زندگی و حماسه حبیب!
در میان یاران امام حسین(ع)، حبیب بن مظاهر از همه سالخوردهتر و از سابقون ارادتمندان به خاندان رسالت بود. یادداشت علیرضا قبادی به این شخصیت بزرگ میدان عاشورا پرداخته است.
چنانچه بخواهیم درباره اصحاب امام حسین (ع) در کربلا سخن بگوییم به دلایل زیر حبیب بن مظاهر اسدی شاید مقدم باشد! او سالخوردهترین صحابی حسین بن علی (علیهماالسلام) در کربلا بود، او در حماسه کربلا هفتاد و پنج سال داشت. افزون بر آنکه به لحاظ سابقه خدمت و ارادت به خاندان رسالت او از «والسابقون» بود علاوه بر آنکه به لحاظ مسولیت نظامی در روز عاشورا، مقام فرماندهی لشکر! امام حسین (فرماندهی جناح چپ) را عهده دار بود. مقام و موقعیت او اقتضا میکند که ابتدای توصیف اصحاب امام حسین ع از این ستاره فروزان کربلا باشد.
حبیب بن مظاهر از یاران خاص امام علی (ع) بود. او با امام علی (ع) رهسپار کوفه شد و از اعضای سپاه ویژه امام علی بود. در سه نبرد جمل، صفین و نهروان مولی متقیان را همراهی کرد. سپس با امام حسن و پس از آن با امام حسین همراه شد در تاریخ آمده است که میثم تمار» او را از نحوه شهادتش چنین آگاه کرد: «گویا مرد سرخ رویی را میبینم که گیسوانی دارد و در راه فرزند پیامبر (ص) به شهادت میرسد و سر او از تن جدا میشود و…». حبیب بن مظاهر اسدی منتظر تحقق وعده ولی خدا بود! چه میقاتی مقدستر از کربلا! پس از مرگ معاویه حبیب با جمع دیگری از شیعیان و ارادتمندان به اهل بیت (ع) در کوفه از بیعت با یزید امتناع کردند و امام حسین (ع) را به کوفه دعوت کردند، پس از آمدن مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین ع به یاری او شتافتند و با تمام وجود از مسلم بن عقیل حمایت کردند و از دیگران برای او بیعت میگرفتند. با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه و تحت تعقیب قرار دادن مسلم و پراکندن یاران او، حبیب و مسلم بن عوسجه پس از چندی زندگی مخفیانه در کوفه، از چنگ ماموران عبیدالله بن زیاد گریختند و در کربلا به امام حسین ع ملحق شدند.
حبیب بن مظاهر در عصر تاسوعا، وظیفه روشنگری و موعظه را نسبت به لشگریان عمر سعد انجام داد. حال معنوی و آرامش روحی حبیب در شب دهم محرم سال ۶۱ مثال زدنی بود. او شب عاشورا ضمن بهره گیری از آخرین فرصتهای مناجات با خدای سبحان با دیگران مزاح میکرد و میگفت حال امشب ما سزاوار خندیدن است!
حبیب بن مظاهر در شب عاشورا با اظهار و اعلام وفاداری نسبت به حسین بن علی موجبات آرامش زینب کبری (س) را فراهم کرد!
نماز ظهر عاشورا، آخرین مناجات عاشقانه حبیب بن مظاهر بود که با اقتدای به امام شهیدان بجای آورده شد.
اشعاری که حبیب، مقابل لشگریان عمر سعد خواند، نشانی از معرفت، شجاعت، یقین و نشاط معنوی او به هنگام شهادت بود. شعر حماسی او به هنگام نبرد با انبوه لشگریان عمر سعد، چنین داشت: من حبیب و پدرم مظاهر است، یکه سوار عرصه نبرد…. شما مجهزتر و پُر شمارترید؛ اما ما وفادارتر و شکیباتریم. ما حجّتی برتر و حقّی روشنتر از شما داریم ما از شما دلیل بهتری داریم. حسین را یاری میکنم که صاحب فخر و طهارت است و…
او شجاعانه و عاشقانه جنگ کرد تا به خیل شهیدان پیوست.
شهادت او بر امام ناگوار و گران آمد، امام او را ستود و در حقش دعا کرد.