روایت داستانی نصرالله قادری از کرامات امام رضا (ع) در «شهد شوکران»
کتاب «شهد شوکران» اثر نصرالله قادری روایتهایی حقیقی از زندگی سه امام معصوم (ع) امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام که وجه مشترک هر سه آنها مظلومیت در زندگی و شهادت و تشابه در شیوه آن است.
به گزارش ایلنا، «شهد شوکران»، اثر نصرالله قادری که در ۴۱۶ صفحه رقعی از سوی نشر نیستان هم اکنون در دسترس علاقمندان قرار دارد روایت هایی است حقیقی از زندگی سه امام معصوم (ع) – معصوم هشتم، نهم و دهم؛ امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام – که وجه مشترک هر سه آنها مظلومیت در زندگی و شهادت و تشابه در شیوه آن است. قادری در "شهد شوکران" به کند و کاو در زندگی و اقوال این سه امام معصوم پرداخته است و به قول خود روایت هایی شگفت و به ظاهر باورنکردنی از زیست آنان را استخراج و در قالب داستان بازنویسی کرده است. ویژگی اصلی این متن در مقایسه با متون به ظاهر مشابه با آن، شیوه روایتی است که قادری برای بیان آن برگزیده است.
«شهد شوکران» از این منظر شامل روایت هایی واقعی است که از زبان یک نویسنده و با بهره گیری از تخیل او برای فضاسازی و روایت در قالب یک موقعیت داستانی قرار گرفته و عنوان شده است. به عبارت ساده تر جانمایه روایت و اتفاق منسوب به معصوم در این کتاب حقیقی و مطابق با متون کهن دینی و اعتقادی است، اما شیوه و نحوه روایت آن دستپخت نصرالله قادری است که در پس سالها مطالعه و ایستایی در این متون با زیر و بم آنها به خوبی آشنا شده است.
نکته قابل توجه دیگری که متن این کتاب را قابل اعتنا کرده است، نثر خاصی است که قادری در بیان دستانوارههای خود از آن بهره برده است. اسلوب و ساختار این متن به شکلی تنظیم شده است که از سویی به متون کهنه و ساختارهای روایی آنها به ویژه در روایتهای دینی پایبند مانده است و از سوی دیگر از لغات و اصطلاحاتی امروزی و قابل توجه برای مخاطبان امروزی بهره میبرد. به عبارت دیگر شاید «شهد شوکران» را بتوان تلفیقی داستانی از سنت و مدرنیته در روایت داستانی از ائمه معصوم (ع) دانست که تا پیش از این کمتر مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است.
در کنار این مسئله نحوه نگاه نویسنده در انتخاب داستانها نیز حاکی از وجود نگرشی خاص در نگاه به ائمه (ع) است که در آن نویسنده به دنبال نوعی نگاه کاربردی و احترام برانگیز نسبت به کرامات اهل بیت است که مخاطب با مشاهده آن به خود و آنچه در اقوال و روزگارش میگذرد بیش از پیش رجعت میکند و شاید همین رجعت و خودسازی در پی آن را بتوان از مهمترین نیات نویسنده در خلق این اثر دانست.