در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
«اپرای شیپور» هجو جنگ از منظر اجتماعی است/ قضاوت کردن اثر پیش از دیدن اجرا غیرانسانی است/ در روابط انسانی با چالشهای جدی مواجهیم
فریدون ولایی که این روزها نمایش «اپرای شیپور» را در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه دارد، میگوید: پرداختن به موضوعات اجتماعی ازجمله «جنگ» همیشه اهمیت دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فریدون ولایی، نویسنده و کارگردان تئاتر، که از اوائل دهه هفتاد فعالیت جدی خود در عرصه تئاتر را آغاز کرده؛ در آخرین اثر نمایشی خود مقوله و معضل جهانشمول جنگ را مدنظر قرار داده است؛ چالشی که همواره در طول تاریخ وجود داشته و در دنیای امروز شکل و شمایل دیگری پیدا کرده و البته گستردهتر شده است.
ولایی از بیست و هفتم فروردینماه نمایش «اپرای شیپور» را در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه دارد. خانآقا احمدی، مریم برومند، یاسمن حسینی، امید رهبر، سامان شکیبا، امیرحسین صفاپور، میترا طره، عمادالدین محبی، سونیا معبودی و سعید مقبری بازیگران این اثر نمایشی هستند و از دیگر عوامل آن میتوان به آیدا ولایی (طراح صحنه)، سامان شکیبا (طراح حرکت)، لیلا سرنیزاده (طراح گریم)، آیتا ولایی، علی علی همتی (طراح جلوههای صوتی و موسیقی) اشاره کرد.
فریدون ولایی طی گفتگو با ایلنا از جزییات نمایش «اپرای شیپور» گفت.
قصه نمایش «اپرای شیپور» درباره چیست؟
نمایش «اپرای شیپور» در مورد دو گروه نظامی است که بر سر یک جزیره فرضی به اسم «میدل ایسلند» با یکدیگر مناقشه و مجادله میکنند. آنها قرار است برای جنگ به مصاف هم بروند تا در نهایت یکی از گروهها جزیره را تصاحب کند. در مسیر رفتن به جزیره برای جنگ از راه دریا قایق یکی از گروهها تا مرز غرق شدن پیش میرود و درنهایت آنها همه تجهیزات نظامی خود را از دست میدهند. آنها در ادامه دست خالی به میدان جنگ میروند و مقابل گروهی قرار میگیرند که تا دندان مسلح است.
درنهایت؛ گروهی که تجهیزات جنگی خود را در دریا از دست میدهند، آدمهای صلح طلبی هستند و در ادامه اتفاقاتی را رقم میزنند. جنگ در میگیرد و هر دو گروه مقابل هم قرار میگیرند؛ اما در پایان این صلح و دوستی و محبت و انسانیت و روابط انسانی است که پیروز میشود. گروه مسلح هم تجهیزات نظامی خود را دور میاندازند و به گروه صلح طلب و بیسلاح میپیوندند و با آنها یکی میشوند.
درباره جزییات دراماتیک اثر بگویید.
بحث بر سر این است که افراد مذکور نیروهای ویژهای هستند که به جزیره فرستاده شدهاند و در این میان دستهایی پشت پرده وجود دارد که آن نیروها را به بازی گرفته است. «میدل ایسلند» در واقع جزیرهای ساختگی است.
اینکه شما زمان و مکانی واقعی برای قصهتان در نظر نگرفتهاید گویای این است که میخواستید بعد جهانشمولتری به مقوله جنگ و البته صلح بدهید و در خلال این درام سیاست را به واسطه دستهای پشت پرده مد نظر قرار دادهاید.
درست است، تلاشم این بود جغرافیای خاصی را در نظر نگیرم. میخواستم مضمون اثر شامل تمام جغرافیاهایی باشد که چنین مسائلی در رابطه با آنها وجود دارد. به هرحال جنگ از ازل بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت. ما تا ابد هرچقدر هم درباره صلح صحبت کنیم، جنگ همچنان وجود خواهد داشت. منافعی در جنگ وجود دارد و قطعا این مسیر ادامه خواهد داشت؛ منتهی آنچه موضوع بحث من است، گرفتار شدن آدمهای بیگناه در وضعیتی بغرنج است و در نهایت همین افراد بیگناه هستند که کشته میشوند. ابرقدرتها کار خود را میکنند مسیر خود را میروند و زندگیشان با کمترین آسیبها ادامه خواهد داشت.
چقدر نسبت به جنگ دغدغه دارید؟
طبیعتا جنگ دغدغه بسیاری از هنرمندان بوده و هست. من خودم شخصا جنگ را به یاد دارم و به طور مستقیم آن را تجربه کردهام. مواردی که وجود داشت و مصائبی که ایجاد شد باعث شد جنگ برای ما به کابوسی تبدیل شود. همواره سعیام بر این بوده که مسائل موجود مربوط به جنگ به مباحث اجتماعی هم کشیده شود و تاثیری که جنگها و مناقشهها بر زندگی نسلهای مختلف و مردم داشتهاند نمود پیدا کند. حال فرقی نمیکند که جنگ محدود به یک کشور باشد یا در سطح جهان رخ دهد. جنگ همیشه بر روابط اجتماعی تاثیر داشته است. این قضیه همیشه برای من دغدغه بوده است. در این اثر هم میخواستم بیشتر از منظر اجتماعی به مقوله جنگ بنگرم. «اپرای شیپور» در واقع هجو جنگ است.
«گروتسک» با نگاهی طنزگونه، انتقادی و گاه رعبآور، سراغ موضوعات میرود اما برخی در ارائه آن موفق نیستند.
کلا «گروتسک» جزو علاقمندیهای من است. بر اساس شناختی که دارم احساس کردم توجه به این شیوه و پرداخت اثر به واسطه بهرهگیری از آن میتواند تاثیرگذار باشد. در نمایشم در بخشهایی مسائل اجتماعی به طنز و هجو کشیده میشوند اما دست آخر یک تراژدی عمیق در بطن همان طنز وجود دارد.
در پرداختن به موضوعات گاه خشن و انتقادی، لحن و زبان و اکتهای طنزگونه زهر موضوع را میگیرد. معمولا در تئاترهای رئالیستی به دلیل وجود قوانین و ممیزیها نمیتوان همه موضوعات اجتماعی را مطرح کرد.
دقیقا درست است و با شما موافقم.
با توجه به موضوع اثر برای دریافت مجوز متن و اجرا چه دشواریهایی را پشت سر گذاشتید؟
این پروسه واقعا خیلی دشوار و سخت بود. ازطرفی فرصت ما بسیار کم بود. در ادامه حذفهایی از اثر صورت گرفت که به ضرر گروه و نمایشمان بود. این حذفیات باعث شد نتوانیم «اپرای شیپور» را آنطور که دلمان میخواست به مرحله اجرا برسانیم. متاسفانه ممیزی باعث شد متن ما آسیب ببیند. برای اجرا با کمبود و فشردگی زمان مواجه بودیم؛ و اینکه بعد از ما گروه دیگری اجرا دارد. همه اینها کار را برای ارائه کار درخور و اجرایی بهتر، سخت میکند.
اجراهای تئاتر چه در جشنوارهها و چه برای اجرای عمومی، مخصوصا مجموعه تئاتر شهر با ترافیک و کمبود وقت مواجه میشوند که انرژی بسیار از عوامل میگیرد.
همینطور است. این رویه آسیبزاست.
طراحی صحنه شما میز بیلیارد را برای مخاطبان تداعی میکند. آیا خروجی این بخش همانی است که میخواستید؟
بله آنچه برای طراحی صحنه مدنظر ما بود همان میز بیلیاردی است که شما به آن اشاره کردید. قرار بر این بود که کل بازیگرانم روی یک میز بیلیارد بزرگ و نامتعارف به اجرای اثر بپردازند که وسع مالی ما و کمبود زمان برای اجرا در تئاتر شهر، این اجازه را به ما نداد. درنهایت مجبور شدیم به دکوری که مدنظرمان بود اصطلاحا اِلِمانی بپردازیم. ما از میز بیلیارد فقط پارچه سبز روی آن را دردکورمان مورد استفاده قرار دادیم. در ادامه هم دکور را با نور و رنگ تکمیل کردیم تا میز بیلیارد را به نوعی داشته باشیم و آن را در ذهن تماشاگر هم تداعی کنیم.
هدفتان از اینکه میز بیلیارد را وارد کار کردید، چه بود؟
میخواستنم بگویم همه آن افراد در نمایش به بازی گرفته شدهاند؛ یعنی مهرههای بازی هستند.
بازخورد مخاطبان را نسبت به دکور چگونه دیدید؟
دقیقا اولین موردی که مخاطب به آن اشاره میکند دکور و طراحی صحنه است. تا آنجا که میدانم مخاطبان نظرشان این است که میز بیلیارد خلاقانه به کار گرفته شده است.
شما در اوائل اجراهای نمایش «اپرای شیپور» در سایت تیوال از برخی منتقدان و مخاطبان گلایههای کرده بودید. جریان چیست؟
بله من از قضاوتهای نابجا دلگیر بودم و هستم. به هرحال هر تئاتری که روی صحنه میرود، نقاط ضعف و قوت دارد و قرار نیست همه بیایند و از کاری تعریف کنند. بحث من بر سر این بود که اگر قرار است نقدی در تیوال یا هر جای دیگر مطرح شود با منطق و دلیل باشد. اینکه مثلا بگوییم فلان کار خوب و عالی بود یا فلان اثر بد است و ضعیف است و آن را تماشا نکنید، اتفاق و روندی اشتباه است. موضوع جالب درباره این قضیه این است افرادی صرفا در سایت تیوال اکانت ساختهاند و ثبت نام کردهاند تا فقط حرفشان را بزنند و بروند! کلا طی اجرا در لحظات حساسی که مخاطبان قصد تماشای اثر را دارد این سمپاشیها رخ میدهد. به نظرم دوره اینگونه کارها گذشته است. به هرحال اگر اثری خوب باشد بالاخره مورد تایید تماشاگران میگیرد اگر هم ضعیف باشد که بد محسوب میشود و مخاطب نخواهد داشت. البته دوستان مرا به صبوری میشناسند. اما خب گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که قابل تحمل نیست و باید واکنش نشان داد. من در مصاحبه دیگری که تازگیها با یکی از رسانهها داشتم از مخاطبان و هنرمندان خواستم تا زمانی که اجرای اثر را تا به آخر ندیدهااند، درباره آن قضاوت نکنند. پس از دیدن اثر است که میتوان گفت خوب است یا بد و ضعیف است. در این رابطه سوالی مطرح میشود و آن این است که هنر برای چیست؟ برای اینکه حداقل ما انسان باشیم. این انسان بودن مهم است. خوب یا بد اتفاقی در حال رخ دادن است و قرار نیست طی این روند، روابط انسانی پایمال شود. حتی بحث من در نمایش «اپرای شیپور» همین مسئله است. ما در رابطه با روابط انسانی واقعا با چالش مواجهیم! باید در نظر داشته باشیم که روابط انسانی از هر مقوله دیگر مهمتر است.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید
به هرحال تئاتر طی چند سال گذشته حال خوبی نداشته و این حال نامساعد به مخاطبان هم تسری یافته است. منظورم همه کارها و سالنهاست. از طرفی تئاترهای خصوصی را داریم که بچهها برای اجرا در آنها مشمول هزینههای بسیار میشوند. آنهایی که در سالنهای خصوصی اجرا میروند واقعا متضرر میشوند. تئاتر زحمت دارد و به هرحال برای هر اثر ده، پانزده نفر زمان و انرژی صف میکنند. نباید فراموش کنیم که تئاتر جزو ضروریترین نیازهای ماست و در این رابطه نباید زمان و انرژی هنرمندان هدر رود. اگر بتوانیم فرهنگسازی کنیم و بگوییم تئاتر هم میتواند غذای روح باشد، طبیعتا و به هرحال اتفاقات بهتری رخ خواهد داد.
گفتگو: وحید خانهساز
عکس: رضا معطریان