شاهرخ خواجهنوری در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
«مضمون» و «تفکر» در موسیقی الکترونیک نقش اول را دارد/ کسی در ایران دنبال موسیقی خالص نیست! / عدم شناخت کافی، موزیسینها را جذبِ موسیقی الکترونیک کرده است
به اعتقاد خواجهنوری، یکی از ابزارهای واجب، تفکر در موسیقی معاصر است. موسیقی الکترونیک به جز حضور مستقیمی که در کارهای پیور الکترونیک (الکترونیک خالص) دارد، در موسیقی معاصر هم کم و بیش حضور دارد و ضروری است اما در ایران برداشتی که از موسیقی الکترونیک میشود به طور طبیعی برداشتی سطحی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی و تمام سبکهای آن از گذشتههای نه چندان دور تاکنون مسیر پر فراز و نشیبی را پیمودهاند. اما در این میان سبکهای پرمخاطبتر، مصائب کمتری را در جلب توجه عوام متحمل شدهاند و گونههای مهمتر و البته شاید کم مخاطبتر سختیهای بیشتری را در جهت تکامل پیمودهاند. به طور مثال موسیقی الکترونیک با وجود اهمیت بسیارش در دنیای امروز و در دیگر کشورها، در ایران آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. اینعدم توجه بدون شک دلایلی دارد. عدم وجود استادان و مدرسان و البته نواقص موجود در سیستم آموزشی کشور و موارد دیگر این وضعیت را رقم زده است. البته باید تاکید کرد که موزیسینهای خلاق و کاربلدی در این زمینه در ایران ساکنند و مشغول فعالیت هستند و مخاطب فهیم نیز همواره از آثار الکترونیک (و نه تلفیقهای غلط و نابجا!) استقبال کرده است؛ اما موضوع این است که در نهایت متولیان امر و البته رسانهها هستند که باید مقولات مهم و سبکهای اصیل و امروزی را با حمایتهای مالی و معنوی دریابند در غیر این صورت استادان و موزیسینهای فعال، در جهت ارتقای سبک مهمی چون موسیقی الکترونیک کار زیادی از پیش نخواهند برد.
شاهرخ خواجه نوری (نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی) را باید جزو معدود موزیسینهایی دانست که به طور تخصصی در زمینه موسیقی الکترونیک فعالیت کند. او فعالیت در عرصه موسیقی را از سال ۱۳۵۰ با یادگیری ساز پیانو نزد امانوئل ملیک اصلانیان آغاز کرده است و در همان مقطع برای تحصیل به انگلستان رفت و تا سال ۱۳۶۲ به فعالیت و یادگیری آکادمیک موسیقی پرداخت. خواجه نوری در ادامه به کالج موسیقی لندن رفته و دوره کامل آهنگسازی، تئوری موسیقی و پیانو را تکمیل کرد و در نهایت «F. L. C. M» بالاترین مدرک آهنگسازی انگلستان را به دست آورد. او طی پنجاه دهه به طور مستمر در عرصه موسیقی فعال بوده و به تدریس مقولات مهم موسیقی الکترونیک پرداخته است.
آثار خواجه نوری سالهاست که توسط گروهها و نوازندگان مختلف در خارج از ایران اجرا میشود که از میان آنها میتوان به گروههای «انتگرال»، «توفا»، «Trio Classique de Paris»، «Fortuna Quartet» و نوازندگانی چون Claudia Birkholz, Margit Kern, Katharina Bauml, Brigit Meyer اشاره کرد. او طی سه دهه گذشته پس از بازگشت دوباره به ایران در دانشگاه هنر و دیگر نهادهای آکادمیک به تدریس مشغول بوده است.
گروه موسیقی «یارآوا» تنها گروهی است که آثار خواجهنوری را در ایران، به طور گستردهای اجرا کرده است. این آثار شامل موسیقیهای «الکترونیک»، «پرفورمنس»، «کارهای سولو»، «مجلسی» و «ارکسترال» است.
شاهرخ خواجهنوری که طی چند دهه یکی از بیحاشیهترین هنرمندان همعصر خویش بوده و تاکنون با رسانهها گفتگویی جدی و تحلیلی نداشته، در گفتگو با ایلنا ضمن توضیح درباره فعالیتهایش از چند و چون موسیقی الکترونیک در ایران گفت.
شما چندین دهه است که در عرصه موسیقی و آموزش آن مشغول به فعالیت هستید اما هرگز سعی در رسانهای کردن فعالیتهایتان نداشتهاید! این عدم میل به شهرت از کجا میآید؟
من همیشه مشغول کار خودم بودم؛ چه تدریس و چه آهنگسازی. نیازی به اینکه خودم در ارتباط با رسانهای کردن فعالیتم اقدامی انجام بدهم، ندیدم. از طرفی دیگر احساس کردم که گفتن این حرفها فایدهای ندارد. کسی به این حرفها گوش نمیکند. من سالهاست این کارها را کردم و حرفها را زدم و دیدم که فایده ندارد.
در ایران برداشتی که از موسیقی الکترونیک میشود به طور طبیعی سطحی است و عموم مردم موسیقی الکترونیک را درست نمیشناسند. به جز مواردی که کارهای خیلی جدی ارائه میشوند، این موسیقی در ایران کاربرد جذب مخاطب دارد.
فعالیتهایتان در زمینههای ساخت، اجرا، تألیف، پژوهش و آموزش موسیقی الکترونیک چه روندی را در این سالها در جهت تکامل پیموده و چقدر این تکامل با استانداردهای جهانی همراستا بوده است؟
روند بسیار زیاد و مهمی را پیموده و یکی از ابزار واجب، تفکر در موسیقی معاصر است. موسیقی الکترونیک به جز حضور مستقیمی که در کارهای پیور الکترونیک (الکترونیک خالص) دارد، به طور کل در موسیقی معاصر هم کم و بیش حضور دارد و ضروری است. در ایران برداشتی که از موسیقی الکترونیک میشود به طور طبیعی برداشتی سطحی است و عموم مردم موسیقی الکترونیک را درست نمیشناسند. به جز مواردی که کارهای خیلی جدی ارائه میشوند، این موسیقی در ایران کاربرد جذب مخاطب دارد. این در همه جای دنیا هم هست. اما در اینجا به دلیل اینکه شناخت کافی وجود ندارد، اصولا موزیسینها بیشتر به آن سمت کشیده میشوند. البته همانطور که گفتم کارهای جدی هم وجود دارد مثل کارهایی که در مسابقه رضا کروریان ارائه میشوند یا بعضی از کارهای دیگر. این هم مشکل یا روند فکری جامعه ماست. فقط هم مربوط به موسیقی الکترونیک نیست. کاری هم نمیشود کرد.
آیا موافقید که موسیقی الکترونیک در ایران تحت تأثیر سبکهای دیگر به انزوا رفته است؟
خیر؛ سوال شما سوال درستی نیست. اگر هم اینطور شده، دلیلش این نیست. در جواب سوال قبلی پاسخ این سوال وجود دارد. همیشه و در هر چیزی (نه فقط موسیقی الکترونیک) کاری که در آن فکر وجود دارد، در قسمت اقلیت قرار میگیرد. در همه جا هم همین است. اما شاید در کشورهای دیگر چون شناخت درستی وجود دارد، تفکیک این داستان بهتر اتفاق میافتد. اینجا این شناخت نیست، شاید هم چون امکاناتش نیست.
مضمون و محتوای تفکرمحور چقدر در موسیقی الکترونیک اهمیت دارد؟
بسیار زیاد؛ به این دلیل که ریشه قضیه بسیار عمیق است. وقتی رسما وارد مقوله جدی یا هنری یا آکادمیک موسیقی الکترونیک میشویم، مثل باقی کارهای جدی موسیقی یا هنری، تفکر نقش بسیار مهمی دارد. اما در شکل و ابعاد خاصی میتواند انجام شود، چون اکثرا اینطور فکر نمیکنند. منظور کسانی است که میخواهند بهرههای دیگری ببرند. این به معنای بد بودن آنها نیست، به معنای جدا کردنشان است. اتفاقا از نظر من، موسیقی الکترونیک از این جهت، مهمتر از کارهای دیگری است که در موسیقی انجام میشود. چون بسیار آبسترهتر است و حتی واسطههای کلاسیک، مثل سازها هم حذف شدهاند و مضمون و تفکر نقش اول را دارد.
من در دانشگاه هنر با پیدا کردن دو عدد ریل، تلاش کردم با همان ابزار ابتدایی چند جلسهای را با دانشجویان فوق لیسانس کار عملی انجام دهم. اما حقیقت این است که ما یک استودیوی مخصوص موسیقی الکترونیک در هیچ دانشگاهی نداریم! در صورتی که دانشگاههای خارج از ایران، نه تنها در دانشگاههایی که مخصوص موسیقی الکترونیک است یا موسیقی الکترونیک نقش پر رنگی دارد؛ بلکه تمام دانشگاهها، استودیوی موسیقی الکترونیک دارند.
شما به طور توأمان در دانشگاههای ایران و دانشگاههای معتبر اروپا تدریس کردهاید. با توجه به این امر، کم و کیف آموزش در ایران چگونه میبیینید؟ موسیقی الکترونیک در دانشگاهها به لحاظ تئوریک و وجود منابع تخصصی، تجهیزات و همچنین وجود استادان چه وضعیتی دارد؟
اصلا وضعیت مطلوب نیست. اصولا بهتر است بگویم اصلا چیزی وجود ندارد که بخواهد مطلوب باشد یا نباشد! حتی اولین وسایل بسیار ابتدایی که بتوان با آنها اصل موسیقی الکترونیک را معرفی کرد، وجود ندارد. مشکل سختافزاری شدیدی وجود دارد. همه مباحث را باید کلامی و تئوریک مطرح کرد. کار عملی نمیشود، کرد. من در دانشگاه هنر با پیدا کردن دو عدد ریل، تلاش کردم با همان ابزار ابتدایی چند جلسهای را با دانشجویان فوق لیسانس کار عملی انجام دهم. اما حقیقت این است که ما یک استودیوی مخصوص موسیقی الکترونیک در هیچ دانشگاهی نداریم! در صورتی که دانشگاههای خارج از ایران، نه تنها در دانشگاههایی که مخصوص موسیقی الکترونیک است یا موسیقی الکترونیک نقش پر رنگی دارد؛ بلکه تمام دانشگاهها، استودیوی موسیقی الکترونیک دارند. نه تنها این درس، درس مهمی محسوب میشود، حتی آهنگسازانی که رشته تحصیلی آنها رسما موسیقی الکترونیک نیست هم واحدهایی از این رشته را میخوانند. و اینکه استودیویی که در آن تمام تجهیزات وجود دارد، از ابتداییترین تجهیزات تا پیشرفتهترین، در اختیار دانشجویان است. من چندین بار به دانشگاههایی که تدریس داشتم پیشنهاد کردم، اما گوش شنوایی نبود و کسی بهایی نداد. بنابراین اصلا به طور رسمی و جدی موسیقی الکترونیک در دانشگاههای ما وجود ندارد! مگر در حد تئوری. البته که امروز کامپیوترهای شخصی تمام امکانات را دارند، اما این با چیزی که باید در دانشگاهها وجود داشته باشد فرق میکند.
میتوان گفت اولین هنرجویان موسیقی الکترونیک در ایران زیر نظر شما آموزش دیدهاند. آیا از نحوه فعالیت آنها در عرصه حرفهای مطلع هستید؟
بله؛ بسیار و خیلی هم موفق هستند. هر کدام از آنها در حال حاضر مهره و وزنهای به حساب میآیند. البته این کارگاه خیلی کوچک و محدود بود. با تعداد نفرات کم و امکانات لابراتواری هم نبود، اما نتایج خوبی داشت و همه آنها توانستند اصل قضیه را با تفکر بیشتر بگیرند و ادامه دهند. متاسفانه یک نفر از این جمع از دست رفت. ولی خوشبختانه راه بسیار ارزشمندی به اسم او؛ «رضا کروریان» شکل گرفت که بسیار مهم و تاثیرگذار است.
شما در زمینه فلسفه هم مطالعاتی داشتهاید؛ بفرمایید فلسفه چقدر بر مضمون موسیقی شما و نحوه و ساخت و ارائه آثارتان تأثیر داشته است؟
خیلی زیاد؛ به دلیل اینکه این نوع موسیقی، حتی اگر به ریشههای آن بازگردیم (که به موسیقی کلاسیک معروف است) همیشه همراه با تفکر و اندیشه و یک نوع زمینه فلسفی یا ادبیات، بسیار جدی بوده است. مثال شاخص آن بتهوون که تحت تاثیر آثار ادبی شکسپیر، گوته و دیگران بوده. الان هم اکثر آهنگسازان معاصر جدی به همین نحو عمل میکنند. آنها با فلسفه، ادبیات و حتی هنرهای دیگر زمان خودشان در تماس هستند و تأثیراتی را رد و بدل میکنند که بازهم در مورد ما این مسئله نیست و یا کمرنگ است.
موسیقی الکترونیک به لحاظ وجود منابع مکتوب چه وضعیتی دارد و آیا خودتان اثری را در دست تألیف یا ترجمه ندارید؟
من بیشتر مطالب را در کلاسها و سخنرانیها ارائه دادهام و رسما چیزی را جمع آوری و تألیف نکردم. کتابی در زمینه موسیقی الکترونیک وجود ندارد. مقالاتی در اینباره تألیف یا ترجمه شده که باز هم بیشتر از جانب همان بچههای کارگاه موسیقی الکترونیک بوده که به آن اشاره شد. یک کتاب هم رضا کروریان ترجمه کرده که اکنون آماده چاپ است و امیدوارم زودتر منتشر شود.
در رابطه با عدم اجرای کارهایم در ایران دلیلش این است که در اینجا تا همین چند سال پیش، مشکلات مختلفی مانند عدم آشنایی نوازندگان با تکنیکهای پیشرفته را داشتیم که نوازندگان از آنها بیاطلاع بودند و امکان اجرای آثار وجود نداشت.
به نظر می رسد آثار شما در اروپا بیش از ایران اجرا شده، آیا همینطور است و دلیلش چیست؟
دلیلش این است که در اینجا تا همین چند سال پیش، مشکلات مختلفی مانند عدم آشنایی نوازندگان با تکنیکهای پیشرفته را داشتیم که نوازندگان از آنها بیاطلاع بودند و امکان اجرای آثار وجود نداشت. از طرف دیگر برای کارهای رسمیتر که مثلا ارکستر سمفونیک و نهادهای این چنینی میخواستند نیز، باید در راستای تبلیغ اهداف از پیش مشخص شده کاری نوشته میشد! کسی اینجا دنبال موسیقی خالص نبود! بنابراین به این جهات نه امکان خلق اثر تازه بود و نه امکان اجرای آثار در ایران.
گروه «یارآوا» بیشترین آثار را از شما اجرا کرده است. نظرتان درباره نحوه فعالیتهای این گروه چیست؟ درباره دیگر گروهها چه نظری دارید؟
بهتر است جواب این سوال را اینگونه بدهم که در اینجا تنها امکانی که وجود داشت، همین گروه بود. تفکر گروه به همین سو بود و کارهایی را که تفکر نو و به اصطلاح موسیقی نو یا مدرن بود را اجرا میکردند. البته «کلاسیکِ نو» که این نوع مدرن نباید با موسیقی روز اشتباه گرفته شود. در واقع یک پیوند و همکاریای بین من و گروه «یارآوا» به وجود آمد که به جز اینکه آثار متعددی از من اجرا کردند و حتی سفارش دادند، در اجرای کارهای دیگر هم من در کنارشان بودم و کمک کردم. حتی من را به عنوان مشاور هنری انتخاب کردند. من هم سعی کردم تمام تجربه خودم را در اختیارشان بگذارم. ارکستر «یارآوا» هم ترکیب خیلی جالبی دارد. چیزی که در جای دیگر پیدا نمیشود. این امکان هم وجود داشت که بر اساس امکانات موجود آنها قطعاتی نوشته شود. مثلا ارکستر «یارآوا» بادی برنجی ندارد، اما در عوض سازهایی دارد که در ارکسترهای دیگر با این ترکیب وجود ندارند. مهمتر از آن این آمادگی را دارد که ساختار خودش را بر اساس خواست آهنگساز تغییر دهد. این شد که یک قسمت خاصی برای خودش شد و خود من قطعات خاصی برای این ترکیب نوشتم که پرتره شخصی مهمترین آنهاست و شاید اجرای آن در خارج از ایران هم به این سادگیها نباشد!
اثری که برای آلبوم «بیست» ساختهاید چه نام دارد؟ دربارهی طرح و ایدهی اولیه و جزئیات آن توضیح دهید.
این کار در اصل چون حالت ارکسترال دارد، مطابق با امکانات گروه نوشته شده. به جز تعدادی ساز کوبهای که چه به لحاظ خود سازها و چه نوازنده و چه ضبط آنها در اینجا دچار مسئله بودیم، باقی موارد تماما جور بود. بخش کوبهای هم به واسطه تعامل و همکاریهایی که گروه با نوازندگان و آنسامبلهای خارجی (به ویژه در پروژه بیست دارد)، حل شد. در این کار گیتار کلاسیک نقش مهمی دارد. نه در حد کنسرتو، اما یک کنسرتانت است. قطعه در سه «موومان» نوشته شده. هر «موومان» حال و هوای خاص خودش را دارد. به عنوان مثال یک «موومان» فقط برای گیتار و سازهای کوبهای نوشته شده است.
از فعالیتهای اخیرتان بگویید.
آخرین کاری که قبل از پروژه «بیست» نوشتم قطعه «نامه آتوسا به الساندرا» بود که توسط «آنسامبلیونایتد برلین» و سولیستهای گروه موسیقی «یارآوا» به رهبری کاترین لارسنمکوایر در برلین و تهران اجرا شد. چندی پیش هم اولین اجرای جهانی کوارتتی که سالها پیش نوشته بودم، توسط «کوارتتسیالان» در آلمان اجرا شد. الان بیشتر زمان خودم را صرف نقاشی میکنم. به خصوص از دوران پاندمی کرونا به بعد.
گفتگو: وحید خانهساز