خبرگزاری کار ایران

کارگردان مستند «بی‌وتن‌ها» مطرح کرد؛

این آدم‌ها به کشتار هموطنانشان افتخار می‌کنند/ خیلی‌ها برای گرفتن اقامت به منافقین پناه می‌برند

این آدم‌ها به کشتار هموطنانشان افتخار می‌کنند/ خیلی‌ها برای گرفتن اقامت به منافقین پناه می‌برند
کد خبر : ۱۳۸۱۸۶۴

چرا «BBC»، «ایران اینترنشنال»، «من و تو» و… در برابر جنایت‌های منافقین که خودشان به آن معترف هستند، سکوت می‌کنند؟

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «بی‌وتن‌ها» به کارگردانی حسین شمقدری به تازگی از شبکه مستند سیما پخش شده است. شمقدری در این مستند با سفر به سوئد حواشی دادگاه حمید نوری را دنبال می‌کند و به بهانه این اتفاق مواجهه‌ای مستقیم با افرادی دارد که به گروهی موسوم به مجاهدین خلق تعلق دارند و در واقع از شاهدان و شاکیان دادگاه حمید نوری به حساب می‌آیند.

این افراد در مقابل دادگاه اقداماتی دارند که دوربین شمقدری به سراغ آن‌ها می‌رود و تلاش دارد که با آن‌ها وارد بحث و گفتگو شود. به بهانه پخش «بی‌وتن‌ها» با کارگردان این اثر گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

چرا عنوان «بی‌وتن‌ها» را برای این فیلم انتخاب کردید؟

این عنوان برگرفته از کتاب «بی‌وتن» رضا امیرخانی است. «وتن» به رگ اشاره دارد و «بی‌وتن» می‌تواند معنای بی‌رگ، بی‌ریشه داشته باشد که حتی می‌توان از آن معنای بی‌غیرت را هم تعبیر کرد؛ یعنی کسی که غیرت، آزادگی و مردانگی‌اش را از دست داده است. من فکر می‌کنم معنای عمیق‌تری در این عنوان وجود دارد که برای این مستند از عنوان «بی‌وطن‌ها» مناسب‌تر بود.

از این عنوان می‌توان به این نتیجه رسید که شما بیش از هر چیز به اتفاقات پیرامون دادگاه حمید نوری توجه داشتید؟

موضوع اصلی «بی‌وتن‌ها» مواجهه یک مستندساز با منافقین است، در واقع می‌خواهیم بدانیم منافقین امروز در سال ۱۴۰۲ یا ۲۰۲۳ چه آدم‌هایی شده‌اند و چه افکار و ویژگی‌هایی دارند. این مواجهه قصه اصلی مستند ما است و من به عنوان مستندساز یک انگیزه شخصی دارم و خودم را جزو خانواده قربانیان ترورهای منافقین می‌دانم.

عموی پدر من در سال ۱۳۶۰ توسط منافقین ترور می‌شود، او در شهر مشهد یک مغازه‌دار بود، به هیچ گروهی وابسته نبوده و در سپاه یا کمیته نیز عضویت نداشت اما برای اینکه روی شیشه مغازه‌اش عکس امام خمینی (ره) را چسبانده بود توسط گروه منافقین ترور می‌شود. من با این انگیزه شخصی تصمیم گرفتم که با این آدم‌ها مواجه شوم و وضعیت امروز این افراد را به تصویر بکشم. در واقع این ماجرا قصه‌ فرعی‌اش حمید نوری بود و دیگر ماجرای فرعی هم اعدام‌های سال ۶۷ بود. پیرنگ اصلی کار در واقع مواجهه من با گروه منافقین بود.

پس شما پیش از اینکه به سراغ سوژه بروید می‌دانستند که افراد حاضر در مقابل دادگاه از اعضای گروه منافقین هستند. آیا تنها این افراد در مقابل دادگاه حاضر می‌شدند یا افرادی جدا از این گروه نیز در مقابل دادگاه بودند؟

گروه‌های دیگری هم هستند اما هیچ‌کدام سازمان‌یافته نیستند. در بین مخالفان امروز جمهوری اسلامی چندین گروه مطرح هستند، یکی از این گروه‌ها سلطنت‌طلب‌ها هستند که اصلاً ارتباطی با این دادگاه ندارند، گروه‌های دیگر گروه‌های چپ یا چند گروه دیگر هستند که جسته و گریخته در این دادگاه شرکت کرده‌اند اما به هیچ‌عنوان به چشم نمی‌آیند.

منافقین جزو شاکیان و شاهدان این پرونده هستند و در تمام جلسات حضور داشته‌اند. سازمان مجاهدین خلق به دلیل اینکه یک سازمان پولدار و سازمان‌یافته است خیلی بیشتر به چشم می‌آیند، آن‌ها کاملاً سازمان‌یافته رفتار می‌کنند و پیاده‌نظام دارند اما گروه‌های دیگر که در این دادگاه شرکت می‌کنند در اقلیت هستند. وقتی شما در دادگاه حاضر شوی در اولین برخورد با منافقین مواجه می‌شوی و من هیچ ظهور و بروز ویژه‌ای از گروه‌های دیگر و شاکیانی که مربوط به این گروه نباشند، در این دادگاه ندیدم.

در مستند شاهد هستیم که تلاش شما برای گفتگو با منافقین به نتیجه نمی‌رسد. آیا کسی بود که حاضر به مصاحبه شود اما شما از پخش صحبت‌های او منصرف شوید؟

آنچه که در مستند می‌بینید تمام صحبت‌هایی است که این افراد حاضر شدند با من داشته باشند و جسته و گریخته حرف‌هایی می‌زنند که در این مستند می‌بینید. همه صحبت‌ها در حالتی پرتنش بود و هیچ‌کس حاضر نشد مقابل دوربین قرار بگیرد و با ما مصاحبه کند.

اگر شخصی حاضر به مصاحبه می‌شد، چه سوالاتی از او می‌پرسیدید؟

سازمان منافقین مدعی است که ۱۷هزار نفر را کشته اما عجیب است افرادی هستند که از این سازمان همچنان طرفداری می‌کنند.

منافقین در عرصه دموکراسی شکست خوردند. آن‌ها پیش از انقلاب علیه حکومت پهلوی فعالیت کردند و حتی در زندان‌های ساواک گرفتار شدند، با رهبری امام خمینی (ره) انقلاب به پیروزی می‌رسد، پس از انقلاب امام خمینی (ره) مبنا را دموکراسی قرار داده و از مردم خواستند که با گزینه‌های "آری" یا "خیر" به جمهوری اسلامی رأی دهند. پس از اینکه مردم رای آری دادند نوبت به انتخاب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید و حال باید از بین افراد انتخابات صورت می‌گرفت. در این انتخابات که برای اولین بار جمهوریت در ایران معنا پیدا کرده بود منافقین شکست خوردند و چون نتوانستند در عرصه دموکراسی پیروز شوند دست به اسلحه بردند. اگر امروز گفتگویی شکل بگیرد اتفاق خوبی رخ داده و با سوالاتی که مطرح می‌شود مخاطب می‌تواند تصمیم بگیرد که در کدام طرف قرار بگیرد.

من در توئیتر موفق شدم که با خانمی به نام لادن بازرگان گفتگویی داشته باشم و درباره منطق این گروه که بازنده دموکراسی بوده و دست به اسلحه برده و مردم، مقامات و آدم‌های باارزش کشور را به قتل رسانده‌اند سوال پرسیدم.

هر کس می‌‌تواند با یک سیستم مخالف باشد اما حق ندارد دست به اسلحه ببرد یا دموکراسی را زیر پا بگذارد. منافقین درباره این اقدامات خود باید پاسخ دهند و طرفداران و مدافعانشان باید بگویند که چرا با وجود این جنایت‌ها امروز هم مدافع این گروه هستند که مبنایش عملیات تروریستی است؟

در بخشی از این مستند سوالی مطرح می‌شود که «منطق اعدام‌های سال ۱۳۶۷ چه بود؟» و در ادامه مستند با نشانه‌هایی که در اختیار مخاطب قرار می‌دهد به این نتیجه می‌رسد که اعدام منافقین برای جلوگیری از اقدامات تروریستی بود. آیا بدون موضع‌گیری در روند تولید مستند به این استدلال رسیدید؟

پیرنگ اصلی مستند مسئله دیگری است و در حد بضاعت خودم با پژوهشی که داشتم به یک سری پاسخ‌ها رسیدم ولی بیشتر به این موضوع نپرداختم چرا که مستند از موضوع اصلی خود دور میشد.

چرا در این مستند مسائلی که برای دفاع از حمید نوری مطرح می‌شود با آنچه که او در دادگاه مطرح کرده متفاوت و متناقض است؟

من صلاحیت نظر دادن درباره جزئیات پرونده آقای نوری را ندارم و به عنوان مستندساز در حد یک پیرنگ فرعی به شکل یک اشاره چند سوال درباره این موضوع از افراد پرسیدم و جواب‌ها را هم به همان شکل که مطرح شد نشان دادم. صحبت‌های پسر آقای نوری، جواد موگویی و وکیل ایشان را بدون هیچ دخالتی در مستند مطرح کردم و بیشتر از این به این موضوع نپرداختم و دخالتی نداشتم.

به اعدام‌های سال ۱۳۶۷ هم در همین حد پرداختید.

بله این موضوع هم یک موضوع فرعی در مستند است و به همین دلیل تنها در حد اشاره به آن پرداختم.

موضوع اعدام‌های سال ۱۳۶۷ مسئله‌ای است که نیازمند تحقیقات عمیق‌تر و وسیع‌تر است و آن تحقیق مفصل در این مستند امکان‌پذیر نبود اما پرداختی در این حد برای «بی‌وتن‌ها» ضروری بود که در مستند مشاهده می‌کنید.

در این مستند با زنی روبرو می‌شویم که در همه جا حضور دارد و به نوعی شما را تعقیب می‌کند و سپس مسائلی از زندگی او مطرح می‌شود که نشان می‌دهد او برای اقامت در سوئد در خدمت منافقین قرار گرفته است. آیا با نمونه‌های مشابه دیگری هم مواجه شدید یا دیگر افراد از اعضای رسمی سازمان مجاهدین بودند؟

پیاده‌نظام‌هایی هستند که با سازمان مجاهدین همکاری می‌کنند و در تجمعات و... حضور دارند. وقتی وارد جزئیات زندگی این افراد می‌شوید متوجه می‌شوید که این افراد اکثراً در شرایطی گرفتار شده‌اند و حال چنین راهی برای ادامه زندگی و ماندن در کشوری اروپایی انتخاب کرده‌اند. در این مستند ما یک نمونه از این افراد را می‌بینیم اما مشاهدات من ثابت می‌کند که تعداد این افراد متأسفانه بیشتر از این است.

در این نمونه می‌بینید که این فرد ۸ سال است تلاش می‌کند تا بتواند در سوئد اقامت بگیرد، این وضعیت اسف‌بار یک ایرانی غریب و تنها در کشوری اروپایی است که از این تنهایی و غریبی مجبور می‌شود به سازمانی تروریستی پناه ببرد چرا که این سازمان ثروت، جایگاه و قدرتی دارد. این یک واقعیت تلخ است و واقعاً یک واقعیت اسف‌بار درباره برخی ایرانی‌ها در کشورهای اروپایی این است که نه به خاطر اعتقادشان به منافقین بلکه به دلیل شرایطی که در آن قرار گرفته‌اند مجبور هستند از آن‌ها حمایت کنند تا شرایطی برای اقامت در آن کشور برایشان فراهم شود.

در ابتدای مستند به این نکته تأکید می‌شود که ساخت «بی‌وتن‌ها» برای شما کار خطرناکی است. آیا پس از ساخته شدن این اثر هم با خطرات و تهدیداتی مواجه شدید؟

تهدیدها همچنان وجود دارد، من مدام در فضای مجازی توسط اکانت‌هایی که مشخص نیست چه افرادی صاحب این اکانت‌ها هستند تهدید می‌شوم و در سفر هم همانطور که در مستند می‌بینید این خطر را کاملاً احساس می‌کردم. در آن زمان کمپینی راه‌اندازی شد تا به پلیس امنیت سوئد گزارش داده شود و جلوی فعالیت من را بگیرند.

قبل از سفرم خیلی‌ها به من گفتند مراقب خودت باش تا همانطور که حمید نوری برای یک اتهام دستگیر شد، دستگیر نشوی. حمید نوری به دلیل یک اتهام بیش از سه سال است که در سلول انفرادی است، اتهام زدن به هر کسی امکانپذیر است و ممکن بود به من هم اتهامی زده شود و سال‌ها گرفتار این موضوع باشم.

چقدر از محصول نهایی رضایت دارید؟

من فکر می‌کنم «بی‌وتن‌ها» مستند خوبی است. قبل از اینکه این سفر را آغاز کنیم تحقیق و پژوهشی داشتیم و قصد ما این بود که مستند ما یک سند تاریخی شود که در تاریخ بماند و نشان دهد آدم‌هایی هستند که مقابل دوربین به کشتار هموطنانش افتخار می‌کنند.

«بی‌وتن‌ها» مثل یک سند در تاریخ می‌ماند و خدا را شاکرم که من را در این موقعیت قرار داد. این مستند وجهه امروزی منافقین را پس از گذشت حدود ۴۰ سال از جنایت‌هایشان نشان می‌دهد. سران این سازمان که امروز افرادی مسن هستند منش و نگاهی خطرناک دارند که باید به دنیا معرفی شوند؛ رسانه‌های آن طرف علاقه‌ای به بیان این حقیقت ندارند. آن‌ها سعی دارند به مسائل دیگری بپردازند؛ در اتفاقات اخیر کشور بارها علیه بسیجی‌ها و گارد ویژه حرف زدند در صورتیکه در فرانسه هم اتفاقات مشابه رخ داد و اصلاً توجهی به آن اتفاقات نداشتند. آن‌ها موضع مشخصی دارند و حرف ما این است که چرا «BBC»، «ایران اینترنشنال»، «من و تو» و… در برابر این جنایت‌های منافقین که خودشان به آن معترف هستند سکوت می‌کنند؟

عملکرد این رسانه‌ها مشخص است، البته من به عملکرد صداوسیما هم نقد دارم اما خوشحالم که توانستم بخشی از واقعیت‌ها را در این مستند به تصویر بکشم چرا که معتقدم جریان حق مسیر خود را پیش می‌رود و اگر من بتواند در این مسیر قدمی بردارم، به خودم کمک کرده‌ام.

آیا «بی‌وتن‌ها» با سانسور هم مواجه شد؟

در بخش پذیرش هتلی که بودیم خانمی کار می‌کرد که بعدها متوجه شدیم این خانم با زنی که بارها برای ما مزاحمت ایجاد کرد، دوست است و این ما را ترساند. این خانم در بخشی از مستند به رهبری توهین می‌کند که این بخش از مستند حذف شد.

توهین به رهبری از سوی شخصی که دوست یکی از منافقین است به نظر من نیازی به حذف ندارد، شاید من به عنوان کسی که طرفدار انقلاب است از این اتفاق ناراحت شوم اما این ناراحتی لازم است و به همین دلیل با وجود اینکه این محدودیت را درک می‌کنم اما میشد که این حذف صورت نگیرد. چند آهنگ رپ هم بود که به انتخاب من در این مستند قرار داده شده بودند که این آهنگ‌ها هم از مستند حذف شدند.

انتهای پیام/
زهرا حاج محمدی
علی ناصری
ارسال نظر
پیشنهاد امروز