خبرگزاری کار ایران

گزارشی درباره عزاداری بوشهری در آینه نمایشنامه «قلندرخونه»؛

ایرج صغیری؛ شاعر تئاتر آیینی ایران است

ایرج صغیری؛ شاعر تئاتر آیینی ایران است
کد خبر : ۱۳۹۳۸۹۵

بهرام نکیسا درباره نمایشنامه «قلندرخونه» نوشته ایرج صغیری نوشت: این اثر داستان زندگی آدم‌های یک جامعه با افکار، اهداف، دغدغه‌ها و دل مشغولی و گرفتاری‌های گوناگون‌شان را در قالب شخصیت جاشوها (ملوانان) روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بهرام نکیسا نویسنده و کارگردان نمایش «قلندرخونه» که طی این اثر به آیین‌های عزاداری در خطه بوشهر و جنوب کشور پرداخته، درباره جزییات عزاداری‌ بوشهری‌ها در ایام محرم صفر گزارشی توضیحی و تحلیلی در اختیار ایلنا قرار داد. 

بهرام نکیسا مطلب خود را اینگونه آغاز کرده است: عزاداری با شور و شعور بوشهری، مراسم ویژه‌ای است که به دلیل سبک، شعر و آوای نوحه خوانان هنرمند بوشهری یکی از معروف‌ترین برنامه‌های عزاداری کشور در ایام ماه محرم و صفر، و روزهای تاسوعا، عاشور و اربعین و سایر ایام سوگواری و حزن اهل بیت(ع) است. 

عزاداری بوشهری که با حلقه‌های دایره‌ای تو در توی سینه زنان و حرکت در جهت خلاف عقربه ساعت با نوای حزین نوحه خوانان و همخوانی باشکوه عزاداران، به عشق و علاقه و احترام خون خدا اباعبدالله‌الحسین (ع) تشکیل و برگزار می‌شود. 

صدای اصابت دستان عزاداران بر سینه‌هاشان که همچون صدای برخورد امواج سهمگین و پر سرعت دریا به صخره‌های سخت ساحل است، حکایت از سوز و ماتم در عزای امام حسین (ع) و همراهی و همدردی با کاروان آزادگان کربلا و قافله سالار آنان، امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در اربعین دارد. 

نوای غریوسنج و دمام و بیرق‌های بر افراشته عزاداری در آغاز نمایشنامه «قلندرخونه» یادآور واقعه جانسوز روز دهم محرم ۶۱ هجری در کربلا و بزرگداشت حماسه بزرگ عدالت خواهی و دلاوری اهل بیت پیامبر(ع) و یاران امام حسین (ع) است. 

نویسنده و کارگردان نمایشنامه «قلندر خونه» این عزاداری را در نیمه اول دهه پنجاه به زیبایی تمام در کشور روی صحنه آورد. 

به اعتقاد نگارنده، استاد ایرج صغیری نویسنده توانمند نمایشنامه «قلندرخونه» ضمن معرفی این سبک از عزاداری بوشهری، با بهره بردن از ماجرای عبرت‌آموز و غم‌انگیز سرزمین کربلا و روز عاشورا در پی انتقال پیام عظیم و مصائب بزرگ آن روز به جامعه و یادآوری این مهم است که هر سرزمین می‌تواند کربلا و هر روز می‌تواند عاشورا و عرصه آزمون انسان‌ها باشد. 

استاد ایرج صغیری ازجمله افراد نادر و پیشکسوت و ازجمله داشته‌های گرانقدر فرهنگ و هنر کشور و کهن دیار نجیب استان بوشهر، دیار مهربانی و مُداراست. شخصیتی که تاثیر بسزائی در هنر تئاتراین استان و کشور داشته است. 

به جرئت می‌توان گفت ایرج صغیری با سال‌ها تجربه در برگزاری تعزیه در بوشهر از اولین‌های ارائه و اجرای تئاتر آئینی کشور است. 

با توجه به دیالوگ‌های شاعرانه نمایشنامه «قلندرخونه»، اغراق نیست که بگوییم صغیری شاعر تئاتر آیینی ایران است. او با هنرمندی و خلاقیت تمام، هیچ آیینی از آداب و رسوم جشن و عزا و حماسه و کار در بوشهر را در نمایشنامه بی‌نظیر و تاریخی قلندرخونه از قلم نینداخته و کم نمی‌گذارد. 

ایشان در این نمایشنامه تماشاچی را به خوبی با آداب، هنر، آیین، گویش، شجاعت، دلاوری و سختکوشی مردم بوشهر در کار خشکی و دریا آشنا می‌نماید. 

دیالوگ‌های «قلندرخونه» گرچه با گویش محلی بوشهری است، اما حکایت و تداعی کننده مصائب و روضه جانسوز واقعه غم بار عاشورا و شهدای آن حماسه و حرکت اصلاحی اباعبدالحسین (ع) است. 

داستان و ماجرای نمایشنامه «قلندرخونه» در فضا و حال و هوای مکانی از مسجد بنام «قلندرخونه» (محل نگهداری وسایل پذیرائی و آماده نمودن چاهی و قهوه و شربت) و حیاط مسجد و حسینیه که در سال‌های پیشتر با بر افراشتن تیرهای چوبی و طناب کشی و چادر برای برگزاری مراسم سینه زنی سنتی بوشهری آماده و پوشیده می‌شد و همچنین در فضای بندر و اسکله، کار در دریا، بار و غُراب و موتور لنج، روستا و خون، روایت می‌‌شود.

در دیالوگ‌های زیبای خالو محد در این نمایشنامه پاکی، صداقت، صمیمیت و شجاعت موج می‌زند. 

آنجا که خالو محد می‌گوید: حَواسُم اینجا/ چیشام تو دریا/ سِرُم تو آسمون/ سینه‌ام تو تَش/ نه… نه تَش تو سینه‌ام…/ سی خُم می‌گم: نونِت کم بید خالو محد/ اُوِت نِبید خالو/ موزیری رفتِنِت سی چه بید؟/ خوم بیدم و صحرا! / خوم بیدم و مسیله!/ و صدای بِرنوم تو باد.»

نمایشنامه «قلندرخونه» داستان زندگی آدم‌های یک جامعه با افکار، اهداف، دغدغه‌ها و دل مشغولی و گرفتاری‌های گوناگون‌شان را در قالب شخصیت جاشوها (ملوانان) روایت می‌کند. 

دلمشغولی‌هایی که به دلیل آن‌ها چه بسا هریک از افراد جامعه بعضاً از یکدیگر بی‌خبر و غافل می‌شوند و حتی از حمایت یکدیگر، اندیشه، جریان و جبهه حق و حقیقت و افراد مورد ظلم واقع شده در اطراف خود به دلیل و بهانه‌هایی شانه خالی می‌کنند. 

سراسر نمایشنامه قلندرخونه تقابل حق و باطل، آزمون‌های اجتماعی و زندگی آدم‌ها را یادآور است. نمایشنامه‌ای که به دلیل محتوی و اجرای فوق العاده بازیگرانش همانگونه که آن روزهای نیمه اول دهه پنجاه مورد توجه مجامع فرهنگی داخل و خارج کشور قرارگرفت، اکنون نیز با گذشت چند دهه هنوز با خواندن آن و رجوع به فیلم ضبط شده آن جالب، دیدنی و تماشایی است. 

ایرج صغیری و تیم بازیگران کم نظیرش در نمایشنامه قلندرخونه در کنار نوای زیبای نوحه خوان هنرمند بوشهری زنده‌یاد علی دشتی نجار، اثری به غایت هنری و تاریخی از خود برای هنر کشور برگرفته از مفاهیم فرهنگ بومی استان بوشهر خلق نموده‌اند که هرگز از یاد نمی‌رود و همواره بدلیل خلق این اثر ماندگار شایسته تقدیر و تجلیل هستند. 

ایرج صغیری علاوه بر نویسندگی وکارگردانی نمایشنامه قلندرخونه، تنها بازیگر تک نقش نمایشنامه ابوذر هم هست. نمایشنامه‌ای برگرفته از کتاب ابوذر زنده‌یاد علی شریعتی، نوشته زنده‌یاد رضا دانشور به کارگردانی داریوش ارجمند و ایرج صغیری که بارها در دانشگاه فردوسی مشهد و حسینیه ارشاد تهران در سالهای ۱۳۴۹.۱۳۵۱ با هدف روشنگری مردم اجرا شد و شور و شوقی وصف ناپذیر ایجاد نمود. 

و اینک بماند تا مجالی دیگر.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز