رضا پورحسین:
سینما به جای ایجاد ذائقه تحت تاثیر ذائقه بیرونی است
برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۱۷ شهریورماه در میز گفتگوی ویژه با موضوع «بازنمایی شکاف نسلها در سینما» و با حضور رضا پورحسین استاد دانشگاه برپا شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رضا پورحسین در ابتدا در پاسخ به این پرسش که آیا شکاف بین نسلها عرضی است یا اصیل، گفت: ابتدا باید گسست نسلی را تعریف کنیم. شاید کلمه گسست را به کار نبریم، بهتر باشد. منطق اصلی شکاف یا گسست نسلی، تفاوت است که بخشی از آن به رشد باز میگردد. ناگفته نماند تفاوتهای مبتنی بر مسایل روانشناختی جای خود را به تفاوتهای اجتماعی و در دنیای امروز ارتباطاتی میدهد. به علاوه اتفاقاتی در بیرون رخ میدهد تفاوتنسلی را چندبرابر میکند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال با انقلاب ارتباطاتی و انقلاب شناختی دو دنیای مجازی و عینی ایجاد میشود که د رابتدا تفاوت میانشان ساده بود، اما اکنون در جایی قرار گرفتهایم که نسل نو اصالت را دنیای تصویر میداند نه دنیای واقعی. مثال بارز آن استفاده شبانه روزی از موبایل است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اگر الان تفاوت نسلی را بین دنیای واقعی و تصویری ببینیم، بله تفاوت عمیق وجود دارد که میتوانیم آن را گسست بنامیم. دلیلش استفاده نکردن نسل قبل از دنیای تصویر است چون با ذائقهاش همخوانی ندارد. اما عموم نوجوان و حتی خردسال فضای اصیلش تصویر است. الان تفاوت نسلها را نمیتوان با سن محک زد. در سنین زیر ۱۰ سال گاهی دو دنیا دیده میشود و اسم این گسست است. اما اگر هر دو نفر در یک دنیا با مضامینشان متفاوت باشند؛ به معنای گسست نیست.
در ادامه امیررضا مافی میزبان برنامه، با اشاره به تفاوت نسلهای قبل گفت: متولدین دهه ۳۰.۴۰، ۵۰ و ۶۰ ما مبادی شناخت مشترکی داشتند؛ از دهه هفتاد شمسی حضور ماهوارهها یک روایت ثابت را به روایت متکثر تبدیل میکنند. در نیمه دهه هشتاد هم با ورود اینترنت نظام قطعی روایی از بین میرود که سبب رخ دادن یک وانمایی در رسانه شبکه است. آدمها برای تصویر در شبکه تلاش میکنند تا تصویر واقعی. از جایی به بعد تمایز میان واقعیت و مجاز از بین میرود. به عنوان مثال فیلم «هر» که سالها قبل با این موضوع ساخته شد، تصور موضوع برای مخاطبان آن دوره دوردست بود. اما این روزه با هوش مصنوعی این تغییرات و شکافهای عمیق و کوتاه مدت قابل درکتر شده است. حال پرسش اینجاست آیا سینما میتواند به آن بپردازد؟
پورحسین در ادامه اظهار کرد: حتما میتواند بپردازد. از وقتی رسانه به معنای امروز پا پیش گذشته است؛ همگونی نسل قبلی و بعدی را بهم زده است. در آثار سینمایی ایران و جهان گاهی بین دو نسل در داستان اتفاقاتی میافتد که ممکن است منجر به تفاهم شود، در حالی که تفاوت و تکثر برقرار است. در حال حاضر ذائقه مخاطب سینما برنمیتابد که ما فیلمی را به نمایش بگذاریم که در نهایت همگرایی اتفاق میافتد. که اتفاقا بر اساس معیارهای خودمان و با حفظ تکثر میتوان به وحدت رسید.
وی یادآور شد: این وحدت به معنای راضی کردن همدیگر نیست؛ منظور رسیدن به یک نقطه مشترک است. الان در سینما این موضوع تفاوت بین نسلی مطرح میشود اما جمع نمیشود؛ من فکر میکنم در این زمینه ما دچار فقر نظری در سینما هستیم چون سینما تحت تاثیر ذائقه بیرونی است تا ایجاد ذائقه. از نظرم این یک آسیب اجتماعی است که ثمره آن را متاسفانه به زودی خواهیم دید. ما در حقیقت ذائقهای را ترویج میکنیم که انسانها نمیتوانند مسالهای را حل کنند که در نهایت احساس علیل بودن به آنها دست میدهد.
مافی با اشاره به موضوع خانواده در سینمای آمریکا و غرب گفت: از سال ۲۰۰۰ به بعد سینمای آمریکا و بعدا سینمای غرب، تعریف جدیدی از خانواده ارایه دادند که گسست و شکاف را با محوریت خانواده از بین ببرند. اما در سینمای ما به شکاف نسلها مدام اصالت داده شد و حتی به نسلی برای غفلتهایش بها داده میشود و او را همانگونه که هست میپذیرد. قبول دارم که این از کمبود نظری ایجاد شده اما چرا این موضوع به یک نقطه مغفول در سینمای ما تبدیل شده است؟
پورحسین در ادامه تاکید کرد: گزارهای از سوی برخی سینماگران تکرار میشود که میخواهند اجتماع را بازتاب اجتماعی دهند. به معنای اینکه به حل مساله نمیپردازد. خیلی از سینماگران ما حالت منفعلی نسبت به وزشهای فکری بیرونی دارند و شاید این دغدغه نباشد که باید به حل مساله نیز بپردازند یا حداقل مسیر را نشان دهد.
پورحسین در ادامه بیان کرد: دنیای امروز و حتی دستاندرکاران تعلیم و تربیت من جمله سینما، به نسل جدید به عنوان قربانی نگاه میکنند؛ در حالی که انسان مسئول رفتارهای خودش است. اگر سینما به نگاه قربانی اصالت دهد، اراده انسانی را از بین میبرد. ما نمیتوانیم نوجوان آینده و فعلی را در فضای بدون حل مساله رها کنیم به طوری که هنر حل مساله را یاد نگیرد.
وی با اشاره به مساله مهاجرت قشرهای مختلف جامعه گفت: ما اولین جملهای که بعد از شنیدن مهاجرت هر فردی مثلا یک سلبریتی میگوییم این است که حق داشته. این سادهترین رفتار یک انسان است. باید این مسایل تحلیل شود و به سادگی نتیجهگیری نکنیم. سینما باید تفاوت نسلی را مطرح کند اما نباید آدمها را بین آسمان و زمین رها کند و هنر حل مساله را به آنها بیاموزد که در واقع همگرا شدن مولفههای واگرایی است.
مافی نیز مطرح کرد: ما در سینما به نسل تازه مسئولیتگریزی را نشان میدهیم که این دیدگاه به توده جامعه هم نفوذ کرده است. آیا راهکارش قهرمان آفریدن است؟ سینما باید انسان عادی که مسئولیتپذیر است و حل مساله میکند، بیافریند.
پورحسین در پایان خاطرنشان کرد: ما باید هم به انسان عشق بدهیم و هم مسئولیت بخواهیم. آیا سینما میتواند انسانی را به تصویر بکشد که هم عشق بدهد هم مسئولیت دارد؟ اگر این اتفاق رخ دهد همه چیز حل خواهد شد.