خبرگزاری کار ایران

یک کارگردان تئاتر مطرح کرد؛

کمدی در روزهای تلخ واسطه خوبی برای بیان مسائل است/ مشکلات باعث شده مردم کمتر خودشان را نگاه کنند/ «خانه روشنی» سوپررئالیسم است

کمدی در روزهای تلخ واسطه خوبی برای بیان مسائل است/ مشکلات باعث شده مردم کمتر خودشان را نگاه کنند/ «خانه روشنی» سوپررئالیسم است
کد خبر : ۱۳۹۱۲۳۴

کارگردان نمایش «خانه روشنی» نوشته نوشین تبریزی ضمن تاکید بر این موضوع که با هدف اجرای کمدی به تولید و ارائه نمایش نپرداخته، گفت: در اثر من خیلی ردپای کارگردان را نمی‌بینید. تلاش دارم تا جای ممکن این تصور ایجاد نشود که از قبل چینشی ایجاد شده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، تئاتر بستر مناسبی برای پرداختن به مسائل اجتماعی و انسانی است. بهترین آثار دراماتیک دنیا درباره مضامینی هستند که در تمام کشورها و ملت‌ها معانی یکسان دارند. شجاعت، فداکاری، عشق، خیانت، وفاداری، دروغ تنها برخی از مضامینی هستند که در تمام دنیا یک معنی دارند. از طرفی چنین مضامینی تاریخ مصرف ندارند. دهه‌ها و قرن‌ها از حیات و مرگ ویلیام شکسپیر، برتولت برشت، هنریک ایبسن و تنسی ویلیامز گذشته اما با این حال آثارشان همچنان قابل خوانش و اجرا هستند و تئاتری‌های سراسر دنیا آن‌ها را با دیدگاه‌ها و شیوه‌های کلاسیک و نو روی صحنه می‌برند. اما این رویه همیشگی نیست و نویسندگان و کارگردان‌های تئاتر باید خود دست به کار شوند و درباره دغدغده‌های انسانی و روز بنویسند. در کشور ما هم کم و بیش نمایشنامه‌نویسان و کارگردان‌هایی را داریم که دغدغده‌های اجتماعی دارند و تلاش دارند با پرداختن به مضامین مهم اجتماعی بخشی از چالش‌ها و مسائل مهم روز را در قالب نمایشی دراماتیک پیش روی مخاطبان زنده کنند. 

نمایش «خانه روشنی» با تهیه‌کنندگی منوچهر هادی، نوشته نوشین تبریزی و کارگردانی بابک قادری از همین دسته آثار است. این اثر تلاش دارد با تکیه بر مضامین روز با نگاه و زبانی که با کمدی تلطیف شده‌اند مسائل روز را به سمع و بصر مخاطبان برساند. این اثر از ۲۶ مرداد تا ۰۳ مهرماه در عمارت ارغوان روی صحنه است. 

بابک قادری کارگردان این نمایش که خود در زمینه بازیگری و عرصه تصویر هم فعالیت‌ دارد، درباره حال و هوا و جزییات این اثر با ایلنا گفتگو کرد.

کمدی در روزهای تلخ واسطه خوبی برای بیان مسائل است/ مشکلات باعث شده مردم کمتر خودشان را نگاه کنند/ «خانه روشنی» سوپررئالیسم است

از نحوه همکاری‌تان با نوشین تبریزی بگویید. و اینکه چقدر در نگارش متن و اجرا با هم تعامل داشتید؟ 

یک سال قبل بود که قضیه اجرای اثری که حال روی صحنه داریم را با خانم نوشین تبریزی مطرح کردم. ایده و طرح این اثر نزدیک به زندگی خودم است. می‌توانم بگویم خط اصلی قصه بر اساس زندگی خودم است و فضایی رئالیستی دارد. یک سال قبل؛ پس از آنکه نمایش «تولدت مبارک» نوشته خانم تبریزی را روی صحنه بردیم با ایشان درباره اثر جدید هم صحبت کردم. 

 «تولدت مبارک» همکاری مشترک موفقی برای شما و نوشین تبریزی بود. خروجی برای خودتان راضی کننده بود؟ 

بله ظاهرا «تولدت مبارک» اثر موفقی از آب درآمد و مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفت. پس از اجرای این اثر بود که تصمیم گرفتیم همکاری مجددی داشته باشیم. پس از آنکه خط اصلی را برای ایشان تعریف کردم برای همکاری به توافق رسیدیم. در ادامه چند ماهی طول کشید که خانم تبریزی متن را نوشت. در ادامه همکاری خوب و موفقی اتفاق افتاد که از آن راضی هستم. من برای اجرا با اجازه ایشان تغییراتی در متن ایجاد کرده‌ام که متن و فضا به آنچه می‌خواهم نزدیک شود. البته باید بگویم من و نویسنده نگاه نزدیکی داریم و این اتفاق هم بر همین اساس افتاده است. 

به هر حال اینکه کارگردان برای اجرا تغییراتی ایجاد کند طبیعی است؛ البته نه در آن حد که به مرگ مولف برسد. بخصوص اینکه شما بخشی از زندگی خودتان را دستمایه قرار داده‌اید. شما بازیگر هستید اما با این حال در نمایش نقشی ایفا نکرده‌اید. 

من همیشه زمانی که آثار پر پرسوناژی را برای اجرا انتخاب می‌کنم، ترجیحم این است از بیرون به اثر مسلط باشم و همه چیز را ببینم تا آن اتفاقی که باید شکل بگیرد. اینطور بگویم که من به عنوان فردی از بیرون، جای کارگردان و بازیگر و جای چشم مخاطب و تماشاچی قرار می‌گیرم و همه چیز را از وجوه و مناظر مختلف نگاه می‌کنم. این رویه را در کارم دارم تا زمانی که تماشاچی برای دیدن نمایش به سالن آمد و لحظاتش را با ما شریک شد، دریابد آن اتفاقی که باید، از بیرون افتاده است. من معتقدم کارگردان باید همه چیز را از بیرون کنترل کند، متن، قاب‌بندی، ریتم و حال و هوای اثر برخی از مولفه‌های مهمی هستند که کارگردان باید از بیرون به آن‌ها اشراف داشته باشد. زمانی که من کارگردان در میانه اثر قرار می‌گیرم و درگیر بازی می‌شوم؛ قاعدتا از مولفه‌ها و موارد مهمی که گفتم، غافل خواهم شد. به هرحال من قبل از کارگردانی، بازیگری را حرفه‌ای دنبال کرده‌ام و می‌توانستم در کارم بازی کنم اما خب به اعتقاد من کارگردان باید همه چیز را از بیرون با چشم مخاطبان ببیند و مراقب ترکیب‌بندی باشد. ریتم اثر هم مقوله مهمی است که کارگردان باید از بیرون آن را مدیریت کند. تماشاچی باید به واسطه ریتم درست با کار همراه شود و در پایان این احساس را نداشته باشد که وقتش حدر رفته است. امیدوارم این روال در نمایش «خانه روشنی» طی شده و وجود داشته باشد. 

بازیگر بودن شما چقدر به کارگردانی و هدایت بازیگرانتان کمک کرده است؛ به زبان بهتر چطور حین کارگردانی خودتان را از بابک قادری بازیگر دور نگه می‌دارید؟ 

اینکه می‌خواهم بگویم نظر شخصی من است و شاید برای خیلی از دوستان اینطور نباشد. ما کارگردان‌های بزرگی داریم که تجربه بازیگری نداشته‌اند و بسیار در کارشان موفق هستند. من نزدیک به دو دهه است که در عرصه بازیگری فعال هستم و این رویه و تجاربی که در این زمینه داشته‌ام در کارگردانی به کمک من آمده است. به تفاهم رسیدن سر نفش یکی از موضوعات است. زمانی که من کارگردان، بازیگری را هم تجربه کرده باشم، می‌توانم وجوه مختلف نقش را به بازیگرم بشناسانم. به این واسطه می‌توان کمک کرد که بازیگر وجوه مختلف نقش را دریابد. کارگردان می‌تواند کمک کند که بازیگر ابعاد و زوایای پنهان نفش را به لحاظ درونی و بیرونی، پیدا کند. من با این روند کمک می‌کنم که بازیگرم به لحاظ درونی و بیرونی ریتم را درک کند و بیشتر به اخلاق و رفتار و مسائل روانی کاراکتر اشراف یابد. بدیهی است، زمانی که شما به عنوان کارگردان سال‌ها و دهه‌ها بازی کرده باشید، به بازیگرتان در خلق شخصیت کمک می‌کنید. این بدیهی است. به نظرم خیلی مهم است که یک کارگردان به لحاظ بازیگری تجارب مختلفی داشته باشد، در این صورت هم کار کردن با بازیگر راحت خواهد بود.

به عنوان کارگردان چقدر به بازیگر برای رسیدن به نقش میدان می‌دهید؟ 

من اصولا حین تمرینات دست بازیگرانم را کاملا بازمی‌گذارم. برخی مواقع که می‌بینم آن‌ها دچار اشکال شده‌اند یا نمی‌توانند با برخی موارد در جهت رسیدن به نقش چالش کنند، وارد عمل می‌شوم و به آن‌ها کمک می‌کنم. این را هم بگویم اگر قرار است بازیگر را درست هدایت کنیم، باید بازیگر خوبی باشیم. 

به همین دلیل است که برخی کارگردان‌ها از بازیگران زبده‌تر به عنوان بازیگردان استفاده می‌کنند که البته این قضیه را در تئاتر کمتر شاهد بوده‌ایم. 

بله وجود بازیگردان در برخی پروژه‌ها به خاطر هدایت بهتر بازیگران است که توسط یک بازیگر با تجربه انجام می‌شود. 

اینکه در اجرای نمایش‌هایتان به مشکلات روز جامعه و آدم‌ها و خانواده‌های امروز توجه دارید، برایتان تا چه حد اهمیت دارد؟ 

من در طول سال‌هایی که تجربه بازیگری داشته‌ام با خیلی از کارگردان‌های مطرح و به نام همکاری کرده‌ام. اغلب این دوستان هم جوان بوده‌اند. در زمینه تئاتر خیلی به سراغ نمایش‌های مشهور خارجی رفته‌ام و آثار نویسندگانی چون وودی آلن و هنریک ایبسن را کار کرده‌ام. یا مثلا به سراغ نمایشنامه گالیله اثر برتولت برشت رفته‌ام. اما به مرور که سنم بالاتر رفت به این فکر کردم که چرا ما سراغ متن‌هایی نرویم که تمام مردم با هر سن، از هر قشر با هر سطح سلیقه و سواد و هر نوع فرهنگ، با اثر و شخصیت‌های آن همذات‌پنداری نکنند؟ اینکه مخاطب به سالن بیاید و بگوید متن و اجرا خوب بود و بازی‌ها هم قابل قبول بودند؛ اما ما چیزی نفهمیدیم، اصلا اتفاق خوبی نیست. 

شنیدن این چنین جمله‌هایی همیشه مرا آزار می‌داد. شما تصور کن نمایش «گالیله» روی صحنه باشد و مخاطبانی بیایند و بگویند همه چیز خوب بود ولی ما چیزی نفهمیدیم. این نمایشنامه یکی از بزرگترین آثار ما در عرصه تئاتر است اما باید قبول کنیم که خیلی‌ها با چنین آثاری ارتباط برقرار نمی‌کنند و آن‌ها را نمی‌فهمند؛ آن آقای سن و سال دار یا آن خانم خانه‌دار، آن هم‌وطن بازنشسته یا آن‌هایی که به مشاغل فنی اشتغال دارند و خیلی‌های دیگر شاید اصلا نداند نمایش «گالیله» چیست و این فرد کیست! قاعدتا خیلی‌ها این اثر را نخوانده‌اند و اجرایی از آن ندیده‌اند. خیلی از این افراد بنا به دعوت‌هایی که صورت می‌گیرد شاید در رودربایستی هم قرار می‌گیرند و به تماشای اثری هم بنشینند، اما آن را متوجه نمی‌شوند که حق هم دارند. 

در چنین حالتی اثر نمایشی بر مخاطب هیچ تاثیری ندارد و اگر چنین باشد یعنی اثر مربوطه هیچ بار فرهنگی نداشته است. 

بله حرفتان درست است. من بارها درباره این نفهمیدن‌ها و عدم درک نمایش‌ها را از سوی مخاطبان و اقشار مختلف جامعه، مواردی به گوشم خورده و خودم هم طی سال‌های بازیگری‌ام، شاهد چنین رفتارهایی بوده‌ام. می‌شنیدم که می‌گویند اجرای خیلی خوبی بود اما ما چیزی نفهمیدیم. این رفتار و چنین جملاتی مرا بسیار به فکر وا داشت. آثاری دیده‌ام که مورد استقبال قرار گرفته‌اند و نقدهای خوب و قدرتمندی هم درباره آن‌ها نوشته شده است، اما چرا اینقدر با کمبود مخاطب مواجه هستیم؟! من همیشه به دلیل این اتفاق توجه داشتم. زمانی که افتخار حضور در کلاس‌های استاد سمندریان را داشتم، ایشان همیشه می‌گفت دور و برتان را خوب نگاه کنید و اطراف و همه چیز را ببینید. نگرش من به موضوع مطروحه در این گفتگو از زمانی آغاز شد که به خیابان رفتم و با اجتماع ارتباط گرفتم و با مردم حرف زدم. طی این روند بود که حرف‌های استاد سمندریان را بیشتر درک کردم. 

کلا استادان هم نسل سمندریان و شاگردان او مثل محمد یعقوبی، میکاییل شهرستانی و تعدادی دیگر روی نگاه کردن و نظاره اجتماع و مردم تاکید داشتند. هم در نوشتن و هم در بازیگری و کارگردانی. 

ماجرا برای من زمانی شکل گرفت که به خیابان رفتم، با مردم ارتباط گرفتم و با آن‌ها حرف زدم، به اهمیت موضوع پی می‌برم. طی این روند دریافتم چقدر خوب است که به میان مردم برویم و ببینیم و مشکلاتشان چیست. در این صورت است که می‌توان متنی ملموس و به‌روز نوشت و آن را روی صحنه برد. آن کارمندی که حقوقش کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد یا آن پاکبانی که تا ساعت دو، سه نیمه شب وقتی همه در خانه‌شان هستند در خیابان می‌ماند و کارش را می‌کند و بسیار دیگر، جزیی از این مردم به حساب می‌آِیند. آدم‌هایی داریم که بغل گوش‌مان هستند، همسایگان و آن‌هایی که اطراف ما زندگی می‌کنند. دوستانمان و گاه برادر و دیگر اعضای خانواده‌مان را ببینیم و آن‌ها را به نوعی روانشناسی کنیم. ما باید طی این روند متنی را بنویسیم که همه در آن مشارکت دارند. باید به سراغ آدم‌های عادی برویم. زمانی که اثری بر این اساس نوشته شود، نه تنها آدم‌های عادی از هر فرهنگی به دیدن نمایش می‌آیند، بلکه منتقدان برجسته نیز به آن توجه خواهند داشت. دلیلش این است که اثر حرفی اجتماعی را بیان کرده و درباره آن حرف زده است. آدم‌های عادی یعنی همه افراد از هر صنف. وزرشکار، مغازه‌دار، راننده، کارمندان مشاغل مختلف و همه اصناف و اقشار در تمام رده‌های سنی آدم‌های عادی تلقی می‌شوند. همه این آدم‌ها با هر حالی می‌توانند نمایشی اجتماعی و برآمده از زندگی مردم را ببیند و آن را درک کنند. 

پس از تغییر نگرشی که به اقتضای سن و تجربه در شما رخ داده، کدام اثر یا آثار را روی صحنه بردید؟ 

پس از اینکه این رویه اجتماعی و مردمی دغدغه من شد، نمایش «تولدت مبارک» را روی صحنه بردم که مورد استقبال قرار گرفت.

 درباره مقوله «کمدی» در آثارتان بگویید. البته نه آن نوع کمدی مرسوم که بیشتر هجو و گاه طنز است. 

کمدی در زمانه‌ای که مردم به دلایل مختلف، زندگی و روزگار تلخی را تجربه می‌کنند، واسطه کارآمدی برای بیان مسائل اجتماعی است. به هرحال مشکلات زیادی وجود دارد که من نمی‌خواهم از همه آن‌ها نام ببرم. مشکلات خانوادگی، معیشتی و اقتصادی برخی چالش‌هایی هستند که مردم ما با آن‌ها مواجهند. همه این موارد باعث می‌شود مردم کمتر فرصت کنند خودشان را نگاه کنند. در این میان کمدی بستر مناسبی است. افراد و اقشار مختلف در زندگی روزمره خود دچار مشکلات و فشارهای زیادی هستند و بالاخره باید در این میان فراغتی هم باشد تا آن‌ها به واسطه رسانه‌ها، روزنامه‌ها و تئاترها، لبخندی بر لبشان بنشیند. منتهی موضوعی وجود دارد. قضیه این است که من نمایش کمدی نساخته‌ام. من به سمت کمدی کار کردن نرفته‌ام؛ بلکه یک وقت‌هایی موقعیت‌ها کمدی از آب درمی‌آیند. شما با دیدن اجرا می‌بینید که آن طنزهای موجود بر اساس موقعیت‌ها ایجاد شده‌اند. اصلا اینطوری نبوده که با نگاه اجرای نمایشی کمدی به تولید اثر بپردازم. کمدی اگر متنی با این ویژگی وجود داشته باشد خوب است. اما موضوع این است من متن را انتخاب نمی‌کنم؛ بلکه اوست که مرا انتخاب می‌کند. 

این موقعیت‌هایی که از آن‌ها سخن می‌گویید چگونه ایجاد می‌شوند و پرورش می‌یابند؟ 

مثلا وقتی در مکانی عمومی هستم و اطرافم را نگاه می‌کنم ممکن است در آن میان یک نفر دغدغه من شود و به سراغش بروم. هم من و هم بازیگرانم، هرکدام انرژی و پتانسیلی دارند. در چنین حالتی است که به سمت موقعیتی می‌رویم و آن را می‌سازیم. با توجه به نگاه خودم و سال‌های زندگی‌ام، همچنین شخصیت و جنس بازیگرم است که آن موقعیت طناز و کمدی می‌شود. این موقعیت به گونه‌ای از آب درمی‌آید که مخاطب را می‌خنداند. به هرحال نمایش «خانه روشنی» کمدی‌های خودش را دارد اما من به دنبال این نبوده‌ام که کمدی خلق کنم و این موقعیت‌ها خلق شده‌اند. این موقعیت‌ها آن زمان که متن را می‌خواندیم و حین تمرینات خلق شده‌اند. 

با این حساب پس از اتودها موقعیت‌های مناسب را نگه داشته و احیانا آن‌ها را پرورش داده‌اید. و اینکه در این نوع آثار، روی صحنه و حین شب‌های اجرا هم شاید اتفاقات جدیدی رخ دهد که بداهه باشند. 

بله همینطور است. 

«رئالیست» برای شما و در اثرتان چه جایگاهی دارد. 

من به رئالیست و خیلی بیشتر از آن به مستند یا «سوپر رئالیست» علاقه دارم. نمایش «خانه روشنی» سوپر رئال است و کار قبلی‌ام «تولدت مبارک» هم چنین اثری بود. 

ویژگی نمایش «خانه روشنی» که مستندگونه یا سوپر رئالیست است، چیست؟ 

در اثر من خیلی ردپای کارگردان را نمی‌بینید. تلاش دارم تا جای ممکن این تصور ایجاد نشود که از قبل چینشی ایجاد شده است. همانطور که در نمایش «تولدت مبارک» (علی‌رغم اینکه همه چیز منظم بود و در جای خودش قرار داشت) رد پای کارگردانی دیده نمی‌شد؛ تلاش کردم در «خانه روشنی» هم چنین باشد. تلاش کرده‌ام هیچ اتفاق کلاسیکی در اثر رخ ندهد و همه عناصر امروزی و مدرن باشند. تلاش کرده‌ام همه چیز رئالیستی و در چنین بستری رخ دهد و بازیگران هم کاملا راحت به ایفای نقش‌ها بپردازند. رسیدن به چنین اثر و فضایی برای من و اعضای گروه خیلی تلاش کردیم. 

اگر یادتان باشد در اوائل دهه هشتاد موجی از تئاتری‌های جوان مانند محمد یعقوبی، علیرضا نادری نجف‌آبادی، نادر برهانی مرند و برخی دیگر آثار رئالیستی خوبی روی صحنه رفت. اما این رویه ازجایی به بعد ادامه پیدا نکرد. 

بله درست است و من عاشق آثار محمد یعقوبی هستم. 

از چند و چون همکاری‌تان با منوچهر هادی بگویید. به هر حال او نویسنده و کارگردانی حرفه‌ای است و کمتر پیش آمده در عرصه تئاتر فعالیت کند. چه شد که تهیه‌کندگی نمایش «خانه روشنی» را به عهده گرفت؟ 

من آقای منوچهر هادی را دورادور می‌شناختم. به هرحال ایشان در سینما و عرصه تصویر فردی مطرح هستند که  مخاطبان و هنرمندان ایشان را می‌شناسند. من این شانس را داشتم که آقای هادی نمایش «تولدت مبارک» را ببیند. آقای هادی خیلی کار را دوست داشتند و پس از این دیدن اجرا با هم صحبتی داشتیم. ایشان گفتند آیا در تئاتر اثر دیگری داری که بخواهی آن را اجرا ببری؟ که من در پاسخ گفتم بله. و توضیح دادم که بله حی دارم که به نوعی زندگی‌نامه خودم است. آقای هادی در ادامه گفت من برای اجرا رساندن اثرت همه جوره به تو کمک می‌کنم تا آن را روی صحنه ببری. الحق و الانصاف هم خیلی به ما کمک کردند و پشت ما ایستادند و خیلی برایمان زحمت کشیدند. 

بله به هرحال ایشان می‌توانستند حتی در انتخاب بازیگران و نحوه اجرا اعمال نظرهای جدی کنند؛ کاری که بسیاری از سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان انجام می‌دهند و واقعا هم غلط است. 

بله اما در کار ما اصلا چنین اتفاقی نیفتاد و ایشان می‌گفت می‌خواهم کار و جزییات آن مال خودت باشد. حتی گفتند اگر موردی می‌گویم پیشنهاد است و می‌توانی انجامش دهی یا ندهی؛ چون کارگردان تو هستی. اینطور بگویم که آقای منوچهر هادی جدا از فیلم‌ساز بودن انسان بسیار خوبی است. 

اگر ناگفته‌ای مانده درباره‌اش توضیح دهید. 

من از شما به عنوان رسانه‌ای که به تئاتر توجه دارد ممنونم. از مخاطبان دعوت می‌کنم که زمانشان را با ما تقسیم کنند و بیایند و کار ما را ببیند. معتقدم اگر مخاطبان از هر خانواده و فرهنگ و از هر رده و طبقه و صنف به دیدن نمایش «خانه‌روشنی» بیایند با آن ارتباط برقرار می‌کنند. تمرکز و تلاش ما این بوده که نمایش‌مان برای مخاطبان قابل لمس باشد. در پایان بازهم از منوچهر هادی که کار را همه جوره حمایت کرده و هوای ما را داشته، ممنونم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز