خبرگزاری کار ایران

در بیست و نهمین برنامه «مستندات یکشنبه» مطرح شد؛

سینمای چک چطور شکل گرفت؟/ تاثیر انقلاب مخملی در سینمای این کشور

سینمای چک چطور شکل گرفت؟/ تاثیر انقلاب مخملی در سینمای این کشور
کد خبر : ۱۳۹۸۳۸۸

بیست و نهمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، در روز یکشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۲ به نمایش دو فیلم مستند «قطعه‌ای برای پراگ» به کارگردانی یان‌نمتس محصول سال ۱۹۶۸ و «ت‌گ‌م آزادی‌بخش» به کارگردانی وراخیتیلووا محصول سال ۱۹۹۰ اختصاص داشت.

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور حسین عیدی‌زاده (منتقد و مترجم سینما) در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.

حسین عیدی‌زاده در این برنامه گفت: برای اینکه درباره این دو فیلم صحبت کنم، ابتدا باید درباره تاریخ چک توضیحاتی را بیان کنم. همانطور که در فیلم دیدید، چکسلواکی سال ۱۹۱۸ به وجود می‌آید. اتفاقات مختلفی برای این کشور رخ داده است. به صورتی که باتوجه به مکان جغرافیایی آن، مورد حمله بسیاری قرار گرفته اما مردم آنجا اهل خون و خشونت نبودند و با حس طنز خود توانستند به بقا ادامه دهند.

او افزود: آلمان نازی در دوران جنگ آنجا را اشغال می‌کند. این اتفاق تا سال ۱۹۴۵ و تا زمانی که روس‌ها وارد چک شده و با استقبال خوب مردم مواجه می‌شوند، ادامه پیدا می‌کند. از این تاریخ کشور به استقلال می‌رسد ولی حزب کمونیست در آنجا قدرت می‌گیرد. به این ترتیب شرایط در آنجا مطلوب نیست؛ زیرا در کشورهای هم‌پیمان شوروی، می‌خواستند همه کارهایی را که استالین قصد انجامش را (در روسیه) داشته، انجام دهند. به همین دلیل آزادی به آن معنا وجود نداشته است.

این منتقد سینما در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: سال ۱۹۵۳ استالین می‌میرد و شرایط کمی تغییر می‌کند و آزادی‌هایی در چک به وجود می‌آید. بنابراین در سال ۱۹۶۸ اتفاقات مهمی در چک رخ می‌دهد. در آن زمان تلاشی برای جلوه انسانی دادن به کمونیست و سوسیالیست شده و آدم‌ها شرایط بهتری برای زندگی پیدا می‌کنند اما شوروی نمی‌تواند این موضوع را تحمل کند و همانطور که در فیلم دوم دیدید، با تانک به شهر حمله می‌کنند و دوباره آن آزادی از بین می‌رود.

عیدی‌زاده در ادامه صحبت‌هایش گفت: این وضعیت ۲۱ ، ۲۲ سال طول می‌کشد تا اینکه انقلاب مخملی در سال ۱۹۸۸ شروع شده و با تظاهرات رخ داده، مردم حزب چپ را کنار می‌زنند و طی انتخاباتی واتسلاف هاول را به عنوان رییس جمهور خود انتخاب می‌کنند. بعد از گذشت چند سال نیز، مردم چک و اسلواکی متوجه می‌شوند با یکدیگر تفاهم ندارند و از هم جدا می‌شوند. اسم این جدایی را هم طلاق مخملی گذاشته‌اند.

او در ادامه عنوان کرد: متاسفانه (اکنون) چند سالی است که دولت‌های روی کار آمده در چک بیشتر به شوروی نزدیک هستند. البته در انتخابات اخیر آنجا، دولت به نسبت لیبرال‌تر و آزادتری قدرت را به دست گرفته است.

این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره تاریخ سینمای چک گفت: تقریبا از زمان ظهور سینما، فیلمسازی در چک وجود داشته است. فیلمسازان این کشور در اواخر قرن ۱۹ اولین فیلم‌های خود را ساختند و در جنگ جهانی اول سینمای کوچکی داشتند. وقتی به ورود صدا در سینما می‌رسیم، مردم در بسیاری از نقاط، از این اتفاق خوشحال نبودند و به دیدن فیلم‌های آمریکایی می‌رفتند اما در چک اتفاق مهمی رخ داده و مردم خوشحال بودند از اینکه می‌توانستند فیلم‌هایی با زبان خودشان ببینند. به همین دلیل سینما در آن زمان کمی رونق می‌گیرد. البته از همان زمان، باتوجه به قدرتی که کلیسا در این کشور داشت، بحث سانسور در سینمای چک وجود داشته است. به همین دلیل باید گفت کلیسا همیشه به عنوان نهاد اعمال نفوذ کننده در سینما تاثیرگذار بوده است.

او در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: در اواسط دهه ۳۰، واتسلاف هاول که نمایشنامه‌نویس هم بوده است، کمپانی تولید فیلم تاسیس می‌کند و تا سال‌ها فیلمسازی در آنجا جریان دارد. نکته جالب این است که در سال ۱۹۳۸ که مصادف با سال ۱۳۱۷ خودمان است، در چک ۱۸۰۰ سالن سینما فعال بوده که ظرفیتی برابر با ۶۰۰ هزار نفر داشتند. در صورتی که چک از لحاظ وسعت به اندازی شهری چون قم است. در آن دوران آنها روی سینما سرمایه‌گذاری کرده و تولید فیلم بالایی دارند. در تولیدات انیمیشن نیز فیلم‌های ویژه‌ای را به تولید می‌رسانند و در این ژانر فیلمسازان مهمی دارند.

عیدی‌زاده ادامه داد: این وضعیت تا جنگ جهانی دوم ادامه پیدا می‌کند و بعد از آن شرایط خوب نیست. در واقع اتفاق مثبت سینمایی آنجا در دهه ۶۰ رخ داده است. زیرا آدم‌های با استعدادی در آن زمان شروع به فیلمسازی کرده و آثار انتقادی و خوبی را تولید می‌کنند. البته همه این افراد با سانسور درگیر بودند و با شرایط ویژه‌ای آثار خود را به تولید می‌رساندند. در دهه ۷۰ وقتی می‌بینند که مردم به تماشای آثار نمی‌آیند، از فیلمسازان مطرح آن دوران که با سانسور مواجه بودند دوباره دعوت به ساخت فیلم می‌کنند و به این صورت شرایط برای فیلمسازی مقداری بهتر می‌شود اما تا انقلاب مخملی شرایط مطلوب نیست.

این مترجم سینمایی در ادامه صحبت‌هایش گفت: تاثیری که اختناق این دوران روی فیلمسازها داشته، شیرین نیست. فیلمسازهایی در این دوران بودند که امکان کار نداشتند و تنها تصمیم گرفتند که کشورشان را ترک نکنند و با وجود توانایی بسیار از ساخت آثار مورد نظر خود محروم بودند. به عنوان مثال برای یان نمتس فیلمساز مستند «قطعه‌ای برای پراگ» که مستند دوم این برنامه بود، اتفاق تلخی رخ داد و نابود شد. او ۱۲ سال را در بدبختی تمام زندگی می‌کند؛ ابتدا به اتریش، بلژیک و بعد به آمریکا می‌رود و در آنجا فیلمبردار عروسی می‌شود. این وضعیت تا دهه ۹۰ ادامه پیدا می‌کند. بعد از آن دوباره به چک برگشته و چند فیلم می‌سازد. در نهایت باید گفت هر کس به شکلی در آن زمان تحت تاثیر قرار گرفته و زندگی‌اش تغییر می‌کند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش در پاسخ به این پرسش که چطور باوجود موج نوی سینمای چک که به گفته شما در دهه ۶۰ رخ می‌دهد، افرادی چون نصرت کریمی که پیش از این تاریخ به چک رفتند، با تاثیر گرفتن از سینمای آنجا، انیمیشن سازی را آموخته و آثار خوبی را در وزارت فرهنگ ایران تولید می‌کنند،گفت: موج نوی سینمای چک مانند فرانسه نیست که چند نفر در یک سال مشخصی شروع کنند. آنها (فیلمسازان مطرح سینمای چک) در حال ساخت فیلم بودند؛ بعدها به آنها گفته شده است که فیلم‌های شما، جزو آثار موج نوی سینمای چک است. نکته جالب این است که آثار آنها با یکدیگر بسیار متفاوت است.

عیدی‌زاده افزود: بخش زیادی از سر و شکل فیلم‌های چک به سابقه درخشان آنها در نقاشی و طراحی مربوط می‌شود. آنها از سنت‌های گذشته خود خیلی تاثیر گرفته بودند. به همین دلیل بسیاری از قواعدی که در سینمای آمریکا تثبیت شده بود، در آنجا رعایت نمی‌شده است. در واقع برای آنها رساندن پیام خودشان از هر مسئله‌ای مهم‌تر بوده است.

این منتقد سینما تاکید کرد: فیلمسازهای سینمای چک بسیار به این موضوع اهمیت می‌دادند که هدف خود را در آثارشان بیان کنند. به همین دلیل حاضر بودند که در این راستا، قواعد را کنار بگذارند. آنها خیلی آوانگارد بودند و اصلا سینمای کلاسیک و آنچه در گذشته سینما مطرح شده برایشان مهم نبوده است. به همین دلیل فیلم‌های آنها خیلی بیانگر هستند؛ اصطلاحا آثار در صورت شماست و می‌خواهد مخاطب را به سمتی هدایت کند.

او همچنین درباره دلیل انتخاب این فیلم‌ها برای این برنامه توضیح داد: دلیل انتخاب این دو مستند به علاقه شخصی من به این دو فیلمساز مربوط است. مثلا وراخیتیلووا از فیلمسازهای قدر ندیده است؛ البته درباره برخی آثار او در دهه ۶۰ در مجله فیلم هم مطالبی مطرح شده اما او تا ۲هزار و خرده‌ای در حال فیلم ساختن بود و بسیاری از آثارش هنوز شناخته نشده است. در صورتی که وقتی فیلم‌های او تمام می‌شود، تاثیر عجیبی روی مخاطب خود می‌گذارد.

در ادامه این برنامه، جلسه به مخاطبان واگذار شد تا نقد، نظر و پرسش خود را مطرح کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز