خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛

گلواژه اسرائیل در کتیبه ۳۲۰۰ساله مصری

گلواژه اسرائیل در کتیبه ۳۲۰۰ساله مصری
کد خبر : ۱۳۶۲۴۶۹

سیدمرتضی میرسراجی (مدرس دانشگاه) می‌نویسد: کتیبۀ ۳۲۰۰ سالۀ مصری، یکی از چند کتیبۀ باستانی یافت شده در جهان می‌باشد که گلواژۀ «اسرائیل» بر آن حک شده است و پاسخی به شبهه افکنانی است که می‌گویند که چرا خارج از کتاب‌های مقدس و در کتیبه‌های باستانی، نامی از پیامبران الهی یافت نمی‌شود.

در محافل عمومی و حتی جمع‌های خانوادگی که در آنها، «افراد مخالفِ دین» و «همنشینان غیر مذهبی» حضور دارند؛ برخی که بیشتر خودشان را «روشنفکر»، «منطقی» و «دارای معلومات فراوان» نشان می‌دهند؛ یکی از چندین اِشکالی را که در رد دین و نفیِ حقانیتِ آیین‌های الهی بیان می‌کنند؛ این خُرده گیریِ مُغرضانه است که اگر واقعاً پیامبران الهی وجود داشته‌اند؛ چرا در کتیبه‌های باستانی، حداقل نامی از یکی از آنان یافت نشده است؟!

البته این پرسشگران، برای دریافت پاسخ منطقی و ابعاد مختلف آن، هیچگاه این نوع سئوالات را در جمع بیان نمی‌کنند و به هیچ وجه نیز تمایلی به دریافت جواب دقیق و علمیِ آن سئوالات، آن هم از سوی افراد مطلع ندارند و بیشتر با فکر آشفتۀ خویش، «محکومیت دین»، «بی اساس جلوه دادن آن»، «تمسخر و تحقیرِ دین داران»، «تأثیر منفی روی افراد کم اطلاع» و همچنین «خودنمایی»، مد نظرشان می‌باشد.

به هر روی آنچه باید در این مقام گفت؛ این حقیقت است که اطلاعات تاریخیِ این نوع پرسشگران، جامع و کامل نیست و به تاریخ بشر، آثار و عاقبت آن‌ها در ادوار مختلف، اِشراف صحیح و تسلط کافیِ علمی ندارند و نمی‌دانند حتی بسیاری از شاهان بزرگ و زمامداران قدرتمند در درازنایِ تاریخ بشر، هیچ اثر شاخصی از ایشان برجای نمانده است؛ در حالی که آنان، بیشتر از پیامبران الهی، امکانات دنیوی را در قبضۀ قدرت داشتند و همین طور طرفداران پُرشماری که در مسیر تحقق اهدافشان، آنان را یاری می‌نمودند.

در واقع، نقطۀ مقابل، اغلب پیامبران الهی قرار دارند که از طبقات پایین و فرو دست جامعه بوده‌اند و پیوسته و به شکل همه جانبه، اندیشه‌هایشان مورد تاخت و تاز مخالفان و به خصوص حکومت‌های جائر زمانه و حتی نزدیکان سُست عنصرشان بوده است. بنا براین، این امکان برای آنان با طیب خاطر و راحتی تمام در طول حیات فراهم نبوده است که بخواهند نقش‌های مخصوص به خود و نوشتارهای حیات بخش مربوط به آیین‌های خویش را به سبک‌هایی که افراد صاحب شوکت، بر کوه و صخره‌ها یا بناهای مجلل زمان خویش ثبت و ضبط می‌کردند برای آیندگان، از خلال قرون و اعصار به ارث بگذارند و در این میان، بیشترِ تعالیم و یادکردِ پیامبران، متکی بر کتاب‌های کاغذی یا پوستی ساده‌ای بوده که امروزه اطلاعاتِ روزگارِ آنان و رفتار و گفتارهای ایشان را به ما انتقال داده است.

با این همه، چنان که گفتیم؛ شاهان و حاکمان که متوسل به هر چیز متعارف و غیر متعارفی مثل نقش و نگارهای بسیار بزرگ و حیرت‌زا به همراه نام و مقصد خویش می‌شدند و همین طور یاری شده با نیروهای متعدد بودند؛ چیزی از آثار و نشانه‌های آن‌ها در نظرگاه مردم عالَم نیست یا حتی کمتر از تعداد انگشتانِ یک دست، اثر و نشانی از آنان در صفحۀ روزگار باقی مانده است.

نکتۀ قابل توجه دیگر از حیث کمیت و تعداد آثار گذشتگان چه پیامبران و چه غیر پیامبران، این واقعیت مُسلّم است که در از بین رفتن بیشتر آثار آنان، «جنگ‌ها»، «کینه توزی‌ها»، «بی‌توجهی‌ها» و همین طور «حوادث طبیعی»، دخیل بوده است؛ به خصوص آنان که برای روزگاران بسیار کهن‌تر بوده‌اند؛ آثار و یادگارهای آنان، بیشتر در معرض زوال و نابودیِ دو عنصر «مردمان» و «طبیعت» قرار داشته است.

نکتۀ دیگری نیز در کمیابی و در معرضِ دید نبودنِ آثار مستقیم و غیر مستقیمِ مربوط به پیامبران الهی وجود دارد و آن، این حقیقت تلخ است که غالباً افرادِ دین دار در کشف و شناساندن آثاری که ممکن است از انبیای عظام وجود داشته، تلاش اندکی انجام داده‌اند و در عرصۀ شناساندن دین و زوایای مختلف آن از سوی اهل دین به بقیۀ انسان‌ها، در طول تاریخ تا به امروز، بیشتر شاهد افراد «تماشاچی» تا «یاریگران واقعی دین خدا» بوده و هستیم.

به همۀ این موارد، نمونه‌های باستانی کشف نشده را نیز باید افزود یا مواردکشف شده ولی مخفی از سوی مخالفان نیز دور از عقل و منطق نیست که می‌تواند؛ بیانگر یادگارها یا یادمان‌هایی ارزشمند از پیامبران الهی در آثار کهن باستانی باشد که خیلی از ابهامات و اشکالات را می‌تواند برای ما و مردمان عصر حاضر پاسخگو باشد و دهان اِشکال تراشان را در این زمینه ببندد لکن مجال شناسایی نیافته‌اند.

با این اوصاف، از جمله پیامبران الهی که در قرآن کریم به دفعات از نام گرامی ایشان، یاد و همچنین کردار شایسته و پسندیده‌اش ستوده شده، حضرت یعقوب (ع) است. آن جناب، فرزند برومند پیامبر بزرگ الهی، حضرت اسحاق (ع) و نوۀ ارجمندِ پرچمدار توحید و یکتا پرستی، حضرت ابراهیم (ع) و پدر حضرت یوسف (ع) از انبیای الهی شناخته شده و معروف بودند.

در متون دینی همچون «قرآن مجید»، حضرت یعقوب (ع)، علاوه بر نام یعقوب، به نام «اِسرائیل» نیز شناخته می‌شود. [۱] در معنای نامواژۀ «اسرائیل» در بین زبان‌شناسان اختلاف است. ظاهراً به زبان سُریانی یا عِبری قدیم از دو بخش «اِسر» (اِسرا) به معنای: «بنده» و «ئیل» (ایل) به معنای «خدا» تشکیل شده است که به معنی: «بندۀ خدا» و معادل با ترکیبِ «عبدالله» در زبان عربی است. [۲] البته این سخن در خصوص معنای این ترکیب در آثار اسلامی به نظر رسیده است و باید گفت که آیا این قول مطابق با لغت و زبان سریانی و عبری قدیم می‌باشد؟

همچنین در تورات تحریف شدۀ امروزی، مفهوم دیگری از اسرائیل به دست می‌آید و به معنای کفر آمیزِ «کسی که بر خدا ظفر و پیروزی یافت» آمده و فهمیده شده است. [۳] اما صرفنظر از معنای دقیق و صحیح لفظ «اسرائیل»، نتیجۀ عقلانی و منطقی این است که نامواژه «اسرائیل»، هر معنایی که داشته باشد؛ قطعاً با توحید و یکتاپرستی موافق و سازگار است و الا خداوند متعال به هیچ عنوان، لفظی را با معانی «کُفرآمیز» یا «شرک آلود» یا با «مفهوم زشت، مُنکَر و تحقیر آمیز» در قرآن مجید، ذکر نمی‌فرمود و به آن پیامبر و فرستادۀ بزرگ خویش نسبت نمی‌داد.

آن حضرت (ع)، دوازده پسر داشتند که به زبان عربی به «بَنی اِسرائیل» (بَنو اِسرائیل) یعنی «پسران یعقوب» معروف و مشهور شدند که معروف‌ترینِ آنها، چنان که بیان شد حضرت یوسف (ع) بودند که داستان آن بزرگوار به تفصیل، هم در «تورات مُحرّف» و هم در «قرآن مجید»، در سوره‌ای مجزا نازل و بیان شده است.

به طور کل، خداوند متعال در قرآن کریم، ۱۶ مرتبه با گلواژۀ «یعقوب» در ۱۰ سوره و ۲ مرتبه با گُلواژۀ «اسرائیل» در ۲ سوره از آن جناب یاد کرده که اگر ترکیب «بَنی اسرائیل» به معنای فرزندان و نوادگان حضرت یعقوب (ع) را نیز که ۴۱ مرتبه در قرآن آمده است به این تعداد بیافزاییم؛ مجموعاً ۵۹ بار، نام گرامی آن بزرگوار به طور مستقیم و غیرمستقیم در قرآن مجید و لسان مبارک الهی تکرار و بیان شده است. برای نمونه خداوند متعال در قرآن مجید و در سورۀ مبارک «آل عِمران»، آیۀ ۹۳، هر دو لفظِ «بنی اسرائیل» و «اسرائیل» را در فاصلۀ نزدیک به یکدیگر بیان فرموده است؛

«کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنی إِسْرائیلَ إِلاّ ما حَرَّمَ إِسْرائیلُ عَلی نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ»

(همۀ غذاها بر «بنی اسرائیل» (فرزندان و نوادگان یعقوب)، حلال بود جز آنچه «اسرائیل» (یعقوب)، پیش از فرو فرستادن «تورات»، بر خویش حرام کرده بود)

با این بیان، در سال ۱۸۹۶ میلادی، یعنی حدود ۱۲۷سال پیش به تاریخ امروز، باستان‌شناسی انگلیسی به نامِ «فِلیندِرز پِتْری» (Flinders Petrie)، مُتوفای ۱۹۴۲میلادی، لوحی سنگی با ارتفاع بیش از ۲ متر از جنس سنگ «خارا» (گرانیت) مربوط به یکی از فراعنۀ مصر به نامِ «مِرْنِپتاح» (Merneptah) را که در سال‌های ۱۲۱۳ تا ۱۲۰۳ قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) در آن سرزمین، سلطنت و حکمرانی داشته است در پایتخت مصر باستان، یعنی «تِبِس» (Thebes) در ساحل غربی رود «نیل» کشف نمود و دیرینگی کتیبه، به سالِ ۱۲۰۸ قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) یعنی حدوداً ۳۲۳۱ سال پیش به تاریخ امروز بود و در آن کتیبۀ سنگی، نام مبارک حضرت یعقوب (ع)، پیامبر بزرگ الهی به «شکل غیرمستقیم» یعنی با لفظِ «اسرائیل» بیان شده است که در واقع در این کتیبه، مُراد از آن واژه، قوم «بنی اسرائیل» و نسل آن حضرت (ع) بوده که این چنین به خط تصویریِ «هیروگلیفِ»، خط مردمان مصر باستان نوشته و بر سینۀ سنگ، نقش بسته است.

این لوح ارزشمند، اکنون در موزۀ شهر «قاهره»، در کشور «مصر» به شمارۀ شناسایی JE ۳۱۴۰۸ نگهداری می‌شود که تصویر آن را می‌توانید در زیر مشاهده نمایید؛

گلواژه اسرائیل در کتیبه ۳۲۰۰ساله مصری

بخش عمدۀ این کتیبۀ ۲۸ سطری، مربوط به بیان داستانِ پیروزی «فرعون مِرنِپتاح» بر دشمنان خود از مردمان «لیبی» می‌باشد و کتیبۀ مزبور در سال پنجم حکومت او به جهت یادبود، نَقر و حکاکی شده است.

اگر چه در وجود نام اسرائیل در این لوح، در بین دانشمندان، نظرات مختلفی وجود دارد ولی برخی باستان‌شناسان این لوح را با قاطعیت تمام، قدیمی‌ترین لوح سنگی و سنگ نبشته‌ای از عصر باستان می‌دانند که از نامواژۀ «اسرائیل»، نام دیگر حضرت یعقوب (ع) در آن استفاده شده است.

این کلمه در عبارتِ سطرِ ۲۷ (سطر یکی مانده به آخر کتیبه) آمده و ضبط شده است که در تصویر زیر به خوبی می‌توانید آن را مشاهده نمایید؛

گلواژه اسرائیل در کتیبه ۳۲۰۰ساله مصری

در زیر می‌توانید عبارتی را که در سطر ۲۷ کتیبۀ مزبور، حک شده و بنا بر نظر دانشمندان باستان شناس، نامواژه «اسرائیل» در آن وجود دارد؛ به وضوح هر چه تمام‌تر مشاهده نمایید؛

گلواژه اسرائیل در کتیبه ۳۲۰۰ساله مصری

گلواژه اسرائیل در کتیبه ۳۲۰۰ساله مصری

ترجمۀ عبارتی که به خط هیروگلیف، لفظ «اسرائیل» در آن نوشته و نَقر شده، به زبان انگلیسی و فارسی این نوشتار است:

«Israel is laid waste, its seed is no more»

(اسرائیل ویران شده است؛ بذرش دیگر نیست!)

محتمل است که اینجا، مقصود از نامواژۀ «اسرائیل»، مجازاً جامعه‌ای متشکل از فرزندان و نوادگان حضرت یعقوب(ع) و به عبارتی، همان «بَنو اسرائیل» یا «قومِ بنی اسرائیل» باشد که از زُمرۀ دشمنان غیر لیبیاییِ فرعون مِرنِپتاح به شمار می‌رفتند و از مفهوم نوشتار کتیبۀ یاد شده چنین فهمیده می‌شود که آنان در آن ایام، مورد هجوم و یورش فرعون مذکور قرار گرفته و تار و مار شده بودند. [۴] به هر روی، این کتیبۀ ۳۲۰۰ سالۀ مصری، یکی از چند کتیبۀ باستانی یافت شده در جهان می‌باشد که گلواژۀ «اسرائیل» بر آن حک شده است و پاسخی به شبهه افکنانی است که می‌گویند که چرا خارج از کتاب‌های مقدس و در کتیبه‌های باستانی، نامی از پیامبران الهی یافت نمی‌شود.

پی نوشت:

[۱]آل عمران/۹۳، مریم/۵۸. [۲]مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۰۶. [۳]سِفر پیدایش، ۳۲، بند۲۸.

[۴]

Drower, Margaret (۱۹۸۵). Flinders Petrie: A life in Archaeology. Victor Gollancz. ISBN ۹۷۸۰۲۹۹۱۴۶۲۳۸

Davies, Philip R (۲۰۰۸). Memories of Ancient Israel. Louisville, Kentucky, USA: Westminster John Knox Press. ISBN ۹۷۸۰۶۶۴۲۳۲۸۸۷

Hasel, Michael (۲۰۰۸). «Mesrenptah's reference to Israel: critical issues for the origin of Israel». In Hess, Richard S. ؛ Klingbeil, Gerald A. ؛ Ray, Paul J. (eds.). Critical Issues in Early Israelite History. Eisenbrauns

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز