نوازنده و رهبر ارکستر «نغمه باران» مطرح کرد:
موزیسینها برای حل مشکلات باید از خودشان شروع کنند/ نسل جدید توان نوشتن آثاری مانند «نینوا» و «بیژن و منیژه» را ندارد/ دانشجویانِ امروز آهنگسازان ایرانی را قبول ندارند!
محمدرضا صفوی تحصیل کرده موسیقی، مدرس و رهبر ارکستر میگوید: اشکالی که در اجرای رپرتوارهای موسیقی ایرانی وجود دارد این است که دانشجویان امروز استادان گذشته را قبول ندارند و این در حالی است که حتی نمیتوانند اثری مانند قطعات آنها بنویسند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، چالش مهم موسیقی دستگاهی ایران در دنیای امروز زنده نگاه داشتن آن است. لزوم پرداختن به این مهم تشکیل ارکسترهایی متشکل از سازهای ایرانی و البته ادامه حیات و استمرار آنهاست. بدون شک تشکیل و مدیریت ارکستر مشمول هزینههای بسیار است که در این میان ارگانهای فرهنگی دولتی هستند که باید به هر طریق ممکن بودجه لازم را برای تشکیل ارکسترها تامین کنند و بر تعداد آنها بیفزایند. اسپانسرها و تهیهکنندگان هم معمولا روی موسیقی کم مخاطبتر ایرانی سرمایهگذاری نمیکنند. بنا به همین دلایل در حال حاضر تعداد ارکسترهای سازهای ایرانی با ماهیت و محوریت موسیقی دستگاهی و ملی در تهران و دیگر شهرها زیاد نیست. باید گفت در این رابطه آمار دقیقی در دست نیست اما با نگاهی اجمالی به اجراهای سالانه و تولیدات ارائه شده در بازار، میتوان این خلا و کمبود را مشاهده کرد.
در میان ارکسترهای فعال فعلی، ارکستر ملی «نغمه باران» یکی از فعالهاست که معمولا بدون حاشیه در طول سال بنا به مناسبتهایی کنسرتهایی را برگزار میکند. محوریت این ارکستر از همان ابتدا پرداختن به موسیقی کلاسیک ایران بوده است. این ارکستر سال ۱۳۹۵ با خوانندگی علی امیرقاسمی و رهبری آرمین تاجبخش روی صحنه رفت. سال ۱۳۹۶ هم نزهت امیری به عنوان اولین رهبر ارکستر زن ایرانی نوازندگان نغمه باران را رهبری کرد. این اجرا در قالب حضور در جشنواره موسیقی فجر در تالار وحدت تهران روی صحنه رفت. ارکستر «نغمه باران» همچنین سال ۱۳۹۶ با رهبری نزهت امیری به نفع زلزله زدگان کرمانشاه کنسرت خیریه برگزار کرد. حضور در پنجمین شب موسیقی فرهنگسرای ارسباران؛ آخرین کنسرت ارکستر «نغمه باران» به رهبری محمدرضا صفوی و خوانندگی علی امیرقاسمی است که طی هفتههای گذشته انجام شده است. ارکستر «نغمه باران» در این کنسرت به اجرای آثاری از حسامالدینالسلطنه مراد، روحالله خالقی، حسین دهلوی، علی تجویدی، همایون خرم و عباس خوشدل پرداخت.
محمدرضا صفوی (نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر) که سالهاست در زمینه آموزش آکادمیک و دانشگاهی هم فعال است، طی گفتگو با ایلنا از اهمیت تشکیل ارکسترهای سازهای ایرانی گفت. او ضمن تاکید بر روند غلط ایجاد شده در رپرتوارهای آثار ایرانی طی سالهای گذشته، دلیل عمده این خلاء را ضعف سیستم آموزشی و آکادمیک موسیقی در دانشگاههای کشور میداند.
ارکستر ملی «نغمه باران» در تالار وحدت/ بهمنماه ۱۴۰۰
از چه زمانی رهبری ارکستر «نغمه باران» را عهدهدار شدید و روند همکاریتان با اعضا چگونه پیش رفت؟
پیش از من اگر اشتباه نکنم آقای رضایت در یک کنسرت ارکستر را رهبری کردهاند. قبل از ایشان هم خانم نزهت امیری این سمت را به عهده داشتند. من از آبانماه سال ۱۴۰۰ با ارکستر «نغمه باران» همراه شدهام. ما در آن مقطع حدودا با شش، هفت نوازنده شروع کردیم. به مرور با هر اجرا پیش رفتیم و حال ارکستر کاملتر و بزرگتری داریم.
از آن زمان که رهبری ارکستر را به عهده گرفتم، تلاشمان این بوده که نسبت به قبل رپرتوارهای جدیدتری را در دستور کار قرار دهیم و قصدمان این است حتما آثار بیکلام آهنگسازان ایرانی و بزرگانی چون زندهیاد حسین دهلوی را مدنظر قرار دهیم و با اجرای آنها بپردازیم.
آهنگسازانی که حال در دانشگاهها مشغول تحصیل هستند، باید عقبهای از آهنگسازان ایرانی و آثارشان را ذهن داشته باشند. این معضلیست که سالهاست در دانشگاههای ما وجود دارد
ظاهرا تعداد ارکسترهایی شامل سازهای ایرانی بسیار کم و معدود است. به نظر شما که در میانه میدان فعالیت قرار دارید، چنین نظری درست است؟ چرا وجود ارکسترهایی با سازبندیهای ایرانی را لازم میدانید؟
وجود ارکسترهای سازهای ایرانی صد در صد لازم است. شما حساب کنید آهنگسازانی که حال در دانشگاهها مشغول تحصیل هستند، باید عقبهای از آهنگسازان ایرانی و آثارشان را ذهن داشته باشند و به شناخت بیشتر آنها بپردازند. و در همین راستاست که باید مسیر جدید فعالیتشان را طراحی کنند. اتفاقا این معضلی است که سالهاست در دانشگاههای ما وجود دارد و با آن دست و پنجه نرم میکنیم.
اگر بگویم دانشجویان امروز آهنگسازان ایرانی را قبول ندارند، اغراق نکردهام. در پاسخ به همه آنها میگویم؛ شما اگر توانستید مانند استاد حسین دهلوی شوشتری برای ویلونِ ارکستر بنویسید، بعد میتوانید به مرحله بعد برسید
در حال حاضر عمده دانشجویان موسیقی تا چه حد به موسیقی ایرانی توجه دارند و بر اساس آن چهارچوب به تحصیل و فعالیت میپردازند؟
من رپرتوارهای آهنگسازان ایرانی را برای انتخاب قطعه، بررسی میکنم و طی این ارزیابیها به موضوع جالبی رسیدهام. اینکه به عنوان مثال ما تا شوشتری اثر آقای دهلوی خوب پیش میرویم. سپس اینجا ثابت میشویم در ادامه جهشی داریم به اثر «بیژن و منیژه»! یا مثلا این جهش به سمت آثار آقای پورتراب است. نکتهای که وجود دارد این است که قطعات چنین استادانی در دسته آثار سخت قرار میگیرند. بافت این نوع آثار سخت است. ریتمهایشان پیچیده است و هارمونیهای آنها عجیبتر و دشوارتر از دیگر آثار است. با این تفاسیر ما در روندی که دربارهاش حرف میزنیم با یک «باگ» یا شکاف مواجهیم.
یکی از دلایل خلاء وجودی نبود هنرمندان شاخص و نخبه در سالهای اخیر شاید همین موارد باشد. چرا در نسل جدید هنرمندانی چون فرامز پایور، دهلوی، شهناز، غلامحسین بنان، کیهان کلهر یا شجریان نداریم؟
من اشکال را آموزش و سیستم آموزشی میدانم. خودم در مقطع ارشد آهنگسازی خواندهام. جز این من از دوران هنرستان در عرصه موسیقی تحصیل کردهام. بر همین اساس میدانم سیستم آموزشی ما کاملا بیمار است. اتفاقا چند روز پیش بود که با آقای تفضلی (استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه) صحبت میکردم. به ایشان گفتم حال که شما و اساتیدی چون شما عضو هیئت ملی دانشگاه هستید، باید برای اصلاح مشکلات موجود در سیستم آموزشی بکوشید و حرکتی را رقم بزنید.
موسیقی دستگاهی ایران و مایهها و گوشههای آن به مدد تلاش استادان و هنرمندان شاخص گذشته روندی تا حدودی قاعدهمند را طی کرده است. آیا اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی بخصوص نسلهای جدیدتر بر اساس این روند به تولید و اجرا میپردازند؟
من رپرتوارهای آهنگسازان ایرانی را برای انتخاب قطعه، تماشا میکنم و طی این ارزیابیها به موضوع جالبی رسیدهام. اینکه ما تا شوشتری پیش میرویم. سپس اینجا ثابت میشویم در ادامه جهشی داریم به اثر «بیژن و منیژه»! یا مثلا این جهش به سمت آثار آقای پورتراب است. نکتهای که وجود دارد که قطعات چنین استادانی در دسته آثار سخت قرار میگیرند. بافت این نوع آثار سخت است. ریتمهایشان پیچیده است و هارمونیهای آنها عجیبتر و دشوارتر از دیگر آثار است. با این تفاسیر ما میانه روندی که دربارهاش حرف میزنیم با یک «باگ» یا شکاف مواجهیم.
این خلاءّ کجا بروز میکند؟
این خلاء یا شکاف در خیلی موارد باعث ایجاد اشکال خواهد شد. مثلا ارکستر در حال اجرا نمیتواند به ترتیب درست پیش برود و بر این اساس به اجرای قطعات بپردازد. در چنین حالتی نوازندهها و رهبر ارکستر باید سختیهای زیادی را تحمل کنند تا بتوانند از قطعهی شوشتری برای ویلن ارکستر به بیژن و منیژه برسند.
این ترتیب که بر لزوم آن تاکید میکنید در موسیقی کلاسیک غربی و اروپایی هم مهم است؟
بله. در رپرتوار موسیقی کلاسیک رهبر و نوازنده میدانند که مثلا از باخ تا موسیقی قرن بیستم چه روندی طی شده است، در نتیجه زمانی که به واگنر یا مالر میرسند، میدانند که مثلا باید به ترتیب تا باخ بنوازند و زمانی که به مالر یا واگنر میرسند، خیالشان راحت است که رپرتوارشان در قالب ارکستر شکل گرفته است. باید در آکادمیها درباره این مبحث و این شکاف صحبت شود و آن را مورد بررسی قرار دهند. به نظرم همه دانشجویان موسیقی باید به صورت اجباری موظف شوند قطعهای را بر همین اساس، با ترتیب درست و در همین چهارچوب بنویسند. این اجبار باید وجود داشته باشد.
جز شما دیگران هم در زمینه اصلاح امور آکادمیک و علمی و اصولی موسیقی ایرانی تلاش میکنند و این انتقاد سالهاست که وجود دارد. با وجود تلاشهای موجود چرا تا امروز هیچ اصلاح مهمی رخ نداده است؟
مشکل اینجاست که استادان و مدرسان دانشگاه حاضر نمیشوند آثار راحتتری را بنویسند. آثاری که این عزیزان مینویسند خیلی پیچیدهاند و آسان نوشتن برایشان دشوار است؛ یعنی در این صورت تصور میکنند کار سادهای نوشتهاند. متاسفانه آن افرادی که قدیمیتر هستند در صورت جدیدتر شدن سیستم باید کنار بروند و آنها نمیخواهند چنین اتفاقی رخ دهد.
همه دانشجویان موسیقی باید به صورت اجباری موظف شوند قطعهای از رپرتوارهای ایرانی را بر اساس و به ترتیب درست و در همین چهارچوب بنویسند. این اجبار باید وجود داشته باشد
هنرستان موسیقی هم با چنین اوضاعی مواجه است.
بله همینطور است.من به آقای تفضلی پیشنهاد دادم که مقوله نوشتن آثار را به دانشجویان محول کنیم. به نظرم نسل جدید خیلی راحتتر میتواند این معضل را حل کند. اینکه مثلا فلان دانشجو یا هنرجوی موسیقی یک اثر برای ویلون ارکستر بنویسد.
این روند یک مدل کارگاهی کار کردن است.
بله دقیقا. در ادامه توضیحات قبل باید بگویم مثلا ما یک «شوشتری» برای ویلون ارکستر داریم، بعد یک ویلون ارکستر برای «نوحهخوان رهبری»؛ که اینها خیلی باهم فاصله دارند. نه فقط ارکستر حتی اگر یک سولیست بخواهد «شوشتری» بنوازد بعد بیاید و نوحهخوان را بزند این دو به لحاظ تکنیکی خیلی باهم متفاوت هستند و اختلاف دارند. این فضای به شدت خالی در میانه روند موجود باید پر شود.
با توجه به تمام مشکلات و کارهای انجام نشده، به آینده اصلاحات سیستماتیک سیستم آموزشی کشور، خوشبین هستید؟
ما باید همیشه نسبت به آینده خوشبین باشیم. فقط حرفم این است که آن تغییر باید از موزیسینها شروع شود و ما باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم. وزیر ارشاد، معاون وزیر یا دیگر مسئولان در وزارت علوم و دیگر بخشها، از چند و چون اوضاع اطلاع ندارند؛ اما موزیسینها در بطن اتفاقات هستند و اگر بخواهند تغییری ایجاد کنند، میتوانند.
اگر ناگفتهای مانده، بفرمایید.
از شما بابت توجهتان به موسیقی ایرانی و ارکسترال تشکر میکنم. به امید روزهایی که هنرمندان شرایط بهتری را برای فعالیت تجربه کنند.