی قطعاتی دانست که طی سه سال اخیر ساخته شدهاند. این آثار جمعآوری شدهاند و در قالب آلبوم «سکوت بیپایان» پیش روی مخاطبان قرار گرفتهاند. به طور دقیقتر این آلبوم قطعاتی را شامل میشود که در سالهای نود و هفت و نود هشت ساخته شدهاند. برخی آثار هم خیلی قبلتر ساخته شدهاند.
«سکوت بیپایان» مانند آلبوم «صدای سکوت» شامل چهارده قطعه است. باید بگویم آلبوم جدید نسبت به دیگر آثار حال و هوایی روانتر دارد. تلاشم این بوده اثر جدید قابل شنیدنیتر باشد. شنونده این اثر نیازی ندارد که حین گوش دادن قطعات را جابجا کند و میتواند آن را به صورت قطعه به قطعه و یکسان گوش کند.
آلبوم «سکوت بیپایان» در سبک و سیاق «نئوکلاسیک» میگنجد. این سبک را برای مخاطبان عام چگونه تعریف میکنید؟
«سکوت بیپایان» مانند آلبوم «صدای سکوت» شامل چهارده قطعه است. باید بگویم آلبوم جدید نسبت به دیگر آثار حال و هوایی روانتر دارد. تلاشم این بوده اثر جدید قابل شنیدنیتر باشد. شنونده این اثر نیازی ندارد که حین گوش دادن قطعات را جابجا کند و میتواند آن را به صورت قطعه به قطعه و یکسان گوش کند.
خیلی از قطعات آلبوم به شکلی برگرفته از سبک و سیاق و تنظیم کلاسیک هستند. به هرحال این چنین آثاری در دوره رمانتیک، مدرن و پستمدرن تولید میشوند. چنین آثار کلاسیکی به لحاظ هارمونی رنگ و بوی مدرن و پست مدرن ندارند؛ در حالی که در چنین دورانی زندگی میکنیم. چنین آثاری را که در این دوران تولید میشوند و کلاسیک هستند؛ «نئوکلاسیک» میگوییم.
این نوع موسیقی یعنی آثار «نئوکلاسیک» در دنیای امروز با اهمیت است؟
بله. قطعات زیادی از آهنگسازان مختلف داریم که در این چهارچوب ساخته شدهاند. آهنگسازان بسیاری در سطح دنیا داریم که در این سبک و سیاق کار میکنند. کوین کرن، سوزان سیانی و تعدادی دیگر از نوازندگان هستند که مکتب «کلاسیک» را گاه با قطعات پاپ ترکیب میکنند؛ اما آن آرامش و آن رفتار و لحظات کلاسیک را در آن نگه میدارند. ترکیب مکتب «کلاسیک» با قطعات پاپ در دنیا مرسوم است.
مخاطب اگر این توضیحات را هم نشنود با چنین آثاری ارتباط برقرار میکند؛ چون موسیقی بدون کلام مستقیما با روح و روان او سر و کار دارد. بدون شک موسیقی فاقد کلام از ابتذال به دور است به همین دلیل هنری محضتر و خالصتر است.
بله با شما موافقم.
باز اجرا و باز تنظیم آثار قدیمی و کلاسیک آیا به ساخت قطعات «نئوکلاسیک» میانجامد؟
بله همینطور است. در همین راستا، هر قطعهای از هر دورهای (حتی قطعات دوران باروک) را باید به نحوی تنظیم کنیم که در سبکی قابل شنیدن برای عوام قرار گیرد.
مثلا شنیدن سمفونی نهم بتهوون در همان شکل و شمایل اورجینال و کلاسیک شاید برای مخاطبان امروز جذاب نباشد اما زمانی که چنین آثاری را با تنظیمها و سازبندیهای دوباره بازتولید میکنیم، اتفاقات بهتری میافتد و منجر به ارتباط مخاطبان خواهد شد.
به هرحال این نوع موسیقیها که میگویید مصارف خودشان را دارند. باید در نظر داشته باشیم که عامه مردم در معابر، داخل ماشین، محل کار، پشت سیستم و کلا حین زندگی روزانه، به موسیقی روانتر نیاز دارند. گاه پیش میآید که خودم نوعی موسیقی را نیاز دارم که کلام نداشته باشد و اصطلاحا حرف نزد. نیاز دارم موسیقی را بشنوم که ارکستر شلوغی نداشته باشد. از همه مهمتر وطنی باشد. این خیلی مهم است.
ساز تخصصی شما پیانوست. این ساز به تنهایی همه فاکتورهایی که میگویید را داراست. با این حساب از اهمیت پیانو بگویید.
سولو پیانو در جهان مقولهای گسترده است. پیانو به دلیل مادر بودن ساز و کامل بودن رِنج فرکانسهای آن، به تنهایی میتواند به کار گرفته شود و گوینده خیلی موارد باشد؛ اما تنوع سبکی که آهنگساز در آهنگسازی و تنظیم به کار میبرد، ماندگاری آن را بیشتر خواهد کرد. اگر شما و مخاطبان قطعهای را مثلا سه بار گوش کنید و خسته شوید به این معناست که آن اثر (به لحاظ متریال) دچار ضعف است.
شما تجربه کار در سبکهای مختلف را دارید. در کنار راک، موسیقی کلاسیک، جز و موسیقی تلفیقی در موسیقی پاپ که گونهای عامهپسند است نیز، دارای تجربه هستید. به احتمال زیاد تجربه ساخت آثار پاپ به شما در زمینه مخاطبشناسی کمک شایانی کرده است.
بله درست است و دقیقا همینطور است که میگویید. نتیجه همان موسیقی روانتری است که پیشتر دربارهاش صحبت کردیم. نبض و نیاز موسیقایی عوام و مردم با توجه به عدم تسلط و آگاهی اساسی نسبت به موسیقی، مرز بسیار باریک و نازکی است که اگر اشتباه گرفته شود موسیقی مصارف خاص پیدا خواهد کرد و دیگر آن چیزی نخواهد بود که مدنظر سازنده بوده است. اصطلاحا باید گفت دیگر به درد نمیخورد. البته گاه متخصصان موسیقی خرده میگیرند. آنها میگویند چرا فردی با تخصص و با تکنیک بالا باید بین کارهای یک تا دهی که دارد، کاری در سطح ششم خودش را بیرون بدهد؟ این نگرش به موارد دیگری بر میگردد.
چه مواردی؟
یکی از موارد فلسفه انجام آن کار و دیگری سلیقه شخصی سازنده است. دلیلی ندارد که یک هنرمند، یک نوازنده یا یک شاعر همواره سنگین و تخصصی کار کند که اگر اینطور باشد، به مرور و کم کم در دایره مخاطبان معدود قرار میگیرد و به سوی سالنهای کوچک رانده میشود.
بر اساس این نگاه میتوان مخاطبان موسیقی جدی و غیر جدی و صرفا عامهپسند را دو دسته کرد. یعنی اگر سازنده و مولف، مرز بین «موسیقی جدی» و «موسیقی عامهپسندتر» را بشناسد و روی آن حرکت کند، قطعا هر دو طیف مخاطبان را با اثرش همراه خواهد کرد.
همینطور است.
به نظر میرسد موسیقی بیکلام با وجود تلاش تعدادی از آهنگسازان همچنان مهجورتر از دیگر موسیقیهاست. انگار از یک نسلی به بعد تولید آثار بیکلام کاهش یافته است.
این مقوله رنج سنی دارد. به طور مثال سنین ده تا بیست سال یا رده سنی بیست تا سی سال از ژانر موسیقی بیکلام فاصله دارند. اما رفته رفته که سن مخاطبان بالاتر میرود علاقه به موسیقی بیکلام بیشتر میشود. عموما از سنی به بعد نیاز به آرامش و سکون بیشتر میشود و به همین دلیل موسیقی بیکلام برای مخاطبان بیش از قبل اهمیت پیدا میکند.
مثلا دهه شصتیها در سنین نوجوانی به راک علاقه داشتند. دهه هفتاد و هشتادیها هم در سنین پایین به رپ علاقمند شدند. در ادامه است که با بالا رفتن سن سکون و آرامش اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ لذا موسیقی بیکلام ارزش مییابد.
بله قضیه همین است. با این حساب موسیقی بیکلام همواره مورد توجه بوده است. منتهی شاید ظاهرا این را نبینیم.
پس باید گفت با وجود همه سبکها و تلفیقهای صورت گرفته موسیقی بیکلام در هیچ بعد و مقطع تاریخی نمیگنجد و میتواند همیشه وجود داشته باشد. از کشور خودمان که بگذریم، در اینباره بگویید که موسیقی بیکلام در دنیای امروز چه جایگاهی دارد؟
با بخش اول سوالتان موافق هستم و همینطور است که میگویید و من هم همین را میگویم. اما اگر بخواهیم ابعاد گستردهتری را در نظر بگیریم و از دنیا صحبت کنیم؛ باید بگویم کانالهای متنوع رادیویی زیادی در کل دنیا وجود دارد. این تنوع تا حدی است که هر فرد میتواند مطابق با سلیقه خودش کانال را انتخاب میکند و ژانر موسیقی مورد نظرش را به طور کاملا یکسان و یک نواخت بشنود. شما به عنوان مخاطب میتوانید ساعتها و روزها به موسیقیهای پخش شده از کانالهای موجود گوش دهید. میخواهم بگویم اینطور نیست که بگوییم موسیقی بیکلام یا فلان سبک طرفدار دارد یا ندارد. هرچه که تولید شود، قطعا تقاضاهایی داشته که به مرحله عرضه رسیده است. اگر بخواهیم درباره ایران صحبت کنیم، باید بگویم رادیویی که فقط به پخش موسیقی بیکلام بپردازد نداریم. شخصا تا به امروز با چنین موردی مواجه نشدهام. متاسفانه چنین بخشی در تلویزیون ما هم وجود ندارد.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
ناگفتهها گفته شد. اما آنچه میتواند در رابطه با ساز پیانو نسبت به سازهای دیگر اهمیت دارد، مقوله آموزش آن است. بخش آموزش شامل تدریس در موسیقی است و زمانی که با ساز پیانو عجین شود، میتواند به عنوان بخش کمک آموزشی هم در اختیار هنرآموزان یا دانشجویان موسیقی قرار گیرد. مورد دیگر نحوه آموزش پیانو است که یا کلاسیک است یا ایرانی. مرزی میان این دو وجود ندارد تا نوازنده بتواند موسیقیاش را تعیین طیف کند. در واقع نباید چنین باشد.