خبرگزاری کار ایران

هادی مرزبان در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

گونه‌های مختلف نمایش ایرانی در حال نابودی‌ست/ «بنگاه تئاترال» لازمه‌ی شرایط کنونی جامعه است/ نمایش من باید بوی نم «کاهگل» بدهد

گونه‌های مختلف نمایش ایرانی در حال نابودی‌ست/ «بنگاه تئاترال» لازمه‌ی شرایط کنونی جامعه است/ نمایش من باید بوی نم «کاهگل» بدهد
کد خبر : ۱۴۰۴۳۹۵

هادی مرزبان را عموما با اجرای نمایشنامه‌های اکبر رادی (درام‌نویس فقید معاصر) می‌شناسند. این بازیگر و کارگردان تئاتر بر خلاف روال همیشگی خود اثری تخت حوضی را روی صحنه برده است. او می‌گوید پیش از این قصد داشته نمایشنامه «طرب‌نامه» بهرام بیضایی را روی صحنه ببرد که میسر نشده است. او معتقد است گونه‌های نمایش‌های ایرانی در حال نسیان و فراموشی است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، با وجود پیشرفت‌های چشمگیر و روز افزون عرصه‌های مختلف در دنیای امروز آنچه اهمیت دارد پایبندی به ریشه‌ها و سنت‌هاست. باید گفت قاعده این است که مردم کشورهای با قدمت و دارای تاریخ مشخص معمولا به آیین‌ها و سنت‌های گذشته خود با وفاداری می‌نگرند و در نگاه‌داری آنها تلاش می‌کنند. معمولا آیین‌ها و سنت‌ها در زیر مجموعه فرهنگ و هنر قرار می‌گیرند. در کشور ما علاوه بر آیین‌ها و سنت‌های موسیقایی،‌ هنر نمایش نیز دارای ریشه و اصالتی مثال زدنی است. آنچه از گذشته به جا مانده گونه‌هایی چون «تخت‌حوضی»، «تعزیه»،‌ «پرده‌خوانی» و «نقالی» است.

درباره نمایش ایرانی و گونه‌های آن نیز صحبت بسیار است. اما موضوع مسلم این است که هرچه می‌گذرد از تعداد هنرمندان و استادان این عرصه کاسته می‌شود و با چرخش نسل‌ها گریزی از این موضوع نیست. از سویی دیگر، نسل‌های جدیدتر بنا به چند دلیل معمولا به نمایشنامه‌های آیینی (نسبت به دیگر سبک‌ها) توجه کمتری دارند. مثلا اینکه به طور ضمنی می‌توان گفت در دهه هشتاد و اوائل دهه نود نمایش‌های ایرانی سهم بیشتری از اجراها داشتند و حال کمتر شاهد این روال هستیم.

اجرای نمایش «بنگاه تئاترال» به کارگردانی هادی مرزبان بهانه‌ای برای گفتگو با اوست. البته هادی مرزبان که از ابتدای فعالیت‌های حرفه‌ای آثار متعددی را از اکبر رادی و برخی دیگر از درام‌نویسان روی صحنه برده، خود بر این باور است که کارگردانی نمایشی چون «بنگاه تئاترال» به معنای فاصله گرفتنش از ریشه‌هاست؛ اما شرایط و احوالات جامعه او را بر آن داشته تا در بلوغ دوران حرفه‌ای خود، به سراغ نمایشی فولکل و «روحوضی» برود؛ گونه‌ای که در اساس (شیوه روایت، ادبیات کوچه و بازار، اشخاص بازی و ساز و نوای موسیقی آن)، روزگاری «مطربی» قلمداد می‌شد.

شاید اینگونه است که احوالات غمگِنانه‌ جامعه از سویی؛ و دیالکتیک فراموشیِ گونه‌ها و آیین‌های ناب ایرانی او را بر آن داشته تا بار دیگر نمایش «بنگاه تئاترال» را به روی صحنه ببرد. این نمایش این روزها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. هادی مرزبان در میان آدم‌های اثرش چند بازیگر افغان دارد که نه به صورت گزینشی بلکه به شکل کاملا تصادفی انتخاب و به کار گرفته شده‌اند.

«بنگاه تئاترال» روایت، پهلوان جوانی است که به سحر و دام افسون جادوگری بنام «وروره جادو» اسیر می‌شود و پس از اتفاقاتی فردی کهنه‌کار به نام «پهلوان کچل» وارد قصه می‌شود. در این مسیر پهلوان و همراه وی «سیاه» در جنگ با «وروره جادو» با مسائلی روبرو می‌شوند و اتفاقات دیگری رخ می‌دهد. در این نمایش بازیگرانی چون مجید مظفری، علی فتحعلی، رسول نجفیان، داود فتحعلی‌بیگی، محمود بصیری، هادی عطایی، سامان تیرانداز و آیه قبادیان ایفای نقش می‌کنند. مسعود والا نیز تهیه‌کنندگی آن را به عهده دارد. گفتنی است نمایش «بنگاه تئاترال» از ۹ مهرماه در سالن شماره یک پردیس شهرزاد روی صحنه است و راس ساعت ۲۱:۳۰ روی صحنه می‌رود.

آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی ایلنا با هادی مرزبان است که در سوگ کهنه رفیقانش (آتیلا پسیانی و ...) هر شب اثر خود را روی صحنه می‌برد، تا به این واسطه به هنرش متعهد باشد.

آثار شما را در مقام کارگردانی نمایش با نام اکبر رادی به یاد می‌آوریم؛ نمایش‌هایی با ساختار و ویژگی‌های یک نمایش کلاسیک ایرانی‌. چه شد تصمیم گرفتید در شرایط کنونی نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان را یک‌بار دیگر روی صحنه ببرید؟

قبل از هر چیز لازم می‌دانم نکته‌ای را عنوان کنم؛ من همواره تحت شرایطی ویژه‌ دست به کار خلق یا کارگردانی نمایش می‌شوم. یعنی اینگونه نیست که بر حسب غریزه در فصل مشخصی کار کنم. هنرمند باید فرزند زمانه‌ خود باشد و همواره سعی داشتم بر حسب شرایط و حالات، تمایلات و نیاز مردم کشورم کار کنم. اینکه آثار بسیاری از اکبر رادی اجرا کرده‌ام نیز از این قاعده مستثنی نیست. نخستین بار حدود چند سال قبل بود که  نمایش «طرب‌نامه» اثر بهرام بیضائی در سانفرانسیسکو اجرا شد، فکر کردم چرا مردم کشورم این نمایش را نبینند؟ پس با ایشان تماس گرفتم و خواستم که مجوز اجرای نمایشنامه را اخذ کنم، متاسفانه ایشان قویا تاکید داشتند که اداره کل هنرهای نمایشی مجوز اجرا نمی‌دهد، سپس به ایشان یادآور شدم که پیشتر هم شما همین بهانه را برای نمایشنامه «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» می‌آوردید، اما همانطور که مشاهده کردید مجوز آن را اخذ کردیم و روی صحنه آوردیم. به هر روی «طرب‌نامه» را از دستور کار خارج کردم. اما کمی هم این موضوع برایم سنگین بود و تصمیم گرفتم هر طور شده یک نمایش تخت‌حوضی را روی صحنه آورم؛ همین شد که با علی نصیریان گپ‌وگفتی داشتم و سازوکار اجرای آن فراهم شد و اتفاقا در دوره اول اجراهای بنگاه تئاترال دیدیم که از چه اقبال عمومی برخوردار شد.

اینکه تئاتر را به شکلی دیگر و به دور از سبک همیشگی‌تان روی صحنه ببرید برایتان دشوار نیست؟

حقیقت این است که وقتی از آن استایل و سبک و امضا شخصی خودم در تئاتر فاصله می‌گیرم، کمی سخت و گاهی نامتجانس است اما حال ملت، جامعه و ذائقه و کام آنها مهمترین اصل و پایه و بن‌مایه کار من است. من ناگزیرم از مخاطب. مگر نه اینکه رسالت هنر نمایش روایت حکایات و قصه‌هایی است تا به اصلاح معایب و ارتقا محاسن جامعه منتج شود؟ لذا احساسم این بود که در این روزها جامعه دچار نوعی استحاله روحی است. مردم نیاز به شادی دارند. مردم غم‌زده جایی نیز باید شادی کنند و چه جایی بهتر و اثرگذارتر از تئاتر.

گونه‌های مختلف نمایش ایرانی در حال نابودی‌ست/ «بنگاه تئاترال» لازمه‌ی شرایط کنونی جامعه است/ نمایش من باید بوی نم «کاهگل» بدهد

من عاشق ایران و ایرانیم. شیفته و شیدای فرهنگ و هنر کشورم هستم و تمام سال‌های فعالیتم به عشق این ملت ماندم و به هر زحمتی شده کار کردم.  من معتقدم نمایش من باید بوی نم «کاهگل» بدهد. این بوی ایرانی در هیچ کجای جهان یافت نخواهد شد. 

در این میان موضوعی را می‌توان مطرح کرد؛ اینکه مگر نمی‌شد با نمایشنامه‌ای کمدی و خارجی مردم را شاد کرد؟ به هرحال شاید مخاطبان امروز از چنین آثاری بیشتر استقبال می‌کنند. به زبان بهتر در صورت انتخاب یک اثر غیر ایرانی شاید برای جذب مخاطب ریسک کمتری را متحمل می‌شدید.

چرا امکان‌پذیر بود. شادی به فرنگی و ایرانی بودن نیست. در دوران جوانی بی‌شمار آثار مولیر، پینتر و برشت و… را در دانشکده روی صحنه بردیم که اتفاقا در دوران خود نیز بسیار آثار پر سروصدایی بودند. اما حقیقت این است که من عاشق ایران و ایرانیم. من شیفته و شیدای فرهنگ و هنر کشورم هستم و تمام سال‌های فعالیتم به عشق این ملت ماندم و به هر زحمتی شده کار کردم. من معتقدم نمایش من باید بوی نم «کاهگل» بدهد. این بوی ایرانی در هیچ کجای جهان یافت نخواهد شد.  پیشتر هم تاکید کردم همواره تحت شرایط کار می‌کنم. اکنون زمان اجرای نمایش «بنگاه تئاترال» است و اطمینان دارم که با استقبال پرشور مخاطبین مواجه خواهد شد.

 گونه‌های مختلف نمایش ایرانی در حال نابودی‌ست. شاید باورتان نشود من در «تاریخ بیهقی» بیش از ۴۳ «خرده‌ درام» و «نمایشنامه» یافته‌ام. سطر سطر آثار و متون کهنه نظم و نثر ادبیات فارسی جنبه‌های دراماتیک و نمایشی دارند.

سبک و فضای نمایش‌های رو حوضی یا فولکلور این روزها رو به اضمحلال است، این مهم در تصمیم‌تان برای اجرای نمایش «بنگاه تئاترال» چقدر تاثیرگذار بوده؟

همواره از علاقمندان و طرفداران نمایش ناب ایرانی بودم. از کودکی که پدرم گروه‌های نمایش روحوضی را به خانه دعوت می‌کرد. مدام در کنارش بودم و آرزو داشتم روزی در یکی از آنها بازی کنم. متاسفانه گونه‌های مختلف نمایش ایرانی در حال نابودی‌ست. شاید باورتان نشود من در «تاریخ بیهقی» بیش از ۴۳ «خرده‌ درام» و «نمایشنامه» یافته‌ام. سطر سطر آثار و متون کهنه نظم و نثر ادبیات فارسی جنبه‌های دراماتیک و نمایشی دارند. این در حالی است که امروز «تعزیه»، «نقالی»، «پرده‌خوانی» حتی «تُرنابازی» که گونه‌های نمایش ایرانی هستند، به باد نسیان و فراموشی سپرده شده‌اند.

به هرحال بخشی از این رویه آسیب‌زا، تعدد و تنوع نمایش‌های خارجی هم هست. نسل‌های جدید به دلیل وجود اینترنت و فضاهای متعدد مجازی بیش از قبل در جریان نمایشنامه‌ها و اجراهای خارجی هستند. از طرفی شاید نسبت به قبل ترجمه دارم‌های خارجی افزایش یافته است.

بله. این درست که اساسا هنر تئاتر از غرب وارد شده و بزرگ‌ترین درام‌نویسان جهان خارجی هستند، اما نباید از هنر ناب ایرانی غافل ماند. اعتقاد و باور من این است که قبل از هر چیزی ابتدا باید به فرهنگ ایرانی پرداخت. باید ایرانی کار کرد. به شخصه شیفته آثار سارتر هستم، شاید آخرین کار من «مرده‌های بی‌کفن و دفن» ژان‌پل‌سارتر باشد. اما اکنون دغدغه من حال مردم جامعه من است. به واقع همه بزرگان تاریخ کشورمان زندگی‌نامه و زیست‌شان دراماتیک است، این در حالی است که هیچ‌گاه توسط هنرمندان ما آنچنان که لازم است، به آنها پرداخت نشده و شوربختانه مهجور مانده‌اند.

دلیل این مهجوریت را چه مورد یا مواردی می‌دانید؟

شاید از مهم‌ترین علل این مسئله، نگرش برخی از اساتید دانشگاهی است. برخی از آقایان کافی‌ است هواپیمای آنها از فرودگاه امام به پرواز درآید، تمام هویت، ملیت و فرهنگ ایرانی خود را فراموش می‌کنند.

مگر در دوران جنگ جهانی زیر سنگین‌ترین بمباران‌ها و زیر آتش سخت پیاده و سواره نظام، سالن‌های تئاتر تعطیل شدند؟ هرگز! مگر می‌شود فرهنگ را تعطیل کرد؟ همانطور که خدمات درمانی را نمی‌توان تعطیل کرد. در ضمن تئاتر شغل و حرفه‌ی ماست.

اتفاقات،‌ ناآرامی‌ها و حوادث پس از  ۲۵شهریورماه سال گذشته برخی را دچار اشتباه کرد، اینطور که برخی می‌گفتند، اصلا سالن‌های تئاتر باید تعطیل شوند، نظر شما چیست؟

خب مگر در دوران جنگ جهانی زیر سنگین‌ترین بمباران‌ها و زیر آتش سخت پیاده و سواره نظام، سالن‌های تئاتر تعطیل شدند؟ هرگز! مگر می‌شود فرهنگ را تعطیل کرد؟ همانطور که خدمات درمانی را نمی‌توان تعطیل کرد. در ضمن تئاتر شغل و حرفه‌ی ماست. تمام سطر سطر زندگی من مشق تئاتر بوده است. من با تئاتر ناب ایرانی نفس می‌کشم. با تئاتر فریاد می‌زنم، خشمگین می‌شوم و به اقتضای زمانه همراه با مخاطب خویش به وسعت دل می‌خندم و به وقتش هم از سویدای جان می‌گریم. تئاتر همه زندگی ماست و تعطیل شدنی نیست. و اینکه هنرمند باید به اقتضای زمانه خود رجوع کند. من معتقدم نمایشنامه «بنگاه تئاترال» لازمه‌ی شرایط کنونی جامعه است و این در اساس رسالت من است. اما معتقدم در یک گوشه‌ای هم نیاز است لبخند به روی لبها بیاوریم، در عین حال حرف مردم جامعه را نیز بزنیم آنهم با زبان «هنر نمایش».

مخاطبان تئاتر و هنرمندان این عرصه به طور کم و بیش از وسواس‌های شما نسبت به متن و تنظیمات آن برای اجرا مطلع هستند. با این حساب برای اجرای نمایش«بنگاه تئاترال» چه تمهیداتی را به کار گرفته‌اید و چگونه آن را دراماتورژی کرده‌اید؟

همانطور که پیشتر گفتم، من فرزند زمانه‌ی خویشم و بنابر اقتضائات زمانه و شرایط موجود جامعه کار می‌کنم. در اجرای پیشین علی نصیریان به تماشای نمایش آمد و پس از دیدن اثر گفت: این «بنگاه تئاترال» مرزبان است. به یقین نیم قرن پیش که نصیریان این نمایشنامه را نوشت، زیست مردم جامعه، سبک دیگری داشت. از جمله تفاوت‌های بارز این اجرا فاصله‌گذاری است. شما در دل یک نمایش روحوضی مشاهده می‌کنید که سیاه نمایش را قطع کرده و بی‌پرده با مخاطب گفت‌وگو می‌کند.

هنگامی که به روی صحنه می‌روم تا نمایشی را کارگردانی کنم مطلقا به مسائل مالی فکر نمی‌کنم، اصلا چرتکه انداختن را نیاموخته‌ام. بدترین زمان برای من وقتی است که با عوامل بر سر مباحث مادی صحبت می‌کنم. 

از معدود دفعاتی است که در آثار شما شاهد عنوان تهیه‌کننده هستیم، حضور تهیه‌کننده در تئاتر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هنگامی که روی صحنه می‌روم تا نمایشی را کارگردانی کنم مطلقا به مسائل مالی فکر نمی‌کنم، اصلا چرتکه انداختن را نیاموخته‌ام. همواره به دوستان نیز این مهم را تاکید کرده‌ام که بدترین زمان برای من وقتی است که با عوامل بر سر مباحث مادی صحبت می‌کنم. در این نمایش با وجود حضور مسعود والا به عنوان تهیه‌کننده به طور کامل روی کار فنی خود متمرکز هستم. هر وقت نیز برحسب نیاز خواسته‌ای داشتیم، به سرعت فراهم شده است از این حیث تا این لحظه بسیار خشنود هستم از حضور تهیه‌کننده در این کار.

آیا ناگفته‌ای هست که بخواهید به آن بپردازید‌؟

سخن پایانی اینکه همه دوستان و علاقمندان نمایش‌های ایرانی و سنتی روحوضی را دعوت می‌کنم تا از تماشای نمایش «بنگاه تئاترال» لذت ببرند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز