قادر باستانی مطرح کرد؛
باید روح نقادی در فضای رسانهای کشور را حفظ کنیم/ ایجاد فضای رقابتی در انتخابات مستلزم وجود آزادی بیان برای رسانهها است
قادر باستانی میگوید: در دنیا رسانه معتبر رسانهای است که مخالفت میکند و انتقاد دارد و من فکر میکنم چنین فضایی قابل شکلگیری است و میتوان برای این هدفگذاری برنامهریزی داشت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، روز گذشته دوشنبه ۱۳ شهریور خبری در رسانههای کشور مبنی بر توقیف پایگاه خبری «انتخاب» منتشر شد که در این خبر دلیل توقیف این رسانه انتشار ویدیویی به نام «حراج برند ایران» با موضوع نقد سیاست خارجی دولت سیزدهم مطرح شده بود.
توقیف یک رسانه به هر شکل اتفاقی است که نمیتواند برای فضای رسانهای و مطبوعاتی کشور خوشایند باشد و معمولاً این اقدام در صورتیکه به جهت مطرح شدن انتقاد ولو غیرمنصفانه و واقعی از سوی آن رسانه صورت گرفته باشد با مخالفت رسانهای روبرو میشود اما جدا از این نوع انتقادات و ابراز نگرانیها لازم است چنین رخدادی را به شکلی جدی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم و به پیامدهای احتمالی آن بپردازیم چراکه بدیهی است این روند میتواند بدون آسیبشناسی به مرور زمان فضای رسانهای کشور را دچار خدشه کند. به همین منظور با قادر باستانی پژوهشگر و مدرس ارتباطات و رسانه گفتگویی داشتیم که مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
توقیف پایگاه خبری «انتخاب» را به دلیل انتشار ویدئویی هرچند غیرواقعی درباره عملکرد وزارت امور خارجه دولت در شرایط فعلی کشور چطور ارزیابی میکنید؟
توقیف پایگاه خبری انتخاب به دلیل انتشار یک ویدیو نشاندهنده این است که ترکیب هیئت نظارت، به نوعی منتسب به یک جناح هستند و در آنها فردی از جناح مقابل حضور ندارد. بنابراین انتظار از هیئت نظارت بر رسانهها این است که سعی کنند رقابت رسانهای را حفظ کنند و روح نقادی و انتقاد از عملکرد دولت و سایر اضلاع حاکمیت را حفظ کنند. صحبتی که اخیراً رهبر معظم انقلاب در ارتباط با انتقاد از رسانههای دولت داشتند، انتقاد کاملاً واردی بود و کاری که هیئت نظارت انجام داد در نقطه مقابل این انتقاد قرار دارد. متأسفانه رسانههای طرفدار دولت همیشه در موضع اپوزیسیون قرار دارند و هنوز باورشان نشده که باید عملکرد ایجابی داشته باشند و سعی کنند نقدها را پذیرا باشند و حرف منتقدان و دلسوزانی که درباره عمکرد دولت صحبت میکنند را بشنوند و اگر پاسخی دارند، کارشناسی بدهند و قضاوت را به افکار عمومی واگذار کنند. امیدوارم پس از انتقادی که رهبری نسبت به این موضوع داشتند شاهد تغییر رویکرد در رسانههای دولتی و نهادهای حامی این رسانههای دولتی، از جمله هیئت نظارت بر مطبوعات باشیم چراکه بایستی نشاط مطبوعاتی و روح نقادی در فضای رسانهای کشور را حفظ کنیم.
نقد، تحلیل و بررسی مسائل مختلف توسط رسانهها در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی چقدر میتواند راهگشا باشد و اتفاقاتی چون توقیف یک رسانه چه پیامدی دارد؟
انتخابات مجلس شورای اسلامی امسال برگزار میشود و نظام جمهوری اسلامی به شکلی جدی نیازمند ایجاد فضای رقابتی در عرصه انتخابات است و ایجاد این فضای رقابتی مستلزم این است که رسانهها بتوانند حرفشان را بیان کنند به این معنا که هراسی از برخوردهای بعدی نداشته باشند. خوشبختانه در دو سال اخیر روش و شیوهای که قوه قضاییه در ارتباط با رسانهها در پیش گرفته نسبت به گذشته بهبود پیدا کرده و قابل قبول است اما دولت چنین فضایی را برنتابیده است که این با هدف جلب مشارکت عمومی و اینکه مردم در فضای پرنشاطی بتوانند در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنند، مغایرت دارد.
توقیف یک رسانه این پیام را به جامعه منتقل میکند که فضای نشاط رسانهای در حد سخنرانی است و عملاً اتفاقی در این جهت رخ نداده است. به نظر من برای اینکه در آستانه انتخابات ما فضای رسانهای پرنشاطی را تجربه کنیم نهادهای مختلف از جمله هیئت نظارت بر مطبوعات باید تمام دغدغه خود را بر حمایت از صداهای دلسوزان اجتماعی، نخبگان و رسانههای منتقد قرار دهد. البته باید بگویم به نسبت دهههای قبل که ما شاهد توقیف فلهای رسانهها بودیم افکار عمومی توانسته این تأثیر را بگذارد که دلایل این اقدامات توضیح داده شود اما از نظر من به عنوان کارشناس رسانه این توضیحات مسموع نیست. تذکراتی که گفته میشود به دلیل برخی مطالب به رسانه «انتخاب» داده شده و در نهایت توقیف این رسانه را به همراه داشته نیز حاوی دلایل کافی برای تعطیلی این رسانه نیست. تعطیلی تنها در زمانی توجیهپذیر است که اقدامی علیه امنیت ملی صورت گرفته باشد و همچنین تهیه و پخش اخبار آن رسانه مخل فضای عمومی کشور باشد.
اتفاقاتی از این دست چقدر به مرجعیت رسانههای داخلی آسیب میزند؟
مقصر اصلی این اتفاق رسانه ملی است، متأسفانه سازمان صداوسیما در سه دهه گذشته بخشهای تهیه، تولید و پخش خبر و محتوای خبری را طوری پیش برده که منجر به ریزش مستمر مخاطبان شده است. به هر حال صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی موظف بوده که بتواند مرجعیت خبریاش را حفظ کند. این مهم در صورتی حفظ میشود که مخاطب بتواند نیاز خبریاش را در این رسانه برآورده کند. وقتی بخشهای مختلف خبری حالت بولتن حزبی، جناحی و محفلی پیدا کرده آنها نمیتوانند پاسخگوی نیاز خبری مخاطبان عام باشند بلکه تنها هواداران جناحی خاص را که در اقلیت هستند مدنظر قرار میدهند. این اتفاقات باعث شده تا متأسفانه مرجعیت خبری به خارج از کشور منتقل شود. در گذرگاههای تاریخی که واقعاً امنیت کشور و نظام نیازمند این است که فضای رسانهای داخل بتواند افکار عمومی را اقناع کند متأسفانه نبض افکار عمومی در اختیار رسانههای فارسیزبان خارج از کشور میافتد و این وضعیت کشور را تا مرزهای خطرناکی پیش میبرد و باعث میشود که هر بار دچار صدمههای حیثیتی و اقتداری از جهت امنیت ملی شود. بنابراین هیچوقت رسانه ملی به این موضوع توجهی نداشته که این رویه را اصلاح کند، بلکه همواره بدتر از قبل عمل کرده است.
از طرف دیگر رسانههای اصولگرا همواره به دنبال بودجه و توسعه کمی بودهاند و پس از همین صحبتهای اخیر رهبر معظم انقلاب که در انتقاد از شیوه اطلاعرسانی این رسانهها مطالبی مطرح شد مدیرعامل خبرگزاری ایرنا این انتقاد را به این مسئله ارتباط داد که ما به زودی افزایش کمی خواهیم داشت و طبیعتاً افزایش کمیت نیازمند افزایش بودجه است در حالیکه بحث مورد نظر ارتباطی با توسعه کمی ندارد بلکه بحث اصلی کیفیت تولید محتوا است و باید محتوایی تولید شود که بتواند مخاطب را قانع کند. متأسفانه اقناع در حال حاضر در فضای رسانهای ما عنصر غایب است و بنابراین مرجعیت رسانههای داخلی از این جهت آسیبی جدی دیده است. اگر به برخی رسانهها مراجعه کنید و تیترها را بخوانید متوجه میشوید آنها در حال و هوایی هستند که نمیتوانند کمترین تأثیر را بر مخاطب عام داشته باشند و متأسفانه این نگاه به شکل مستمر مسیرش را پیش میرود و مخاطب عام ما را بیش از پیش به رسانههای بیرونی وابسته کرده است.
به اعتقاد شما تعامل با رسانهها چگونه قابل شکلگیری است و آیا میتوان برای رسیدن به این هدفگذاری برنامهیریزی کرد؟ سیاستهای جبرانی برخورد با رسانهها را میتوان به کدام بخشها تسری داد؟
تعامل با رسانهها در صورتی شکل میگیرد که همه به اصول حرفهای کار رسانه و تولید محتوا ملتزم شوند. اصول حرفهای تعریفی بینالمللی دارد و تنها مربوط به کشور ما نمیشود. اقدامات مجموعههای درمانی در ایران با دیگر کشورها تفاوتی ندارد، همه بیمارستانها کار درمانی را در چارچوب اصولی مشخص و حرفهای انجام میدهند و افرادی که این اقدامات را انجام میدهند میتوانند هر عقیدهای داشته باشند اما کار حرفهایشان بر اساس یک اصول حرفهای انجام میشود و در واقع یک هدف دارند و آن درمان بیماران است. مجموعه خبری هم در قالب حرفهای باید اینگونه تعریف شود، اصول حرفهای در همه جای دنیا یک تعریف دارد و دستیابی به آن مستلزم اعتمادسازی مخاطبان، شفافیت، صداقت و صراحت است.
تعامل با رسانهها هم اصولی دارد، ما مجموعههای صنفی مختلفی داریم، انجمن صنفی روزنامهنگاران متشکل از متخصصانی است که فعالیت صنفی انجام میدهند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی دولتی بخش رسانه و مجموعه دولت در ارتباط با رسانهها باید این تعامل را جدی بگیرند. تعامل به این معنا نیست که دولت از رسانهها بخواهد آنچه را بنویسند یا مطرح کنند که مطلوب نظر دولتها است؛ این نگرش دولتهای توتالیتر است که به صورتی خاص اداره میشوند و هیچ حقی برای رسانه قائل نیستند.
فضای رسانهای باید به صورت معمول و طبیعی جریان داشته باشد و میدانیم که در دموکراسی رسانهها رکن چهارم هستند و از افکار عمومی نمایندگی میکنند و همواره حرف مردم را به مجموعه حاکمیت منتقل میکنند و پاسخی که حاکمیت دارد را هم منتشر میکنند. ممکن است به صورت مقطعی دولتها احساس کنند که این رویه دلخواهشان نیست اما در نگاه کلی تعامل درست با رسانهها به نفع کشور است. تأکید من بر این است که تعامل با رسانهها به معنای همراهی با رسانههای طرفدار نیست، این رسانهها معمولاً صاحب بودجه و حمایت هستند و نیازی به همراهی بیشتر ندارند، منظور از تعامل با رسانهها فراهم کردن فضایی آزاد برای رسانههای منتقد است تا آنها بتوانند دولتها را نقد کنند. این نقد یک موهبت برای دولتها است؛ انتقاد رسانهها میتواند پایههای نظام را محکم کند و رسالت مردمی بودن انقلاب اسلامی را که در سالهای اخیر مورد تهدید قرار گرفته تحکیم بخشد و اگر حاکمیت به درک این موضوع برسد قطعاً تعامل رسانهای را در دستور کار قرار میدهد.
در دنیا رسانه معتبر رسانهای است که مخالفت میکند و انتقاد دارد و من فکر میکنم چنین فضایی قابل شکلگیری است و میتوان برای این هدفگذاری برنامهریزی داشت.