حسین سخنور مطرح کرد:
معتقد به تئاتر بیچیز هستم/ یکی از معایب سالنهای خصوصی اجرای چند اثر در یک روز است
کارگردان نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» که به تاریخ معاصر و عهد مشروطه میپردازد، میگوید: تلاشم این بوده وجه مستندی که در نمایشنامه روی آن تاکید کردهام، در اجرا روی صحنه هم حفظ شود. در میزانسها هم روی این مستند بودن تاکید داشتهام. همچنین در اجرا روایتهای تاریخی به صورت مستند بیان میشوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» به نویسندگی و کارگردانی حسین سخنور با بازی فاطمه تیمورپور، معصومه حسنزاده و مهلا زمانی یکی از آثاری است که این روزها در سالن نمایش «دا» روی صحنه است. این اثر به صورت مستقل تولید شده و روی صحنه رفته است. به بهانهی اجرای این اثر با حسین سخنور (نویسنده و کارگردان) گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» از چهاردهم مردادماه روی صحنه است. با توجه به اینکه اثرتان را در یک سالن خصوصی روی صحنه بردهاید از میزبان استقبال مخاطبان از اجراها بگویید.
ما جزو گروههای تئاتری مستقل محسوب میشویم و اتفاق خوبی که در رابطه با کار ما رخ داد همین میزبان استقبال مخاطبان بود. ما تبلیغات آنچنانی نداشتیم با این حال تماشاچیان آمدهاند و به دیدن کار نشستهاند. من با وجود عدم تبلیغات، یکی از دلایل این اتفاق را سایت تیوال میدانم. کامنتهایی که در تیوال آمده را خیلی در این اتفاق موثر میدانم و با اجرای نمایشم شاهد این تاثیر بودهام. ما اگر در یکی دو شب اول با شش، هفت نفر اجرا رفتیم، اما در شبهای دیگر اینطور نبود و هر شب بر تعداد مخاطبان اضافه شد. الان به اینجا رسیدهایم که نصف سالن پر میشود. من و اعضای گروه از این اتفاق خوشحالیم.
میتوان نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» را اثری تاریخی بدانیم. به هر حال شما به زندگی سه زن پرداختهاید که دوتای آنها در دوران مشروطه میزیستهاند. از چند چون نگارش اثری «نمایشیتاریخی» بگویید.
به هرحال یکی از دشواریها در نگارش درامهای تاریخی استناد به منابع موثق است و خب تحقیق لازمه این کار است و دشواریهای خود را دارد. اما آنچه در مرحله نگارش متن باعث دشواری مضاعف شد، این بود که من میخواستم تا آنجا که اختیارات دراماتیک اجازه میداد، حتیالامکان به مستندات وفادار باشم. و اینکه هم به اقتضای رشتهام و هم به اقتضای علاقهام سراغ این موضوع رفتم. من درباره دو مقطع تاریخی اثر متنهای زیادی را مطالعه کردم و مقطع سوم هم که در زمان حال میگذرد. در رابطه با مشروطه و نهضت ملی تقریبا همه اتفاقات؛ حتی اسامی را در نمایشنامه آوردهام. مشکل مضاعف من این بود که هم میخواستم جنبه مستند داستان حفظ شود و هم به هر ترتیب و در نهایت، اثر دراماتیک باشد. اینکه مخاطب روی صحنه اثری نمایشی ببیند برایم اهمیت داشت. در این میان حواشیهای زیادی هم داشتیم. به هرحال نسبت به نگارش و اجرای متنهای تاریخی همواره حساسیتهای وجود داشته، که دریافت مجوز اجراها را با دشواریهایی مواجه میکند. ما هم از این قضیه مستثنی نبودیم.
در نهایت همان متنی که به شورای ارزشیابی ارائه کردید را روی صحنه بردید؟
اسم اثر را تغییر دادیم. قطعا حذفیات به آثار آسیب میزنند، اما در نگارشها سعی کردم جنبه دراماتیک اثر آسیب نبیند و حفظ شود.
آیا آن وجهه مستندگونه جاری در نمایشنامه، روی صحنه هم مورد توجه بوده؟ یعنی مخاطب در اجرا هم با اِلِمانهای مستند مواجه میشود؟
بله تلاشم این بوده این وجه از کار روی صحنه هم حفظ شود. در میزانسها روی این مستند بودن تاکید داشتهام. در اجرا روایتهای تاریخی به صورت مستند بیان میشوند. این اتفاق در نور موضعی حداقلی حدود ده درصد و بیست درصد، رخ میدهد. نور موضعی بر کناره فرشی تابانده میشود که در نمایش نماد خانه است. لزومی ندیدم که در این صحنه بازیگر دیده شود زیرا موضوع روایتی تاریخی است. من دکور نمایش را به صورت مینیمال دیدهام، به همین دلیل است که فرش را خانه در نظر گرفتهام. پارچ آب و لیوانی هم روی صحنه داریم که نماد حیات و زندگی است. سعی کردهام وجهه مستندگونه اثر در کل فضا، در میزانسن و نورپردازی حفظ شود.
یکی از موضوعات نمایش شما واقعه کودتای بیست و هشت مرداد است که همواره بحثهای درباره آن وجود داشته است. با توجه به این قضیه، چقدر پرداختن به وقایع تاریخی را در هنر و تئاتر مهم میدانید؟ کلا چه شد به سراغ اثری تاریخی رفتید. نمایش اجرا شده قبلی شما یک اثر از هارولد پینتر است که از فضای اثر فعلیتان دور است.
قطعا پرداختن به تاریخ در هنر موضوع مهمی است که باید مورد توجه باشد. اصلا بگذارید درباره چگونگی ایده اصلی نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» توضیحی بدهم که اهمیت موضوع را رسانده باشم. من چند سال پیش در جشنواره فیلم فجر در جلسه نقد فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان را حضور داشتم. این فیلم درباره زندگی شهید متوسلیان است. در آن برنامه یکی از منتقدان صحبتی کرد که جرقهای را در ذهنم ایجاد کرد. ایشان گفت من فیلم «ایستاده در غبار» را علیرغم نقدهایی که (چه از نظر فنی و چه دراماتیک) به آن دارم، دارای امتیاز بالایی میدانم. این فیلم با همه کاستیها درباره یک فرد و یک اتفاق مشخص است که در جنگ رخ داده است. واقعا از اینکه قصههای کلی و شخصیتهایی کلی ببینیم، خسته شدهایم.
این روال در سینمای دنیا هم وجود دارد. میبینیم که آنها هم درباره آدمهای مشخص و اتفاقات مشخص کم فیلم میسازند. فیلم «تنگه ابوغریب» هم چنین اثری است که میتوان به آن امتیازی خوب داد. این اثر نوشته سعید ملکان و کارگردانی بهرام توکلی کلی گویی نمیکند و به اتفاقی مشخص، مستند و تاریخی میپردازد. این روند میتواند در تئاتر هم وجود داشته باشد. مخاطبانی که چنین اثری میبییند با یک سری فضاها آشنا میشود. اینکه در سینما و در تئاتر به آدمهای مشخص و وقایع مشخص تاریخی بپردازیم را اتفاق خوبی میدانم و خودم هم در همین راستا تلاش میکنم.
شما اثر قبلیتان «خاکستر به خاکستر» را هم چند سال پیش در مکتب تهران روی صحنه بردید. سالن فعلی هم خصوصی است. با توجه به این تجارب از دشواریهای همکاری با سالنهای غیر دولتی بگویید.
اجرا در سالنهای خصوصی امتیازاتی دارد و دارای معایبی هم هست. مهمترین حسن اجرا در سالنهای خصوصی این است که کارگردان و گروه اجراکننده مستقلتر عمل میکند. اما یکی از مشکلات هم این است که این دسته از سالنها همزمان سالن را به دو یا سه گروه اجرایی میدهند. یعنی در یک روز، سه نمایش طی سه سانس در این سالنها روی صحنه میرود. به هرحال نمایشها برای اجرا نور و دکور دارند و این سانسهای پشت سر هم در اجراها، اشکالاتی را ایجاد میکند. الان نمایش ما دکوری مینیمالیستی دارد وگرنه ما نیز در طراحی صحنه و دکور دچار مشکلاتی میشدیم. نور و دکور در اجرای یک اثر مقولات مهمی هستند که باید در طراحی و اجرای آنها دقت کرد.
این نگاه مینیمالیستی به دکور و طراحی صحنه محدود به نمایش فعلیتان است؟
خیر اینطور نیست که به خاطر نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» سراغ دکور مینیمالیستی رفته باشم. دکور دیگر آثارم هم معمولا مینیمال است. کلا من قائل بله «تئاتر بیچیز» هستم. نمایش «خاکستر به خاکستر» هم کلا بر اساس تئاتر بیچیز تولید و اجرا شد. در این اثر نور نداشتم. لباس و طراحی صحنه هم نداشتم و فقط بازیگر روی صحنه بود.
عکسی از اجرای نمایش «خاکستر به خاکستر»
این گونه از تئاتر که متفکرانه هم هست خیلی مورد توجه تئاتریها نیست.
به این دلیل که اجرا بر این اساس دشوار است. شما وقتی نور، لباس و طراحی صحنه و دیگر موارد را نادیده بگیرید، کار دشوار میشود.
در دنیای امروز تمرین و اجرای تئاتر کار دشواری است و هزینهبر است. به همین دلیل معمولا گروهها برای اجرای یک اثر در چند سالن برنامهریزی میکنند تا به این واسطه هم اثر دیده شود و هم اینکه بودجه صرف شده بازگردد. بر همین اساس، آیا قرار نیست نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» را در سالنی دیگر روی صحنه ببرید؟
نسبت به چنین اتفاقی امیدواریم. همانطور که گفتم اجرای نمایش «هزار کار کردیم تا مقبول باشیم» برای ما حاشیههایی داشت که مشکل ساز شد. یکی از این اتفاقات این بود که تهیهکننده پروژه رفت و خودم همه هزینهها را تا امروز متقبل شدهام. اگر بتوانم تهیهکنندهای پیدا کنم نمایش را در سالن دیگری هم روی صحنه خواهم برد. این احتمال هم وجود دارد اجرای ما که تا بیست و پنجم مردادماه است، تمدید شود.
از پروژههای آیندهتان بگویید.
راستش خیلی خستهام. تمرین و اجرا بردن یک اثر کار راحتی نیست. در سالهای قبل حمایتهای بیشتری وجود داشت و حال اینطور نیست. مشکل دیگری وجود دارد که از جمعهای تئاتری نشات میگیرد. بسیار میشنوم که همچنان میگویند ما تئاترهای مجوزدار را تحریم کردهایم؛ لذا به دیدن اثرت نمیآییم! این اتفاقات و این گونه نظرها و انتقادها را درست نمیدانم چراکه به نفع تئاتر ما نیست. من پیشنهاد میدهم در این زمینه مناظرهای برگزار شود. این مناظره بین آنهایی که تئاترهای مجوز دار را تحریم کردهاند و ما که مخالف این منظر هستیم برگزار شود. من حاضرم با تک تک مخالفان راجع به موضوع صحبت کنم و با دلیل به آنها بگویم که دارند اشتباه میکنند.
تصور بر این بود که این دو دستگی پس از چندین ماه بالاخره پایان یافته است.
خیر اینطور نیست. من با خیلی از تئاتریها ارتباط گرفتهام و کامنتی که دریافت کردهام، این بوده که ما اجراها را تحریم کردهایم و به دیدن کارت نمیآِییم.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
از شما بابت توجهتان به هنر تئاتر و آثار روی صحنه ممنونم.