خبرگزاری کار ایران

سیاوش صفاریان‌پور مطرح کرد؛

«کاپیتان من» جلوه‌ای از جستجو برای کشف خود است/ دنبال جدا کردن دو دیدگاه متریالیستی و ایده‌آلیستی نبودیم

«کاپیتان من» جلوه‌ای از جستجو برای کشف خود است/ دنبال جدا کردن دو دیدگاه متریالیستی و ایده‌آلیستی نبودیم
کد خبر : ۱۳۹۵۲۱۷

سیاوش صفاریان‌پور با اشاره به اینکه فیلم «کاپیتان من» به پرسشی بنیادین و پرقدمت می‌پردازد، خاطرنشان کرد: این فیلم جلوه‌ای از جستجو برای کشف خود است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند سینمایی «کاپیتان من» به کارگردان سیاوش صفاریان‌پور و تهیه‌کنندگی بهرام رادان این روزها در گروه هنر و تجربه در حال اکران است.

این مستند سینمایی با نگاهی علمی به مغز انسان می‌پردازد و اطلاعات بسیاری درباره کارکرد حافظه در اختیار مخاطب خود قرار می‌دهد. در خلاصه داستان «کاپیتان من» آمده است: در این مستند سینمایی بهرام رادان به عنوان راوی به مغز انسان سفر می‌کند و به تحقیق درباره عملکرد آن می‌پردازد.

به بهانه اکران «کاپیتان من» با سیاوش صفاریان‌پور گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

پرداختن به سیستم پیچیده‌ای چون مغز انسان در قالب یک اثر سینمایی مطمئناً می‌تواند برای مخاطب عام پر ابهام و نامأنوس باشد. چه تمهیدی داشتید که «کاپیتان من» بتواند با مخاطب عام نیز ارتباط برقرار کند؟

سال‌هاست که در رادیو و تلویزیون مشغول فعالیت هستم، تجربه کار کردن در تلویزیون اینگونه است که شما به هر حال به کمک ابزاری پیام خود را به دست مخاطبتان می‌رسانید که برای رسیدن این پیام به دست مخاطب دردسر زیادی ندارید و فقط کافی است که مخاطب به صورت تصادفی یا با برنامه‌ریزی از پیش تعیین‌شده تلویزیون را روشن کند و برنامه تلویزیونی که تولید شده را نگاه کند.

اما وقتی قرار است یک فیلم مستند روی پرده سینما نمایش داده شود و تماشاگر به واسطه میل به تماشای این اثر آن را انتخاب کند و البته مسیری را هم برای دیدن آن طی کند، مثل بلیت خریدن، از خانه خارج شدن و به سینما رفتن و وقت گذاشتن و... باید فیلم مستند ما حاوی ویژگی‌هایی مثل جذابیت، سرگرمی باشد و در عین حال محتوایی علمی و قابل فهم ارائه دهد. بنابراین ما برای ساخت مستند سینمایی «کاپیتان من» مسیری طولانی داشتیم تا مخاطب را به سالن سینما دعوت کنیم.

در واقع مخاطبی که با هزار مشکل و دردسر بلیت تهیه کرده و خود را به سینما رسانده تا فیلمی ببیند، انتظار دارد که محصولی با کیفیت را مشاهده کند و این محصول باکیفیت دو جنبه دارد؛ یک جنبه تکنیکال و فنی است که نیازمند ابزار و امکانات سینمایی است تا همتراز باقی فیلم‌های روی پرده باشد و در نتیجه در این مورد نیاز است که هزینه کافی صورت بگیرد تا فیلم قابلیت نمایش در سینما را داشته باشد و جنبه دیگر مسئله محتوایی است. اینکه محتوای شما جذابیت داشته باشد تا در طول 75 دقیقه فیلم کسی سالن را ترک نکند. این مسائل باعث شد که ما فرآیند تولید متفاوتی را در ساخت مستند «کاپیتان من» داشته باشیم.

ما این مسئله را در نظر داشتیم که فیلم باید برای مدیوم سینما مناسب باشد. به همین دلیل سعی داشتیم علاوه بر اینکه به مفاهیم علمی که در فیلم به آن‌ها اشاره می‌کنیم وفادار باشیم از عناصر سرگرمی‌ساز که خاصیت اصلی سینما است هم دور نشویم. در نتیجه به قول آقای رادان ما تلاش کردیم تصویری که مخاطب از سینمای مستند به عنوان اثری با روایت کند و ناجذاب دارد را کنار بزنیم و فیلمی با ریتم مناسب بسازیم و محتوایی علمی را برای عموم مردم به محتوایی قابل فهم تبدیل کنیم تا از نوجوانی 10 ساله تا سالمندی 80 ساله بتوانند از دیدن فیلم دریافت کافی داشته باشند. در واقع این چالش و دشواری «کاپیتان من» بود که ما بتوانیم اثری با مفاهیم پیچیده علمی درباره پیچیده‌ترین ساختاری که بشر با آن مواجه شده بسازیم و مطالبی مطرح کنیم که مخاطب با آن‌ها همراه شود، در سالن سینما بنشیند و محتوای اثر را درک کند.

چرا در بین موضوعات مختلفی که درباره مغز وجود دارد، پرداختن به موضوع حافظه را انتخاب کردید؟

وقتی شما درباره مغز صحبت می‌کنید به سراغ یک ساختار پیچیده رفته‌اید که باید مشخص کنید قصد دارید درباره چه بخشی از این ساختار پیچیده صحبت کنید. درباره جنبه‌های مختلف مغز می‌شود ساعت‌ها و سال‌ها حرف زد و ما موضوع اصلی برای توضیح درباره مغز را حافظه انتخاب کردیم. حافظه مسئله‌ای چالش‌برانگیز است که احتمالاً همه ما درباره آن دغدغه داریم چراکه ممکن است همه ما دچار اشکالی در به یاد آوردن شویم یا همه ما درگیر خاطراتی هستیم و هر وقت که فکر می‌کنیم از ذخیره حافظه‌مان استفاده می‌کنیم و حتی برای فکر کردن به آینده از گنجینه حافظه استفاده می‌کنیم تا بتوانیم آینده را توصیف کنیم.

بنابراین در فرآیند نگارش فیلمنامه به این نتیجه رسیدیم که حافظه عنصر بسیار جذابی است و از آن به عنوان دستمایه اصلی‌مان برای توضیح رفتار مغز استفاده کردیم به این دلیل که شاید حافظه یک دغدغه مشترک برای همه انسان‌ها باشد چون این امکان بسیار مهم است برای اینکه خودشان و دیگران را بشناسند. حافظه در مغز ما خودش را به نوعی منظم و مرتب و باقی نگاه می‌دارد. آدم‌ها برای اینکه فراموش نشوند خود را در حافظه دیگران قرار می‌دهند و به نوعی اینچنین جاودانگی را تجربه می‌کنند. حافظه یک مسئله بنیادی و اساسی درباره مغز است و هر کسی می‌تواند با این موضوع ارتباط برقرار کند.

در این مستند عامل اصلی شکل‌گیری «من» یا «خویش» انسان را حافظه می‌دانید. آیا می‌توان این موضوع را اصلی‌ترین مفهومی دانست که از «کاپیتان من» به مخاطب ارائه می‌شود؟

شعر معروف "از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا خواهم رفت" حاوی پرسشی معنوی است که در فرهنگ ما وجود داشته است. در ابتدای فیلم هم می‌بینیم که بهرام رادان با خبرنگارانی مواجه می‌شود که از او عکس می‌گیرند و صدای او را می‌شنویم که می‌گوید این خبرنگارها اسم من را صدا می‌زنند، آن‌ها تصور می‌کنند که من را می‌شناسند اما در واقع نمی‌دانند که من خودم هم خودم را هم نمی‌شناسم.

با این شروع به نوعی بهرام رادان به عنوان راوی تکلیف خود را با مخاطب روشن می‌کند که من به دنبال کشف خودم هستم. مستند «کاپیتان من» جلوه‌ای از جستجو برای کشف خود است و این کشفِ خود سال‌های سال است که در فرهنگ ما حتی پیش از مولانا وجود داشته و انسان همیشه در پی کشف خود است و شاید تفاوت این مستند با دیگر مستندهایی که در ایران ساخته می‌شود این است که با یک پرسش اساسی آغاز می‌شود و آن این است که "من که هستم؟"

در واقع بخشی از این پاسخ در مغز ما است و پاسخ بخش دیگر آن در مسائلی دیگر است که ما را به فلسفه و مسائل معنوی انسان می‌برد؛ همه این‌ها یک نوع درگیری ذهنی انسان است تا به پاسخی برای پرسش بنیادین خود برسد. ما در «کاپیتان من» به بخشی از این پاسخ پرداخته‌ایم که مربوط به مغز می‌شود.

مغز پدیده‌ای است که ابهامات بسیاری درباره عملکرد و حتی ساختار آن وجود دارد و به همین دلیل همواره شبه‌علم به این موضوع ورود کرده و آن را به بیراهه برده است. چه تمهیداتی داشتید که درگیر شبه‌علم نشوید؟

پشتیبانی علمی این فیلم از طرف ستاد علوم و فناوری‌های شناختی است که در آن اجتماعی از بزرگ‌ترین متخصص‌های مغز صورت گرفته و آن‌ها ما را به لحاظ علمی پشتیبانی کردند و تعدادی از این افراد در مقابل دوربین هم قرار می‌گیرند. تجربه بیش از دو دهه برنامه‌سازی علمی به من این را آموخته تا بدانم چطور می‌شود علم را از شبه‌علم جدا کرد.

بزرگ‌ترین نکته‌ای که برای جلوگیری از درگیری با شبه‌علم برای من وجود داشت این بود که خودم را از اجتماع علمی دور نکنیم. اجتماع علمی در ستاد علوم و فناوری به من و به خصوص تیم نویسندگان این فیلم کمک کرد که از این مسئله فاصله بگیریم و درگیر آن نشویم.

اما بیشتر از اینکه من نگران شبه‌علم باشم نگران این بودم که مبادا آدم‌ها را درباره مغزشان دچار سوءتفاهم کنیم. این مسئله بسیار بنیادی است؛ ممکن است شما در یک مستند علمی همه چیز را بر اساس داده‌های علمی مطرح کنید اما بیان شما به شکلی باشد که منجر به سوءتفاهم شود. اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد برای ما بسیار مهم بود و به همین دلیل بارها فیلمنامه و جمله به جمله نریشن‌های فیلم بازنویسی شد تا مبادا مخاطبی دچار بدفهمی و اشتباه شود. آنچه که در این فیلم مطرح می‌شود مسائل بنیادی است و چیز جدیدی مطرح نمی‌شود که بگوییم تابحال هیچکس به آن‌ها اشاره نکرده است. همه آنچه که در «کاپیتان من» مشاهده می‌کنید مسائلی است که صاحب‌نظران درباره آن اتفاق نظر دارند اما ممکن است این مسائل برای مردم ناشناخته باشد.

جدا از بررسی مغز و حافظه در این فیلم شاهد ارائه اطلاعات و مطالبی از پیشرفت تکنولوژیک و علمی کشورمان در این حوزه هستیم.

جنبه دیگر این مستند همین مسئله است و ما نشان می‌دهیم متخصصان ما در عرصه علوم شناختی فعالیت می‌کنند و آن‌ها در آزمایشگاه‌هایی کار می‌کنند که تجهیزاتشان با بهترین آزمایشگاه‌های جهان برابری می‌کند و این نکته بسیار مهمی است که برای من مهم بود. این فیلم به نوعی یک ادای دین به توسعه علوم شناختی در ایران باشد به این معنا که گروه زیادی از متخصصان در کشور خودمان واقعاً در مرزهای فناوری موضوع علوم شناختی فعالیت می‌کنند و این مایه مباهات است که ما چنین توسعه‌یافتگی در بدنه علمی کشورمان داریم در حالیکه در باقی موارد مدام مشغول غلو کردن درباره توسعه هستیم اما اینجا همان نقطه‌ای است که می‌توانیم به آن افتخار کنیم چرا که قدم‌های مهمی در این حوزه برداشته شده است.

آیا می‌توان پرداخت علمی به مسئله مغز را یک پرداخت کاملاً ماتریالیستی دانست؟ این نگرانی برای شما وجود داشت که پرداخت کاملاً علمی باعث شود طرفداران نگاه ایده‌آلیستی «کاپیتان من» را نوعی مقابله با دیدگاه خود بدانند؟

من فکر نمی‌کنم چنین برداشتی از فیلم بشود. همان جمله آغازین فیلم که راوی می‌پرسد؛ "من کیستم؟" پرسشی پرقدمت است. یکی از مقصودهای اصلی ما این بود که در بین این دو دیدگاه سوءتفاهمی ایجاد نشود و این ما را وادار می‌کرد که در چنین محدوده زمانی 70 دقیقه‌ای که بسیار کم است وارد مباحث خارج از علم نشویم.

وارد شدن به مباحث خارج از علم می‌تواند امکان ایجاد سوءتفاهمات را فراهم کند. ما بحث‌ها و نگاه‌های دیگری که درباره مغز وجود دارد را می‌توانیم به شکل‌های دیگر مستندسازی واگذار کنیم و در «کاپیتان من» همان اتفاقی که در دنیا در عرصه مستندسازی علمی رخ می‌دهد را دنبال کرده‌ایم و آنچه که به علم مربوط نمی‌شود را به این فیلم وارد نکردیم.

اینکه گفته شود این فیلم صرفاً مظاهر متریالیستی را دنبال می‌کند را خیلی قبول ندارم و هیچ کدام از افرادی که در این فیلم حضور دارند هم چنین دیدگاهی نداشتند. اینکه ما با عینک علم به دنیا نگاه می‌کنیم به معنای جدا کردن این دو دیدگاه متریالیستی و ایده‌آلیستی نیست. اگر یک نفر نزد متخصص مغز و اعصاب برود و او از نتیجه MRI این فرد به لزوم عمل جراحی مغز برای او برسد نشان‌دهنده غالب بودن یک تفکر متریالیستی نیست، در واقع تنها یک نتیجه‌گیری علمی است که بر مبنای تخصص و شواهدی که وجود دارد به مسائل نگاه می‌کند.

بحث‌های معنوی طبیعتاً هر کدام جایگاه خودشان را دارند اما نکته اساسی این است که بحث‌هایی معنوی که در پیرامون مسائل وجود دارد و می‌توانند خودشان را در فلسفه علم نشان دهند پرداخت مفصل‌تری نیاز دارند و این پرداخت مفصل در یک فیلم 70 دقیقه‌ای سینمایی امکان‌پذیر نیست.

آیا از شرایط اکران فیلم «کاپیتان من» رضایت دارید؟

بر اساس آمار و ارقامی که گروه سینمایی هنر و تجربه مطرح کرده‌اند، در طی سه یا چهار سال گذشته این فیلم جزو پرمخاطب‌ترین فیلم‌های این گروه بوده است.

ما در فیلم‌های مستند کشورمان یکی از نقاط جامانده که نیاز به ارتقا دارد، بالا بردن سطح مخاطب است و این اتفاق با ایجاد ذائقه برای دیدن فیلم مستند ایجاد می‌شود. اینکه مردم برای دیدن فیلم مستند بلیت بخرند و به سینما بروند اتفاقی است که در فرهنگ سینمای ما وجود ندارد و من خیلی خوش‌بین هستم با اقبال عمومی که برای «کاپیتان من» به وجود آمده این میل در باقی مستندسازها ایجاد شود که از همه امکانات خود استفاده کنند تا مردم برای دیدن فیلم مستند به سینما بیایند. در واقع باید آثار هیجان‌انگیز و جذاب تولید شود و این آثار باید آنقدر زیاد باشند که مردم نسبت به آن‌ها تمایل پیدا کنند. من به اقبالی که نسبت به «کاپیتان من» ایجاد شده بسیار خوش‌بین هستم.

آیا می‌توان حضور یک بازیگر مطرح مثل بهرام رادان را هم یکی از عوامل موفقیت «کاپیتان من» دانست؟

برای من این نکته بسیار هیجان‌انگیز است و حضور بهرام رادان به عنوان یک ستاره سینمایی در چنین فیلمی به نظرم اتفاق مهمی است چراکه پیش از ساخته شدن یک فیلم مستند احتمالاً کسی دلیلی برای حضور یک بازیگر مطرح در آن پیدا نمی‌کند اما اینکه یک ستاره سینما انتخاب کند که تهیه‌کننده یک فیلم مستند شود و جلوی دوربین آن برود اقدامی برای علاقه‌مند کردن مردم به دیدن فیلم‌های مستند است. به نظر من حضور در چنین فیلمی در کارنامه یک ستاره سینما بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است.

برای بهرام رادان مهم بود که درباره موضوعات علمی که برای او جالب توجه بود محتواسازی شود. به هیچ‌وجه قرار نبود فیلم مستند علمی ساخته شود اما پیشنهادی مطرح کردم که به تدریج به مستند سینمایی «کاپیتان من» تبدیل شد. ما با این پرسش مهم که آیا برای فیلمی با این موضوع کسی حاضر به خرید بلیت برای سینما رفتن است یا خیر شروع کردیم تا به این فیلم رسیدیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز