یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛
سه رکورد جانوری ویژه از شاه قاجار
سیدمرتضی میرسراجی (مدرس دانشگاه) در یادداشتی به جانور نِگریهایِ ناصرالدین شاه در سفرنامههایی که به قلم خویش مینگاشته، داشته است. او از سه جانور میش مرغ، قو و آهوی کوتوله یاد کرده و درباره آنها مطالبی نوشته است.
«ناصر الدین شاه»، چهارمین پادشاه سلسلۀ «قاجار» و مُتوفای سال ۱۳۱۳ هجری، همانند بسیاری از سلاطین، به شکار حیوانات در انواع گوناگون و همین طور در مناطق مختلف علاقۀ خاصی داشته و از سوی دیگر، از دانستههای صحیحی نیز نسبت به جانوران و مسائل مرتبط با آنها برخوردار بوده و بدین ترتیب، اطلاعات مفیدی از دوران خویش، برای ما در لا به لای سفرنامههایش به یادگار گذاشته است.
با توجه به افول علمی ایران در دورۀ قاجار در زمینههای مختلفِ «دانش تجربی» و متعاقباً «پرنده شناسی»، شاید بتوان گفت که شخص سلطان قجر با موهبت امکانات مادی و پشتوانۀ دولتی که در اختیار داشته، «جانورشناسترین» یا «جانوربینترین» فردِ آن عصر بوده و این امر ناشی از مسافرتهای فراوان او و همین طور دلبستگی بسیار وی به صید و جانوران بوده است.
در سفرنامههایی که او به قلم خویش مینگاشته، گاهی رکوردها یا به عبارتی، جانور نِگریهایِ جالب و خاصی برای او اتفاق میافتاده و آنها را در کتاب خود ثبت میکرده است که میتواند برای جانورشناسان امروزی، موضوعی قابل تأمل یا شاید در سطح بالاتر، شایستۀ بررسیهای علمی بیشتر و دقیقتر باشد؛ به خصوص جانورانی که امروزه یا منقرض شدهاند یا در شُرُف انقراض هستند؛ در این رابطه، ممکن است مسألۀ پراکنش آنان در گذشتههای نه چندان دور، اهمیت و ارزش علمی و تحقیقی پیدا نماید.
با این توضیحات و در این فرصت، به سه نمونه از رِکوردهای جانوری ویژه از شاه قاجار عنایت نمایید؛
۱-رکوردِ «میشْ مرغ» در «قره تپۀ بِهشهر»
«میشْ مرغ»، پرندهای بزرگ است که متأسفانه در ایران جمعیت آن، رو به انقراض و نابودی میرود و بدین جهت، در فهرستِ سرخ «اتحادیۀ بین المللی حفاظت از طبیعت» قرار گرفته است. نوع نَر آن تا یک متر طول و وزنی بین ۱۵ تا ۱۸ کیلوگرم دارد و جالب آن که با وجود این سنگینی و فَربهی، به خوبی نیز پرواز میکند. از نظر زیستگاه، الان این پرندۀ کمیاب در دشتهای «بوکان» در استان «آذربایجان غربی» یافت میشود که به شکلی زیستگاه رسمی و معمول این پرنده در حال حاضر در پهنۀ ایران به شمار میرود. تعداد آن طبق برخی گزارشها کمتر از ۲۰۰ قطعه و در برخی اخبار دیگر، کمتر از ۳۰ قطعه است. به هر شکل، اگر هر کدام از این آمارها درست باشد؛ تعداد این پرنده، بسیار اندک و همین طور از نظر زیست محیطی، بسیار نگران کننده است. تصاویر این پرندۀ بزرگ و زیبا را در زیر مشاهده مینمایید؛
با این بیان، ناصرالدین شاه قاجار، در روز چهار شنبه، دهم شَوّال ساِل ۱۲۹۲هجری قمری، حدود ۱۵۲سال پیش به تاریخ امروز، در سفری که به خطۀ سرسبز «مازندران» داشته و در هنگامی که در «اَشرف» (بِهشهر امروزی) در شرق مازندران، اُتراق نموده، از «رِکورد میش مرغ» سخن رانده و این چنین نوشته است؛
«قوشچی (شکارگر حیوانات با پرندۀ شکاریِ قوش و تحت امرِ) امیر آخور (رئیس اصطبل سلطنتی)، یک «میش مرغ» که به زبانِ تُرکی «تویتوغلی» میگویند؛ آورده بود. گفتند در زیرِ (پایین) «قَرَه تپه» زده است. در سفرهای سابق در این صحرا از این قِسم مرغ ندیده بودم و نمیدانستم اینجاها، از این نوع مرغ به هم میرسد. (وجود دارد). در سفرهای «آذربایجان»، در «اوجان» (موضعی در استان آذربایجان شرقی و نزدیک شهر بُستان آباد امروزی در حدود ۶۰ کیلومتری تبریز) از این مرغ زیاد دیده بودم و در صحرایِ «اسفندآبادِ کردستان» (حدوداً شهرستان قُروِه امروزی در استان کردستان) هم خیلی دیده و شکار کرده بودم. تفصیل این مرغ از این قرار است [که] شکار آن بسیار مشکل است. «آدم» و «سوار» را که از مسافت زیادی میبیند؛ فرار میکند و نمیگذارد [به آن] نزدیک شوند و مثل شکار «اَرغالی» (قوچ وحشی)، بادِ انسان (بوی انسان در هوا) که به او بخورد؛ فرار میکند و طرز شکار این مرغ به دو قِسم است: قِسم اوّل، شکارچیِ استاد میخواهد که خودش به تنهایی، بدون جمعیت هر کجا، این مرغها نشسته باشند از مسافت زیادی آنها را احساس نموده، بعد کم کم با «اسب»، خیلی از دورادور آهسته آهسته، اطراف آنها بگردد. بعد کمکم حلقه را تنگ کرده، نزدیک شود. چندین دوره که سوار، گردش کرد؛ مرغها میخوابند. آن وقت، سوار، پیاده شده، آهسته آهسته، نزدیک رفته آنها را شکار میکند؛ تا بر پا ایستاده و راه میروند؛ خیلی مشکل است صید نمودن آن ها، مگر آن که بخوابانند (بخوابند) و این مرغها در راه رفتن، طوری سریع هستند که [حتی] سواری که اسبش خیلی «یُرغَه» (اسبِ تیز رو) باشد به آنها نمیرسد و به قدری بزرگ هستند که از دور، مثلِ «گوسفندِ خیلی بزرگ» به نظر میآیند و وقت پرواز، آن قدر راه میپَرند که از هر کجا بلند شدند؛ اقلاً نیم فرسنگ (حدوداً سه کیلومتر) دورتر به زمین فرود میآیند و گوشتشان خیلی لذیذ است.
قِسم دیگر شکار آنها این است؛ وقتی که آنها را در صحرا دیدند [که] میچرند؛ شکارچی در جلو آنها، خیلی دور، بر زمین میخوابد؛ بعد سواری میرود عقبِ آنها، خیلی دور، آنها را میپَراند؛ وقتی که از بالای سر شکارچی میگذرند؛ شکارچی [آنها را] با «تفنگ» میزند. » [۱]
بحث
الف) از متن سفرنامۀ شاه قاجار استفاده میشود که سلطان قجر، میش مرغ را با چشم خود و در حالت زنده و در طبیعت رکورد نکرده است؛ بلکه توسط شکارچی کاربلدی، برای او از آن منطقهای که اتراق داشته، یعنی «بِهشهر»، پرندۀ مزبور شکار و به نزد سلطان آورده شده و این چنین، شاه ایران، لاشۀ آن را به عینه دیده است. با این حال، این رؤیت نیز رکورد برای ناصرالدین شاه محسوب میشود و از سویی، موجودیت آن پرنده در ۱۵۲ سال پیش به تاریخ امروز را در آن منطقه به اثبات میرساند.
ب) در متن شاه قاجار قید شده که محل شکار و صید میش مرغ، زیرِ (پایینِ) «قره تپه» بوده است. «قره تپه» از روستاهایِ بهشهر امروزی است که اکنون نیز دایر و معمور میباشد.
ج) با استفاده از متن، دریافت میشود که شاه از دیدن لاشۀ میش مرغ در بهشهر، تعجب نموده است زیرا در سفرهای قبلی هم به چنین رکوردی دست نیافته و آن جا را به عنوان یکی از زیستگاههای میش مرغ نمیشناخته است و این از ادامۀ کلام او به خوبی مشخص میشود هنگامی که نقاط مختلفی را در مناطق «آذربایجان» و «کردستان»، به عنوان زیستگاههای اصلی و شناخته شدۀ میش مرغ در ایران سبر میشمرد و این نکتۀ کاربردی دیگری است که از آن فهمیده میشود در دوران قاجار و در حدود ۱۵۲ سال پیش، ابتدای پراکندگی و زیستگاه این پرنده در کدام قسمتهای ایران بوده است و به آگاهی ما میافزاید و از سویی، دانسته میشود که زیستگاه اصلی و شناخته شدۀ این پرنده، بیشتر همان نواحی آذربایجان و کردستان در عهد ناصری بوده است. اما با رکورد میش مرغ توسط ناصرالدین شاه قاجار در بهشهر، میتوان گفت که از شرق مازندران تا غرب ایران، این پرنده در زمانهای خیلی قدیم، پراکنش داشته است.
د) نکتۀ دیگری که از بیان مواضع پراکنش پرنده به دست میآید؛ تأسف ما، در زمینۀ نابودی و محدود شدن زیستگاههای این پرنده، به مرور زمان تا امروز است. پرندهای زیبا و استثنایی که حتی خیلی از مردم ایران، در زمان حاضر، اصلاً آن را نمیشناسند و حتی اسم و تصویر آن نیز به سمع و نظرشان نرسیده است. در گذشته شاید به دلیل لذیذ بودن گوشت آن و شکار بیرویه یا از بین رفتن زیستگاه ها، رو به زوال و نابودی رفته است.
ه) مسألۀ جالب توجه و مرتبط با رکورد میش مرغِ توسط ناصرالدین شاه این است که «حُرّ منصوری عبدالمالکی»، فعال محیط زیست و پرنده نگر با تجربۀ مازندرانی و اهل بهشهر در تاریخ پنج شنبه، ۲۲ آذرماه ۱۳۹۷شمسی، یعنی حدود چهار سال پیش به تاریخ امروز، در «پناهگاه حیات وحش میانکاله» (در قسمت شمالی و در فاصلۀ اندکی تا بهشهر) و به عبارتی، تقریباً در همان منطقهای که ناصرالدین شاه در ۱۵۲سال پیش، رکورد میش مرغ داشته است؛ ایشان نیز یک قطعه از این پرندۀ نایاب را در میان جمعیت غازها به طور زنده رکورد مینماید و از آن، چند عکس تعجبوار میگیرد که در زیر میتوانید؛ آنها را مشاهده کنید و این امر، دلالت به رابطۀ منطقی بین رکورد و ادعای ناصرالدین شاه و همچنین رکورد این فعال محیط زیست معاصر و باقی ماندن این پرنده، در این منطقه بعد از سالها دارد که میتواند برای پرنده شناسان، مسألهای قابل تأمل باشد؛
و) ناصرالدین شاه بر اساس «گاهشماری»، لاشۀ پرندۀ شکار شده را در نیمۀ دوم آبان ماهِ آن سال (۱۲۹۲قمری) یعنی در دومین ماه پاییز دیده است و «حُرّ منصوری» در ماه آذر، سومین فصل پاییز، حدوداً با یک ماه فاصله از نظر زمانی در سال، نسبت به سلطان صاحبقران، این رکورد را ثبت کرده است.
۲-رکوردِ «قو» در «رودخانۀ قم»
پیش از پرداختن به موضوع مورد بحث، یعنی رکورد «قو» در «رودخانۀ قم» مختصری هر دو کلید واژه توضیح داده میشود. «قو» از پرندگان بسیار زیبا در طبیعت ایران است. پرندهای آبزی و بزرگ جثه که در فصل زمستان از نقاط بسیار سرد دنیا به ایران مهاجرت مینماید و هنگامی که هوا رو به گرمی رود به زیستگاه اصلی خود باز میگردد.
«رودخانۀ قم»، رودخانهای است که از میان شهر قم و از جوار حرم مطهر حضرت معصومه (س) میگذرد. البته الان به دلایل مختلف، حالت رودخانۀ معمول را ندارد و بستر آن، خیابان کشی و مبدل به «بُلوار» شده است. در برخی اوقات نیز کاملاً خشک است؛ الا برخی زمانها که آب رودخانه، در بخش میانی بلوار جاری میشود و به زمینهای پایین دست میرود و سپس به رودخانۀ «قَره چای» رفته و در نهایت در «دریاچۀ نمک» آرام میگیرد. در قدیم و روزگار نه چندان دور، آب آن پُر خروش و بسیار فراوان و حتی تا لبۀ پلهای آن در فصول پر بارش، بالا میآمده است.
با این توضیحات، ناصرالدین شاه در سفرنامۀ دیگری که در خصوص سفر به عَتَبات و زیارت مراقد مقدس «عراق» نوشته است؛ در جایی از آن تحریرات، از رکورد «قو» در «رودخانۀ قم»، در روز سه شنبه، ۲۳ ذی قَعدَۀ سال ۱۲۸۷ قمری (۱۵۷سال پیش به تاریخ امروز) یاد کرده و نسبت به رؤیت آن جانور در آن مکان، اظهار تعجب و شگفتی نموده و آورده است؛
«…«پسر حاجی آقا خانِ خَلَج»، یک «میش» [و] یک «قویِ سفید بزرگ»، شکار کرده، آورده بود. میش را در کوههای «علیآباد»، نزدیکِ «خَرتپه» که نزدیک «مَحلات» است و آنجاها شکارگاه مشهور است؛ میگفت زده است؛ قو را در «رودخانۀ قم». اما هیچ وقت رسم (معمول) نبود؛ قو، اینجاها کسی ببیند. قو در کنار «دریایِ بحر خزر»! زیاد است؛ از آن جا، [به] اینجا آمده است! » [۲]
بحث
الف) آن چنان شاه ایران، از دیدن قویِ سفیدِ شکار شده در رودخانۀ قم متعجب بوده که متن را به اشتباه نوشته است و آورده، «دریایِ بَحر خزر»، در حالی که لفظ تازیِ «بَحر»، همان «دریا» در زبان فارسی است و تکرار دو لفظ هم معنا در کنار یکدیگر و به صورت ترکیب اضافی، صحیح نیست و هیچ جای سفرنامه جز این جا، این گونه ننوشته است.
ب) ناصرالدین شاه، این رکورد را در ۱۵۷سال پیش به تاریخ امروز، در واقع به گونهای ثبت کرده است که پرندۀ مذکور را مانند نمونه پیشین در حال حیات ندیده ولی صید شده و لاشۀ آن را شکار شده از رودخانۀ قم مشاهده نموده و به حضور پذیرفته است که این نیز مانند نمونۀ میش مرغ در گفتار قبلی، نوعی رکورد محسوب میشود و از ارزش علمی و اعتبار برخوردار است.
ج) سلطان قجر، ظاهر آن قو را توضیح و تشریح مبسوطی نداده است که دقیقاً متوجه شویم از کدام گونه و انواعِ «قوی سفید» بوده است.
د) از نظر محاسبات نجومی، زمان رؤیت قوی شکار شده از رودخانۀ قم برابر با اواخر بهمن ماه و فصل زمستان بوده است. قوهای مهاجر، ایران را در همان اواخر بهمن ماه، ترک و به زیستگاههای اصلی خود باز میگردند.
ه) نکتۀ جالب توجه این است که در دی ماه سال ۱۳۸۶ شمسی، زمستان سردی، ۲۰ استان ایران از جمله، استان قم را فراگرفت. طبق خبری که در ۲۳ دی ماه همان سال منتشر شد؛ سه قو در قم با ضعف و ناتوانی دیده شده و توسط محیط زیست استان قم، زنده گیری شدند. این قوها از گونۀ «قوی گُنگ» بودند که ظاهراً از «سیبری»، به مازندران و شمال ایران رفته بودند و به دلیل بُرودت و سرمای بسیار و کمبود مواد غذایی، در قم، دچار ناتوانی شدید شده بودند و به احتمال قوی، به طرف مناطق جنوبی و گرمتر رهسپار بوده اند. [۳]
اتفاق و گزارشی نادر که ارتباط منطقی بین حضور قو در قم در زمان معاصر ما و ظهور آن در ۱۵۷ سال پیش در عصر ناصری در همین شهر را بنا بر قول شاه ایران برقرار میکند. احتمالاً در بهمن ماه سال ۱۲۸۷ قمری در زمان ناصرالدین شاه نیز، مازندران به عنوان یکی از مقاصد مهاجرت قوها، سال سردی داشته و قویی که در رودخانۀ قم شکار شده، قصد عزیمت و مهاجرت به نواحی جنوبی و گرمتر را داشته که در چنگ صیاد عهد قجر یعنی «حاجی آقا خان خلج» افتاده و به شاه پیشکش شده است و الا در رودخانۀ قم، پرندگان مهاجر در فصل زمستان بیشتر، «آبچلیک» و «حَواصیل» است نه «قوی سفید» که اسباب تعجب سلطان صاحبقران را نیز فراهم نموده بود.
۳-رکوردِ «آهوی کوتوله» در «بیابان هایِ نزدیک بغداد»
ناصرالدین شاه قاجار، در همان سفر خود به عَتَبات عالیات و به سرزمین «عراق» و زیارت قبور امامان (ع)، در روز سه شنبه، ۲۸ شعبان سال ۱۲۸۷ قمری، دو آهوی بسیار کوچک و غیر معمول در نزدیکی شهر «بغداد»، به چشم دیده و در این رابطه نوشته است؛
«… باید رفت به «بغداد» (پایتخت کشور عراق کنونی)، پنج فرسنگ (حدود ۳۰ کیلومتر) راه بود… دو فرسنگ و نیم (حدود ۱۵ کیلومتر) که راه رفتیم به ناهار افتادیم. (مشغول شدیم) کنار «نهر مُشیریه»، نهر بزرگی است؛ آب زیادی داشت. دو نفر قوشچیِ (شکارگر حیوانات با پرندۀ قوش) عرب، دو قوشِ چرخِ آهوگیر، تربیت کردهاند که آهو گرفته، آورده بودند. یکی «نر» یکی «ماده»، بسیار بسیار آهوهایِ کوچکی بودند. [حتی] آهویِ ماده، به قدرِ (اندازۀ) «خرگوش» بود. »[۴]
بحث
الف) شاه قاجار در نوشتن مطالب خود، انسان بسیار باریک بین و دقیقی بوده است و چنان که در ابتدای این مقال بیان شد؛ به حیوانات و جانوران آشنایی نسبی خوبی نیز داشته است. با این اوصاف، این جا از رکورد عجیب و متفاوتی سخن گفته و آن رؤیت دو آهویِ به تعبیر خودش، «بسیار بسیار کوچک» بوده است. این به آن معنا نیست که آن دو آهو، «بچه» و صغیر بودهاند؛ چون شاه، تفاوت «بچه آهو» و «آهوی بالغ» را به خوبی میدانسته است و اگر آن دو آهو، بچه بودند؛ حتماً در گزارش خود، آن را قید مینمود. بلکه او از دیدن این جفت آهوی کوچولو، تعجب کرده و این از تأکید و تصریح او بر صفتِ «بسیار بسیار کوچک» و همین طور بیان و تصریحِ اندازۀ نوع مادۀ آن که همچون «خرگوش» بوده، به نیکی استنباط و فهمیده میشود. این موضوع، نشان از وجود و رکوردِ جفت آهویی توسط شاه قاجار دارد که به تعبیر ما باید به آنها، «آهویِ کوتوله» گفت و وجود چنین پستانداری در نزدیکی بغداد، از نظر «جانورشناسی» یا «پستاندارشناسی»، مطلب مهم و قابل اعتنایی است. فکر نمیکنم الان چنین رکوردی در عراق گزارش شده باشد و در میان آهوان موجود در کشور عراق، آهوی کوتوله وجود داشته باشد یا رکورد شده باشد؟ آیا شاه ایران در ۱۵۷سال پیش، رکورد متفاوت و شگفتی را دیده و ثبت نموده است؟
ب) آیا ممکن است که این جُفت آهوی بسیار بسیار کوچک که ما آن دو را «آهوی کوتوله» نامیدیم؛ در اثر برخی تغییرات ژنتیکی در محیط وحش اطراف بغداد و در سرزمین عراق، به وجود آمده باشند؟
ج)آیا ممکن است این دو آهو، در واقع همان جانور و پستاندار بسیار کوچک و شناخته شده به نام «Chevrotain» یا «گوزن موش» یا «Mouse-deer» باشد که بیشتر در جنگلهای استوایی «جنوب» و «جنوب شرقی قارۀ آسیا» گزارش شده است. [۵]
میتوان آن را علاوه بر گوزن موش، «آهو موش» نیز نامید؛ زیرا نه متعلق به خانوادۀ آهوان است؛ نه گوزنها و نه موشها و به هر سه شبیه، سُم دارد و نُشخوار کننده است.
بعد از قریب به ۳۰ سال که آخرین بار در محیطهای جنگلی کشور «ویتنام»، این پستاندار خیلی کوچک دیده شده، در سال ۲۰۱۹، در محیط وحش ویتنام، تصاویری از این حیوان کمیاب توسط دانشمندان با استفاده از دوربینهای تلهای گرفته شده است. [۶] جانوری که تصور میشد دیگر در حیات وحش وجود ندارد؛ با همت دانشمندان، در زیر، تصاویر آن را ملاحظه مینمایید؛
«گوزن موش» بسیار کوچکی نیز در جزیرۀ «جاوه»، جزیرۀ مرکزی کشور مجمع الجزایرِ «اندونزی» در جنوب شرقی آسیا با نام علمی Tragulus javanicusنیز زیست داشته است؛ ولی دیگر گزارشی از رؤیت آن در دسترس نیست. نکتۀ دیگر این که برخی از گونههای گوزن موش یا آهو موش به تعبیر ما، به آبْ تمایل و رغبت فراوانی دارند و برای شکار نشدن، مدتی را در زیر آب باقی میمانند. لذا در نزدیکی آبها بیشتر دیده میشوند در گزارش ناصرالدین شاه نیز، به «نهر مُشیریه» اشاره شده است و شاید این مسأله بیرابطه نباشد.
آیا به راستی، ناصرالدین شاه قاجار در چند کیلومتری شهر بغداد در ۱۵۷سال پیش، گوزن موش یا آهو موش یا به عبارتی، «کوچکترین پستاندارِ سُم دار» را دیده است؟ آیا حیوانی که بیشتر بومی جنگلهای استوایی است؛ روزگاری زیستگاه آن در بیابانهای اطراف بغداد نیز بوده یا آنچه شاه قاجار دیده، چیز دیگری بوده است؟ یا این فرض را نیز محتمل دانست که گوزن موش، پستاندارِ سُم دار کوچک در زمان نامعلومی از جنوب و جنوب شرقی آسیا توسط شخص یا اشخاصی به عراق برده شده و در آن جا به طرز حیرتانگیزی به بقای خود ادامه داده است؟ آیا یاید بحث گوزن موش را به طور کل نادیده گرفت و آنچه را که شاه قاجار دیده است؛ حمل بر گونۀ جدیدی دانست که بر علم پوشیده است؟!
سخن آخر
به هر جهت، مطالبی که در این فرصت، تحقیق و تبیین شد؛ گوشهای از رکوردهای جانورشناسی ویژه و جالب «ناصرالدین شاه»، شاهِ جانورشناس سلسلۀ قاجار در ۱۵۷سال و همین طور ۱۵۲سال پیش به تاریخ امروز بوده است. شاه قاجار، هیچگاه فکر نمیکرد؛ اثر قلمی او در زمینۀ سفرنامۀ شخصی و به تبع آن، ثبت روزمرگیهای ایام سلطنت، روزی همچون اکنون، از منظر جانورشناسی و بحث و بررسی مهاجرت حیوانات و کشف برخی گونههای کمیاب جانوری مورد تحلیل و تجزیۀ ما در این عصر قرار گیرد.
پی نوشت:
[۱]روزنامۀ سفر مازندران، ص۲۰۰ [۲]سفرنامۀ ناصرالدین شاه به عتبات، ص۲۲۴[۳]سه قوی مهاجر در قم، از مرگ حتمی نجات یافتند؛ خبرگزاری ایرنا، کد خبر: ۴۹۰۰۸۹۱.۲۳ دی ماه 1۳۸۶[۴]سفرنامۀ ناصرالدین شاه به عتبات، ص۹۰.
[۵] Nowak, R. M. ، ed. (۱۹۹۹). Walker's Mammals of the World (6th ed.). Baltimore, MD: Johns Hopkins University Press.
[۶]https://www.theguardian.com/environment/2019/nov/11/mouse-deer-not-seen-nearly-30-years-found-alive-vietnam