در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
«تخت رستم» آرامگاه کمبوجیه دوم یا بنایی فراموش شده است؟ / شباهت و نزدیکی به مقبره کوروش
پژوهشگران با نقل وضعیت «تخت گوهر» یا «تخت رستم» که در مرودشت قرار دارد، به شباهت تام و نزدیکی آن به مقبره کوروش اشاره داشتند که نشان میدهد هر دو بنا در یک بازه زمانی نزدیک بهم ساخته شدهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از بناهای باستانی کمتر شناخته در دشت مرودشت «تخت گوهر» یا «تخت رستم» است که باوجود نزدیک بودن به تخت جمشید از دید بازدیدکنندگان و مسافران تا حدودی پنهان مانده. بنای تخت گوهر که به آن «تخت رستم» نیز گفته میشود یک پلکان سنگی «دو طبقه» و «ناتمام» با سنگهای پاک تراش از دوره هخامنشی و شبیه آرامگاه کوروش بزرگ است که بیشتر پژوهشگران آن را آرامگاه کمبوجیه دوم، پسر کوروش بزرگ پنداشتهاند. حال چرا کمبوجیه دوم ساخت آرامگاه آیندهاش را همانند پدرش کوروش در دشت پاسارگاد پیریزی ننمود و تصمیم گرفت آن را در دشت مرودشت بنیان نهد؟، پرسشی است که پژوهشگران به آن چنین پاسخ میدهند:
ابوالحسن اتابکی (دانش آموخته زبانهای باستانی و دکتری تاریخ) در این خصوص گفت: با گسترش شاهنشاهی هخامنشی در زمان کوروش بزرگ و پسرش کمبوجیه، «دشت محدود پاسارگاد» دیگر نیاز لازم برای ساخت و سازهای بزرگ در حد یک شاهنشاهی را برآورده نمیکرد، از سوی دیگر با رشد شهرنشینی و جمعیت در دشت وسیع و حاصلخیز مرودشت که از دو رود کر (کوروش) و سیوند (پلوار) بهره میبرد و طی بررسیهای «سامنر» در اوج شکوفایی دوره هخامنشی حدود ۱۰۰۰ آبادی و جمعیت چهل هزار نفری را دربرمیگرفت، کمبوجیه دوم بر آن شد تا آرامگاهی به تقلید از آرامگاه پدرش در دشت مرودشت برآورد. این جمعیت فزاینده میتوانست یا به عنوان «کورتش» (نیروی کار) در کارگاههای فعال دشت مرودشت مشغول به کار شوند و یا اینکه تحت نیروی فعال جنگی در لشکرکشیها شرکت کنند. وجود شهرهای «خواده ایتشیه» (پارسه)، «رکن» (شهر استخر)، «متزیش» (هومادیشو الواح بابلی)، و «بتنانو» در همین منطقه از دشت مرودشت، دلیل دیگری برای ساخت آرامگاه آینده کمبوجیه در یکی از مجموعه پردیسهای این ناحیه بوده است.
او گفت: آثاری چون «کاخ تخت گوهر» «تل آجری»، «کعبه زرتشت» و آثار کمتر شناخته شده «محوطه فیروزی» هریک شواهد گویایی از رشد شهرنشینی در دشت مرودشت و فعالیت عمرانی آینده به فرمان کمبوجیه را بازگو میکند که برخی از این سازهها با مرگ کمبوجیه در «شامات سوریه» به پایان نرسید اما اندیشههای عمرانی و اقتصادی کمبوجیه دوم با به قدرت رسیدن داریوش بزرگ (با نمایش درخشان از یک سیاست سلسلهای) ادامه یافت. چندانکه پی ریزی کاخهای تخت جمشید و ساخت آرامگاههای نقش رستم از نمونه بارز این نمایش سلسلهای بوسیله داریوش بزرگ و جانشینانش در دشت مرودشت است.
اتابکی ادامه داد: کاخ «تخت گوهر» در مجاورت مقبره ناتمام کمبوجیه با دو ایوان و یک تالار مرکزی و استفاده از سنگهای سیاه و سپید در ته ستونهای آن و عدم استفاده از اسکنههای دندانه دار تقلیدی از «کاخ بار و عام» پاسارگاد است که نشان میدهد کمبوجیه دوم نیز به تقلید از پدرش سعی وافر داشته کاخها و آرامگاهی شبیه به سلف خویش در کنار رود پلوار و در درون یک مجموعه کاخ-پردیس بنا نماید. الواح بابلی دوران سلطنت کمبوجیه نیز نشان میدهد که در اواخر این دوره، کارگران متعددی از معابد بابلی رهسپار پارس شدهاند تا در ساخت یک بنای سلطنتی در متنانو (در نزدیک نقش رستم) شرکت کنند که نشان از پویایی فعالیتهای ساختمانی کمبوجیه و پیش از سلطنت داریوش بزرگ در دشت مرودشت بوده است. سازه تل آجری که با بوق و کرنای قدمت آن را به به «دوره کوروش بزرگ» و به «یادبود فتح بابل»، نسبت دادهاند درواقع «دروازهی محدود» به یک «کوشک سلطنتی» است که فعالیتهای ساختمانی زمان کمبوجیه در دشت مرودشت با توجه به الواح بابلی (و حضور کارگران بابلی و هنر ایشان در ساخت این بنا را نشان میدهد) و به گمان در زمان داریوش بزرگ به سرانجام رسیده است.
به گفته او، از فعالیتهای ساختمانی دیگر کمبوجیه در این ناحیه از دشت مرودشت بنای موسوم به کعبه زرتشت است که به تقلید از زندان سلیمان پاسارگاد ساخته شد و داریوش بزرگ آن را به اتمام رساند. افزون بر این ساخت و سازهای دیگری در «محوطه فیروزی» مرودشت از فعالیتهای زمان کمبوجیه وجود دارد که هنوز مورد بررسی و کاوش دقیق قرار نگرفته است. این فعالیتهای ساختمانی که رسماً در زمان سلطنت کمبوجیه شروع شده، نشان میدهد که این پادشاه هخامنشی تلاش نموده تا دشت مرودشت را به عنوان پایتخت آینده هخامنشیان به دیده همگان بگذارد.
نجمه ابراهیمی (کارشناس ارشد تاریخ) نیز درباره انتساب این آرامگاه ناتمام به کمبوجیه دوم گفت: از لحاظ تکنیکال (ابعاد ردیفهای سنگی، اندازه بلوکهای سنگی، ارتفاع ردیفهای سنگی، عدم استفاده از اسکنههای دندانه دار، شیوه بستهای آهنی و…) شباهت تام و نزدیکی به مقبره کوروش بزرگ دارد و نشان میدهد که هر دو بنا در یک بازه زمانی نزدیک بهم ساخته شدهاند.
دلیل دیگر انتساب این آرامگاه به کمبوجیه را باید از دید سیاسی مورد بررسی قرار دارد که پادشاهان هخامنشی به خاطر مشروعیت میبایست در همه امور سلطنت حتی در ساخت آرامگاهها دنباله رو پدران خود باشند چنانچه پس از داریوش بزرگ نیز جانشینان وی به تقلید از آرامگاه او به ساخت مقبرههای چلیپایی در نقش رستم و تخت جمشید ادامه دادند.
دلیل سوم اینکه این آرامگاه نیمه تمام نیز همانند آرامگاه کوروش بزرگ در یکی از پردیسهای شاهی و در کنار رود پلوار واقع شده که از دید کمبوجیه یک الگوی از پیش تعیین شده برای آن وجود داشته است.
ابراهیمی اظهار داشت: با همه این شواهد و انتساب آرامگاه تخت رستم به کمبوجیه دوم به دلیل مرگ ناگهانی او ساخت این مقبره به اتمام نرسید و کالبد او در این سازه دفن نگردید. اما بر به گفته کتزیاس کالبد او به پارس برده شد و در آنجا دفن گردید. تنها شاهدی که امروزه از مقبره کمبوجیه سخن به میان آورده تعدادی از الواح قلعه تخت جمشید است که در فاصله سالهای نوزدهم و بیستم سلطنت داریوش از وجود آرامگاه (shumar) کمبوجیه و دو تن دیگر در «نریزاش» یا نیریز در جنوب تخت جمشید یاد میکند که «پرن ک» عموی داریوش و رییس خزانه داری پارس به یکی از مدیران اداری فرمان داده که گوسفندانی هر ماه به «بغ پتس» مغ و همراهان او تحویل داده شود تا در مراسم قربانی آرامگاه کمبوجیه و یک زن به نام «اوپاندوش» مورد استفاده قرار گیرد. اگر این کمبوجیه نام برده شده در الواح تخت جمشید، همان کمبوجیه دوم باشد به دلیل ناتمام بدون آرامگاه تخت رستم، جسد وی به «نی ریز» کنونی در جنوب تخت جمشید انتقال داده شد و در همانجا در یک آرامگاه دفن گردید و چون ساخت آرامگاه تخت گوهر در زمان سلطنت داریوش بزرگ دنبال نگردید، میبایست به دنبال کشفیات جدید برای محل دفن کمبوجیه در جنوب تخت جمشید باشیم.